آيا شيعيان امام حسين را به شهادت رساندهاند؟
شبهه شیعه:
برخي افراد در صدد عوام فريبي و سمپاشي بر آمده و اين جمله از امام حسين عليه السلام در كتاب ارشاد شيخ مفيد رحمه الله عليه را خطاب به شيعيان آن حضرت دانسته و به اين وسيله آنها را قاتلان واقعي آن حضرت معرفي نمودهاند:
اللهم إن مَتَّعْتَهم إلى حين فَفَرِّقْهم فِرَقاً، واجعلهم طرائق قِدَداً، ولا تُرْضِ الوُلاةَ عنهم أبداً، فإنهم دَعَوْنا لِينصرونا، ثم عَدَوا علينا فقتلونا.
پروردگارا! اين گروه را تا مدت معينى از دنيا برخوردار ساز و آنان را در فرقهها و دستهجات متعدد قرار بده و هيچ گاه واليان را از آنان خرسند مساز! زيرا اينان ما را دعوت كردند تا يارى كنند اما بر خلاف انتظار با ما دشمنى كردند و ما را كشتند.
الإرشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 110.
در پاسخ به اين گروه از افراد اينگونه ميگوييم: سنی ها خودشان اعتراف دارند که حسین را یزید کشته است
ذهبي مينويسد:
خرج الحسين إلى الكوفة، فكتب يزيد إلى واليه بالعراق عبيد الله بن زياد: إن حسينا صائر إلى الكوفة، وقد ابتلي به زمانك من بين الأزمان، وبلدك من بين البلدان، وأنت من بين العمال، وعندها تعتق أو تعود عبدا. فقتله ابن زياد وبعث برأسه إليه.
حسين به سوي كوفه، عزيمت نمود. از اين رو يزيد به والي و حاكم عراق عبيد الله بن زياد نوشت: حسين به سوي كوفه عازم است، و او از ميان شهرها سرزمين تو را انتخاب كرده كه همزمان با ايام و دوران حكومت توست، او تو از ميان عمال و گارگزاران براي اين كار برگزيده شدهاي پس لازم يا خود را آزاد سازي يا به بردگي و غلامي درآيي و از اينرو بود كه ابن زياد حسين را كشت و سر او را براي يزيد فرستاد.
.
و دهها و صدها متن و سند ديگر ؛ كه هر كدام به خودي خود ميتواند بهترين شاهد و تأييد براي اثبات قاتل بودن يزيد باشد.
حال ما سؤال ميكنيم امر به محاربه و قتال و جنگيدن و كشتن و سر از تن جدا كردن امام حسين عليه السّلام آيا از كسي غير از يزيد صادر شده است؟!
و از طرفي ديگر، اگر بر فرض، اين ادعا كه يزيد امر به كشتن امام حسين عليه السّلام نكرده صحيح ميبود، لازم بود همانگونه كه در متون بالا امر نمودن به قتل آن حضرت را ذكر كردهاند خلاف آن را نيز ذكر ميكردند و يا بعد از اين اتفاق ـ على الأقل ـ توبيخ و عقاب و تنبيه نمودن عوامل و كارگزاران در اين واقعه همچون: ابن زياد و عمر بن سعد و شمر بن ذي الجوشن و غيره ـ لعنهم الله ـ را كه مشاركت در اين امر داشتند را صادر مينمود.
قائل شدن به اين مطلب كه شيعيان، امام حسين عليه السلام را به شهادت رساندهاند داراي تناقض و تضادي آشكار است. چرا كه شيعه به يار و انصار و پيرو و نيز دوستدار يك شخص گويند، اما اين كه به قاتل و دشمني كه در صف و سپاه مقابل قرار گيرد نيز شيعه بگويند، كلامي واضح البطلان است. حال با اين توصيف چگونه ميتوان ميان محبت و ياري و پيروي، و جنگ و دشمني جمع كرد؟! و اگر بنا باشد افراد در سپاه عمر سعد و عبيد الله بن زياد را شيعه بناميم پس ياران آن حضرت كه تا آخرين لحظه در كنار آن حضرت ايستادگي و جانفشاني كردند و در اين راه به شهادت رسيدند را چه بناميم؟!!
و اگر بر فرض هم تسليم شده و اين ادعا را بپذيريم كه قاتلين امام حسين عليه السلام از شيعيان بودهاند، بايد گفت: اينان شيعياني بودهاند كه از شيعه بودن خود برگشته و به دشمنان آن حضرت پيوستهاند و در اين حال ديگر به چنين شخصي شيعه نميگويند، بلكه تعبير دشمن در حق او شايستهتر است.
