دروغهای روافض در مورد عمرو بن عاص 

یکی از اصحاب بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وسلم، عمرو بن عاص می باشد که متاسفانه این صحابی جلیل القدر همانند دیگر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم، مورد ظلم و ستم و دروغ و بهتان های روافض قرار گرفته است. عمرو بن العاص از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم و دارای محاسن و فضایل بسیاری است و از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم درباره وی می فرمایند:«ابنا العاص مؤمنانِ: هشامٌ و عَمرو» ترجمه: دو پسر العاص مومن هستند: هشام و عمرو. البانی در صحیح الجامع (۴۵) می گوید صحیح است.

و نیز عقبه بن عامر رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت می کند که فرمودند «أسلم الناسُ، وآمن عمرُو بنُ العاصِ.»ترجمه: مردم اسلام آوردند و عمرو بن العاص ایمان آورد. البانی در تخریج مشکاه المصابیح (۶۱۹۷) می گوید: إسناد آن حسن و برای آن شاهدی دیگر است.

و این شهادت رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر مومن بودن و بهشتی بودن عمرو بن عاص رضی الله عنه می باشد، چون رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «لا یدخل الجنه إلا نفس مؤمنه» (متفق علیه)ترجمه: جز نفس مومن هیچ کسی وارد بهشت نمی شود».

و آنگاه که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم، قبایل عرب از اسلام بر گشتند، سیدنا ابوبکر صدیق رضی الله عنه، خلیفه رسول خدا صلی الله علیه وسلم، ایشان را  به سمت قبیله قضاعه در شمال اعزام نمود و در زمان خلافت امیر المومنین عمر بن خطاب، فاتح و حاکم مصر بودند و بعد از فتح فلسطین، توسط فرمانده کل سپاه اسلام در آن زمان، ابو عبیده بن جراح، حاکم فلسطین شدند.

همچنین عمرو بن عاص در جنگ بزرگ یرموک در سال ۱۵ هجری، فرمانده سمت راست سپاه بود و پیروزی جنگ یرموک را، مدیون دلاوری های این فرمانده ی اسلام هستیم.
عمرو ابن عاص یکی از فاتحان بزرگ اسلام بود که شهرهای سبسطیه واقع در شمال غربی نابلس، نابلس، اللد و اطراف آن، یبنى، عمواس، بیت جبرین، رفح، یافا و عسقلان را فتح کرد. او در زمان خلافت سیدنا ابوبکر رضی الله عنه نیز توانسته بود غزه را فتح کند و قیساریه را به محاصره درآورد و عمرو بن عاص، قدس (بیت المقدس) را محاصره کرد و مردم قدس درخواست صلح نمودند و بدین ترتیب توسط این  صحابی بزرگ بیت المقدس فتح شد و سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه، شخصا برای نوشتن صلح نامه عازم قدس گردید.
و این فاتح بزرگ و صحابی جلیل القدر، همچنین مصر را نیز فتح نمود و پرچم توحید و یکتا پرستی را در آنجا بلند نمود.

این صحابی بزرگوار در خدمت دین اسلام بوده و برای نشر دین اسلام به مردم  جهان، تلاش فراوانی کرده است. اما روافض مجوسی که کینه قدیمی با اسلام و فتوحاتشان دارند و آتشکده هایشان توسط فتوحات همین اصحاب خاموش شده است، لذا برای دشمنی و ضربه زدن به اسلام، با شعار محبت اهل بیت و مخفی نمودن خود پشت علی بن ابی طالب، می خواهند به اصحاب بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وسلم تهمت بزنند.
در جنگ صفین که موضوع و علت جنگیدن این دو طایفه از مسلمین به علت قصاص از قاتلان خلیفه مظلوم سیدنا عثمان رضی الله عنه بود، و همواره فتنه گران و رافضیان امروز در آن زمان نیز عامل جنگ و شعله ور نمودن آن بوده اند و بحث در این باره به مقاله ای دیگر احتیاج دارد؛ اما در اینجا قصد داریم یکی از دروغ های روافض مبنی بر اینکه عمرو بن عاص رضی الله عنه با سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه جنگیده و عمرو بن عاص برای نجات خود، خود را لخت کرده تا اینکه علی بن ابیطالب به عورت او نگاه نکند و در نتیجه او را نکشد!!!!
مضحک بودن این دروغ و مسخره بودن آن، به اندازه ی کافی حماقت روافض و کذابان تاریخ را نشان می دهد، اما برای اینکه از لحاظ سندی نیز این شبهه مضحک را جواب بدهیم، اسناد آن را بررسی می کنیم.

