چند سوال نفس گیر از شیعه، درباره حضرت فاطمه

به مناسبت مراسم فاطمیه که سر و صدایش گوشهای فلک را کر کرده است، و جناب رهبر انقلاب هم با چشمهای سرخ و پف کرده خود در تلویزیون نمایش اجرا کرد، این چند سؤال  حیران را که هرگز جوابی نیافت از کتاب «سرخاب و سفید آب» ـ اثر علی حسین امیری ـ برای خوانندگان عزیز سایت شما گلچین کرده ام، که امیدوارم محکی باشد برای عاقلان!

سؤال ۲: مگر نه اینکه شهدا نیازی به غسل ندارند؟ پس چرا شما دائم می‌گوئید فاطمه زهرا به حضرت علی وصیت نمود که مرا شبانه و مخفیانه غسل بده و دفن کن؟!!! مگر ایشان شهید نشده اند؟ شما می‌گویید پیدا نبودن محل قبر علامت چیزی و حاوی پیامی است برای تاریخ!! آیا غسل ندادن ایشان نمی‌توانست علامت بسیار خوبی برای تاریخ باشد که: ایشان شهید شده اند؟!!!!

سؤال ۴:شما می‌گوئید پس از رحلت نبی اکرم، صحابه برای اخذ بیعت اجباری به خانه حضرت فاطمه هجوم بردند  و باعث شهادت ایشان شدند، سوال اینجاست که جنازه پیامبر اسلام تا ۳ روز در خانه حضرت عایشه بوده و حضرت فاطمه نیز همانجا بوده و از نزدیک جنازه پدرش جدا نشده است، پس حمله به خانه فاطمه و شهادتش چگونه صورت گرفته؟!!

سؤال ۱۴:علمای رافضی پیرامون حدیث حوض که در کتب اهل سنت ثبت شده شلوغ بسیاری می‌کنند و با اینکه من در جلد قبلی همین کتاب پاسخی دندان شکن بدانها دادم ولی باز جناب قزوینی به روی مبارک خود نیاورده و همچنان همان چرندیات قبلی علمای رافضی را تکرار می‌کند، در جلد قبلی اینگونه پاسخ دادم، عین سوال را می‌آورم: مورد دیگری که علمای شیعه مرتب به آن استناد می‌کنند حدیثی است مبنی بر اینکه در جهان آخرت پیامبر سراغ اصحاب خویش را می گیرد و به او می‌گویند: تو نمی دانی اصحاب و یارانت پس از تو چه کردند و آنها پس از تو مرتد شدند.
سوال ما این است که چطور این حدیث مورد استناد شماست؟ مگر شما عقیده ندارید که پیامبر و امامان پس از مرگ نیز از احوال ما باخبرند و در واقع زنده اند، پس چطور در این حدیث پیامبر از یاران خودش هم بی خبر است؟ و حتی از حوادث پس از رحلت خویش اطلاعی ندارد.

