آیا ازدواج دو دختر پیامبر صلی الله علیه و سلم،با حضرت عثمان صحت دارد؟ (بخش آخر)

شماره سؤال: 
433
نویسنده: 
محمد باقر سجودى

این حقیقت که حضرت رسول اکرم دو دختر خود را پی در پی  به عقد عثمان رضی الله عنه در آوردند کمر عقیده شیعه را میشکند، لذا شیعه برای فرار از ضربه این حقیقت، در طول تاریخ دروغ هایی ساخته اند، جدیدترین دروغشان این است که میگویند پژوهشگران ما بعد از 1400 سال از کتب اهل سنت این حقیقت را بیرون کشیدند که پیامبر اصلا فقط یک دختر داشته و دختران دیگری  نداشته تا دونفرشان نصیب عثمان شوند!! ببینیم شیعه  دقیقا چه میگوید؟!!!

شیعه میگوید: از دلایلی كه دروغ بودن این قضیه را روشن می‌سازد، این است كه بسیاری از علمای اهل سنت و از جمله ضیاء المقدسی گفته‌اند: عن قتادة، قال: ولدت خدیجة لرسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ): عبد مناف فی الجاهلیة، وولدت له فی الاسلام غلامین، وأربع بنات: القاسم، وبه كان یكنى: أبا القاسم، فعاش حتى مشى، ثم مات، و عبد الله، مات صغیرا. وأم كلثوم. وزینب. ورقیة. وفاطمة....قتاده گفته است: خدیجه برای نبی مكرم اسلام، در عهد جاهلیت، عبد مناف را به دنیا آورد و بعد از اسلام، دو پسر و چهار دختر به نام های: قاسم ـ به خاطر او كنیه پیامبر را «ابوالقاسم » گذاشتند، آن قدر زنده بود كه می‌توانست راه برود بعد از آن فوت كرد ـ و عبد الله كه خردسال فوت كرد، و ام كلثوم، زینب، رقیه و فاطمه را به دنیا آورد. البدء والتاریخ، ج 5، ص 16 و ج 4، ص 139.


پاسخ اهل سنت:
حرف شیعه این است که با استناد به بریده های از این کتاب به زعم خود ثابت کرده که چون هجرت اول به حبشه، در سال 5 هجری بوده و رقیه بعد از بعثت متولد شده؛ پس چگونه ممکن است که در سال 5 بعثت، رقیه  زن کاملی شده باشد و دوبار عروسی کرده باشد؟؟

ای خواننده عزیز شیعه خوب به حرفم توجه کن من رفتم بسراغ همون اولین کتابی که  عالم شیعی ما را به آن حواله کرده بود یعنی کتاب البدء والتاریخ، ج 5، ص 16 و ج 4، ص 139. از همون صفحه که پژوهشگران شیعه بهش استناد کردند  خطوط  ما قبل و ما بعد را هم مینویسیم  البته اولا بدانید که خطوط  استناد شده شیعه  با رنگ قرمز مشخص کردم و بعد هرجا که نام رقیه و هجرت و ام کلثوم و عثمان آمده را نیز با رنگ دیگر مشخص کردم خودتان ببینید:

