چرا پیامبر با ام حبیبه دختر ابو سفیان ازدواج کرد؟

شماره سؤال: 
8

شیعه این شبهه را نیز در رابطه با موضوع خواستگاری علی از دختر ابوجهل عنوان میکند:

چرا پیامبر به علی، اجازه ازدواج با دختر ابوجهل را نداد. مگر ام حبیبه مادر مؤمنان در حالی که پدر و مادرش، علم دار اسلام ستیزی بودند به نکاح رسول خدا در نیامد چرا پیامبر با دختر کسی ازدواج کرد که در پیشاپیش صف دشمن قرار داشت، قطعا این روایت خواستگاری علی از دختر ابوجهل، از جمله روایات ساخته و پرداخته سنی هاست مثل هزاران روایت دروغین دیگری که به شیر خدا علی نسبت می دهند و او را تا این مرحله پایین می آورند

اما جواب به این شبهه

اول این را بگوییم که شیعه معتقد به معصومیت امام است پس اگر ما هزار دلیل هم بیاورم او نمیتواند بپذیرد که حضرت محمد حضرت علی را نکوهش کرد زیرا اگر این را بپذیرد باور او به امامت فرو می پاشد

اشتباه شیعه در این شبهه این است که او مشترکات بین ابوجهل و ابوسفیان را دیده و فرق بزرگ بین دختران آندو را ندیده

بیایید ببینیم که ام حبیبه که بود و چه کرد

ام حبیبه دختر سردار قریش ابوسفیان و زن عبیدالله بن جحش پسر عمه رسول الله بود

وقتی پیامبر دعوت به اسلام را شروع کرد به همراه شوهرش مسلمان شد و خانواده پدری خود را رها کرد ترک فامیل آنهم فامیل متشخص پدری، اولین امتحان بزرگ ام حبیبه بود که از آن پیروز بیرون امد

بعد آزار قریش شروع شد

امتحان سوم ام حبیبیه مهاجر شدن ،بود

او به همراه همسرش مجبور به هجرت به افریقا شد و ترک دیار و وطن کرد

هجرت برای مردان سخت است اما بری اینکه بدانید برای زنان تاچه حد مشکل است باید این حدیث را ببینید

رسول الله فرمود:

جهادكن الحج .

ای زنان! جهاد شما حج کردن است

یعنی سفر حج با وجودیکه یک سفر مطلوب است چون مشقت دارد رسول الله آ نرا جهاد زنان خوانده معنی این حدیث را کسی میفهمد که همراه همسر خود حج رفته باشد آنجا در میابد که زنان درمقابل سختی سفر چقدر ضعیفند

حالا هجرت چندین و چند برابر سفر حج مشقت دارد پس حساب کنید مقام ام حبیبه را

امتحان ام حبیبه ادامه یافت بزرگترین امتحان این بود که شوهرش به دین نصرانی گروید و سعی کرد زنش را هم در دیارهجرت مرتد کند و ام حبیبه از این شوهر فرزند داشت

اما باز ام حبیبه در آن حالت ضعف مسلمین در دیار هجرت، پا برجا و ثابت قدم باقی ماند و شوهر را ترک کرد اما اسلام را رها نکرد

خبر در مدینه به پیامبر رسید که پسر عمه اش مرتد شده

حضرت پیامبر، از ره دور ،ام حبیبه را برای خود خواستگاری کرد. ام حبیبه قبول نمود اما تا به پیامبر برسد باز چند سال فاصله بود

تا آنوقت که اسلام محگم شد و او همراه دیگر مهاجران به مدینه امد و به خانه پیامبر رفت

اما امتحانش هنوز تمام نشده بود

پدرش ، ابوسفیان ، بعد صلح حدیبیه آمد به مدینه یکراست رفت خانه دخترش

ام حبیبه قبل از سلام به پدر کسی فرستاد پیش رسول الله که آیا از پدرم استقبال کنم یا نه

فرمود بله احترامش را به جای آر

ام حبیبه وارد اتاق شد دید پدرش بر فرشی نشته که رسول الله بر آن می نشسته

طاقت نیاورد وفرش را از زیر پای پدر کشید که این جایگاه رسول الله است و تو مشرک و نجسی

و ابوسفیان گفت چقدر تو بد شدی و از خانه رفت

این عمل ام حبیبه آنوقت قیمتش معلوم میشود که ببینیم که او چه دعایی میکرد

یکروز به رسول الله گفت:

من همیشه دعا میکنم الله رسول الله و پدر م و برادرم – معاویه – را یکجا برایم جمع کند

و الله دعایش را قبول کرد و و روزی آمد که در خانه او هر سه نفر یکجا جلویش نشسته بودند
اما دختر ابوجهل تا آخر با پدر فرعون صفتش در یک سنگر بود بعد از مرگ پدر همراه برادر ان در دشمنی با اسلام کوشید

و آنوقت مسلمان شد که کوچه های مکه پر شد از سربازان اسلام

و اسلام او در این وقت نیز قابل قدر است اما قران او را با ام حبیبه و با فاطمه برابر نمیداند آیه را ببینید
لَا یسْتَوِی مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ

کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند (با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند يا جنپگیدند) یکسان نیستند؛ آنها بلندمقامتر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند؛ و خداوند به هر دو وعده نیک داده؛ و خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.
«الحدید/10»

داستان فاطمه نیز چیزی شبیه به ام حبیبه است ، او همراه پدر سختی های مکه را ، متحمل شد . و رنج های طولانی در مدینه نیز او را رها نکرد تا آنوقت که حکومت اسلامی تثبیت شد

پس یک حکم راندن بر دختران ابوجهل و ابوسفیان ، فقط یکی از اشتباه از اشتباهات بیشمار شیعه هاست

و این نکته راهم بیاد بیارید که علی در خانه پیامبر بزرگ شد و پیامبر سرپرست او بود . پس علی ، علاوه بر دامادی ،بمنزله فرزند رسول الله هم بود و هر پدری حق دارد پسر را از عروسی با فامیلی که مناسب پسر نمیبیند ، منع کند

و شیعه فقط هیاهو را دوست دارد و این چیز ها را نمیبیند