مگر شما نمی‌گوئید: حضرت فاطمه به کسانیکه علیه او ظلم کرده بودند فرموده که شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد، پس چطور پیامبر بی اطلاع است.
و شما از کجا متوجه شده اید که منظور از اصحاب، ابوبکر و عمر هستند؟ و از کجا فهمیدید که منظور از ارتداد غصب خلافت علی بوده؟ این خلافت الهی ادعای شماست که هنوز هم نتوانسته اید آنرا ثابت کنید.                       
و اما یک مورد دیگر نیز در پاسخ به روافض وجود دارد که آنرا در کتاب قبلی نیاوردیم و بنابراین در اینجا بیان می‌کنیم: در طه  چنین آمده:( وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى)[طه/۱۲۴] «-و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم»، (قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا) [طه/۱۲۵] «مى‏گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردى با آنکه بینا بودم»، (قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا  وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَى) [طه/۱۲۶]، مى‏فرماید «همانطور که نشانه‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى‏شوى». (یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقًا) (طه/۱۰۲)، [همان] «روزى که در صور دمیده مى‏شود و در آن روز مجرمان را کبود چشم برمى‏انگیزیم». در ضمن در آیات ۱۲۴ و ۱۲۵ و ۱۲۶ سوره طه صریحا بیان شده که فرد غافل از خدا نابینا محشور می‌شود و حتی سبب آن را جویا می‌شود که چگونه قبلا بینا بوده ولی اکنون اینگونه شده است؟ بنابراین نمی توانید بگویید که منظور از نابینا بودن در واقع کوردل بودن است چون بسیار مسخره خواهد شد، زیرا گنهکار می‌گوید چطور قبلا بینا بوده ام و بنابراین طبق تفسیر شما یعنی منظورش این خواهد بود که چطور قبلا بصیر و هوشیار و دل آگاه بوده ام؟!!!}
سوال اینجاست که پس چطور پیامبر در قیامت این اصحاب به گفته شما مرتد خودش را از چهره آنها نمی‌شناسد؟!! مگر طبق قرآن مجرمین از سیمایشان شناخته نمی‌شوند؟ ولی عالم رافضی می‌گوید در قیامت، اصحاب پیامبر اسلام را بردند و پیامبر علتش را جویا شد و به او گفتند که تو نمی‌دانی!! به این دو کلمه توجه بیشتری داشته باشید: تو نمی‌دانی!!! البته علمای رافضی برای همان سوال قبلی هم جوابی ندادند که با وجود اینکه معصومین خود را حی و حاضر می‌دانند پس چگونه و چرا به این حدیث اشاره دارند؟

سؤال ۲۹:آخوندهای مدعی تشیع می گویند پس از رحلت پیامبر اسلام (و پس از حوادث مختلفی که خودشان ساخته اند) ابوبکر و عمر برای عیادت و طلب پوزش نزد فاطمه آمدند ولی فاطمه جواب سلام ایشان را نداد و روی خود را از ایشان برگرداند!! و حتی وقتی ایشان در مقابل روی او رفتند، فاطمه مجددا اینکار را تکرار کرد و روی خود را دوباره برگرداند تا بالاخره از این عمل خسته شد و پارچه ای روی صورت خود انداخت تا ایشان را نبیند!! و حتی بطور مستقیم با ابوبکر و عمر صحبتی نمی‌کرد، بلکه علی را واسطه اینکار قرار داد!! سوال ما این است که چطور پیامبر به عیادت آن شخص یهودی رفت که هر روز بر سرش آشغال می ریخت؟ و در مقابل راهش خار و خاشاک قرار می‌داد تا موجب آزار و اذیت فراوان شود و حتی به هنگام عیادت، آن یهودی روی خود را از پیامبر بر می‌گرداند ولی پیامبر مجددا مقابل روی او می‌رود تا بالاخره آن شخص تحت تاثیر اخلاق والای پیامبر اسلام قرار می‌گیرد، پس آیا این دختر همان پیغمبر است که آخوندهای رافضی معرفی می‌کنند؟ به فرض اینکه ابوبکر و عمرخطایی هم کرده باشند، آیا آن یهودی نسبت به خود پیامبر اسلام ظلم نکرده بود؟ آیا ظلم به پیامبر مهم نیست؟ پس به فرض اینکه ابوبکر و عمر خطایی کرده بودند، آیا می‌بایست با ایشان اینگونه برخورد شود؟ آیا باید جواب سلامشان داده نشود و از ایشان روی برگردانده شود؟!! مگر اهل بیت در رفتار همچون خود پیامبر اسلام نیستند؟!! پس چرا در اینجا از زمین تا آسمان تفاوت دارند؟!! چنانچه فردی بی اطلاع اینگونه روایات را بخواند از حرکات فاطمه بیزاری خواهد جست و از فروتنی شیخین خشنود می‌شود و البته فاطمه و اهل بیتی که ما می‌شناسیم، اینگونه نبوده اند و افرادی بسیار پرهیزکار و فروتن بوده اند ( باز متذکر می‌شوم، اهل بیتی که ما می‌شناسیم و نه شما).