باب ذكر أولاد رسول الله 

كانوا سبعة و یقال ثمانیة و كلهم من خدیجة إلا إبراهیم فإنه من ماریة القبطیة و روى سعید بن أبی عروة عن قتادة قال ولدت خدیجة لرسول الله صلى الله علیه وسلم عبد مناف فی الجاهلیة و ولدت له فی الإسلام غلامین و أربع بنات القاسم و به كان یكنى أبا القاسم فعاش حتى مشى ثم مات و عبد الله مات صغیراً و أم كلثوم و زینب و رقیة و فاطمة و روى أبان عن مجاهد قال مكث القاسم سبع لیالٍ و مات و فی كتاب ابن إسحق أكبر بنیه القاسم ثم الطیب ثم الطاهر و أكبر بناته رقیة و زینب ثم أم كلثوم ثم فاطمة قال فأما أبناؤه فهلكوا فی الجاهلیة و أما بناته فأدركن الإسلام و هاجرن قال الواقدی لم أر أصحابنا یثبتون الطیب و یزعمون أن الطیب هو الطاهر و مات القاسم و الطاهر قبل النبوة و قال قوم بل سمی الطیب الطاهر لأنه ولد فی الإسلام و الله أعلم و أما إبراهیم بن رسول الله فأمه ماریة القبطیة و كان المقوقس ملك الاسكندریة بعث بها مع أختها شیرین فوهبها رسول الله صلى الله علیه وسلم لحسان بن ثابت الشاعر عوضاً من الضربة التی ضربه صفوان بن المعطل فی شأن الإفك فولدت له عبد الرحمن بن حسان فهو ابن خالة إبراهیم و توفی و هو ابن سنة و عشرة أشهر فقال النبی صلى الله علیه وسلم أن له مرضعة تتم رضاعه فی الجنة و أنه من عصافیر الجنة و كسفت الشمس فی ذلك الیوم فقالت الناس إنما كسفت لموت إبراهیم فقال النبی صلى الله علیه وسلم أن الشمس و القمر آیتان من آیات الله لا ینكسفان لموت أحد و لا لحیاته فإذا رأیتم فافزعوا إلى الصلاة و دفنه عند عثمان بن مظعون و قال العین تدمع و القلب یحزن و لا نقول ما یسخط الله و ماتت ماریة فی خلافة عمر بن الخطاب رضی الله عنه، رقیة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم كان زوجها عتبة بن أبی لهب و زوج أم كلثوم عتیبة ابن أبی لهب فمشى إلیهما قریش و قالوا طلقاها و نزوجكما من شئتما من أشراف قریش فطلقاها فزوج رسول الله رقیة عثمان بن عفان و هاجرت معه فی الهجرتین إلى الحبشة و أسقطت فی الهجرة الأولى علقة فی السفینة فهذا یدل أنها كانت ولدت فی الجاهلیة ثم ولدت لعثمان عبد الله بن عثمان و بلغ ست سنین فنقره دیك فی عینه فطمر وجهه فمات و ماتت رقیة بنت رسول الله سنة ثلاث من الهجرة بالمدینة فزوج النبی عثمان أم كلثوم فمكثت عنده خمس سنین و توفیت سنة ثمان من الهجرة فروى أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لو كانت عندنا ثالثة لزوجناها أبا عمر وبهما یكنى ذا النورین، زینب بنت الرسول كان زوجها أبا العاص القاسم بن الربیع بن عبد العزى بن عبد شمس و أمه هالة بنت خویلد أخت خدیجة رضی الله عنها فكان أبو العاص ابن خالة زینب و هی ابنة خالته و لما طلق عتبة وعتیبة ابنا أبی لهب رقیة و أم كلثوم قالت قریش لأبی العاص طلق زینب بنت محمد و نزوجك ابنة سعید بن العاص فقال لا أفارق صاحبتی

ای خواننده دیدی ؟
ملای تو فقط یک قول را دیده خط بعدش را ندیده!! کتاب دارد داد میزند رقیه وام کلثوم قبل از بعثت متولد شدند و زنان پسران ابولهب بودند و با عثمان عروسی کردند و رقیه دوبار هجرت کرد بار اول با شوهرش عثمان به حبشه رفت در راه سقط جنین کرد

شیعه  فقط یک قول متروک را دیده، از همون کتاب بقیه را ندیده، بعد این قول متروک را دوخته به قول بریده و متروک دیگر!! و آش شلم کاری درست کرده که نمکش بی حیایی و فلفلش بی شرمی است!! با این حساب اجازه بدهید بقیه حرف شیعه را بنویسیم اما من یقین دارم اگر به کتابی حواله داده مراجعه کنم  باز همین حقه بازی را بکار گرفته است و لا غیر پس حرفش را مینویسم و تقلبش را نشان میدهم 

دنباله حرف شیعه این است: شهاب الدین قسطلانی بعد از نقل سخن مقدسی می‌نویسد: وقیل: ولد له ولد قبل المبعث، یقال له: عبد مناف، فیكونون على هذا اثنی عشر، وكلهم سوى هذا ولد فی الاسلام بعد المبعث. المواهب اللدنیة، ج 1، ص 196.

گفته‌اند كه كه خدیجه قبل از مبعث یك پسر براى او به دنیا آورد كه به او عبد مناف مى‌گفتند، غیر از عبد مناف بقیه فرزندان پیامبر بعد از مبعث متولد شده است 

 

پاسخ اهل سنت: 

تقلب علمای شیعه در اینجا به اینصورت است که به یک آدم غیر معروف و یک کتاب نامعتبر و ناشناخته استناد کرده و من قسم میخورم که از دو طرف جملات را بریده  زیرا جمله میگوید  (قیل )(و گفته شده) یعنی غیر از این، گفته های دیگه ای هم هست که چون به مذاق علمای شیعه سازگار نیست با قیچی بریدندش!!!!!!!!.

