چرا از صحابه بدشان می آید؟ (2)
به علم یقین بدانید که قصد آنها، صحابه نیست؛ بله، اینها نمی خواهند به صحابه، مانند اشخاص، طعن وارد کنند، بلکه اینها مقصودشان دینی است که ناقلانش صحابه بوده اند. بدین ترتیب که هنگامی که در ناقلان دین طعن وارد کنند، برایشان ممکن شود که در دین هم طعنه وارد کنند، هنگامی که اینها در حاملان دین طعنه وارد می کنند و به آنها می گویند: کفار،زنادقه، منافقان؛ پس ارزش چیزی که ناقلانش منافق یا کافر یا زندیقی باشد، چقدر است؟
چیزی که زندیق آن را برساند، ارزشی ندارد، چیزی که منافق یا کافر آن را برساند ارزشی ندارد!
آیا شرط ما در نقل کتاب و سنت این نیست که ناقل باید عادل باشد؟
آیا شرط نکردیم که ناقل باید مسلمان باشد؟
پس هنگامی که در ناقلان دین طعنه وارد کنند، در منقول هم طعنه وارد می کنند،منقول را ویران می کنند. قرآن را و سنت را رد می کنند، یقینا طعنه زدن به اصحاب، هدف نیست بلکه هدف، طعنه زدن به دین است، و طعنه زدن به صحابه، طعنه زدن به دین است. برای همین، همه می دانند که این قوم طعنه زننده به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم، قصدشان صحابه نیست. چرا؟ چون اگر مسئله، مسئله ی غیرت در دین بود، باید از اینها می شنیدیم که به فرعون دشنام دهند، باید از ایشان می شنیدم که به ابوجهل"فرعون این امت"، دشنام دهند، باید از اینها می شنیدیم که ابولهب که خداوند در قرآن او را به جهنم وعده داده، دشنام دهند، باید می شنیدیم که بر قارون و هامان و سامری و نمرود و عقبة بن ابی معیط و امیة بن خلف و اُبی بن خلف، طعن وارد کنند... ولی تا بحال نشنیدم که بر هیچکدام از اینها طعنه وارد کنند...!
آنها اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم را هدف قرار داده اند تا بدین وسیله به دینی که توسط آنها منتقل شده، طعن وارد کنند.
نزد ما چه موجود است؟
نزد ما قرآن و سنتی است که انسانهای دور از اسلام و فرومایه بخاطر داشتن آنها بر ما حسد می ورزند. بخاطر کتاب و سنت بر شما حسد می ورزند، نه قرآنی و نه سنتی نزد آنها هست.
حال، چطور در قرآن طعن وارد می کنند؟
(اینگونه که ): چه کسانی قرآن را به ما منتقل کرده اند؟
ناقلان قرآن، ده تن از صحابه هستند: (عمر و عثمان و علی و أبیّ بن کعب و ابن مسعود و ابوموسی اشعری و ابودرداء و ابوهریرة و ابن عباس و زید "بن ثابت" ). ده تن ازصحابه ، اینها ناقلان قرآن بزرگ هستند، اینها راویان قرآن هستند، روایت ما در قرآن به اینها بر میگردد،قرائت ما به اینها برمی گردد و اینها نزد آن مردم ( شیعه ) همگی زندیق هستند مگر علی رضی الله عنه!! آنها می خواهند در نقل اینها طعن وارد کنند، میخواهند در قرآن طعن وارد کنند.
ناقلان سنت چه کسانی هستند؟
اینها ناقلان سنت را هدف قرار داده اند، میخواهند سنت را باطل کنند، سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم گرد هفت تن از صحابه می چرخد که نزد شیعه زندیق هستند: ( ابوهریرة و عائشة و عبدالله بن عمر و انس بن مالک و ابوسعید خدری و ابن عباس و جابر بن عبدالله ).