هويت كوفيان در زمان امام حسين عليه السلام:
درست است كه آن دسته از مردماني كه براي كشتن امام حسين عليه السلام به كربلا آمده بودند از أهالي كوفه بودند، اما در آن زمان ديگر در كوفه شيعهاي كه در تشيع خود شهرتي داشته باشد وجود نداشت. چون زماني كه معاويه به حكومت رسيد زياد بن أبيه را بر كوفه حاكم نمود و او نيز هر شيعهاي را كه ميشناخت مورد تعقيب قرار داد و آنها را مورد كشت و كشتار و هدم و غارت قرار ميداد و يا دستگير كرده و به حبس و زندان ميفرستاد تا اين كه در شهر كوفه، ديگر شخصي كه به شيعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت.
بعضي ميگويند: چون اهل كوفه با امام حسين بيعت كرده بودند و آن حضرت را به كوفه دعوت نموده بودند، پس آنها از شيعيان آن حضرت به حساب ميآمدند. در حالي كه بايد گفت: بيعت هرگز دالّ بر شيعه بودن نميكند، چون لازمه اين سخن آن است كه بگوييم: « همه صحابه و تابعين كه با امير المؤمنين عليه السّلام بيعت كردند از شيعيان آن حضرت به حساب ميآمدند!!» در حالي كه تا كنون كسي اين سخن را نگفته است؛ و بسياري از بيعت كنندگان با آن حضرت در صف دشمنان آن حضرت در جنگها بودند.
پاسخ اهل سنت :
این نکته را قبول داریم که یزید در هرحال قاتل حسین است، چه به قتل او راضی بود یا نبود.
و این حرف شیعه هم درست است که اگر یزید راضی بقتل حسین نبود پس چرا قاتلان را مجازات یا حداقل معزول نکرد؟
اين نكته را هم مي پذیریم که شیعه های واقعی محال است که به کفش حسین توهین کنند چه برسد سر حسین را ببرند .
ایراد ما این ها نیست!
اما ما میگوییم مدعیان محبت اهل البیت ( شیعه ها ) نیز همدست یزید در قتل حسین هستند
بلکه جرم آنها اگر از یزید بیشتر نباشد کمتر نیست این نکته ای است که شیعه امروزی با زرنگی میخواهد از آن فرار کند.
حسین با آنکه با یزید بیعت نکرد و لی خطری متوجه او در مدینه نبود، عملا دیدیم که خطری متوجه او نبود ، تاریخ میگوید که خطری نزدیک او نبود
چرا نبود ؟ چون مردم مدینه و بعدش مکه ،اگر یزید یا بزرگتر از یزید میخواستند جلوی چشم آنها اهل بیت رسول را بیازارند ، تاوان سنگینی باید می پرداختند
زیرا کشتن حسین در مدینه ناممکن بود
لذا توطئه گران تحت نام حب اهل البیت، حسین را بردند به کربلا
و مردم مدینه به ایشان گفتند نرو
ابن عباس حتی خطاب به حسین گفت : ای کاش قدرت میداشتم و بزور ترا در مدینه نگه میداشتم!
همه اینها باعث شد تا شیعه دروغین علی، توطئه مرگبار خود را به خارج از مدینه منتقل کند، در کوفه که یک بار به علی خیانت کرده بودند و دوباره به حسین خیانت کردند و با فریب دادن حسین و وانمود کردن اینکه ما طرفدار خلافت توییم او را آوردند به نزدیکی کوفه!
بعد حتی اجازه ندادندکه برگردد به مدینه...
و اجازه ندادند برود پیش یزید
و اجازه ندادند برود در سرحدی از مرزهای اسلام برای جهاد
ما میدانیم کسانی که حسین راکشتند شیعه واقعی نبودند ، اما ماسک شیعه گری را زده بودند
اونها اکثرا فرزندان مرتدینی بودند که حضرت ابوبکر با آنها جنگید و دمار از روزگازشان بر آورد و با اکراه دوباره مسلمان شدند!
اونها با قتل عام اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم، در حقیقت داشتند از رسول الله انتقام میگرفتند !
جالب است بدانید که شیعه امروزی کار ابوبکر رضی الله عنه در قتل مرتدین را به بهانه واهی مذمت میکند!!!
جنگ یزید و حسین یک جنگ سیاسی بود نه مذهبی !
هنگامیکه در روز تاسوعا وقت نماز شد، یزیدیان و حسینیان ؛ هر دو گروه ؛به امامت حسین نماز خواندند ، اما حتی تاریخ پر از دروغ شیعه نیز بما نمیگوید که در اذان و طرز دست بستن دو گروه در نماز اختلافی بود!!!
