چرا از امیر المومنين ابوبکر و عمر، خطبه های درباره توحید و معرفت الله موجود نیست؟

شماره سؤال: 
392
نویسنده: 
استاد محمد باقرسجودى

سوال شیعه: لطفا یک و یا دو خطبه در باب معرفت به توحید از ابوبکر و یا عمر( مانند خطبه های حضرت علی) برای حقیر باذکر منبع و سند ارسال فرمایید. با تشکر. یا حق.
پاسخ اهل سنت: برادر گرامی، شما میخواهید بدانید چرا از ابوبکر و عمر و بقیه اصحاب کتابی شبیه به نهج البلاغه در دست نیست؟ و تصور کردید که این نبود یعنی اینکه آنها بی علم بودند؟!


اولا: باید بدانید که نهج البلاغه یک کتاب معتبر نیست اصلا معتبر نیست، اهل سنت (از  لحاظ سند) از الف تا یای آن را قبول ندارد زیرا یک  کتاب کاملا  بی سند  است که در قرن چهارم و شاید هم بعدتر توسط شخص مجهول الهویه ای نوشته شده و منسوبش نموده به حضرت علی !
البته کتاب نهج البلاغه؛ از لحاظ متن؛ مطالب درست فراوان دارد و ( حرفهای غلط هم!)  اما مربوط به حضرت علی نیست،
مثلا دعای کمیل آن ( 99 درصد) همان دعاهای است که اهل سنت از رسول الله نقل کرده اند و شیعه دزدیده و منسوب به  حضرت علی نموده است،
ما با سند صحیح میگویم فلان از فلان الی آخر، از صحابی و از رسول الله نقل قول کرده اند ولی شیعه میگوید که فرموده علی است و این سخنی بی سند است!
پس حضرت علی نیز  همچون ابوبکر و عمر  بودند و این خطبه ها مربوط به ایشان نیست ( بی سند است)


دوما:حضرت علی نسبت به حضرت ابوبکر و عمر مدت زمان طولانی تری زنده بودند  پس اگر آثار بیشتری از ایشان در دست باشد( که نیست!) باز تعجبی ندارد.
سوما:و علاوه بر این محل زندگی دو خلیفه اول مدینه رسول بود در حالیکه حضرت علی پایتخت را کوفه انتقال داد، در مدینه، اصحاب رسول بودند اصحابی که سالها از معلم اول آموخته بودند و ابوبکر در دوسال زندگیش( بعد از وفات رسول ) چی باید به اونها میگفت که نمیدانستند و یا عمر؟
آنها در توحید و معرفت الله مشکلی نداشتند و فرق بین  قبر پرستی و  مرده پرستی و بت پرستی مثل فرق شب روز  برایشان معلوم بود.
ولی  این مسلمانان جدید (و دور از عصر رسول) در کوفه بودند که بیشتر احتیاج داشتند تا بدانند؛ از این دید هم اگر  بنگریم، باز باید از زیادی خطبه های علی تعجب نکنیم ولی همانطور که گفتیم اکثر قریب به اتفاق این خطبه ها جعلی است یا کپی برداری از سخنان رسول الله است!


نکته مهم چهارم:امام مالک میگوید:غیر از سخن صاحب این قبر ( قبر رسول الله) سخن هر شخص دیگری میتواند قبول شود یا رد گردد
این اساس عقاید اهل سنت است، یعنی ما برای ائمه خود همان مقامی را قایل نیستیم که برای رسول الله قایلیم.
 ولکن شیعه در امامان خود درجه ای چون درجه رسول الله را میبیند!! و سخنانشان را وحی منزل میداند پس شیعه نباید بما بگوید که چرا از ابوبکر آثاری در دست نیست! باید بما بگوید چرا از کسانی که هم مقام با امامان ما هستند آثاری در دست نیست !!
هم طراز امامان آنها (در ارتباط با وحی و غیر قابل چون چرا بودن دستوراتشان) فقط و فقط؛ در نزد ما؛ پیامبر است.


و الحمدلله سخنان پیامبر گرامی را، ما بطور دقیق ثبت کرده ایم. حتی که میدانیم در هنگام ورود به مسجد چه میگفتند، و حتی که میدانیم که با پای راست  وارد مسجد میشدند یا با پای چپ. و برای ما خیلی مهم بوده که رسول الله در سر منبر چه میگفتند زیرا قرار بود دستورشان تا قیامت  نافذ باشد،
اما برای ما اهمیتی نداشته که ابوبکر صدیق هنگام ورود بمسجد چه میگفته یا سر منبر چه دستوراتی میداده! چون دستوراتش برای مردم زمان خودش بوده نه برای همه عصرها، پس این فرمانها  توسط تابعین و ما بعد تابعین، گرد آوری و تدوین نشد.  
اما برای شیعه اهمیت داشته که دستورات علی حفظ شود (چون تا قیامت نافذ میداند) پس دست به جعل روایات زده و کتابی سراسر دروغ را، از خطبه های ادبی و غیر ادبی و وعظ و  مواعظ پر کرده و نسبت داده به حضرت علی ؛ ما از این کتاب ها زیاد داریم اما منسوبش نکردیم به ابوبکر صدیق
این  است فرق ما و شیعه! و این است دلیل حیرت شما ای سوال کننده گرامی