این هفت نفر در روایت از رسول الله، بیشتر از هزار حدیث روایت کرده اند. این هفت نفر هر کدام بین ششصد تا هفتصد سنت از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت کرده اند، سپس به ترتیب بعد از اینها، عبدالله بن عمرو بن العاص و عبدالله بن مسعود می آیند که از هشتصد حدیث، بیشتر روایت کرده اند، بعد از آن، عمر بن خطاب و علی بن ابیطالب هستند که بیشتر از پانصد حدیث روایت کرده اند، بعد اینها ابوموسی اشعری و براء بن عازب هستند که بیشتر از سیصد حدیث روایت کرده اند و ام المومنین ام سلمة نیز هم ردیف اینها حدیث روایت کرده است.
اینها ناقلان سنت هستند، مجموعه ی اینها، هشتصد سنت از رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما منتقل کرده اند. وقتی که در اینها طعن وارد کنند، دارند در سنت پیامبرتان طعنه وارد می کنند.. سنت باطل می شود هنگامی که ناقلان سنت تبدیل به زنادقه شوند، هنگامی که ناقلان قرآن، زندیقان باشند، پس ما بعد از آن به چه قرآنی اعتماد کنیم؟!
پس دور شوند از ما، قرآن جدیدی را بیاورند که معتمدینشان آن را نقل کرده اند؛سنت جدیدی بیاورند که معتمدین خودشان روایت کرده اند و قرآن ما را برای ما بگذارند؛ سنت ما را نیز ، برای خودمان بگذارند.
بدین جهت وقتی که ما از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم صحبت می کنیم و از آنها دفاع می کنیم، نمی خواهیم که فقط از اشخاص دفاع کنیم، گرچه این بر ما واجب است اما قصد ما دفاع از دین است (بوسیله ی دفاع از صحابه) بله، هدف ما دفاع از دینی است که این صحابه بزرگوار ناقلان آن بوده اند، این چیزی است که ما در دفاع از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم آن را هدف خود قرار داده ایم.
بدین خاطر خیلی از آنها به تحریف قرآن معتقدند... چرا؟
برای اینکه ناقلان قرآن کریم کسانی هستند که اینها در موردشان می گویند که آنها کافر بودند و بدین سبب یکی از آنها صریحا می گوید: "لا يمكنُ الاعتمادُ على القرآنِ الذي ينقلُه أمثالُ هؤلاء " ممکن نیست که به قرآنی که امثال این ها (صحابه) نقل کرده اند، اعتماد کرد.
بله، اینها هدفشان اشخاص نیست، بلکه هدفشان دینی است که این اشخاص آن را منتقل کرده اند و بدین سبب ما به علم الیقین می دانیم که همانا طعن در اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم:
اولاً: طعن در قرآنی است که آنها آن را منتقل کرده اند، و رد کردن آن؛
دوماً: طعن در سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم است و رد کردن آن؛
سوماً: تکذیب قرآنی است که پیوسته آنها را مدح و ثنا می کند و فضائل و مکانتشان را ذکر می کند.
شما را به خدا قسم بگویید: (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً)(الفتح: ٢٩) در مورد چه کسانی نازل شده است؟
چه کسانی هستند آنهایی که خداوند در موردشان می فرماید:( لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ) (الحشر:8) آنها چه کسانی هستند؟
آنها چه کسانی هستد که خداوند در موردشان می فرمایند:(لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ)–الفتح:4- آنها که هستند که خداوند می فرمایند: «وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ ...»- التوبة: 100- آنها چه کسانی هستند؟
قرآن آنها را مدح میکند، قرآن ثنای آنها را می گوید، الله سبحانه و تعالی آنها را دوست دارد.بنگر به این قول خداوند که می فرماید:( تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً) آنها را در حال رکوع و سجود می یابی. یعنی این حالت همیشگی آنهاست، عادتشان است، آنها را نمی بینی مگر در این حالت: رکوع و سجود. این ظاهر امرشان است، اما باطنشان، خداوند تبارک و تعالی می فرمایند:" يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً " = از خداوند فضل و رضایتش را جویا هستند.
خداوند ظاهر و باطن آنها را تزکیه کرده و حکم به رضایت از آنها کرده و فرموده:(لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ) الفتح:18 = «یقیناً خداوند راضی شد از مومنان آن هنگام که با تو زیر درخت بیعت کردند، پس فهمید آنچه که در قلبهایشان است" ، از ایمان، از تقوا، از یقین، از محبت نسبت به خدا، از محبت نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و سلم"
(فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً) پس خداوند آرامش خود را بر آنان نازل کرد و آنها را به فتحی نزدیک پاداش داد.
