سوالات قرآنی از علمای شیعه (4)
سوال 11: ای علمای شیعه! آیا خدای ما غیر از خدای بنی اسرائیل است؟ و آیا شان پیامبر ما از شان پیامبر بنی اسرائیل کمتر بود؟ آیا علی از طالوت کم جرات تر بود؟ داستان انتخاب طالوت عبرت انگیز است بنی اسرائیل به پیغمبر خود گفتند امیری میخواهیم تا در راه خدا جهاد کنیم: (وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ)«و پیامبرشان به آنها گفت: همانا الله «طالوت» را (به عنوان) پادشاه برای شما مبعوث (و انتخاب) کرده است »
(قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِۚ)«گفتند: چگونه او بر ما پادشاهی کند با اینکه ما به پادشاهی از او سزاوارتریم، و از مال (دنیا) بهره چندانی داده نشده است؟»
قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [البقرة: 247]«گفت: به راستی الله او را بر شما برگزیده است، و او را در علم و (نیروی) بدن و سعت و برتری بخشیده است. و الله پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد میدهد، و الله گشایشگر داناست»
سپس بنی اسرائیل با دل ناخواسته پادشاهی طالوت را پذیرفتند اما کارشکنی کردند
(فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ ۚ) «پس هنگامیکه طالوت با لشکریان رهسپار شد، به آنها گفت: همانا الله شما را بوسیله یک جوی (آب) آزمایش میکند. پس هر کس از آن بنوشد از (یاران) من نیست. و هر کس از آن نخورد، قطعاً او از (یاران) من است، مگر کسیکه با دست خویش کفی (از آب) برگیرد. پس جز عدهی کمی؛ همگی از آن (آب) نوشیدند»
پس بنی اسرائیل شکم سیر آب خوردند و مخالفت کردند یعنی نافرمان بودند اما نمیتوانستند حکومت طالوت را قبول نکنند .کمی جلوتر سپاه جالوت نمودار شد و کارشکنان گفتند:
(فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ۚ) [البقرة: 249] «و هنگامیکه او و کسانیکه با او ایمان آورده بودند، از آن (نهر) گذشتند. (از کمی افراد خود ناراحت شدند و عدهای) گفتند: «امروز ما توانایی (مقابله) با جالوت و سپاهیانش را نداریم»» يعنى اینکه ما توانایی رویارویی با جالوت را نداریم
پس ملاحظه نمودید که مخالفت قوم ارزشی و تاثیری بر روند انتخاب نداشت.
حالا سوال این است که مگر حضرت علی از طالوت کمتر بود، یا شان پیامبر ما از شان پیامبر بنی اسرائیل کمتر بود یا خدای ما غیر از خدای طالوت بود؟!! که شیعه میگوید خداوند ترسان ترسان و با اشاره علی را امیر المومنین نمود و رسول الله ترسان ترسان و لرزان لرزان این انتصاب را در آخرین روز ها؛ بعد ازاینکه الله کلی تهدیدش کرد که از پیامبری عزل میشوی؛ بصورت یک جمله دو پهلو در بیابانی برهوت اعلام نمود!! و علی نيز فراتر از همه!! سرش را در چاه می نمود و فقط گریه و گریه و گریه میکرد!!!!
پس شرح سوال ما این است: الله جل جلاله با وجود مخالفت قوم بنی اسرائیل، طالوت را پادشاه آنها نمود، همین الله چرا در مورد انتخاب حضرت علی با عمر و ابوبکر مدارا کرد و هم خودش در قرآن سکوت کرد و هم پیامبر و هم علی؟؟؟
سوال12: ای علمای شیعه! آیا امام زمان نمیداند که (كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً ) «چه بسا گروه کوچکی که به فرمان الله بر گروهی بسیار پیروز شدند ».
یا شما حتی قلیل هم نیستید؟؟
خداوند در آیه 249 سوره بقره می فرماید: (قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّـهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِينَ) «(اما) آنانی که به دیدار الله یقین داشتند، گفتند: «چه بسا گروه کوچکی که به فرمان الله بر گروهی بسیار پیروز شدند و الله با بردباران است»
و شما الان دولت دارید لذا امام زمان شما اگر از ترس دشمنان غیب شده باید ظهور کند و اگر ظهور نمیکند پس حال از این چهار احتمال خارج نیست:
1 – یا امام زمان شما وجود خارجی ندارد
2 – یا شما هم دشمنان امام زمان هستید و امام زمان از شما میترسد و ظهور نمیکند
3 – یا امام زمانی هست، اما به این آیه ایمان یا یقین نداد که این ناممکن است
4 – یا چون در آیه پیروزی گروه کوچک بر گروه بزرگ یک شرط دارد (و آن شرط اذن الله ست) الله این اذن را نداده که امام زمان با لشکر کوچکش بر لشکر بزرگ پیروز شود.
