حق با سنی است یا با شیعه؟ بیایید؛ قرآن قضاوت می‌کند! (1)

شماره سؤال: 
455
نویسنده: 
محمد باقر سجـودی

خداوند قرآن را حفظ کرده تا روز قیامت کسی نتواند ادعا کند که من توسط علمای مذهبم گمراه شده بودم. برای مثال بیایید سوره انفال را ببینیم و بنگریم که قرآن طرف‌دار شیعه است یا سنی؟
آیه 5 تا 12 این سوره(انفال) می‌فرماید: «خداوند تو را به حق از خانه و جایگاهت در مدینه بیرون فرستاد در حالى كه بعضى از مؤمنان كراهت داشتند» (كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَیْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَكارِهُونَ).
این گروه از مومنین (ظاهربین) در مسیر راه به‌ سوى بدر با تو در باره حق -بعد از آنكه روشن گردید- مجادله مى‌كنند»و آن‌چنان ترس و وحشت سراسر وجود آن‌ها را فرا گرفته بود كه «گویى به سوى مرگ رانده مى‏شوند و مرگ و نابودى خویش را با چشم خود مى‏بینند» (كَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ).
باز که معلوم شد قرار است با یکی از دو گروه روبرو شوند آرزو می‌کردند که ای کاش با گروه غیر مسلح، برخورد کنیم.اما خداوند می‌گوید من غیر از این اراده داشتم و برای همین شما را با گروه قوی و مسلح روبرو کردم! اما شما براى پرهیز از دردسرهاى جنگ و تلفات و ناراحتی‌هاى ناشى از آن «دوست می‏داشتید كاروان در اختیارتان قرار بگیرد، نه لشكر قریش» (وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ).

خواننده گرامی
این آیات به‌طور واضح می‌گوید: «إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» عده‌ای از مومنین از رفتن به جهاد اکراه داشتند و با وجود دانستن حقایق، بی‌خود بحث می‌کردند و دوست نداشتند با دشمن روبرو شوند.
واضح است که شیعه معتقد است، حضرت علی رضی الله عنه این گروه را از مومنان نمی‌داند و واضح است که گروه دیگری از مومنان در همین سفر نه مجادله کردند و نه ازجهاد و مرگ می‌ترسیدند، پس این امتیاز فقط برای حضرت علی رضی الله عنه نبود! (تازه نمی‌دانیم علی از گروه یک بود یا دو)
 اما طبعاً شیعه هرگز قبول ندارد که حضرت علی رضی الله عنه هم یکی از مومنینی بود که می‌ترسید، و آرزوی روبرو شدن با دشمن قوی را نداشت، پس این آیه درباره بقیه مومنین است!

سوال این‌جاست این آیه درباره‌ی چه کسانی است؟
برای کشف این حقایق، بیایید دنباله‌ی آیه را بخوانیم.
دنباله ماجرا: هر دو گروه مومنان، ناگهان بر خلاف میل بعضی از خودی‌ها، خویش را در مقابل یک لشکر جرار می‌بینند.
حالا سه راه دارند:
1-یا فرار کنند.
2-یا از الله مدد بخواهند و یا تسلیم دشمن شوند!
3-وآن‌ها راه دوم را انتخاب می‌کنند و از الله مدد می‌خواهند.
«و دست حاجت به سوى او دراز كردید و از وى تقاضاى كمك نمودید» (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّكُمْ).
و الله فوراً این پاداش‌ها را به آن‌ها به‌خاطر انتخاب راه دوم داد:
1-«خداوند تقاضاى آن‌ها را پذیرفت» (فَاسْتَجابَ لَكُمْ).
2-و فرمود: «من شما را با یك هزار نفر از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مى‏آیند، كمك و یارى مى‏كنم» (أَنِّی مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِینَ).
3-«خداوند این كار را قرار نداد مگر براى بشارت و اطمینان قلب شما» (وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى‏ وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ).
4-«به خاطر بیاورید هنگامى را كه شما را در خواب سبكى فرو برد، كه مایه آرامش و امنیت روح و جسم شما از ناحیه خداوند گردید» (إِذْ یُغَشِّیكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ).
5-«كه آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد» (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً). «تا به‌وسیله‌ی آن شما را پاك و پاكیزه كند».