اما هنگامی که خداوند منافقین را ذکر میکند می فرماید:( وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسَالَى) (النساء:142) = و هنگامی که برای نماز بلند میشوند، کسل هستند. آیا حالت اینها شبیه آنهایی است که خداوند در موردشان می فرماید آنها را همیشه در حال رکوع و سجود می بینید؟
یقینا کسی که طعنه به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم می زند، تکذیب کننده و مردود کننده ی قرآنی است که آنها را مدح و ثنا گفته.و همچنین تکذیب کننده ی احادیث بسیار زیادی است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد شده که آنها جمعی و فردی مدح و تمجید کرده، رسول الله صلی الله علیه و سلم آنها را تمجید کرده، جمله ی اهل بدر را تمجید کرده، جمله ی مهاجرین را تمجید کرده، عشره مبشره را مدح گفته، یکی بعد از دیگری آنها را مدح گفته،پس کسی که در آنها طعنه وارد کند، تکذیب کننده ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است، تکذیب کننده ی سنتی است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم در مدح و ثنای آنها نقل شده است.
همچنین کسی که در آنها طعن وارد میکند، تاریخ بزرگی را که مسلمین به آن شاد و مفتخر هستند و سرشان را بالا گرفته اند انکار می کند، جهاد و نشر اسلام، تا جایی که امپراطور چین را مجبور کردند که جزیه دهد!!!
و طعنه زنندگان به صحابه حتی یک روز شمشیر حمل نکرده اند، هیچ وقت در راه خدا شمشیر برنداشته اند، یک روز در راه خدا جهاد نکرده اند.
و به همین خاطر کسی که در آنها طعن وارد کند، تکذیب کننده ی این تاریخ بزرگی است که آنها با خونهای خود نوشته اند، با جهادشان،با اموالشان، این تاریخ پرعظمت را نوشته اند.
طعنه زننده به آنها، به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم، طعنه زننده به ذات نبی اکرم صلی الله علیه و سلم است. چون این طعنه زننده گمان میکند رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه یک جماعت کم (که اصحاب باشند) در مدت زیادی (بیست و سه سال) نتوانسته یک مجموعه ی صالح از مردم بسازد!!!
آیا پیامبر صلی الله علیه و سلم این است؟
آیا در مورد پیامبر صلی الله علیه و سلم چنین گمان می کنند؟
وقتی که پیامبر صلوات الله و سلامه علیه به همراه صحابه، نتواند آنها را هدایت کند و حالشان را اصلاح کند و آنها را تربیت کند، پس چه کسی بعد از او میتواند با غیر از آنها این کار را بکند؟
چه کسی غیر از رسول الله صلی الله علیه و سلم می تواند اینکار را انجام دهد؟
و برای همین چه بسا ممکن است کسی بگوید: این دین، نظری و تئوری است، امکان ندارد با واقعیت منطبق شود.....چرا؟
میگوید: برای اینکه شما گمان میکنید که او هیچ وقت نتوانسته این دین را تطبیق دهد و هیچ وقت نصرت نشده، چرا که گمان می کنید آن کسانی که او در عرض بیست و سه سال آنها را تربیت کرد به مجرد از دنیا رفتنش همگی مرتد شدند، مگر عده ی اندکی که از انگشتان دست تجاوز نمیکنند!!![1] آیا این ممکن است؟
ما هیچ وقت این را قبول نمیکنیم.
كناطحٍ صخرةً يوماً ليُوْهِنَها *** فما ضرَّها و أوهنَ قرنَه الوعلُ
مانند کسی که به صخره شاخ میزند که آن را سست کند *** ولی به صخره ضرری نمیرسد ولی شاخ خودش سست میشود.»
و به آنها می گوییم:
يا ناطحاً شُمَّ الجبالِ برأسهِ *** أشفقْ على الرَّأسِ لا تشفقْ على الجبلِ
ای کسی که قله ی کوه ها را شاخ میزنی *** نسبت به سرت دلسوز باش، برای کوه دلسوزی نکن.