پس دعوا بر سرخلافت بود و حق هم با حسین بود، با آمدن یزید خلافت تبدیل میشد به پادشاهی ،
این یک پیچ در تاریخ بود ، این یک تغییر بد بود
مخالفت حسین با این گمراهی در مسیر درست خلافت، کاری نکوهیده نیست. اما روش ایشان را بزرگان هم عصرش مدبرانه ندیدند
اما ما حدیث داریم که حسین سردار در بهشت است، این خبر را رسول الله صلی الله علیه وسلم داده، پس حسین را نمیتوانیم ملامت کنیم ، نمیتوانیم کسی را ملامت کنیم که در بهشت هم یک آدم معمولی نیست
اما این بحث ما نیست !!
بحث این بود که حسین را شیعه کشته یا یزید؟
جواب این است که یزید با همدستی شیعه!
و شیعه واقعی این کار را نکرده چون شیعه واقعی ماییم .
دشمنان اسلام در لباس دوستی این کار را کردند تا بذر فتنه را بپاشند
و تا حالا می پاشند !!
حالا نه یزید است نه طرفداران یزید، همه اهل سنت کار یزید را بد میدانند، بلکه در خطبه های نماز جمعه ،ما نام حسین را با احترام ذکر میکنیم.
و حتی بعضی از علمای ما یزید را لعنت میکنند که این عجیب است زیرا در مذهب اهل سنت ، در لعن کردن خیلی خیلی احتیاط میکنند. اونها مثل شیعه ها نیستند که مثل نقل نبات از این کلمه استفاده میکنند...
شیعه حتی گاهی خودش را لعنت میکند و میگوید خودم کردم که لعنت بر خودم باد !!!!!!
اما ما (اهل سنت) حدیث داریم
عن النبي صلى الله عليه وسلم قوله: “إن العبد اذا لعن شيئاً صعدت اللعنة إلى السماء فتغلق ابواب السماء دونها، ثم تهبط إلى الأرض فتغلق ابوابها دونها ثم تأخذ يميناً وشمالا فإن لم تجد مساغا رجعت إلى الذي لُعن فإن كان اهلا لها وإلا رجعت إلى قائلها”.
رواه ابوداود
یعنی وقتی انسان چیزی را لعنت میکند، لعنت بسوی آسمان میرود و درهای آسمان را بسته میابد به زمین میرود و درهای زمین را بسته میابد، پس به چپ و راست میرود تا راهی بیابد و لکن همه راه ها بسته است. پس به طرف لعنت شده میرود اگر او مستحق لعنت نبود ، برمیگردد و به لعنت کننده داخل میشود!
با وجود این حدیث، باز بعضی از علمای ما آنقدر مطمئن بودند که یزید را لعنت کردند (البته نه همه )
و هیچ عالمی از علمای ما ( لعنت کننده و نکننده ) در این حرف شک نداردکه کشتن حسین جرمی تابخشودنی است
با این شرح !
پس شیعه چرا در این واقعه میدمد؟
جواب این است که از اول این شیعه نماها ، همین نقشه را داشتند !
حسین را آوردند شهید کردند و بعد تابعد از خونش سوء استفاده کنند و در قتلش کسانی را متهم میکنند که در هر خطبه جمعه نام حسین را بخوبی یاد میکنند . کسانی را متهم میکنند که هیچ ربطی به قتل حسین ندارند .
کسانی که از کشته شدن حسین بیش از شیعه متاسفند ،ماییم!
پس وقتی ما میگوییم شیعه همدست بوده با یزید در قتل حسین منظور ما همین است:
شیعه قدیم ،برای فتنه اینکار را کرد حسین را آورد نزدیک شمشیر برهنه یزید
بعد مکارانه با یزید همکاری کرد بعد مکارانه مدعی خونخواهی حسین شد
و شیعه امروزی ، هنوز مدعی خون خواهی حسین است از کی ؟
از صدام حسین ؟!! یقه صدام حسین را چسبیده ؟!
نامش که صدام یزید نیست !
پس دیدید ما حق داریم بگوییم که شیعه امروزی دارد برنامه شیعه نمای دیروزی را تکمیل میکند ، هدف آنها حسین نیست هدف آنها ضربه زدن به اسلام است و برای این کار حسین را قربانی کردند
والله فردا اگر مهدی هم بیاید قربانیش میکنند و مهدی حتما این را میداند که نمی آید، و گرنه با این لشگر پاسداران ، شما بگویید چرا نمی آید؟
آیا از خمینی ترسوتر است ؟!!
پس یا وجود ندارد یا از ترس همین شیعه نمیاید و از سرنوشت حسین درس عبرت گرفته و می ترسد که مبادا ملایان و سپاه پاسداران ، مثل جدش حسین او را هم بکشند و بعد برایش گریه کنند !!
اگر این دلیل درست نیست ، پس چرا ظهور نمیکند؟ معطل چیست؟
- 8704 بازدید
- نسخه چاپی