آیا کسی که هم علی را قبول دارد و هم معاویه را، نادان است؟!!
سوال کننده:بیژن ضیائی- متن سوال: به نام حق. با سلام آقای سجودی بنظر بنده اگر شما بعد از اینکه از تشیع خارج شدید، بی دین می شدید بهتر از دین بنی امیه بود. کوته فکریست که شخصی را که تا اخرین نفس با پیامبر اسلام مبارزه کرده ودست از عقاید خود برنداشته و زمانی تسلیم شده که چاره ای نداشته( و شمشیر پیامبر را زیر گلوی خود احساس کرده ) صحابی بدانیم، عادل بدانیم، در جنگ او با علی به شک بیفتیم، او را خلیفه پیغمبر بدانیم و... اخیرا هم که یکی از دوستانتان به حضرت علی حمله کرده و شما در مقام دفاع برآمدید.دوست شما دینش را گفته،دوست شما از روی اکراه علی را قبول می کند.با این عقیده ای که دارد اگر در آن زمان بود در کدام صف قرار می گرفت؟.شما در کدام صف قرار می گرفتید؟.علی الظاهر شما با دوستتان می جنگیدید. البته هر دو الان در بهشت بودید و می دیدید که علی و معاویه هم در بهشت اند!(چه دینی!حتما حجربن عدی هم برای معاویه شربت گوارا می ریزد؟!).
استاد سجودی اگر واقعا اعتقاد شما همان است که نوشته ایید، با دوستت، مشکل اعتقادی عمیق دارید. و در یک دین جا نمی شوید. اختلاف در فروع نیست. اختلاف اصولیست. شما جانب علی را می گیرید و دوستت جانب معاویه را. نمی شود هم علی را قبول داشت و هم معاویه را. این تناقض است. دیوار استدلال بر قبول هردو سست و بی بن و ریشه است.توجیهی ابکی است. استاد سجودی، دینی را انتخاب می کردید که مجبور نباشید هم خدا را دوست داشته باشید و هم شیطان را.یا علی یا معاویه.(اگر اهل سنتی بگوید هم علی و هم عمر. شاید بنده اورا معذور بدانم. ولی اگر بگوید هم علی و هم معاویه،حداقل جز حماقت نمی توانم برای او تصور کنم).
پاسخ اهل سنت:
خواننده گرامی: اگر آنکس که میگوید هم علی هم معاویه، را احمق میدانید! و اگر جمع بین این دو نا ممکن باشد، پس جمع بین حضرت محمد و عایشه چگونه ممکن است؟
شاید در قدم اول ارتباط بین این دو موضوع را درک نکنید اما من برای شما توضیح میدهم:
حضرت محمد و حضرت عایشه دریک خانه در یک اتاق در یک بستر در صلح و صفا به مدت ده سال جمع شدند در سفر و حضر همراه و همدم و همدل همدیگر بودند، و شب هنگام که همه اصحاب به خانه های میرفتند و همراهیشان با پیامبر تمام میشد عایشه هنوز همدم و مونس ایشان بود حتی که رسول الله در وقت اعتکاف نیز از عایشه دور نبودند و عایشه سر ایشان را (که از پنجره مسجد بیرون میاوردند) می شست
این دوست خدا و این دشمن خدا ( از نظر شما دشمن خدا ) در حد نزدیک با هم، ده سال جمع شدند، این چگونه ممکن است؟ حتی مرگ هم جدایشان نکرد، پیامبر به عایشه گفت تا آخر عمرت در عدت باش و شوهر نکن و عایشه 47 سال بعد از وفات پیامبر نیز در همان خانه محقر شب ها و روز ها را گذراند.
حالا تصور کنید که زمان حیات پیامبر است و تو جناب بیژن میرفتی در خانه پیامبر! بمن بگو تو با عایشه چه میکردی؟ فحشش میدادی ؟ فحشش میدادی ؟؟ یا به خاطر اینکه پیامبر را شاد کنی با او با احترام تام رفتار میکردی؟
یا شاید هم گمان میکنی که اگر جلوی پیامبر به زنش ناسزا میگفتی خوشحال میشد؟؟؟!!!
یا شاید هم از قول آیت الله هایت به پیامبر میگفتی: یا رسول الله این زن خائن است و کارت اشتباست که شب و روز این جاسوس را در خانه نگه داشتی تا علیه علی توطئه کند و اشتباه است که به او فرصت دادی تا به این مقام شامخ همسری شما برسد تا فردا موی دماغ علی شود و از مقامش سوء استفاده نماید!!!!
آری آری شما در حقیقت با این عقاید عجیب و غریبتان دارید به رسول الله طعنه میزنید که چرا جمع کرده محبت علی را با محبت عایشه!!!