بله، به سرت رحم کن؛ به خودت رحم کن ای مسکین؛ نمیخواهد برای کوه دلسوزی کنی. کوه کوه است، کوه به فضل خدا همیشه پابرجاست.
آنها تاریخی را مسطور کردند که روزها و شبها آن را پاک نمی کند هر چقدر هم باطل گرایان تلاش کنند.
آنها صحابه اند، این را از همینجا می گوییم؛همگی می گوییم:
إنَّ الرِّجالَ الطَّاعنينَ في الصَّحابةِ *** مِثْلُ الكلابِ تطوفُ باللُّحْمَانِ
إنْ لم تصنْ تلك اللُّحومَ أسودُها *** أكِلَتْ بلا عوضٍ ولا أثمانِ
همانا مردان طعنه زننده به اصحاب *** همانند سگانی هستند که دور گوشت می چرخند. که اگر شیرها از آن گوشتها محافظت نکنند *** بدون عوض و قیمتی خورده می شوند.
بله، قسم به خدا که گوشتهای صحابه رضی الله عنهم اگر ما محافظتشان نکینم و اگر از آن دفاع نکنیم، قسم به خدایی که غیر از او معبودی نیست، بدون هیچ عوض و قیمتی خورده خواهند شد.
ناچار باید آنگونه شناخته شوند که پشتشان مردانی هستند که بخاطر محبتشان از آنها دفاع می کنند و از این دین هر چیزی را که به آن بدی برساند دفع می کنند.
بله، قسم به خدا که طعنه زنندگان به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم را باید بدانیم که انسانهایی فرومایه بیش نیستند و هیچ وقت صدای سگان به ابرها ضرری نمیرساند. (و .... کی شود دریا به پوز سگ نجس؟)
قسم به خدا که اصحاب ابر هستند و طعنه زنندگان به آنها سگان هستند و هیچ وقت صدای سگان به ابرها ضرری نمی رساند.
اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم را اجازه دهید نگاه به تاریخشان بیندازیم، ببینیم چه کرده اند؟ چرا در آنها طعن وارد می کنند؟
بخاطر خدا گوش کنید، می بینیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم اوایلی که به سوی خدای تبارک و تعالی دعوت داد تنها و بی کس بود،اصحاب با او ایستادند،شهرهایشان را ترک کردند،به حبشه هجرت کردند،اذیت و آزارها را تحمل کردند،کشته شدند از آنها، آنهایی که کشته شدند،شکنجه شدند آنهایی که شکنجه شدند،سپس بعد از آن به مدینه هجرت کردند و شیاطین انس و جن بر آنها اجتماع کردند و همه ی عرب از یک کمان واحد به آنها حمله ور شدند، ولی با همه ی اینها، صبر کردند! بخاطر چه؟...بخاطر دنیا؟
رسول الله صلوات الله علیه چیزی از دنیا نداشت و به آنها وعده ی دنیا نداده بود و چیزی از دنیا هم نصیبشان نشد.
ماتَ مصعبُ بنُ عمير رضيَ الله عنه وأرضاهُ ، إذا غطَّوا رأسَه بدتْ رجلاه ، وإذا غطَّوا رجليه بدا رأسُه ..
مصعب بن عمیر رضی الله عنه وأرضاه، در حالی از دنیا رفت که وقتی سرش را می پوشاندند پایش نمایان می شد و وقتی پایش را می پوشاندند سرش پیدا می شد...[2]
چه از دنیا گرفتند؟ آیا آنها دنیا را خریدند؟ آنها آخرت را خریدند: " وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ ... "(البقره:207) = «و از مردم کسانی هستند که جان خود را در برابر خوشنودی خدا می فروشند.»
آنها اصحاب محمد صلی الله علیه و سلم بودند، قسم بخدا که دنیا را فروختند و آخرت را خریدند، آنچه را که نزد خداوند تبارک و تعالی بود خریدند.
" لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى ... "(حدید:10) =«یکسان نیستند از شما، آن کسانی که قبل از فتح (مکه) انفاق کرده اند و جنگ کرده اند، آنها درجه و مقامشان بالاتر از کسانی است بعد از فتح (مکه) انفاق کرده و جنگیده اند. و خداوند به هر دو گروه وعده ی پاداش نیک میدهد».
