ملایان دروغ های بیشماری پیرامون شهادت حسین رضی الله عنه ساخته اند ساخته اند و هر روز نیز به حجم این اکاذیب افزوده میشود. نخست این را بگویم که شیعه ها کتب زیادی درباره چگونگی شهادت حسین دارند اما نکته مهم این است که روایات نقل شده تقریبا همگی بی سند هستند!! حیرت ما آنوقت بیشتر میشود که گه گاه از شیعه میشنویم که از ما میخواهند به احادیثی که سند ضعیف دارند استناد نکنیم ولی در همان حال خودشان بر روی منبر بر روایاتی تکیه میکنند که اصلا سند ندارد!! یعنی ضعیف هم نیست بلکه اصل و ریشه ندارد.
نکته دوم
و باید هم روایات قتل حسین بی سند باشد زیرا همه اصحاب حسین در روزکربلا شهید شدند و مردی باقی نمانده بود که شرح حادثه را به ما برساند! اما اگر به روضه خوانی ها نگاه کنیم اینطور احساس میشود که صد ها خبرنگار دوربین بدست از صحنه فیلم برداری کردند و حالا روضه خوان دارد از روی این فیلم برداری ها روضه میخواند ولی میدانیم که عملا هیچکس از کربلا زنده بیرون نیامد.
مثال : ما روایات جنگ بدر را فقط از مسلمانان میشنویم، زیرا کافری باقی نمانده تا از دید آنها شرح حادثه را بشنویم!
و حیرت آور این است که ملای شیعه ماورای دید دوربین را هم میبیند!! یعنی قلب را و فکر و ذهن را هم میخواند!!!!
مثلا میگویند حضرت عباس وقتی مشک بدست و جنگ کنان، صفوف دشمن را شکافت و به آب رسید ، خودش آب نهر فرات را نخورد زیرا که یادش آمد برادرش تشنه است!! حالا سوال این است که این عباس در راه برگشت به اردوگاه حسین کشته شد روضه خوان شیعه از کجا میداند که او در خاطرش چه گذشت ؟؟؟؟؟
یا میگویند وقتی که حسین بر سر نعش پسرش ؛علی اکبر؛ رسید پریشان شد که حالا به مادرش چه بگوید!! در حالیکه حسین در همان ساعت شهید شد و ملای شیعه از کجا میداند که او در فکر مادر علی اکبر بود یا در فکر کار دیگری؟!!
این روزها چونکه رسانه های مستقل زیاد شده اند و صدای اعتراض بر این دروغ ها بلند شده، ملای شیعه مکر جدیدی اندیشیده است مکری که خیلی عجیب است!
مثلا ما به شیعه اعتراض کردیم که مردیکه دروغگو! علی اضغر شیش ماهه را چرا میگویید تشنه بود در حالیکه اونوقت ها شیر خشک نبود.و این بچه حتما یا شیر مادر را میخورد یا شیر چارپایان را، آب هم که نباشد سینه فورا خشک نمیشود!
یا میگفتیم بچه ۶ ماهه معمولا گردن ندارد تا تیر به گردنش بخورد و مثل این ها
حالا ببینیم ملای شیعه چه میگوید:
همه شنیدهایم که «ابی عبدالله الحسین (ع) کودک شش ماههای به نام علی اصغر داشته است. زمانیکه امام تشنگی کودک خود را احساس کرد، او را جلوی لشکر دشمن آورد و گفت: اگر به من رحم نمیکنید، لااقل بر لب تشنه و جگر سوخته این کودک رحم کنید و جرعهای آب به او بنوشانید. در این زمان حرمله با تیر سه شعبه گلوی علی اصغر را نشانه گرفت.»
این داستان به این شکل هیچ مستند تاریخی درستی ندارد و به نظر میرسد که از جعلیات ملاحسین کاشفی سنی مذهب، در کتاب «روضه الشهداء» باشد.
پاسخ اهل سنت:
اولا اینطور حرف میزند توگویی که بقیه روضه خوانیهایشان سند دارد؟!!!
دوما حالا ما بدهکار هم شدیم؟ خب این گناه شماست که از سنی مذهب نقل قول میکنید! حالا تکلیف اون مردمی که در این قرنها برای علی اصغر شیشماهه ای که اصلا وجود خارجی نداشته! گریه کردند و مردند چه میشود؟ در روز قیامت حشرشان چگونه است ؟!!