بگذریم و بر گردیم به موضوع:
معلوم است که شما نمیتوانستید در زمان حیات پیامبر به عایشه بگوید بالای چشمت ابرو هست و مجبور بودید به خاطر پیامبر او را هم گرامی بدارید تا آنجا گرامی بدارید که اگر در سفر گردنبند عایشه پاره شد و او به دنبال دانه های گردنبند، زمین را جستجو میکرد حرکت کاروان را متوقف کنید تا او گردنبندش را بیابد تا آنجا منتظر بمانید که وقت نماز تنگ شود (و آب هم نبود و قانون تیمم نازل شد)
حالا جناب آقای بیژن ضیایی! فرض کن یک روز یا یک سال بعد از وفات پیامبر به خانه اش میرفتی آیا رفتارت را با این زن محبوب پیامبر ، با عایشه، تغییرمیدادی؟ یا با او همانطور با احترام برخورد میکردی که دیروز ؟؟ یا میگفتی گور پدرت!!! حالا که پیامبر مرده فرصت خوبی است تا هرچی در دل دارم از ناسزا و لعن، بیرون بریزم؟؟
اگر رفتار دوم را انتخاب کنی آنوقت این سوال مهم پیش میاید که چه مانع میشد دیروز که پیامبر زنده بود فحش نمیدادی؟؟؟
جواب معلوم است، بودن پیامبر مانع بود! یعنی مانع تو خود رسول الله بود و رسول الله مانع از کار خیر نمیشود
دیدی چطور ترا گرفتم!!
میدانم که خواهی گفت ما به عایشه به خاطر اعمال بعدیش (مثل جنگ جمل) ناسزا میگوییم اما این استدلال فقط برای فرار از حقیقت است زیرا از نظر مذهب شیعه عایشه از روز اول خائن بود.
پس گوش کن:
ای برادر کجای کاری؟ از خواب چرا بیدار نمیشوی؟ بخدا قسم که نادانترین فرد آن کس است که محبت پیامبر و دشمنی عایشه را در دلش جمع کرده، بعد بما طعنه میزند که چرا دوستی علی و معاویه را در یک دل جمع کرده اید؟!!!
دوما : درباره بحث من و برادر دانشمند و عزیز ابوبکر بن حسین اصلا موضوع حضرت علی یا معاویه رضی لله عنهما نیست ، ایشان نیز به افضل بودن حضرت علی نسبت به حضرت معاویه اعتراف کامل دارند.
بحث درباره معصوم نبودن حضرت علی است، که در این باره نیز من با ایشان اختلافی ندارم ، موضوع اختلاف این است که من میگویم زیر سوال بردن حتی یک کار حضرت علی در زمان خلافتشان ( زیر سوال بردن توسط ما، نه توسط صحابه ) اصلا درست نیست و ایشان میگوید نه! درست است و دارم در همین باره در اینجا
http://www.islamtxt.net/content/forum/1389 مینویسم
شما اگر با ما تا اخر بحث بمانید جواب بقیه سوالهای خود را نیز خواهید گرفت.
فقط این را بگویم که در دعوای بین حضرت علی و حضرت معاویه، اهل سنت حضرت علی را حق بجانب میدانند یا در محتاط ترین دیدگاه ها حضرت علی را به حق نزدیکتر میدانند اما اهل سنت مثل شیعه غلو نمیکنند و فقط به خاطر یک کار نادرست، طرف را کافر نمی نامند و کارهای خوب حضرت معاویه را در بیست سال بعد میبینند
میدانم حالا فشار خونتان بالا میرود!! این تبشها همه از بی منطقیست،
بی منطق تر از شما کیست که از یک طرف میگویید معاویه کافر و بی دین و بدترین دشمن اسلام بود و از طرف دیگر قبول دارید که امام معصوم شما ؛ حضرت حسن؛ خلافت و امر امت و زمام زندگی طرفداران خود را داد به دست همین کافر و مرتد و بدترین دشمن اسلام!!!!!
شما مرا نادان و احمق خطاب کردید، اما نادان ترین فرد آن شخص است که از یک طرف میگوید امامت بالاتر است از نبوت!! و از طرف دیگر میگوید معاویه از ابوجهل بدتر بود و از طرف سوم میگوید امام معصوم شمشیر بدست ( که مدینه و مکه و یمن و عراق تحت سیطره اش بود و معاویه درشام در حالت دفاعی ) راه صلاح و فلاح امت را در این دید که خلافت را بدهد به بدتر از ابوجهل!!
من نمیدانم که کناره گیری بنفع بدترین مردم چه فایده ای برای امت داشت ؟؟ اگر میگویید نفع و برکت داشت! پس شما ساکت باشید لطفا!!!
ای کاش حداقل خودتان میدانستید که حرف حسابتان چیست؟!!
- 7727 بازدید
- نسخه چاپی