خداوند به آنها وعده ی نیک میدهد و اینان آنان را وعده ی آتش جهنم میدهند !!! کدام یک راست می گویند؟
آیا خداوند تبارک و تعالی را تصدیق و این قوم فرومایه را تکذیب نکنیم؟
خداوند می فرماید: " رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ " = خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنودند.
کدامیک راست می گویند؟
یقینا این اصحاب هنگامی که گفته می شود آنها مرتد شدند، براستی در مقابل چه مرتد شدند؟
خلافت را گرفتند!! در مقابل چه چیزی؟ چه کسی مال داد؟ چه کسی مال گرفت؟ چه کسی مقام خود را داد؟ چه کسی مقام گرفت؟ با چه از دنیا خارج شدند تا اینکه گفته شود آنها طالب دنیا بودند؟
بر ما واجب است که سیرت آنها را بدانیم؛راهنمایی آنها را بدانیم؛جهاد آنها را بشناسیم؛حق آنها را بشناسیم؛رضی الله عنهم و ارضاهم.
به همین خاطر با افتخار می گوییم: اصحاب رسول ا لله صلی الله علیه و سلم بعد از انبیاء بهترین انسانها بودند، ما این را در مورد اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم می گوییم.
من راضی شدم از ابوحفص (حضرت عمر) و پیروانش بله، راضی شدم از ابوحفص؛ و بدانید که او عمر است.
إني أحبُّ أبا حفصٍ وشيعتَه *** كما أحبُّ عتيقاً صاحبَ الغارِ
وقد رضيتُ عليّاً قدوةً عَلَماً *** وما رضيتُ بقتلِ الشَّيخِ في الدَّارِ
كلُّ الصَّحابةِ ساداتي ومعتقدي *** فهل عليَّ بهذا القولِ مِنْ عارِ
من ابوحفص و دوستدارانش را دوست دارم *** همانطور که عتیق یار غار را دوست دارم.
و یقینا راضی شدم از علی، الگوی شناخته شده *** و راضی نشدم از کشته شدن پیرمرد در خانه اش!
همه ی صحابه سروران من و اعتقاد من هستند *** آیا از گفتن این جمله عاری بر من هست؟
نه به خدا قسم کسی که این حرف را بزند هیچ عیب و عاری بر او نیست، بلکه با این گفته، سرش را بالا می گیرد، و بر کسی مخالفت میکند باید سرش را زیر گل کند، این عقیده ی ما در مورد اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم است،از آنان دفاع می کنیم، و دوستشان داریم، و هر طعنه زننده ای به آنان را برحذر میداریم از این کار... و دائماً این کلام امام ابی زرعه را یاد آوری میکینم: «هنگامی که دیدی که شخصی در اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم نقص وارد می کند، بدان که او زندیق است؛ بدین خاطر که رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد ما حق است و قرآن حق است، و یقینا این قرآن و سنت را اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما رسانده اند، و یقینا این طعن زنندگان میخواهند در شهود ما جرح وارد کنند تا بدین وسیله کتاب و سنت را باطل کنند، در حالیکه جرح نسبت به خودشان اولی تر است و آنها زنادقه هستند»
پایان
------------------------------------------------------------------------
[1]- اشاره ی شیخ به حدیثی است که با سند صحیح در روضه ی کافی آمده : ابوجعفر ميگويد: مردم بعد از پيامبر به ارتداد گرايدند، به جز سه نفر، گفتم: آن سه نفر چه كساني بودند؟ گفت: مقدادبن اسود، و ابوذر غفاري، و سلمان فارسی (نتیجه ی بیست و سه سال زحمت پیامبر !!!) «الكافي - الشيخ الكليني - ج 8 - ص 245»
[2]--سنن الترمذی 5/692 ش: 3853 امام محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله سند آن را صحیح دانسته است , مسند الإمام أحمد بن حنبل 34/55 ش: 21077 شیخ محدث شعيب الأرنؤوط می گوید: إسناده صحيح على شرط الشيخين.
- 6202 بازدید
- نسخه چاپی