پنجم: اما با این وجود، جملات  تاثیر گذار ابوبکر و عمر (چه خوب چه  بد) ثبت است مثلا  سخن اشتباه حضرت عمر( اشتباه لحظه ای) که گفت رسول الله نمرده و به آسمان رفته!! و اصلاح این اشتباه با این فرموده حضرت ابوبکر :هر کس محمد را میپرستد او مرده است و هرکس الله را میپرستد او زنده و  لایموت است، را ثبت نمودیم زیرا اساس عقیده ماست.
یا باز این فرموده حضرت ابوبکر درباره مرتدین و مانعین زکات:
اینقص الدین و انا حی؟
آیا در دین نقصان می آید در حالیکه من زنده هستم!…
بخدا قسم که با آنها میجنگم تا  دوباره زکات بدهند
را تاریخ به سینه سپرده، چون مهم است
یا این فرموده حضرت عمر ثبت در تاریخ است: «نحن قوم اعزنا الله بالاسلام فاذا ابتغينا العزة بغيره اذلنا الله» ما قومی هستیم که الله ما را بواسطه عمل به اسلام عزت داد و اگر با وسیله دیگری غیر از اسلام جویای عزت باشیم ، الله ما را ذلیل میکند
دانایان میدانند، كه اين جمله به تنهايى يك كتاب عظيم است.
سخن را كوتاه بگويم: جملات برجسته و موثر ابوبکر و عمر و عثمان و علی ثبت شده اما اگر درباب معرفت الله و توحید سخنان پیامبر را بازگو کرده اند، شايسته نيست كه بگوییم این حرفهای ابوبکر یا علی است!
و شایسته نیست بجای ثبت سخنان رسول الله ، سخنان حضرت علی و امام تقی و نقی را ثبت کنیم  ( وای کاش گفته آنها بود؛ در حالیکه اکثر آن جعل دروغ و تزویر و بی سند است)
شما ببینید شیعه نهج البلاغه علی را دارد ولی کتاب خاصی از رسول الله ندارد در کتب حدیث شیعه ؛مثلا کتاب اصول کافی؛ امام باقر  امام صادق هم رتبه رسول الله هستند!! بلكه از آنها احاديث بيشترى نقل شده است!!!!
ده سخن از امام صادق  و باقر  نقل ميكند و يك سخن از  رسول الله !! این است دین شیعه ! و بعد بما طعنه میزند که چرا از ابوبکر کتابی در دست ندارید!! آيا ميخواهيد ما ابوبكر را هم رتبه رسول الله بدانیم و اشتباه مهلک شما را تکرار کنیم؟!!


نکته ششم : ما نگفتیم که عمر و ابوبکر و بقیه اصحاب  پدر در پدر ادیب و ادیب زاده بودند آنها مردمانی صحرا نشین بودند که با عمل به اسلام به این درجه رسیدند، خوب دقت کنید هنر ابوبکر و عمر حرف زدن  و کتاب نوشتن نبود، فقط عمل کردن بود ..... بیایید نشان بدهید یک آیت الله العظمی خودتان که صد کتاب نوشته را ،آیا  مثل عمر وقتی قدرت در دستش بود  در بیت المال تقوی مینمود یا مینماید؟ کلا و حاشا 
و از سویی دیگر، اگر ما واقعبینانه بنگریم، حضرت ابوبکر و عمر نسبت به حضرت عثمان و علی بهتر بر مشکلات خلافت غلبه کردند حضرت ابوبکر شورشهای بعد از وفات رسول الله را خواباند و حضرت عمر دو ابر قدرت را شکست داد و زمان حضرت عثمان هزچند که فتوحات ادامه یافت ولی ایشان نتوانست  اوباشان و توطئه گران را شکست دهد و حضرت علی نیز  تا دم  مرگ نتوانست بر مشکلات خلافت غلبه کند، پس اگر قرار باشد شیعه وار حضرت علی و  حضرت عمر  را با هم مقایسه کنیم این بنفع حضرت علی نیست!!
اما اهل سنت اینطور نمیگویند آنها  همه را دوست دارند و برای علی عذری حقیقی  میتراشند و میگویند اگر علی موفق نشد به خاطر این است که رعیت عمر بهتر از رعیت علی بودند، والا اگر جای علی و عمر عوض میشد حضرت عمر نیز نمیتوانست بر مشکلات فایق آید.
پس ای برادر شیعه سخنرانی کار آسانی است منافقان نیز سخنران ماهری هستند، سخن گفتن که هنر نیست اگر دلیل برتری باشد پس دیوانهای شاعران و ادیبان و سخن وران از نهج البلاغه منسوب به حضرت علی بالاتر است!!!!