شیعه در ادامه میگوید:
ملاحسین کاشفی اسطوره پرداز متوفای ۹۱۰ هجری است. کاشفی این کتاب را به سفارش حاکم وقت و برای خوشایند او پردازش شده است. این کتاب اولین مقتل فارسی است که با قلم زیبا و نثر روان فارسی تنظیم شد و مبلغین مذهبی با خواندن این کتاب به «روضه خوان» معروف شدند و به این مجالس، مجالس «روضه خوانی» گفته شد. دلیل اینکه میگوییم این داستان ساخته اوست این است که وی تراژدی علی اصغر را برخلاف برخی از اخبار یا داستانهای دیگر کتاب خود، که آن را از منبعی نقل میکند، بدون استناد به هیچ منبع، با آب و تاب بیشتر از آنچه نقل شد به همین صورت آن را پردازش کرده است. (روضه الشهداء، ص۷۵۳)
پاسخ اهل سنت :
شکی نیست که ملا حسین کاشفی، آدم درستی نبوده است او این بدعتها را وارد دین کرد و متاسفانه درست است که سنی مذهب بوده است! اما سخن این است که از این گمراه روایت جعل کن، چه کسی پیروی کرده؟ شما یا ما؟!
خب ما سنی ها دیدم حرف بی سند میزند بهش اهمیت ندادیم، اما شما حرف های او را دین و آیین خود نمودید و نسل اندر نسل روضه دروغ خواندید و متوسل به علی اصغر ۶ ماهه (نیست در جهان) شدید علی اصغری که وجود نداشت و ملا کاشفی او را کشف کرده بود!! و گمراه شدید و بدا بحال شما!
شیعه میگوید:
شیخ مفید متوفای ۴۱۳ هجری یعنی حدود پانصد سال قبل از کاشفی، در بخش مقتل کتاب «ارشاد» خود، که معتبرترین کتاب شیعه در زمینه تاریخ ائمه اطهار (ع) است مینویسد: پسران امام حسین (ع) عبارت بودند از جعفر، علی اصغر، علی اکبر و عبدالله. جعفر در زمان حیات امام فوت کرد. (الارشاد، ص۱۲۶)
سه فرزند دیگر او که در کربلا حضور داشتند، یکی علی اصغر بود که مادرش لیلی دختر مسعود ثقفی بود و در کربلا جنگید و اولین شهید بنیهاشم شد. (تاریخ طبری، ج۷، ص۳۰۵۲ ) (همان که در بین ما امروز به علی اکبر معروف است)
نام فرزند دیگر او علی اکبر بود. (الارشاد، ص۱۲۷) علی اکبر به نظر شیخ مفید همان امام زین العابدین (ع) است. عبدالله که کوچکترین فرزند امام بود مثل برادرش در کربلا شهید شد.(همان، ص ۱۲۹) نحوۀ شهادت عبدالله بن حسین (ع) اینگونه بود که، امام حسین در حالی که جلو خیمهها نشسته بود. فرزندش عبدالله که کودکی بود پیش پدر آمد. امام او را بر روی زانوهای خود نشاند. مردی از بنی اسد تیری به سوی او پرتاب کرد. آن تیر به گلوی کودک اصابت کرد و او شهید شد. سید الشهدا(ع) دست خود را از خون او پر کرد و به زمین ریخت. سپس گفت: پروردگارا اگر یاری خود از آسمان را بر ما دریغ میداری، پس پاداش ما را، در آنچه بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این مردم ستمکار بگیر. ( تاریخ طبری هم، ج۷، ص۳۰۵۵ ) سپس امام آن کودک را برداشت و در کنار کشتگان خاندان خود نهاد. (الارشاد، ص۱۱۲)
پاسخ اهل سنت
خلاصه سخن تو ای شیعه این است که شیخ مفید که از بزرگترین علمای شیعه بوده علی اصغر شیش ماهه را قبول نداشته است و لب تشنه را قبول نداشته است!
بدنیست بدانیم که شیخ مفید، استاد شیخ طوسی و استاد سید مرتضی علم الهدی بوده و شیخ طوسی دو کتاب از ۴ کتاب حدیث شیعه را نوشته است یعنی کتاب استبصار و کتاب تهذیب الاحکام را!!
و سید مرتضی هم همراه برادرش کتاب نهج البلاغه را نوشته اند!!!!!
حالا باید ملایان شیعه پاسخ دهند که چرا حرف چنین عالم بزرگ خود را به زمین زدند و حرف بی اساس و بی پایه یک سنی را قبول کرذدند و سر مردم بیچاره را ۵۰۰ سال است که شیره مالیده اند!!!؟
ای علمای شیعه چرا عالم بزرگ خود را ول کردید و دنبال یک سنی گمراه افتادید؟؟؟؟ و سخنان او را دین خود کردید و تازه ول کن هم نیستید یعنی با وجود آشکار حقیقت، هنوز هم به دنبال کاشفی میدوید چرا؟ !! آیا دلیل این نیست که هوای نفس خود را میپرستید و خدای شما همان تمایلات باطل شماست؟ !