۱-این دروغ مضحک و قبیح را روافض قبح الله وجههم در طول زمان روایت کرده اند و بدون شک ما می دانیم روافض اکذب الناس هستند که دروغ گویی را جزو اکبر عباداتشان می دانند.
این کذب قبیح را «نصر بن مزاحم الکوفی » در کتاب «وقعه صفین» صفحه ۴۰۶ -۴۰۸ روایت کرده است و این شخص از رافضی ترین روافض عصر خود بوده است و توسط علمای اهل سنت به طور کامل رد شده است.

نصر بن مزاحم می گوید: فلما خرج للمبارزه مکرهًا وشد علیه علیُّ المرهوبه، رمى عمرو بنفسه عن فرسه، ورفع ثوبه وشَغَرَ برجلیه فبدت عورته فصرف علیٌّ وجهه عنه وقام معفرًا بالتراب هاربًا على رجلیه، معتصمًا بصفوفه».
معلومات این راوی را در لینک زیر نیز می توانید مشاهده کنید:
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=32760
-۱   أبو أحمد بن عدی الجرجانی:   أحادیثه غالبها غیر محفوظه
-۲   أبو جعفر العقیلی:   کان یذهب إلی التشیع وفی حدیثه اضطراب وخطأ کثیر
-۳   أبو حاتم الرازی:   واهى الحدیث، متروک الحدیث، لا یکتب حدیثه، کان شبه عریف، مات قبل دخولنا الکوفه
-۴   أبو حاتم بن حبان البستی:   ذکره فی الثقات
-۵   أبو یعلى الخلیلی:   ضعفه الحفاظ جدا، ومره: لین
-۶    أحمد بن صالح الجیلی:   کان رافضیا غالیا، لیس بثقه ولا مأمون
-۷   إبراهیم بن یعقوب الجوزجانی:   زائغ عن الحق مائل
-۸   ابن عراق: رافضی جلد، ترکوه
-۹   الدارقطنی:  ضعیف
-۱۰   الذهبی: رافضی جلد، ترکوه
-۱۱   زهیر بن حرب النسائی:   کذاب
-۱۲   صالح بن محمد جزره:   یروی عن الضعفاء أحادیث مناکیر


۲- همچنین این دروغ را محمد بن سائب الکلبی نیز روایت کرده که رافضی و کذاب می باشد و  السهیلی (المتوفى: ۵۸۱هـ)  در کتاب ««الروض الأنف» جلد ۵ صفحه ۳۱۹  آن را از قول ابن کلبی روایت کرده است. خلاصه معلومات این راوی را در لینک زیر می‌توانید مشاهده کنید:
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=6845

اسم: محمد بن السائب بن بشر بن عمرو بن الحارث الکلبى، أبو النضر الکوفى، النسابه المفسر
رتبته عند ابن حجر:  متهم بالکذب، و رمى بالرفض 
رتبته عند الذهبی:  قال البخارى: ترکه القطان و ابن مهدى 
قال المزی فی تهذیب الکمال:  قال أبو بکر بن خلاد الباهلى، عن معتمر بن سلیمان، عن أبیه: کان بالکوفه کذابان أحدهما الکلبى.  و قال عباس الدورى، عن یحیى بن معین: لیس بشىء. و قال معاویه بن صالح، عن یحیى بن معین: ضعیف. و قال الأصمعى، عن أبى عوانه: سمعت الکلبى یتکلم بشىء من تکلم به کفر. و قال عبد الواحد بن غیاث، عن ابن مهدى: جلس إلینا أبو جزء على باب أبى عمرو ابن العلاء فقال: أشهد أن الکلبى کافر. 
و قال زید بن الحباب: سمعت سفیان الثورى یقول: عجبا لمن یروى عن الکلبى. و قال أبو حاتم: الناس مجمعون على ترک حدیثه، لا یشتغل به، هو ذاهب الحدیث. و قال النسائى: لیس بثقه و لا یکتب حدیثه.

