سنت نبوی: تكرار یا خبر واحد؟
شماره سؤال:
501 نیازی به گفتن نیست داستان مرد حقه بازی كه برای مردم روستا نقش مار می كشید و مردم بیسواد نیز فریب ظاهر را خورده و حق را به او داده جانب او را گرفتند و... روشی طولانی كه متاسفانه سالها و قرنهاست توسط آخوندها بر ملت ایران، اعمال می شود و مردم نیز چون حال و حوصله تحقیق و مطالعه را ندارند به راحتی در دام این شیادان گرفتار آمده اند! شاید به جرات بتوان گفت یكی از بزرگترین این تزویرهای كثیف، در خصوص نقل احادیث و روایاتی می باشد كه اكثرا دارای راویان جعلی و دروغین است و در بهترین حالتها خبر واحد می باشد. دقت كنید:
1- ما وقتی با آخوندها وارد مباحثه می شویم و از آنها برای اثبات عقائد فاسد و دروغشان از قرآن شاهد می آوریم آنها برای مقابله با حقیقت دست به دو روش شیطانی می زنند:
الف: یا برای شما آیه ای را شاهد می آورند كه:
- آن آیه را بنا به میل و علاقه خود به غلط تفسیر می كنند.
- یا كلمات كلیدی و مهم را در آن آیه به غلط و بنا به امیال فرقه ای خود معنی می كنند.
- یا سر و ته آیه را می زنند.
- یا به آن آیه جنبه عمومیت و كلیت می دهند در حالی كه برخی از آیات دارای مصداق خاص و مشخص است. مثلا حضرت نوح هزار سال عمر كرده ولی این دلیل نمی شود كه ما قیاس كنیم و بگوییم این آیه دلیلی است بر عمر طولانی مهدی غایب! یا پیراهن یوسف به خواست خدا شفا داده (هر چند این آیه تفسیر و معنایی دیگر دارد كه در فرصتی مناسب به آن خواهیم پرداخت) ولی این دلیل نمی شود هر كسی به همین بهانه هر گوشه ای كه رسید یك بتكده و دكان به نام امامزاده باز كند! مثل این است كه شما به كریس آنجل (جادوگر و شعبده باز آمریكایی) بگویی این كارهای تو اشتباه و حقه بازی و گناه و حرام است و او بگوید: ای آقا در قرآن خود شما نوشته شده كه حضرت موسی عصا را اژدها كرد و دستش را می برد درون یقه اش و نورانی می شد و...!
ب: یا اینكه می گویند برابر دستور خداوند، بیان و دستورات پیامبر نیز واجب الاطاعه است و آنگاه برای شما حدیثی می آورند كه چون فرمایش پیامبر است شما باید از آن اطاعت كنید البته آنها در خصوص نقل احادیث نیز مرتكب حقه بازیهای زیر می شوند:
- ائمه شیعه فرموده اند هر حدیث و سخنی كه از ما به شما رسید را با قرآن بسنجید اگر مطابق قرآن بود قبول كنید ولی اگر مخالف قرآن بود آنرا به دیوار بزنید. خوب در بسیاری از موارد، احادیثی كه آخوندها بیان می كنند (حتی اگر به صورت اخبار ضعیف السند یا خبر واحد در كتب اهل سنت هم باشد) مخالف قرآن است و ما دلیلی برای قبول آن نداریم.
- آخوندها در خصوص بسیاری از احادیث دست به تدلیس زده و معنای واژه ها و كلمات را تغییر داده و تحریف كرده اند مورد مشهور و معروفش نیز كلمه مولی است كه به دروغ آنرا خلیفه و جانشین معنی كرده اند و این در حالی است كه نه قبل از پیامبر و نه بعد از ایشان، طی چند هزار سال گذشته، حتی یك عرب برای تعیین جانشین بعد از خودش (در مقام حكومت و ریاست و خلافت ) از این كلمه استفاده نكرده است!
- در بسیاری از موارد خبر مورد اشاره آخوندها دارای سلسله راویان دروغگو بوده یا میان روات آن انقطاعی طولانی وجود دارد (مانند خطبه فدكیه یا اشعار حسان ابن ثابت در غدیر خم)
- در بسیاری دیگر از موارد نیز، حدیث مورد اشاره آخوندها خبر واحد است (و خبر واحد خبری است كه به گفته جناب مطهری خودتان، كمتر از ده طریق نقل شده باشد) و به نظر من خبر واحد (به خصوص در موارد اعتقادی و اختلاف افكن و شرك آلود) نمی تواند مورد حجت واقع شود حتی اگر سلسله روات آن ثقه باشند.
- در برخی از موارد نیز آخوندها حدیثی را بیان می كنند و قصد آنها این است كه در مخاطبین شیعه خود اینگونه القاء كنند كه اهل سنت مخالف معنای آن حدیث می باشند. مثلا احادیثی در خصوص: پیروی از حضرت علی یا دوست داشتن اهل بیت یا دوست داشتن حضرت علی یا لزوم احترام به حضرت علی و اهل بیت و... خوب یك نفر نیست كه به این شیادان بگوید: ای نامردان حقه باز، اهل سنت در بسیاری از موارد بهتر از شما از اهل بیت پیروی كرده و بیشتر از شما آنها را دوست داشته و مایه وهن و سرافكندگی آنها هم نشده اند...