سؤال ۳۳:علمای مدعی تشیع برای بی ارزش کردن اعمال ام المومنین عایشه و برای تخریب ایشان می‌گویند که چرا عایشه در منزل خود پس از دفن عمر، از حجاب استفاده می‌کرده؟ و مگر از شخص مرده هم رو می‌گیرند؟ و می‌گویند این عمل عایشه هیچ مبنای شرعی نداشته و ندارد و باید از زندگان رو گرفت، نه از مردگان طبق این عقیده سوال ما این است که چرا حضرت فاطمه از آن شخص نابینا رو می‌گیرد؟ و مگر از شخص نابینا هم رو می‌گیرند؟ و البته این عمل فاطمه هیچ مبنای شرعی نداشته و ندارد و از شخص بینا رو می‌گیرند نه از اشخاص کور و نابینا. (فراموش نکنید صحبت تنها بر سر شرعی نبودن این اعمال است، وگرنه منکر نیستیم که چنین اعمالی نشانه پرهیزکاری بسیار است و البته رافضیان قصد دارند آنرا تنها به حضرت فاطمه محدود کنند).

سؤال ۳۸:مدعیان تشیع می‌گویند: مقصر اصلی در گمراه شدن مردم و عوام، شخص ابوبکر و عمر هستند، چون مردم اکثرا به خواص خود نگاه می‌کنند و چون اینها جزء خواص بوده اند، بقیه نیز به دنبالشان رفته اند و بیعت کرده اند و در نتیجه حق الهی علی غصب شده است، پس تمامی‌گناهان و انحرافات بعدی نیز بر گردن ابوبکر و عمر است!!! سوال: شما معتقد هستید که علی و تعدادی از طرفدارنش در منزل تجمع کرده و معترض بوده اند و حتی تا مدتی بیعت نکرده اند، پس با این اوصاف چرا مردم به این خواص نگاه نکرده اند؟ مگر اینها جزء خواص نبوده اند؟ کسانی چون حضرت علی، فاطمه زهرا، ابوذر، سلمان، عمار و مقداد، مگر ایشان در اطراف حضرت علی تجمع نکرده بودند؟ چرا مردم به آنها توجهی نکردند؟ سوال دیگر اینکه شما از طرفی ابوبکر و عمر را جزء افراد بی اهمیتی می‌دانید که دائماً مورد توبیخ و سرزنش پیامبر بوده اند، ولی در اینجا ناگهان آنها را جزء خواص می‌کنید، شما باید تکلیف ما را روشن کنید، ابوبکر و عمر جزء یاران نزدیک و از خواص بوده اند یا جزء افراد بی اهمیت؟ علمای شما علی و فاطمه را بالاترین و مهمترین خواص می‌دانند و به سفارشات دائم پیامبر در مورد ایشان اشاره دارند، پس چرا مردم به سمت ایشان نرفته اند؟ فراموش نکنید که نمی‌توان گفت خود مردم مقصر بوده اند، چون بحث پیرامون کسانی است که به زعم شما این مردم را گمراه کرده اند. در ضمن باید گفت طبق این نظریه، پس هم اکنون نیز که جامعه شما مملو از فساد و انحراف است در واقع مقصر اصلی آخوندها و مراجع تقلید و رهبران و علمای خودتان هستند، چون اینها کسانی هستند که مردم از ایشان پیروی می‌کنند.

سؤال ۸۰: علما و آخوندهای مدعی تشیع، قصد دارند به هر نحو که شده ازدواج ام کلثوم دختر فاطمه زهرا با حضرت عمر را خدشه دار کنند و روایات مربوط به این قضیه را به هر صورت تاویل و توجیه و ماست مالی می‌کنند، ولی هیچگاه به سخن عالم طراز اول خودشان مجلسی اشاره‌ای ندارند، چون خیلی باب میلشان نیست، در اینجا متن گفته ایشان را می‌آوریم تا خواننده گرامی بداند که علمای مدعی تشیع به هنگام رد کردن این ازدواج به این سخن اشاره‌ای ندارند: مجلسی در بحار الانوار جلد۴۲ صفحه ۱۰۹ چنین نوشته: انکار شیخ مفید درباره اصل واقعه (ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان (اهل سنت) ثابت نمی‌شود وگرنه، پس از ورود اخباری که (از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود (سلسله سند را می‌آورد) از ابوعبدالله صادق گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت، علی نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر (سند را ذکر می‌کند) از ابوعبدالله صادق نیز گزارش شده است.

