چگونه خاک کربلا که هم مصیبت است و بلا، مقدس میشود و شفا می دهد؟!

شماره سؤال: 
472
نویسنده: 
ابوبكر بن حسين

در سال 61 هجری، در سرزمینی موسوم به "کربلا" مصیبت جانسوز شهادت سیدنا حسین علیه السلام و یارانش و اسارت همراهانش به وقوع پیوست؛ آخوندان شیعه از این مصیبت، کمال استفاده را برده اند!
کربلا برای آخوندهای شیعه مانند "گاو گوشتی و شیر ده" بوده و هست، که هم آن را می دوشند و هم به شیوه های مختلف از گوشت و پوست آن استفاده می کنند؛ خلاصه قسمتی از آن نمی ماند که بدون استفاده بماند!
متاسفانه واقعۀ کربلا از دست آخوندان "دین دوش" در امان نمانده است، قبر سیدنا حسین را مسجد قرار دادند و با ساختن ضریح، پولهای کلانی به جیب زدند؛ عده ای دیگر با روضه خوانی و مرثیه گویی و مجلس داری جیب های خود را پر کردند، اما عده ای دیگر به اینها راضی نشده و برای اینکه آنان نیز، سرشان بی کلاه نماند و از این عیش، بی فیض خارج نشوند! گوشه ای برای خود عطاری باز کردند و در آن دوا فروشی می کنند؛ آن هم چه دوایی!! دوای همۀ بیماریها، دوای هر درد، اصلاً خودِ خودِ نوشدارو !!
 
آن دوا، خاک کربلاست!!! خاک کربلا؟!!! بله! خاک کربلا، نوشدارویی که فردوسی از آن سخن می گوید همین خاک است، دوای بیماری ایدز همین خاک است؛ سرطان؛ ام اس، انواع و اقسام بیماریهای روانی تماماً با خوردن ذره ای از این خاک نیست و نابود و کان لم یکن می شود! و به قول یکی از دوستان: «خاک کربلا به شما بال می دهد!» اما!!
اما این نوشدارو ویژگی خاص و شگفت انگیزی دارد؛ آن هم این که در عین شفا، بلا هم هست!!
 
شفا بودن خاک قبر حسین علیه السلام:
1.طوسی در تهذیب: «سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الطِّينِ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْف‏»
(تهذيب الأحكام،طوسی (تحقيق خرسان)، ج‏9، ص: 89، اسلامیه _تهران،ط4)
یعنی: « سعد بن سعد،گفت: از حضرت ابى الحسن عليه السّلام راجع به خوردن تربت پرسيدم؟حضرت فرمودند:خوردن تربت حرام است همان طورى كه خوردن ميته و خون و گوشت خوك حرام است مگر تربت امام حسين عليه السّلام زيرا در آن شفاء از هر دردى و امان از هر خوف و هراسى است.»
2.«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ.» (تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏6، ص: 74)
یعنی: « از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت فرمودند: در تربت قبر امام حسين عليه السّلام شفاء هر دردى بوده و آن دواء اكبر مى‏باشد.»
3.کلینی: « يُونُسَ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ ع لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ قَالَ فَأَتَيْنَا الْقَبْرَ بَعْدَ مَا سَمِعْنَا هَذَا الْحَدِيثَ فَاحْتَفَرْنَا عِنْدَ رَأْسِ الْقَبْرِ فَلَمَّا حَفَرْنَا قَدْرَ ذِرَاعٍ ابْتَدَرَتْ عَلَيْنَا مِنْ رَأْسِ الْقَبْرِ مِثْلُ السِّهْلَةِ حَمْرَاءَ قَدْرَ الدِّرْهَمِ فَحَمَلْنَاهَا إِلَى الْكُوفَةِ فَمَزَجْنَاهُ وَ أَقْبَلْنَا نُعْطِي النَّاسَ يَتَدَاوَوْنَ بِهَا.»
(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 588)
یعنی: «يونس بن ربيع، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، حضرت فرمودند:نزد سر مبارك حسين بن على عليهما السّلام تربت قرمزى است كه در آن شفاء هر دردى غير از مرگ مى‏باشد.»
 
بلا و مصبت بودن کربلا:
سیدنا حسین دربارۀ این خاک گفته است:« هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ هَاهُنَا مُنَاخُ‏ رِكَابِنَا وَ مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَقْتَلُ رِجَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا»
یعنی: «این سرزمین هم مصیبت است و هم بلا و اينجا محل خوابيدن شتران ما است، اينجا محل انداختن بار و بنۀ ماست اينجا محل شهيد شدن مردان ما است و اينجا محل ريختن خونهاى ما است.» (بحار الأنوار ج‏44، ص: 383 _بیروت،ط2)
حمیری نیز سروده است: «کربلا یا دار کرب و بلا ... و بها سبط النبی قد قتلا»
یعنی:کربلا ای سرزمین مصیبت و بلا ...که در آن نوۀ رسول خدا کشته می شود!
سیدنا حسین علیه السلام، محلی که خونش در آنجا ریخته می شود را «مصیبت و بلا» نامیده اند، حال چگونه خاک سرزمینی که هم مصیبت است و هم بلا؛ شفا می دهد؟!! آیا از مصیبت و بلا، شفا و درمان حاصل می شود؟!
خانمها، آقایان، برادران و خواهران ؛ بیاندیشید ؛ مصیبت و بلا در تضاند با درمان و شفا ؛ این دو ضدند، چگونه با هم جمع شوند؟ این دو مثل آتش و پنبه اند، مگر می شود این دو با هم جمع شوند؟