براستی می دانید اختلاف ریشه ای و اساسی در كجاست؟ آخوند یك آیه یا یك حدیث (خبر واحد) پیدا می كند كه در آن آیه یا حدیث، جواز شفاعت آمده ولی در مقابل آن چندین آیه وجود دارد كه شفاعت را رد كرده است! خوب این یعنی اینكه اصل بر عدم شفاعت بوده و اصالت با ایمان و عمل صالح می باشد و شفاعت، مختص مواردی بسیار خاص و استثنایی می باشد ولی آخوند با غلو و زیاده روی، استثناء را برای شما اصل كرده و مردم ایران را در یك خوش خیالی محض (مانند نشئه مواد مخدر) فرو برده است! و اصل را (یعنی ایمان و عمل خود انسان را) به محاق فراموشی سپرده است!.
- در دهها آیه و حدیث، وجود علم غیب برای تمام انسانها نفی شده ولی آخوند بنا به استناد فقط یك آیه سعی در اثبات علم غیب دارد در صورتیكه مشخص است منظور خداوند در آن آیه خاص، اطلاع برخی از پیامبران از برخی از وقایع غیبی است و نه اثبات علم لدنی و كلی علم غیب برای پیامبر... مثل اینكه خدا پیامبر را از قصد هجوم كفار برای كشتن ایشان مطلع كرد یا خدا برای پیامبر ماجرای اصحاب كهف را بیان كرد (در صورتیكه پیامبر تا قبل از آن، نسبت به این ماجرا نا آگاه بودند و هیچ علم غیبی نداشتند) یا در خصوص زمان وقوع قیامت، كه خداوند به پیامبر می فرماید بگو من نمی دانم و...
- یا اینكه در قرآن كریم دهها آیه و ماجرا نقل شده كه به راحتی از آنها می توان فهمید كه پیامبران (و حتی پیامبر عزیز اسلام) جز در خصوص دریافت و ابلاغ وحی دارای عصمت نبوده اند ولی آخوندها با تفسیر غلط و مزورانه یك آیه آنرا اینگونه معنا كرده اند كه ائمه دارای عصمت (یعنی عدم امكان هر گونه خطا و اشتباه بوده اند!) اما وقتی شما به واقعیات صریح و روشن تاریخی مراجعه می كنی می بینی حضرت علی خودشان فرموده اند: من بالاتر از خطاکار نیستم، كما اینكه در انتصاب برخی از والیان خودشان مرتكب اشتباه شدند...
پس شیعیان عزیز و گرامی ما به این نتیجه می رسیم كه سنت و سیره پیامبر و حتی ائمه، آن راه و روش و یا گفتار ایشان است كه مرتبا طی سالیان عمر آن بزرگواران تكرار و تكرار شده و نه یكی دو قصه و حدیث راست یا دروغ كه معلوم نیست علت بیان آنها وجود چه شرایط خاصی بوده است.
آری، اصل در كل زندگانی آن بزرگوران مبتنی بر صلح و رفاه و آرامش مردم بوده ولی آخوندها از میان تمام امامان فقط نیم روز عاشورا و شمشیر امام حسین را عَلم كرده اند در صورتی كه آن جنگی كاملا تحمیلی به امام حسین بود و ایشان فقط به خاطر حفظ شخصیت و آزادگی خودشان به دفاع پرداختند و اگر قصد جنگ داشتند نه زن و بچه را می بردند و نه از راه معمول می رفتند و نه.... اصل بر ادب و احترام و دوری از لعن و نفرین و سب و دشنام بوده.
پیامبر و امامان در تمام زندگیشان در عمل، بین نمازها را جمع نمی كرده اند یعنی سنت آنها بر این منوال بوده ولی آخوندها یك حدیث از ابن عباس می آورند كه پیامبر در فلان محل بین دو نماز را جمع كرد!
پیامبر و حضرت علی حتی یك بار هم در عمل، خمس منافع سالیانه مردم را دریافت نمی كردند ولی آخوندها گشته اند و یك حدیث بی صاحب جسته اند كه پیامبر در فلان موقعیت خمس منافع را هم گرفت!
پیامر یا ائمه در عمل حتی یك زن صیغه ای نداشته اند ولی آخوندها می گردند و چند خبر بی صاحب را جهت شهوترانی خودشان برای شما عَلم می كنند.