سؤال ۸۶:خداوند در قرآن کریم، چندین و چندبار، ظالمترین و ستمگرترین انسانها را کسانی معرفی کرده که به خداوند دروغ می بندند (وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) [انعام/۲۱ ] «کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده؟» من در اینجا به صورت بسیار مختصر، چند آیه را بیان می‌کنم که آخوندها به دروغ، دانسته یا نادانسته، تفسیری خلاف منظور خداوند برای آن ارائه می‌کنند, تفاسیری که سرآغاز شرک در دین و کینه توزی در امت اسلام است:
-آیه ولایت: اگر مراد خدا یک نفر یعنی حضرت علی است چرا کلمه(الَّذِینَ) (کسانی) به صورت جمع آمده؟ می‌گویید از باب تکریم و احترام به حضرت علی است، پس چرا در تمامی‌آیات قرآن که به پیامبر اسلام، اشاره شده با ضمائر مفرد «ک» و «انت» (تو) به پیامبر خطاب شده؟! آیا حضرت علی بالاتر از پیامبر است؟!!
– آیه بلاغ: می‌گویید مراد از این آیه، حضرت علی بوده! پس چرا حضرت علی در طول ۳۰ سال بعد از آن، برای یکبار هم به این آیه اشاره نفرموده اند؟! و امام حسن هم به این آیه اشاره نفرموده اند؟ و امام حسین؟ و درست از سرآغاز گسترش غلات در اطراف امامان صادق و باقر به این احادیث از زبان این امامان برمی‌خوریم؟ ضمنا در غدیر خم چه کسی کافر بوده که انتهای آیه ابلاغ آمده: (إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ) ؟![مائده/۶۷]

– می‌گویید: مراد پیامبر از کلمه مولی در غدیر خم یعنی خلیفه! پس چرا هیچیک از امراء و خلفای عرب، قبل و بعد از پیامبر اسلام از این کلمه برای معرفی جانشین خودشان استفاده نکرده اند؟ و اگر یک کلمه به خودی خود می‌تواند شامل معنایی شود پس نقش کلمه در جمله چه می‌شود؟ مثلا: بیشتر مردم از کلمه شیر، معنای شیر مایع خوردنی را بفهمند آیا این دلیل می‌شود که در عبارت زیر، شیر، همین معنا را داشته باشد: شیر درنده جنگل! پس معنای مولی را باید در جمله پیامبر فهمید و پیامبر هم در انتها فرموده اند: خدایا دوست داشته باش هر که علی را دوست دارد، پس معنای مولی دوستی با علی و آقایی و سروری معنوی علی است و نه خلافت منصوص من عندالله!
– آیه خمس: می‌گویید کلمه (غَنِمْتُم) اعم از استفتم (منافع مالی) است پس چرا آیات قبل و بعد مربوط به جنگ است؟ و چرا پیامبر اسلام و حضرت علی و خلفای بعدی (بنی امیه و بنی عباس) از مردم، خمس منافع مال را نمی‌گرفته اند؟ و چرا تعداد زیادی از علمای شیعه در ابتدا مخالف این قضیه بوده اند؟ و چرا در من لایحضره الفقیه که از کتب اربعه و اصلی شیعه است این حدیث آمده: قال‌الصادق: لیس‌ الخمس إلا فی‌الغنائم خاصه، یعنی خمس نیست مگر در غنایم.
– می‌گویید: طبق آیه‌ای در سوره کهف، باید بر مزار صلحا و شهدا بنای یاد بود ساخت؟ پس چرا پیامبر بر قبر حمزه و خدیجه و ابوطالب و فرزندش ابراهیم و حضرت علی بر قبر پیامبر بنای یادبودی نساختند؟ و چرا خلفاء در ۵ قرن بعد، حداقل برای تزویر و ریا هم شده چنین کاری را با قبر پیامبر اسلام انجام نداند؟ و کجای قرآن گفته باید از این بناهای یادبود حاجت طلبید، متوسل شد، عاشق شد و دور آنها گشت و داخلش پول ریخت! و آنجا دنبال زن صیغه ای گشت؟!!

