چرا آیه ای که در مورد مسایل خصوصی پیامبر است، مقدس شمرده می شود؟
چگونه ممکن است مسایل اتاق خواب یک نفر در 1400 سال پیش ، هنوز برای عده ای مقدس باشد؟! یکی از مسلمین عزیز ، برای من توضیح بدهد ، مساله همسرداری پیامبر اسلام در 1400 سال پیش، (چرا) و (چگونه) مقدس است؟! این آیه آسمانی درباره این نازل شده تا بگویدکه پيامبر آیا اجازه دارد نوبت زنانش را عوض کند یا نه ؟!ا ین کتاب آسمانی است یادفترچه ثبت اتفاقات اتاق خواب؟!!
پاسخ اهل سنت: انسان گاهی شرم میکند که میبیند هم زبانان بی عقلی مثل نویسنده سطور بالا دارد،
این بی عقل مینویسد: (چگونه ممکن است مسایل خصوصی یک نفر در 1400 سال پیش برای عده ای مقدس باشد) ای بی عقل دیدی که ممکن بود!! و دیدی که ممکن است و خواهی دید که تا روزقیامت ممکن است!! اما منظورت از یک عده چند نفر است؟ ده نفر یا صد نفر؟ یا یک ملیون نفر؟ یا یک میلیارد نفر؟ یا ده میلیارد نفر؟ اگر عاقل باشی میدانی که تعداد افرادی که این خبر برایشان مهم بوده از بیست میلیارد نفر هم بیشتر است. پس نگو چگونه ممکن است؟ خب ممکن است!
آفتاب آمد دلیل آفتاب
اما چرا مهم است!
جواب این است که هرچیز که برای میلیاردها انسان مهم باشد خود بخود مهم میشود ولو اینکه بفرض اصل عمل مهم نباشد مثل دنبال توپ دویدن یک عده آدم بالغ و عاقل آیا کار درستی است؟ اما میبینیم که نامش را جام جهانی فوتبال گذاشتند و میلیاردها انسان تماشا میکنند و همه تلویزیون ها بطور زنده پخش میکنند، در حالیکه فی نفسه دنبال توپ دویدن کاری بچه گانه است اما چون همه علاقه دارند مهم میشود!
حالا میلیاردها انسان همین نبی را قبول دارند پس احترام بگذار به انتخاب میلیاردها انسان! این یک جواب ساده ریاضی به سوالت!
و از این مهم تر، ببین ای برادر!
بعد از مرگ، بزرگترین مصیبتی که دامنگیر بشر میشود، همانا مصیبت طلاق است و بدان و آگاه باش که یک سوم جامعه فعلی ایران کارش به طلاق میرسد و باز آمار میگوید که بین 50 تا 70 درصد طلاق ها برمیگردد به مشکلات جنسی بین زنها و شوهرها. و بدان اگر نمیدانی که امور زناشویی از مهم ترین امور زندگی بشر است. پس دانستنی های جنسی برای بشر قاعدتا مهم است و پیامبر بعنوان کسی که بهترین دستورات در هر زمینه را دارد و بعنوان كسي كه معلم اول ميليارىها انسان است پس اسوه و الگوی ما در همه زمینه ها و ايضا در امور جنسی، ایشان هستند. بنابراین تعجب ندارد که آياتي مربوط باشد به این موضوع مهم و حیاتی و آیاتی اختصاص یابد به حوادث زندگی ایشان در این مورد. و تعجب ندارد اگر زندگی خصوصی معلم میلیاردها انسان در چند آیه توضیح داده شود، شما بگویید اگر قران در این باره صحبت نکند پس موضوع مهم تر چیست ای صاحبان عقل و خرد؟؟؟؟
اين انتقاد شما مرا بیاد این آیه میاندازد: (إِنَّ اللَّهَ لَا یسْتَحْیی أَنْ یضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ كَثِیرًا وَیهْدِی بِهِ كَثِیرًا وَمَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ)«آیه26 سوره بقره»
خداوند از این که (به امور ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. (در این میان) آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد!
براستی که کافران همانا که همان فاسقان هستند! آنها دار و مدار زندگی شان حول امور جنسی است و بعد راهنمایی اسلام در این باره را حقیر میشمارند و میگویند دون شان قران است که درباره این موضوع صحبت کند ! باز مگر تمام قرآن در باره این است؟ پس به تناسب اهمیت از موضوع جنسی نیز قرآن سخن گفته!
نکته ای که خوانندگان عزیز ما باید بدانند این است که ملحدین ایرانی خودشان گویا قدرت تفکر ندارند! آنها ایرادهای نصارا را نسبت به مسلمانها بازگو میکنند، اما مساله این است که اصلا کشیش ها در دل آمیزش جنسی را برای روحانیون گناه میدانند (چه برسد به پیامبران) و برای همین عروسی نمیکنند، پس اگر آنها از دیدگاه خود بما ایراد میگیرند، خب بگیرند، اما ملحد ایرانی دیگر چرا؟؟!! آیا او هم خواهر روحانی است یا کشیش است؟؟!!
