مگرعثمان نگفته بود ازمن دفاع نکنید؟ پس چرا معاویه خونخواهی کرد؟
فتنه های بعد از شهادت حضرت عثمان، قسمت تاسف بار تاریخ اسلامی است، در سال 35 هجری ؛ عده ای شورشی که سران آنان بعضاً دزد و راهزن بودند، به سمت دار الخلافه حرکت کردند و طبق برنامه ای از پیش تعیین شده، امیر مؤمنان عثمان بن عفان را به شهادت رساندند و بعد از شهادت ایشان امت اسلامی در غم و اندوه فرو رفت و اکثریت آنان تقاضای قصاص هر چه زودتر قاتلین را داشتند. حال شیعه در اینجا می خواهد، خونخواهان را مذموم کند پس به هر طناب پوسیده ای متوسل می شود و از هر نوع سفسطه بافی کوتاهی نمی کند!
شیعه می گوید:
اهل سنت معتقد است که جناب خلیفه سوم به بزرگان اصحاب گفته بود: (در این روز کسی از من دفاع نکند، من نمی خواهم در شهر پیامبر خونی ریخته شود.) ما این سخنشان را قبول می کنیم و سپس می پرسیم: طلحه و زبیر و معاویه با چه جوازی به خونخواهی بلند شدند؟ مگر خلیفه نمی گفت از من دفاع نکنید؟ چرا سران جنگ جمل و صفین خلاف آن عمل کردند؟ چرا کاسه داغتر از آش شدند؟
جواب:
این سخن به یقین از حضرت عثمان صادر شده است، حتی در نامه 28 نهج البلاغه نیز به آن اشاره شده است .
ابن کثیر می نویسد: «آنگاه که عده ای خطاب به سیدنا عثمان رضی الله عنه گفتند: اجازه دهید با این قوم بجنگیم ؛ حضرت عثمان در جواب فرمودند: « وأما القتال فأنی أرجو أن ألقى الله ولیس یهراق بسببی محجمة دم» = اما راجع به جنگ با ایشان، امیدوارم در حالی به حضور خداوند بروم که به خاطر من یک قطره خون از کسی بر زمین ریخته نشده باشد!! (البدایة والنهایه ابن کثیر ج7 ص198 _بیروت)
حتی به غلامان خود که آمادۀ دفاع بودند فرمود: «هر کس در این روز از من دفاع نکند؛ آزاد است!!» (البدایة والنهایه ج7 ص181)
و عطار نیشابوری سروده است:
در آن غوغا غلامانش به یکبار ... سلاح آور شدند از بهر پیکار
بدیشان گفت:هر بنده که امروز ... سلاح انداخت، آزاد است و پیروز
(الهی نامه عطار نیشابوری ص37 _تهران ؛ 1377)
حال شیعیان را ببینید که با وجود اینکه می دانند حضرت عثمان هیچ ترسی از شهادت نداشته ؛ لحظه ای هم به این نمی اندیشد که این مرد چرا چنین بود؟ چرا هراسی نداشت؟ چرا مدافعان را به زور از خانۀ خود بیرون می کرد و برای اینکه از او دفاع نکنند جایزه تعیین می کرد؟(برای غلامان جایزۀ آزادی!!از این بالاتر؟)
چرا شیعه به این قسمت ماجرا توجه ندارد؟؟ انصافاً چرا توجه ندارند؟؟ واقعاً که "بل قلوبهم غلف"
اما ایراد شیعیان به هیچ وجه وارد نیست! اصلاً صورت مساله اشتباه است!
حضرت عثمان می فرماید: "از من دفاع نکنید" نمی گوید که قصاص خون مرا نگیرید! و....