چطور می شود یک شیئی هم بلا باشد و هم شفا؟؟ اگر بلاست که دیگر شفا نیست، و اگر شفا است که دیگر بلا نیست!
اگر لج کرده و بگوئید: آقا می شود، خوب هم می شود، تربت کربلا هم بلا است و هم شفا!! می گوئیم : انسان عاقل چرا باید خود را مبتلا به مصیبت و بلا کند تا به دوایی برسد؟ فرضاً من سرما خورده ام، چرا باید خاک کربلا بخورم که مثلاً سرما خوردگی من خوب شود ولی از طرفی بلا و مصیبت دیگری بر سرم بیاید!!
آیا دفع ضرر به قیمت جلب یک ضرر بزرگتر، عاقلانه و معقول است؟؟
 
حضرت حسین همین خاکی را که شیعیان شفا می دانند، مصیبت و بلا خوانده است؛ خاکی که برای حضرت حسین بلا و مصیبت بوده، شفا می دهد و مداوا می کند؟ اگر اینگونه است، چرا حضرت سجاد علیه السلام که در اکثر طول زندگیش بیمار بود از این خاک نخورد تا شفا یابد؟
حسین و یارانش، در منبع نوشدارو چادر زده بودند و خودشان بی خبر بودند! زین العابدین در همین منبع نوشدارو در بستر بیماری قرار داشت؛ اما مانند آخوندان تحریف کنندۀ دین از خاصیت شگفت انگیز خاکی که بر آن خوابیده بود، خبر نداشت!
یکی از دوستان مستبصر تعریف میکرد: « یکی از آشناهامون که بیماری کلیه داشت براش معجون خاک کربلا میارن و بهش میدن که یه ذره بخوره تا خوب بشه، اون هم میخوره اما خوب نمیشه ؛ بعد از یه مدت باز بهش میدن باز خوب نمیشه،خلاصه هر چند وقت یه بار از این نوشدارو میخوره تا اینکه ...!!!؟ کلیه اش که شن ساز بوده، یه سنگ درست و حسابی میسازه!!! میبرنش دکتر و ماجرا رو براش تعریف میکنند ؛ دکتره میگه : بخدا شما انسانید، روی دو پا راه میرید، نه دم دارید و نه شاخ! به والله گاو هم خاک نمیخوره، این چه کاریه آخه!!»
 
من هم، سخن دکتر را به شما خوانندۀ شیعه می گویم: به والله شما انسانید، این چه مذهبی است که مقام و منزلت انسان را به این پستی و مذلت رسانیده است؟ این چه مذهبی است که مروج آن خود را «سگ» خطاب می کند؟ این چه مذهبی است که پیروانش مانند سگ و گربه چهار دست و پا راه می روند و «میو میو» و « واق واق» می کنند (ولو تعدادشان کم باشد ولی به هر حال واقعیت است) ؛ این چه مذهبی است که انسان را تشویق به خوردن خاک می کند!
 
خمینی که مریض شد، چرا برایش از همین خاک نیاوردند که بخورد و خوب شود؟؟ مگر نمی گویید شفای هر بیماری است؟ اگر چنین است چرا مراجع شیعه تا مریض میشوند برای مداوا به فرانسه و کشورهای اروپایی سفر می کنند؟؟ مگر نوشدارو ندارند؟؟
خوانندۀ شیعه اگر به حرف بنده اعتماد ندارید، قدم رنجه کنید و بروید جلو داروخانه یا بیمارستان بایستید و اگر آخوندی را دیدید که قصد ورود به آن محل را دارد، جلویش را بگیرید و ذره ای خاک کربلا تعارف کنید و بگوئید:«بفرمائید این همه شفای هر درد! نیازی به مطب و دکتر و دارود نیست» اگر پذیرفت و خاک را گرفته، خورد و برگشت پس ما در اشتباه بوده ایم و اینها واقعاً به حرفهای خود عقیده دارند، اما اگر اعتنایی نکردند و به بیمارستان یا دارو خانه وارد شدند، بدانید که این همه مدت شما را مسخره کرده بودند! ... امتحان کنید.
 
در پایان:
 
در کتاب «توضیح المسائل مراجع ج2،ص: 599 رقم: 2628 » که از فتاوای مراجع عصر حاضر شیعه تشکیل شده، سؤالی دربارۀ خوردن خاک پرسیده شده، تمام مراجعی که به این سؤال پاسخ داده اند، همگی خوردن خاک را حرام دانسته اند الا تربت حسین! و مستند این فتوا یک سری روایت است که در کتب روایی شیعه وارد شده است ؛ بنده تا جایی که توانستم هر چه روایت در این باب (خوردن تربة حسین) بود را گرد آوردم و از نظر سندی بررسی کردم و بخدا قسم حتی یک روایت صحیح السند هم نیافتم (اگر دوستان یافته اند، نشان دهند) ؛ اگر توفیقی بود و خدا خواست در بحثی جداگانه تک تک روایات را با بررسی سندی، ذکر خواهم کرد.
مقصود اینکه حتی روایاتی که در این باب ذکر شده سند صحیحی ندارند و این روایات از قول کذابین و ضعفا و غلات و مجهولین نقل شده، پس شما خوانندۀ شیعه دین و عقیدۀ خود را دست یک سری کذاب و غالی ندهید و هر چه آنها به ائمۀ بزرگوار نسبت دادند، باور نکنید.
التماس دعا