شیعه در آدامه میگوید: و ابن عبد البر در الإستیعاب می‌نویسد: وقال الزبیر ولد لرسول الله صلى الله علیه وسلم القاسم وهو أكبر ولده ثم زینب ثم عبد الله وكان یقال له الطیب ویقال له الطاهر ولد بعد النبوة ثم أم كلثوم ثم فاطمة ثم رقیة. الاستیعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1818. زبیر گفته: نخستین فرزند رسول خدا كه به دنیا آمد، قاسم بود و او از همه بزرگتر بود، پس او زینب، و پس از وی عبد الله كه به وی طیب و یا طاهر نیز می‌گفتند بعد از نبوت متولد شد، پس از آن ام كلثوم، سپس فاطمه و پس از وی رقیه به دنیا آمدند با این تفصیل، چگونه می‌توان این سخن اهل سنت را تصدیق كرد كه رقیه با عثمان ازدواج كرده، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتی در داخل كشتی فرزندی از او سقط شده است !!!. با این كه می‌دانیم، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است.

پاسخ اهل سنت: باز همان حقه بازی!! در همان کتاب و درهمان صفحه این جمله هم هست: ولدت له خدیجة زینب ورقیة وأم كلثوم وفاطمة وقاسماً وبه كان یكنى والطاهر والطیب فأما القاسم والطیب والطاهر فهلكوا بمكة فی الجاهلیة وأما بناته فكلهن أدركن الإسلام فأسلمن وهاجرن معه صلى الله علیه وسلم

خدیجه برای پیامبر زینب و رقیه و ام کلثوم و فاطمه و قاسم و طیب وطاهر و را به دنیا آورد و پسرانش در جاهلیت مردند، اما  دخترانش باقی ماندند وعصر اسلام را دیدیند و اسلام آوردند و با رسول الله هجرت کردند.شیعه قول مشهور را گذاشته و فقط یک جمله از کتاب را دیده است 

شیعه در ادامه میگوید: و همچنین بسیاری از علمای اهل سنت نوشته‌اند كه ام كلثوم و رقیه قبل از این كه با عثمان ازدواج كنند در عقد پسران أبی لهب بوده‌اند و بعد از آن كه سوره تبّت در حق أبی لهب نازل شد، وی به فرزندانش دستور داد كه دختران رسول خدا را طلاق بدهند. ابن أثیر  در اسد الغابة می‌نویسد: قد زوج ابنته رقیة من عتبة بن أبی لهب وزوج أختها أم كلثوم عتیبة بن أبی لهب فلما نزلت سورة تبت قال لهما أبوهما أبو لهب وأمهما أم جمیل بنت حرب بن أمیة حمالة الحطب فارقا ابنتی محمد ففارقاهما... أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 5 - ص 456. رسول خدا، دخترش رقیه را به عتبه پسر أبی لهب و ام كلثوم را به عتیبه پسر دیگر ابولهب داد، وقتی سوره تبت نازل شد، ابولهب و همسرش ام جمیل كه همان «حمالة الحطب » باشد، به پسرانش دستور دادند كه دختران محمد را طلاق دهند. پس آن‌ها را طلاق دادند... در حالی كه می‌دانیم، سوره تبت در زمانی نازل شده است كه مسلمین در شعب أبی طالب در محاصره بودند و محاصره در شعب أبی طالب در سال ششم بعثت و بعد از هجرت به حبشه بوده است.با این حال چگونه می‌توان تصدیق كرد كه همسر عثمان دختر پیامبر بوده است ؟

پاسخ اهل سنت: سوره مسد یا بقول شما تبت  برخلاف ادعای شما در همان ابتدائ بعثت نازل شده است: بخاری مینویسد که پیامبر  به منطقه بطحاء بالای کوه رفتند و داد زدند: کمک! کمک!! و قریش جمع شدند  و  حضرت فرمود آیا اگر  به شما بگم پشت این کوه دشمن است و قصد حمله بشما را دارد، باور میکنید ؟ گفتند بله!  فرمود:من بیم دهنده هستم و شما را از عذاب شدیدی که پیش رو دارید ابولهب گفت: خراب بشی روزت بریده بشه!! برای همین وقت ما را تلف کردی؟ واینجا بود که  سوره { تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ }. نازل شد 

اینهم متن حدیث: أن النبی صلى الله علیه وسلم خرج إلى البطحاء، فصعد الجبل فنادى: "یا صباحاه". فاجتمعت إلیه قریش، فقال: "أرأیتم إن حَدثتكم أن العدوّ مُصبحكم أو مُمْسیكم، أكنتم تصدقونی؟ ". قالوا: نعم. قال: "فإنی نذیرٌ لكم بین یدی عذاب شدید". فقال أبو لهب: ألهذا جمعتنا؟ تبا لك. فأنزل الله: { تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ }.قسم به رب که قومی تا این حد دروغ گوندیدم میگوید در شعب ابی طالب این آیه نازل شد و بخاری را نمیبیند!!