از این تا آن بسی فرق است زنهار ... به نادانی مکن خود را گرفتار
قصاص خون گرفتن حق ولی دم است، خدا این حق را به او داده ؛ خداوند می فرماید:« وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیهِ سُلْطَانًا فَلاَ یسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا * (اسراء:33) = و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى(ولی دم) قدرتى دادهایم پس [او] نباید در قتل زیادهروى كند زیرا او (از طرف خدا) یارى شده است(چرا که حق قصاص را به او داده است).
اصولاً این قانون تغییر نکردنی است، کسی نمی تواند ولی دم را مجبور کند که از حق خود بگذرد! زیرا این حق را خدا به او داده است و مسلم است که حضرت عثمان در مورد قاتلان خودشان هیچ حکمی صادر نکردند؛ زیرا تا وقتی که حضرت عثمان به قتل نرسیده باشند که شورشیان قاتل ایشان محسوب نمی شدند و وقتی که حضرت عثمان شهید شده باشند دیگر نمی تواند حکمی صادر کنند! واضح است.. پس حضرت عثمان امرشان مربوط به شورشیانی بود که هنوز تبدیل به قاتل نشده بودند و وقتی که قاتل شدند دیگر حضرت عثمان نبودند که حکم صادر کنند.
پس این اشکال مردود است؛ اما برای آن دسته از شیعیان که زبان منطق را نمی فهمند، نظر حضرت علی را نقل می کنیم، شاید دست از لجاجت بردارند.
چنانکه در نهج البلاغه خطبۀ 167 آمده است خود حضرت علی با قصاص قاتلین مخالف نبوده اند و خونخواهی را خلاف سخن حضرت عثمان که فرمودند: «از من دفاع نکنید.» نمی دانستند ؛ لهذا زمانی که به ایشان می گویند:«چه شود اگر كسانى را كه بر عثمان شوریدند، كیفر دهى» در جواب فرمودند:اى برادران، من از آنچه شما مى دانید بى خبر نیستم. ولى مرا چه توانایى است، در حالى كه شورشگران در نهایت توانایى هستند. آنان بر من چیره شده اند و ما را در برابر آنها قدرتى نیست....» (خطبه167نهج البلاغه) به این معنی که حضرت علی مخالف خونخواهی نبودند ولی به علت عدم توانایی آن را به تعویق انداخته بودند.
در نامۀ 58 همین کتاب این موضوع شفافتر مطرح شده است، در گوشه ای از این نامه، چگونگی اختلاف وی با معاویه را شرح داده و فرموده است: «ما، به آنان گفتیم: بیایید با خاموش كردن آتش جنگ و آرام كردن مردم، چارهسازی كنیم تا كار مسلمانان، استوار شود و بدینسان متحد و یكپارچه گردند و ما، برای اجرای عدالت (و مجازات قاتلان عثمان مظلوم) و قرار دادن حق بر جایش، نیرو یابیم. البته شامیان بر این باور بودند كه: باید بیدرنگ و بدون فاصله، چارهسازی كنیم(یعنی قاتلین را بی وقفه مجازات کنیم) و اینچنین پیشنهاد ما را نپذیرفتند و جنگ درگرفت، ادامه یافت و آتش آن، زبانه كشید.»
پس دقت کردید که حضرت علی با قصاص گرفتن مخالف نیست، منتهی می فرمایند: باید کمی درنگ کنیم و چاره ای بجوییم.
پس چیزی را که شیعیان الان می فهمند حتی امامشان 1400 سال پیش، نفهمیده بود!! یعنی نفهمیده بودند که قصاص از قاتلین، مخالف با سخن حضرت عثمان است که فرمودند: از من دفاع نکنید!! و آفرین به شیعیان که به مصداق بیت: " هر دم از این باغ بری می رسد ... تازه تر از تازه تری می رسد " در حال کشفیات جدید هستند!
از اینها که بگذریم حتی اگر حضرت عثمان می فرمودند، قاتلین مرا قصاص نکنید و ولی دم هم رضایت می داد، حاکم وقت موظف بود، قاتلین را تادیب کند. مگر خود حضرت علی نبود که دزدی را که شاکیش شکایتش را پس گرفته بود، تازیانه زد و گفت: آن حق شاکی بود که بخشید و این تازیه، حق جامعه است!