حضرت علی و پیامبر در مقام عمل سالیان سال با حضرات ابوبكر و عمر و عثمان یار و همنشین بوده از خانواده آنها همسر گرفته به آنها دختر داده، پشت سر آنها نماز خوانده، دهها بار طرف شور و مشورت آنها واقع شده، نام فرزندان خود را عمر و ابوبكر و عثمان گذاشته، بارها و بارها پس از مرگ آن خلفا برای آنها طلب آمرزش كرده و نامشان را به نیكویی یاد كرده و... ولی آخوندها این كلیت طولانی را كنار می گذارند و فقط به استناد چند حدیث دروغ و جعلی وقایع نیم روز سقیفه را عَلَم می كنند كه ای آقا آمدند و درب را آتش زدند و... تا ثابت كنند حضرت علی با خلفا دشمن بوده!
پیامبر و حضرت علی در مقام عمل حتی یك بار هم در طول عمرشان مراسم عزاداری (به روش فعلی شیعیان) بر پا نساخته و در مقام عمل حتی یك قبر را بازسازی نكرده و روی حتی یك قبر بنایی نساخته و برای یك بار هم در مقام عمل از هیچ قبری طلب حاجت نكردند، ولی آخوند با استناد به چند حدیث و خبر واحد بی صاحب می خواهد برای شما چنین وانمود كند كه این كارهای خرافی شرك آلود، راه و روش و سیره نبوی یا علوی بوده است! كه مثلا در فلان خبر آمده كه فلان صحابی رفت و از قبر پیامبر طلب حاجت و توسل داشت! یا اینكه حضرت عایشه در فلان روز سوگواری و گریه كرد و یا امام احمد حنبل برای فلان عرب بیابانگرد، جواز تبرك به منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را صادر كرد!
در اینجا لازم می دانم خاطره ای را از یكی از روحانیون شیعه نقل كنم تا شما بدانید كه استناد به سخن عجیب و غریب یك نفر نمی تواند ملاك عمل قرار بگیرد: این روحانی تعریف می كرد كه من در جبهه جنگ ایران و عراق بودم كه دیدم چند نفر آمدند و هنگام وضو مسح پا را روی پوتین خودشان كشیدند! من با تعجب به آنها گفتم این كار اشتباه است و مسح پا از روی پوتین صحیح نیست! آنها به من خندیدند و گفتند نخیر آقا شما اشتباه می كنید ما از فلان مجتهد سئوال كردیم و او گفت می توانید از روی پوتین مسح كنید! من (یعنی آن روحانی) با آن مجتهد تماس گرفتم و ایشان گفتند بله من به آنها چنین گفتم، من گفتم ولی آقا اینكه اشتباه است آن مجتهد گفت من خودم هم می دانم اشتباه است ولی اینها اصلا نماز نمی خواندند و هنگامی كه ما علت را جویا شدیم دیدیم آنها حال و حوصله وضو گرفتن را ندارند چون باید پوتین هایشان را با زحمت خارج كنند! حالا ما آنها را تا این مرحله آورده ایم شما كمی صبر كنید ما كم كم پوتین هایشان را هم در می آوریم!
خوب برادران عزیز، بسیاری از استنادات شما نیز در چنین وضعیت های مشابهی صادر شده است. شاید آنكه به منبر رسول الله صلی الله علسه وسلم تبرك می كرده شخصی ساده دل بوده (كه مانند آن چوپانی كه در مثنوی مولوی با خدا صحبت می كرده و می گفته تو كجایی تا شوم من چاكرت، چارقد دوزم كنم شانه سرت؟) از روی ساده دلی ( و از روی سنن قدیمی جاهلیت در تبرك بت ها) چنین می كرده و امام احمد فقط در خصوص او گفته اشكالی ندارد و گرنه اگر اشكالی نداشت چرا خود امام احمدبن حنبل یا حضرت علی یا سایر ائمه به منبر پیامبر تبرك نجسته اند؟ به قول شما جوازش هم كه صادر شده بود و كسی كاری به كار آنها نداشت ( چنانچه برای آن شخص هم كسی مزاحمتی ایجاد نكرد )... پس تو را به خدا بیشتر از این نقش مار نكشید و مردم ایران را بدبخت دنیا و آخرت نكنید.
در یك كلام: آدم مریض و بیمار به دنبال فروع و استثنائات است و آدم عاقل و حق جو به دنبال كلیات و اصول و جالب اینجاست كسانی كه این نكته گیری های خاله زنكی و این ریز بینی ها و جزئی نگری ها و مته به خشخاش گذاشتن ها را انجام می دهند به خودشان می گویند اصول گرا! ولی من بهتر می دانم با این خصوصیات و صفات ناپسندی كه آنها دارند به آنها بگویم: فروع گرا یا جزئی گرا یا سطحی گرا یا ریز گرا!!!
آری ای هموطن برای من مهم نیست كه تو شیعه هستی یا سنی! ولی اجازه نده آخوند با عقل و حیثیت و شرف و شخصیت تو بازی كند و فریب نقش مار او را نخور، بلكه هر چه از او شنیدی را خودت با عقل خودت به محك تحقیق بسپار و شك نكن كه در انتهای تحقیق، كاملا به خلاف سخن آخوند خواهی رسید!
- 4715 بازدید
- نسخه چاپی