شیعه در ادامه میگوید: محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد، شخصی پیش عبد الله بن عمر آمد و از او سؤالاتی كرد؛ از جمله نظر او را در باره عثمان و امام علی علیه السلام پرسید، وی در مقایسه بین عثمان و حضرت علی علیه السلام می‌گوید: أَمَّا عُثْمَانُ فَكَأَنَّ اللَّهَ عَفَا عَنْهُ وَأَمَّا أَنْتُمْ فَكَرِهْتُمْ أَنْ تَعْفُوا عَنْهُ وَأَمَّا عَلِی فَابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَخَتَنُهُ.... صحیح البخاری - البخاری - ج 5 - ص 157. اما عثمان، خداوند از گناه او ( فرار عثمان در جنگ احد ) درگذشت؛ ولی شما دوست ندارید كه او را ببخشید، اما علی علیه السلام پس او پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و داماد او است. ملاحظه می‌فرمایید كه دفاع عبد الله بن عمر از عثمان فقط در این مطلب خلاصه می‌شود كه خداوند از گناه فرار وی در جنگ احد درگذشته است؛ ولی صحابه‌ای كه علیه او خروج كردند، او را نبخشیده و عثمان را كشتند؛ ولی این كه عثمان داماد پیامبر نیز باشد، متذكر نمی‌شود. اما نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام استدلال می‌كند كه او پسر عموی پیامبر و داماد آن حضرت است.اگر عثمان داماد پیامبر بود، باید ابن عمر به آن استدلال می‌كرد؛ زیرا وی تمام تلاش خود را می‌كند كه در برابر هر نوع تهمتی را از عثمان دفع كند و معنا ندارد كه وقتی دلیل قویتری همانند دامادی پیامبر وجود دارد، وی به دلیل سخیف و ضعیف استدلال كند؛ زیرا عفو خداوند فقط شامل كسانی می‌شود كه بعد از فهمیدن زنده بودن پیامبر از فرار دست كشیده و برگشتند و شامل عثمان كه بعد از سه روز برگشت، نمی‌شود. حتی اگر فرض كنیم كه عفو خداوند شامل عثمان نیز می‌شود، سبب نخواهد شد كه خداوند تمامی گناهان او را كه حتی بعد از آن نیز انجام داده بخشیده باشد ؛ بلكه حد اكثر شامل فرار او در همان جنگ می‌شود. بنابراین شایسته بود كه اگر دامادی عثمان صحت داشت، به آن استناد می‌كرد 

پاسخ اهل سنت: این استنباط، در صورتی محلی از اعراب میداشت که در خود همین بخاری در مناقب عثمان این حدیث را نمیداشتیم: 2962 - حدثنا موسى حدثنا أبو عوانة حدثنا عثمان بن موهب عن ابن عمر رضی الله عنهما قال: إنما تغیب عثمان عن بدر فإنه كانت تحته بنت رسول الله صلى الله  علیه وسلم وكانت مریضة فقال له النبی صلى الله علیه و سلم (إن لك أجر رجل ممن شهد بدرا وسهمه)

یعنی عثمان در جنگ بدر حاضر نبود چونکه دختر رسول الله، زنش بود که در وقت جنگ بدر بشدت  مریض بود و پیامبر به عثمان گفت در مدینه بمان و مراقب رقیه باش و ایضا به عثمان  فرمود:برای تو مثل ثواب مجاهدان حاضر در بدر است و تو از غنیمت هم یک سهم میگیری یاللعجب حدیث واضح و صریح بخاری را نگاه نمیکند بعد از یک حدیث دیگر بخاری یک استباط مبهم در میاورد حالا من 10 داماد داشته باشم صدبار بگویم ده داماد دارم ولی  یکبار نگویم، آیا تو نباید آن ده بار را ببینی  و این یکبار را ببینی که یک صحابی یه دلیل اینکه موضوع و محور سخن چیز دیگری بوده یک نکته را از جا انداخته!!!!علمای شیعه، شرم و حیا را خرج کردند و در عوض متاع دنیا و آتش جهنم را خریدند 

شیعه میگوید:حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از غصب فدك توسط ابوبكر به مسجد آمد و خطبه غرائی خواند كه بسیاری از علمای اهل سنت آن را نقل كرده‌اند. آن حضرت در بخش‌های از این خطبه می‌فرماید: أنا فاطمة بنت محمد أقول عودا على بدء، وما أقول ذلك سرفا ولا شططا... فإن تعزوه تجدوه أبی دون نسائكم وآخا ابن عمی دون رجالكم، فبلغ الرسالة صادعا بالرسالة ناكبا عن سنن مدرجة المشركین، ضاربا لثجهم آخذا بأكظامهم، داعیا إلى سبیل ربه بالحكمة والموعظة الحسنة. مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) - أبی بكر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی - ص 202 و السقیفة وفدك - الجوهری - ص 142 .

اى مردم آگاه باشید كه من فاطمه و پدرم محمّد است، گفتارم تماما یك نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستى به دور است... اگر تحقیق كنید (پیامبر اسلام ) پدر من بود نه پدر زنان شما، و در عقد اخوّت پسر عموى من بود نه شما.اگر زنان عثمان دختران پیامبر بودند، نباید فاطمه زهرا سلام الله علیها كه سرور زنان بهشت است، چنین سخنی بگوید و از طرف دیگر عثمان نیز می‌توانست به این سخن حضرت اعتراض كند كه زنان من نیز دختران پیامبر بودند.

پاسخ اهل سنت: این حرف مفتی است, من از بخاری دلیل میاورم و شما از کتابی که اصلا مشهور نیست!! حرف شما حتی ارزش بررسی را ندارد.از کی اهل سنت موظف شدند صحیح بخاری و صحیح مسلم و همه احادیث صحیح خود را رها کنند و از این کتب های غیر مشهور پیروی کنند؟؟؟؟!!!

شیعه میگوید:ابن الدمشقی و محب الدین طبری می‌نویسند:أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لعلی: أوتیت ثلاثا لم یؤتهن أحد ولا أنا، أوتیت صهرا مثلی ولم أوت أنا مثلی، وأوتیت زوجة صدیقة مثل بنتی ولم أوت مثلها زوجة، وأوتیت الحسن والحسین من صلبك  ولم أوت من صلبی مثلهما، ولكنكم منی وأنا منكم. جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) - ابن الدمشقی - ج 1 - ص 209 و الریاض النضرة ج 2 ص 202. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به على علیه السّلام فرمود: یا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است كه به من و هیچیك از مردم، عنایت نفرموده است: 1. پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است كه به من عنایت نكرده است؛ 2. همسر پاكیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته كه به من عنایت نفرموده است؛ 3. حسن و حسینى از پشت تو به وجود آورده است كه چنان دو فرزندى از پشت من بوجود نیاورده است؛ آرى ! من از شمایم و شما از من مى‏باشد. در این روایت پیامبر اسلام به صراحت می‌گوید كه به احدی غیر از علی علیه السلام پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم می‌شود كه پیامبر دختر دیگری نداشته است و گرنه چنین سخنی نمی‌فرمود.

 

پاسخ اهل سنت: ای شیعه عزیز! این علمای تو، حتی وقتی که به کتابی مراجعه میکنند گاهآ حتی جرات نمیکنند نام کتاب را کامل بنویسند مثلا  ما را حواله داده به کتاب (الریاض النضرة) در حالیکه اسم کامل کتاب این است (الریاض النضرة فی مناقب العشرة) یعنی چون درباره مناقب و فضایل عشره مبشره است حتی نام کتاب را قیچی کرده اند !!!!!!! و نصفش را نوشته اند پس از این قوم شما انتظار خیر و نیکی را نداشته باشید. به هرحال در همین کتاب این جمله هم هست و صد جمله مثل این هم هست: وقال یا معاشر المسلمین هذا عثمان بن عفان هذا شیخ المهاجرین والأنصار هذا الذی أمرنی الله أن أتخذه سنداً وختناً على ابنتی ولو كان عندی ثالثة لزوجتها إیاه هذا الذی استحیت منه ملائكة السماء فعلى مبغضه لعنة الله ولعنة اللاعنین. الریاض النضرة فی مناقب العشرة جلد یک و صفحه 18

.پیامبر فرمود: این عثمان بن عفان شیخ و بزرگ  مهاجرین است و الله بمن امر کرد که دو دخترم را به تزویج او در آورم و اگر دختر  سومی میداشتم  هم بهش میدادم و این عثمان کسی است که فرشتگان از او خجالت میکشند و بر کسی که با او کینه داشته باشد، لعنت الله و لعنت لعنت کنند گان باد  ای عالم شیعه به این کتاب استناد کردی؟؟ پس بفرما!! صاحب کتاب دارد ترا لعنت میکند!!