و اما علت ایراد این سخن امیر المؤمنین عثمان چه بود؟
یکی از دلایل، این سخن حضرت عثمان این بود که در آن موقع در مدینه فقط 700 مرد جنگی حاضر بودند که حضرت عثمان عده زیادی از این 700 نفر را به امیر الحاجی "عبدالله بن عباس" به حج فرستاد؛ هر چند که خود ابن عباس نیز این را خودش نداشت و می خواست کنار خلیفه باشد؛ حال فکر کنید که کمتر از 700 مرد جنگی در مدینه حاضر هستند(فرض کنید 500 نفر هستند) ؛ تعداد شورشیان قریب به 3000 نفر بود حال اگر بین این دو گروه که از لحاظ عده به هیچ وجه با هم برابر نبودند جنگ در می گرفت ؛به احتمال قوی اهل مدینه یکسره کشته می شدند و این همان چیزی بود که حضرت عثمان از آن آگاه بود و آن را خوش نداشت؛ پس به ناچار گفتند: "از من دفاع نکنید" تا به این طریق از کشته شدن بزرگان مهاجرین و انصار جلوگیری کند چه بسا که اگر این جنگ صورت می گرفت حتی حضرت علی هم کشته می شد!
پس به این خاطر حضرت عثمان فرمودند: از من دفاع نکنید؛ و از طرفی ایشان در خواب دیده بودند که نبی اکرم به ایشان فرموده بودند: «امروز روزه باش و افطار را نزد ما باش» و ایشان خوابشان را به شهادت تعبیر کردند به همین دلیل روزه گرفتند و در همان روز با لب روزه شهید شدند .(البدایه والنهایه ج7 ص183)
پس به شکلی ایشان می دانستند که امروز روزیست که شهید خواهند شد حال ایشان خواست فقط خودشان شهید شوند و حاضر به کشته شدن بزرگان اصحاب نبود،به این معنی که اگر حضرت عثمان می گفت: از من دفاع کنید علناً گفته بود همه خود را فدای من کنید!
اما توجه کنید، وقتی که سیدنا عثمان کشته شدند، غلامانش بلافاصله شمشیر بلند کردند و مبارزه کردند و سه نفرشان در همین حین شهید شدند!!
دقت کنید!! دقت .. حضرت عثمان خطاب به غلامان گفته بود ؛ اگر امروز شمشیر را غلاف کنید ؛ آزاد هستید! برای یک غلام چیزی بالاتر از این وجود ندارد، ولی آن غلامان چکار کردند؟؟ بلافاصله بعد از شهادت حضرت عثمان یعنی زمانی که حضرت عثمان دیگر نمی توانست آنها را باز دارد، شمشیر کشیدند و مبارزه کردند؛ در صورتی که موظف نبودند چنین کنند و می دانستند که در برابر آن همه شورشی نمی توانند کاری از پیش ببرند ولی وقتی رفتار زشت آن شورشیان را نظاره کردند ؛ طاقت نیاورده و به مبارزه پرداختند! (و 3 تن از غلامان شهید شدند) و اگر هذیان شیعه و برداشتش از سخن سیدنا عثمان درست بود، غلامان حضرت عثمان خود را فدا نمی کردند.
در پایان:
مجلسی می گوید:«هر کس معتقد باشد که عثمان مظلومانه مرده است گناهش از گناه گوساله پرست بیشتر است.» (حق الیقین ص270)
و من همان را می گویم که عطار نیشابوری در مورد سیدنا عثمان فرمودند:
گر او را دشمنی در کَون باشد ... به معنی نائب فرعون باشد (الهی نامه عطار نیشابوری ص36)
التماس دعا
- 6307 بازدید
- نسخه چاپی