کافر میگوید: تمام مسلمانان طبق دستور الله موظف هستند که عدالت را بین زنان خود رعایت کنند، اما الله در این آیه ،پیامبر اسلام را از این کار مستثنی می کند و می گوید تو می توانی نوبت زنان را عوض کنی و پیش هر کدام که دوست داشتی بماني! آآيا اين عجيب نيست؟
پاسخ:
اشاره کافر به این دو آیه در سوره احزاب است:(یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِی آتَیتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ یمِینُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِی إِنْ أَرَادَ النَّبِی أَنْ یسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُمْ لِكَیلَا یكُونَ عَلَیكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا* تُرْجِی مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَیتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْینُهُنَّ وَلَا یحْزَنَّ وَیرْضَینَ بِمَا آتَیتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمًا)« آیه 50 و 51»
ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شدهای و دختران عموی تو، و دختران عمهها، و دختران دایی تو، و دختران خالهها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها برای تو حلال است) و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد میتواند او را به همسری برگزیند؛ اما چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛ ما میدانیم برای آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب میکند)؛ این بخاطر آن است که مشکلی (در ادای رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونتری فراهم سازی)؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این حکم الهی برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان میدهی همگی راضی شوند نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست میداند، و خداوند دانا و بردبار است و در کیفر آنها عجله نمیکند
در این دو آیه سخن از زنانی است که که خود را به پیامبر عرضه میکردند و میگفتند مهر نمیخواهیم و فقط با ما عروسی کن بدون مهر
در مسند احمد و کتب دیگر آمده:عن عائشة قالت: كنت أغار من اللاتي وهبن أنفسهن من النبي صلى الله عليه وسلم وأقول: أتهب امرأة نفسها؟ فلما أنزل الله: { تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكَ } قلت: ما أرى ربك إلا يُسَارع في هواك.
عايشه ميگوید: من از زنانی که داوطلب ازدواج با پیامبر میشدند ( و میگفتند مهریه نمیخواهیم) حسودی میکردم و طعنه میزدم آیا معقول است زنی بی مهریه خود را مفت هدیه دهد؟
ولی بعد آیه نازل شد که:
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساختهای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ وقتی این آیه نازل شد و به پیامبر گفتم خدایت مطابق میل خواهش تو حکم میکند!!
اما این در مورد ازواج مطهرات نبود!
و این فرموده پیامبر است در این باره:عن عائشة قالت: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يقسم بين نسائه فيعدل، ثم يقول: "اللهم هذا فعلي فيما أملك، فلا تلمني فيما تملك ولا أملك".
عایشه میگوید رسول الله بین زنانش شبها را به تساوی تقسیم میکرد و عادل بود و بعد میگفت ای الله عدالت ظاهری را بر خود فرض کردم در چیزی که توانش را دارم پس مرا بر چیزی که توان ندارم ( میل قلبی بیشتر به زنی تا زن دیگر ) مواخذه مفرما - روایت از مسند امام احمد
پس اين سخن كافر درست نیست که پیامبر از اجرای عدالت و رعایت نوبت شب معاف بوده است، و همه میدانیم ایشان شب ها را بتساوی بین زنانش تقسیم میکرد، البته سوده بخاطر اینکه پیر شده بود شبش را به عایشه داده بود تا مطلقه نشود (در باره ام مومنین سوده و اینکه ایشان نوبت خود را به ام مومنین عایشه داد، مقاله مستقلی ارائه خواهيم كرد)
پس اینها دلیل است که ایشان عدالت را رعایت میکرده و آیه در مورد زنانی است که بدون مهر خود را به رسول الله عرضه میکردند
البته آیه بعدی ازدواج بیشتر با آن زنان داوطلب را نیز ممنوع کرده است
و ما درمورد علل ازدواج پیامبر در همین سایت قبلا مفصل نوشته ایم:
http://www.islamtxt.net/content/question/873
http://www.islamtxt.net/content/question/874
http://www.islamtxt.net/content/question/878
http://www.islamtxt.net/content/question/881
http://www.islamtxt.net/content/question/882
پس تفسیر کافر از آیه درست نیست و ایضا پرداختن به زندگی خصوصی مردی که اسوه و سرمشق جهانیان است کاری عجیب نیست، از همین کار زنان داوطلب ؛که خود را بدون مهر برای ازدواج بر پیامبر عرضه میکردند؛ دریافتیم و دانستیم ازدواج بی مقدمه ( که در بین ملحدین رایج است) کار درستی نیست و باید ازدواج آدابی داشته باشد تا مستحکم باقی بماند، و ازدواج بدون ولی نمیشود و ازدواج بدون مهریه دادن به زن باطل است ( رسول الله در این مورد مستثنی بودند) و ازدواج بدون اعلان عام جایز نیست و ما میبنیم غربیان که این مسایل بزعم خودشان پیش پا افتاده را رعایت نمیکنند دچار چه مصیبت هایی هستند. و ازدواج و جدایی در بین آنها مثل ازدواج و جدایی خران و گاوان است.( العیاذ بالله)
- 7330 بازدید
- نسخه چاپی