6-«و پلیدى شیطان را از شما دور سازد» (لِیُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ).
7-به علاوه «خدا مى‏خواست با این نعمت دل‌هاى شما را محكم دارد» (وَ لِیَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ).
8-و نیز «مى‏خواست (در آن شن‏زار كه پاى شما فرو مى‏رفت، و لغزنده بود) به وسیله ریزش باران گام‌هاى شما را محكم كند» (وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ).
9-«به خاطر بیاور هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ایمان را تقویت كنید و ثابت قدم بدارید» (إِذْ یُوحِی رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّی مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا).
این خلاصه ماجرا از آیه 5 تا 12 سوره انفال بود.
حالا سوال این است که الله در قرآن دارد از مومنانی حرف می‌زند که مثل "علیِ شیعه" معصوم نبودند، مومنانِ عادی بودند، با این وجود الله به آن‌ها مدد رساند و برای آن‌ها فرشتگانی فرستاد. این مومنان چه کسانی بودند؟

شیعه هم می‌گوید آیه درباره جنگ‌جویان بدر است، بنابراین آن‌ها چه کسانی بودند؟
یکی علی رضی الله عنه بود که تازه از نظر شیعه مشمول آیات نیست!! واضح است که آن 312 نفر دیگر كه در قرآن از آن‌ها ستایش می‌شود که پاکشان کردیم و قدم‌هایشان را محکم نمودیم و هم‌چنین دعاهایشان را اجابت کردیم. و هزار فرشته به کمکشان فرستادیم. و خلاصه 9 پاداش عظیم به آن‌ها داد که فقط یکی مثل آن‌ها را به اهل‌بیت داده است اما شیعه فقط این آیه را تکرار می‌کند:
یعنی دقیقاً آیه‌ی 33 از سوره احزاب که الله می‌گوید: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا» یعنی: به‌درستی‌که خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاك و پاكیزه گرداند.
و دقیقاً مثل چنین آیه‌ای الله متعال در جای دیگری از قرآن خطاب به یاران پیامبر می‌گوید:
 (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ).. «كه آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا به وسیله آن شما را پاك و پاكیزه كند و پلیدى شیطان را از شما دور سازد»
 ای شیعه‌ای که به آیه 33 سوره احزاب استناد می‌کنی تا بگویی 5 تن پاک و معصوم بودند خوب درباره این آیه چه می‌گویی؟!

حالا سخن این است که شیعه 90 درصد کسانی که در جنگ بدر بودند و این پاداش شامل حالشان شده را انسان‌های بدی می‌داند. شیعه برای نجات از تنگنا می‌گوید انسان خوب می‌تواند بد شود، و هر چیز محتمل و قابل تحقق است.
بله، اولا هر چیز محتمل است، و این نیز احتمال دارد فردا دیگر از آسمان باران نبارد، اما محتمل بودن چیزی دلیل بر حقیقی بودن آن نیست!
دوما شیعه اصحاب را از اول منافق می‌داند، نه این‌که عقیده داشته باشد اول مومن بودند و بعداً منافق شدند.
سوماً: هرکس مبرا از اتهام است تا وقتی خلافش ثابت شود، چه برسد به این‌که شخصی سند برائتش را خدای عالمیان صادر کند! تا چه برسد به کسی که سند خوب بودنش را خدای عالمیان امضاء کند! ( آیات فوق و صدها آیه‌ی دیگر)
برای متهم نمودن چنین اشخاصی باید دلیل خیلی قوی وجود داشته باشد، نه این‌که در مقابل سخنان الله، بیاییم و به سخنان ابن‌ابی الحدید معتزلی یا گفته‌های آیت الله خمینی ایمان بیاوریم!