– می‌گویید: باید به قبرها و اشخاص، متوسل شد! پس چرا در زندگی پیامبر اسلام و حضرت علی، شاهد چنین مواردی نیستیم؟
– آیه عصمت: می‌گویید: مراد از رجس (آلودگی) دوری از هر گونه گناه و خطا و اشتباه است و این آیه مختص ۵ نفر است! پس چرا آیات قبل و بعدی این آیه دارد در خصوص زنان پیامبر اسلام، صحبت می‌کند؟ می گویید: (عَنکُمْ) [احزاب/۳۳] مذکر است ولی در سوره هود آیه ۷۳ از کلمه مذکر علیکم استفاده شده در صورتیکه در آیه قبل از آن خطاب با ابراهیم و همسرش است؟! پس (عَنکُمْ)آیه عصمت شما به دلیل آن است که مردانی مانند: زید (پسر خوانده پیامبر اسلام) ابوبکر و سلمان فارسی و حضرت علی (داماد) و عثمان (داماد) نیز جزء اهل بیت (اهل خانه) پیامبر اسلام محسوب می‌شده اند. وگرنه طبق استدلال خود شما اگر(عَنکُمْ) مختص مردان است پس تکلیف حضرت فاطمه چه می‌شود؟ به ناچار ایشان باید از شمول آیه خارج شوند! ضمنا اگر معنای تطهیر، عصمت است چرا خداوند در سوره مائده آیه ۶ این وعده را با کلمه تطهیر خطاب به اصحاب پیامبر هم داده؟ جالب است که هم کلمه (یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ) در این آیه آمده و هم مانند آیه عصمت شما قبل از آن صحبت از وضو و خواندن نماز است!
– در انتها من سؤالی را خداوند در قرآن کرده، تکرار می‌کنم:(وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا) [انعام/۲۱]«کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته» برادران روحانی عزیز و گرامی که من مطئنم بالاخره نور توحید روزی بر قلب شما خواهد تابید، آیا موقع آن نرسیده که از خواب غفلت و از زیر قرنها جهل و تعصب و خرافه بیدار شوید؟ می‌دانید که عده زیادی در ایران تنها با بیداری شما بیدار خواهند شد! پس گناه گمراهی خود و دیگران را به دوش نکشید و اجازه دهید نور توحید بار دیگر بر این کشور بتابد و دست در دست مسلمانان منطقه بگذارید تا بار دیگر دنیا را فتح کنیم و تا بار دیگر آواز اسلام پشت دروازه های فلسطین و اروپا طنین انداز شود و اینبار نه با ارتش و جنگ که با نور دانش و عمل درست خود ما.

-سؤال ۹۶: چنانچه در اروپا یا اسرائیل کسی بخواهد منکر مسئله هولوکاست* شود با او به سختی برخورد خواهد شد و از جریمه نقدی گرفته تا رفتن به دادگاه و زندان در انتظار منتقد هولوکاست است. رجال سیاسی در ایران نیز به شدت این عمل را محکوم کرده و حتی خودشان بارها هولوکاست را زیر سوال برده اند. سوال اینجاست که اگر آزادی بیان چیز خوبی است و رجال سیاسی شیعه نیز با خفقان و دیکتاتوری به شدت مخالفند، پس چرا خودشان نیز دقیقا همان روش را دارند؟ چرا اگر شخصی محقق و منتقد بخواهد یکی از اصول و عقاید مذهب شیعه را زیر سوال ببرد باید منتظر زندان و حتی مرگ باشد؟
مثلا آیا در ایران کسی جرات دارد در نقد امام زمان کتاب بنویسد و یا سخنرانی کند؟ یا در مورد هجوم به خانه فاطمه و آتش زدن درب خانه اش، یا در مورد عصمت ائمه و نص برای فرقه اثنی عشریه و اصل امامت و غیره….، پس در ایران نیز یک هولوکاست شیعی حکمفرماست و زمامداران مدعی تشیع هر چیز ناپسندی را برای دیگران بد و برای خودشان خوب می‌دانند!!!
———————————————————————————–
* [هولوکاست یعنی زنده سوزاندن انسان و این موضوع برمی گردد به جنگ جهانی دوم و قتل عام یهودیان توسط هیتلر و ایجاد اردوگاهها و کوره های آدم سوزی توسط او]

 

 

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …