آيا كتاب «الإمامة و السياسة» از ابن قتيبه دينوری است ؟

شماره سؤال: 
52


شبهه شیعه:
يكى از شبهاتى كه وهابى ها مطرح مى‌كنند كه در واقع با مطرح كردن آن مى‌خواهند از واقعيت‌هاى مطرح شده در اين كتاب فراركنند، اين است كه مى‌گويند، كتاب الإمامة والسياسة، نوشته ابن قتيبه دينورى نيست.


بنابراين، تحقيق و پاسخى هر چند مختصر بر اين تلاش‌هاى غير علمى را بر خود لازم مى‌دانيم:
اولاً: اين كتاب
بارها با نام مؤلف آن «ابن قتيبه دينورى» در مصر و ساير كشورها چاپ شده و حتى چندين نسخه خطى از اين كتاب در سراسر دنيا؛ موجود است.

پاسخ اهل سنت :
ما پاسخ شیعه را با همان روش اولا و دوما خودش جواب میدهیم:
پاسخ اولا :
ما نگفتیم که کتاب امامه و سیاسه وجود خارجی ندارد تا تو این را بگویی
گفتیم نویسنده آن یک شیعه است که بجای نام خود، نام ابن قتیبه را بر روی کتاب نوشته
پس این جواب تو یک سفسطه و حق پوشی است و ربطی به موضوع ندارد.
بله کتاب در کتاب خانه ها هست ،اما نویسنده اش شخص دیگریست.


شیعه میگوید :
ثانياً: تا زمانى كه عالمان اسلامى وجود دارند، استناد به كلمات مستشرقان ( که منکر انتساب کتاب به ابن قتیبه هستند )،دور از شأن يك محقق اسلامى است، و اصولا در صحت انتساب و عدم آن چه نيازى به بيگانگان است؟


جواب ثانیا:
درست است! اما وقتی یک مستشرق یا یک نفر شیعه، یا هر کس دیگری حرفی میزند و دلیلی میاورد ما موظفیم دلیلش را بصورت علمی رد کنیم نه اینکه بگوییم چون غربی است یا شیعه است ،پس دروغ میگوید !!
اگر اینطور باشد پس کار ما را حت میشود و عوض رد علمی در باره ادعای شما میتوانیم بگوییم مدعی شیعه است پس حرفش باطل است
دیدید به این روش جواب دادن ،علمی نیست.
اما شما بیچاره ها چه کنید اگر چنین نکنید! جوابی ندارید کتاب شناسان غربی و شرقی روی این نکته انگشت گذاشتند که این کتاب مال ابن قتیبه نیست و دلایلی ذکر کردند که پایین تر مینویسم
شما عوض رد دلایل آنها گفتید چون غربی است پس کخ است !این نشد جواب

 


شیعه میگوید :
ثالثاًً: بسيارى از عالمان اهل سنت؛به تأليف اين كتاب و صحت انتساب آن به «ابن قتيبه» تصريح داشته اند
1. ابن حجر هيثمى در كتاب تطهير الجنان و اللسان.
2. ابن عربى مالكي، در كتاب العواصم من القواصم
3. نجم الدين عمر بن محمد مكى مشهور به «ابن فهد» در كتاب اتحاف الورى باخبار امّ‌القرى
4. قاضى ابوعبدالله تنوزى معروف به «ابن شباط» در كتاب الصلة السمطيه.
5. تقى الدين فاسى مكى در كتاب العقد الثمين.
6. يوسف إليان سركيس در كتاب معجم المطبوعات العربية
7. فريد وجدى در كتاب دايرة المعارف القرن العشرين
8. دكتر احمد زكى صفوت نويسنده شهير معاصر و استاد زبان عربى در دانشگاه مصر در كتاب جمهرة خطب العرب
آيا تصريح اين همه از علما و بزرگان اهل سنت بر انتساب اين كتاب به ابن قتيبه كفايت نمى‌كند؟

جواب ثالثا :
اگر رای اکثریت علمای اهل سنت برایت حجت است پس حال تو زار است زیرا اگر تو نام 8 نفر را نوستی که این کتاب را تالیف ابن قتیبه میدانند 8000 نفر بقیه نمیدانند
و بین این 8 نفر، بقول تو علمای بزرگ !! افرادی وجود دارند که هیچکس آنها را نمیشناسد و و بعضی دیگر ، اهمیت چندانی ندارند و این نشانگر این است که برای یافتن همین 8 شاهد هم ، خیلی بزحمت افتادی !
و این نکته مهم را نیز ذکر نکردی که نویسندگان مشهور هم، به متن کتاب حمله کردند و در این باره بحث و توجه نکردند که ان را ابن قتیبه نوشته یا کسی دیگری
برای اونها مهم بود که متن این نوشته را رد کنند حالا میخواهد نویسنده هر کس باشد پس تو داری سوء استفاده میکنی
و باز، بروش همیشگی شیعه ها، به این شاهد ها هم دروغ بستی دروغی به بزرگی دروغ های دیگر شیعه !!!
ما بین کتابهای این 8 نفر فقط یکی را پیدا کردیم کتاب العواصم من القواصم ابن عربی را و دیدیم تو از زبان او دروغ بافتی
حالا بتو میگویم که از زبان او چه دروغی بافتی:

شیعه میگوید :
رابعاَ: عده اى از بزرگان اهل سنت علي‌رغم قبول صحت انتساب اين كتاب به « ابن قتيبه » و تأييد حقايق تلخ و ناگوارى كه در آن از تاريخ صدر اسلام نقل شده، بر او ايراد گرفته‌اند كه چرا وى به وظيفه پرده پوشى و سانسور حقايق و تحريف تاريخ عمل نكرده است! آن‌ها اظهار داشته‌اند كه او نيز همچون ديگران مى بايست از نقل اين حقايق خوددارى مى كرد!!
ابن عربى در كتاب العواصم من القواصم اظهار مى دارد:
ومن اشد شيء على الناس جاهل عاقل أو مبتدع محتال فأما الجاهل فهو ابن قتيبة فلم يبق ولم يذر للصحابة رسما في كتاب الامامة والسياسة ان صح عنه جميع ما فيه
از جمله سخت‌ترين و ناگوارترين امور در جامعه يكى انديشمند ناآگاه و ديگرى بدعت گذار حيله گر است؛ اما انديشمند ناآگاه همچون ابن قتيبه است كه در كتاب «الامامة و السياسة» رسم [پرده پوشى ] را در باره صحابه مراعات نكرده؛ اگر چه همه آنچه را كه نقل كرده صحيح است.

اگر هيچ دليل ديگرى بر انتساب كتاب به ابن قتيبه وجود نداشت، جز همين سخن ابن عربي، براى اهل حق كفايت مى‌كرد؛ چرا كه اين اعتراف افزون بر آن كه انتساب كتاب را ثابت مى‌كند، انگيزه اهل سنت از اين همه تلاش را بر انكار انتساب آن نيز به خوبى روشن مى‌سازد.
و انگيزه اهل سنت از انكار آن، پنهان ماندن حقايقى است كه ابن قتيبه بي‌پرده آن‌ها را بيان كرده است.

 

جواب جهارما :
دروغ گفتی !! ترجمه فارسی نوشته عربی این نیست که تو نوشتی ترجمه صحیح این است ......
«...فأما الجاهل فهو ابن قتيبة فلم يبق ولم يذر للصحابة رسما في كتاب الامامة والسياسة ان صح عنه جميع ما فيه »
(اما نادان همان ابن قتیبه است که هیچ رسم و نشانی را برای صحابه در کتابش «الإمامة والسياسة» (از شرف صحبت آنها با رسول الله صلی الله علیه وسلم) پابر جا نگذاشته است، اگر همه آنچه در این کتاب است از او صحت داشته باشد.)

و شما شیعه ها اینجا جلوی چشم همه معنی را درفارسی غلط نوشتید و اینطور وانمود کردید که ابن عربی میگویید کتاب امامه و سیاسه درست است اما باید که هر حرف درست را نگوییم
خب شما که به این راحتی در روز روشن دروغ میگویید ، پس حیرتی ندارد که شیعه ای در تاریکی تاریخ ، کتابی دروغی بنویسد و به عالم ما نسبت دهد تا کتابش وزنی پیدا کند


حالا گوش کنید به دلایل کتاب شناسان :
آنها چرا میگویند این کتاب تالیف ابن قتیبه نیست :
دلیل اول - انشاء و اسلوب نگارش این کتاب شبیه بقیه نوشته های ابن قتیبه نیست.
دلیل دوم :در متن كتاب به نام بانويی اشاره دارد و از او نقل كرده است. بانوي ياد شده شاهد فتح اندلس در سال 92 ق بوده است با اينكه تولد ابن قتيبه در 213 ق است.
دلیل سوم: در نوشته‏‏های قدما نا‏می از اين اثر نيست.‏
دلیل 4 : کسانی که لیست کتب ابن قتیبه را جمع آوری کرده اند در آن لیست نام این کتاب را تحت نام ابن قتیبه ذکر نکرده اند بلکه اصلا آن را نمی شناختند، که خود دلیل است بعد از وفان ابن قتیبه نوشته شده !
مثلا ابن نديم اولين كسي است كه نسبتاً به تفصيل، به زندگاني ابن قتيبه پرداخته و كتابهاي او را فهرست كرده است. اما در بين كتابهاي ابن قتيبه, اشاره‏اي به الامامة و السياسة ندارد.
دلیل 5 : در کتب دیگر ابن قتیبه اشاره ای به این کتاب نشده. و او عادتا در کتابهایش اشاره به نوشته های دیگر خود میکند اما اشاره ای به امامه و سیاسه ندارد، مگر اینکه بگوییم الامامه و الاسیاسه آخرین تالیف اوست
دلیل 6: نويسنده مفصلاً به فتوحات اندلس و مغرب پرداخته ولي به فتح سوريه, مصر, عراق و هند اشاره‏اي ندارد. اين گويای اهتمام و عنايت نويسنده و علاقه او به منطقه مغرب و اندلس است. و دلیلی است به اینکه نویسنده الامامه و السیاسه مغربی نه بغدادی یا رونویسی کرده بخشی از کتاب خود را...
دلیل 7 :مؤلف از حمله موسي بن نصير به مراكش ياد مي‏كند. اين شهر را يوسف بن تاشفين در 454 ساخته و اين مطلب با توجه به وفات ابن قتيبه در 276 ق سازگار نيست.
دلیل 8 : تعرض به صحابه و ائمه پيشين با مشرب ابن قتيبه سازگار نيست. و در کتب دیگرش جز با احترام با لفظ دیگری از آنها یاد نمیکند .
دلیل 9 : گرايش به شيعه و ضديت با امويان كه در متن هست نشانگر مشرب ابن قتيبه نیست.
دلیل 10 : از ابی لیلی متوفی بسال 93 روایاتی آورده در حالیکه ابن قتیبه در سال 276 مرده
اگر بگوییم بی سند از او روایت کرده این خود دلیل بر بی ارزش بودن کتاب است و اگر بگوییم او را دیده پس ابن قتیبه عمر نوح ببخشید عمر امام زمان شیعه را داشته.
دلیل 11 : کتاب از هم گسیخته و ناهمگون است مثلا فقط 4 صفحه را اختصاص داده به تاریخ ابوبکر و عمر و اهمیتش را بیش از این ندیده اما درهمان حال 4 صفحه دیگر را اختصاص داده به کشته شده سعید بن جبیر که نسبتا کم اهمیت است !
این خود دلیل است که این یک گزارش تاریخی و علمی نیست و برای هدف معینی نوشته شده اما برای علمی کردن آن آخر کتاب را اختصاص داده به فتوحات در افریقا که البته نوشته های آن رونویسی از کتب دیگر است .
و برای این زورکی نام ابوبکر و عمر را آورده تا کسی شک نکند که او شیعه است !گرنه چرا باید فقط 4 صفحه را اختصاص دهد به این دو مرد نامی ؟

اين دلایل کتاب شناسان در رد این کتاب بود.
و شیعه اگر هنوز اصرار دارد که این کتاب را ابن قتیبه نوشته باید تک تک آنرا پاسخ دهد
و در آخر میگویم بفرض که نوشته این کتاب ابن قتیبه باشد این که چیزی را ثابت نمیکند
ابن قتیبه که پیغمبر نبوده تا حرفش سند باشد.
اگر او یک حرف بی سند زده صد عالم دیگر مستند سخن دیگری گفته اند !
بعد روایاتی که در کتاب الامامه و الاسیاسه آمده فقط و فقط با کلمه( قال) شروع میشود و سند ندارد !!!!
(گفت) ! کی گفت ؟!معلوم نیست که کی گفت !!!!
این کتاب ارزش علمی نداردو کدام انسان عاقلی کتاب بخاری و مسلم که هر حدیثش با سند های محکم ثابت شده را رها میکند و میچسبد به این آقای (قال )؟؟؟
(گفت) ! کی گفت ؟!معلوم نیست که کی گفت !!!!