علمای شیعه میگویند بله گزینه چهارم درست است !
اما ای علمای شیعه! برای ما عبارت (با اجازه الله) را ثابت کنید!
ما هر وقت از علمای شیعه میخواهیم که درباره قدرت بی پایان امامانش بما دلیل نشان دهند، میگویند:
این همه قدرت باذن الله است خدا اجازه داده که شفیع شوند و بشنوند و غیب بدانند و بعد از مرگ ببینند تا الی آخر
آری ! شما میگویید که امام همه چیز را میبیند و میشنود و میداند وقتی میگوییم این صفت ها مال خداست میگویید بله مال الله است اما امام نیز باذن الله این صفات را دارد.
اما وقتی که حرف پیروزی گروه کوچک بر گروه بزرگ میاید چون حرف عمل است و حرف خیالبافی نیست و پای عمل در میان است میگویند الله اذن نداده است هر وقت اذن بدهد کاری میکند کارستان!!
ببینید الله جل جلاله بارها و بارها در قرآن فرموده: (وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ)بقره 48_ «و از روزی بترسید که کسی از کسی کفایتی نکند، و از او شفاعت پذیرفته نمیشود، و نه از او تاوان و فدیه گرفته میشود، و نه یاری میشوند »
شیعه میگوید ولی ایضا فرموده: (مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ) بقره:255 «کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازهی او؟»
و شما میگوید بله هیچکس حق شفاعت ندارد و آیات قران درست است اما امام ها و امام زاده ها مستثنی هستند و باذن الله اجازه شفاعت در دنیا را دارند! و باید برویم سر قبرشان و از آنها مدد بخواهیم.
ولی سوال خود را تکرار میکنیم چرا در چیزهای محسوس الله هیچ اذنی بهش نداده است مثلا خیلی از گروه های کوچک بر گروه های بزرگ باذن خدا پیروز میشوند.
ای علمای شیعه! شما در عالم محسوسات یکبار بما نشان دهید که 12 امام شما باذن الله یک کار خارق العاده انجام داده باشند
هان اینک طالوت و داود..... باذن الله با وجودی که گروه کوچکی بودند بر جالوت پیروز شدند
اینک موسی..... باذن الله عصایش فرعون را شکست داد
اینک عیسی..... باذن الله مرده را زنده کرد کور را شفا داد
و اینک حسین و اینک حسن و اینک امام زمان شما .....چرا الله یکی از این اجازه های خاص خود را در عالم محسوسات نصیبشان نکرد، تا بهانه ای باشد برای قدرتمند دانستن آنها در عالم نامحسوس ؟؟!
پس حرف ما درست است شما در مورد امامان غلو میکنید و آنها خیلی با آنچه که شما از آنها ساخته اید فاصله دارند و یا اگر حرف ما درست نیست یک مورد را نشان دهید!!
آری آری ! فقط در عالم خیال به آنها قدرت داده اید
و مدعی هستید که اگر سرقبر بر علیه دشمنانتان از ایشان مدد بخواهید مدد میکند اینجا در خیال اذن دارد اما در عمل ندارد.
سوال 13: ای علمای شیعه! وقتی که این ولی فرق بین صد سال و یک روز را بعد از مرگ درک نکرده، پس چگونه بعد از مرگ به زوار قبرش کمک میکنه؟
آیا او از امام زاده های شما، منزلت و مقامش کمتر است؟!
الله جل جلاله در سوره بقره آیه 259 میفرماید: (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَـٰذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ )
یا (آیا آگاهی از) همچون کسی که از کنار دهکدهای گذر کرد، در حالی که سقف خانهها فرو تپیده بود و دیوارهای آنها بر روی سقفها فرو ریخته بود؛ گفت: چگونه خدا این (اجساد فرسوده و از هم پاشیدهی مردمان اینجا) را پس از مرگ آنان زنده میکند؟ پس خدا او را صد سال میراند و سپس زندهاش گرداند و (به او) گفت: چه مدّت درنگ کردهای؟ گفت: (نمیدانم، شاید) روزی یا قسمتی از یک روز. فرمود: (نه) بلکه صد سال درنگ کردهای.
ای علمای شیعه با توجه به آیه فوق ، جواب شما به سوال13 چیست؟!
- 5854 بازدید
- نسخه چاپی