قال الحافظ فی تهذیب التهذیب ۹ / ۱۸۰:و قال على بن الجنید، و الحاکم أبو أحمد، و الدارقطنى: متروک. و قال الجوزحانى: کذاب، ساقط. و قال ابن حبان: وضوح الکذب فیه أظهر من أن یحتاج إلى الإغراق فى وصفه، روى عن أبى صالح التفسیر، و أبو صالح لم یسمع من ابن عباس، لا یحل الاحتجاج به. و قال الساجى: متروک الحدیث، و کان ضعیفا جدا لفرطه فى التشیع، و قد اتفق ثقات أهل النقل على ذمه و ترک الروایه عنه فى الأحکام و الفروع. قال الحاکم أبو عبد الله: روى عن أبى صالح أحادیث موضوعه. 

مشاهده می‌کنیم که این راوی دروغگو می باشد و روایت مذکور فاقد اعتبار است و احتجاج به آن جایز نیست.
جنگ بین سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه با معاویه و عمرو بن عاص رضی الله عنهما به خاطر اختلاف نظر در مبحث قصاص سیدنا عثمان بود که علی رضی الله عنه در اینباره در نهج البلاغه می گوید: وکان بدء أمرنا أنا التقینا والقوم من أهل الشام، والظاهر أن ربنا واحد ونبینا واحد، ودعوتنا فی الإسلام واحده، ولا نستزیدهم فی الإیمان بالله والتصدیق برسوله، ولا یستزیدوننا، الأمر واحد إلا ما اختلفنا فیه من دم عثمان ونحن منه براء
 اسم الکتاب: نهج البلاغه ت الحسون المؤلف: الشریف الرضی.  الجزء: ۱  صفحه: ۷۳۵ 
http://ar.lib.eshia.ir/30080/1/735
ترجمه:  آغاز کار این بود که ما با اهل شام روبرو شدیم و ظاهر حال این بود که پروردگار ما یکی پیامبرمان یکی و در دعوت به اسلام متحدیم نه ما از آنها خواستار بیش از ایمان به خدا و تصدیق پیامبر بودیم و نه آنها از ما. ما در همه جهت یکی بودیم تنها اختلاف در مورد خون عثمان بود. در حالیکه ما از آن بری بودیم و دست ما به آن آلوده نشده بود.

و خداوند هم می فرماید: ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا  ﴾ [الحجرات: ۹] ترجمه:  واگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ بر خاستند, میانشان آشتی بر قرار کنید.
اما روافض، در پشت شعار های اسلامی و با ادعای محبت اهل بیت، می خواهند از آب گِل آلود ماهی بگیرند و از اختلافات بین اصحاب سوء استفاده کنند و بدون شک، علی و اهل بیت از این روافض مجوسی بریء و بیزار است و این ها همه اثرات خاموش شدن آتش کده هایشان است که توسط اصحاب رضی الله عنهم، سرزمینشان فتح شد و تار و مار گشتند. اما برای ضربه زدن به اسلام  با نشر اکاذیب و خرافات می خواهند با طعنه زدن به اصحاب، به صاحب این شریعت، محمد صلی الله علیه وسلم طعنه بزنند.


شبهه دیگر رافضی:
پس از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه  امام علیه السلام به سخنرانی پرداختند. سپس عمرو بن العاص به جهت اعتراض به سخنان امام نزد ایشان آمد: فأقبل علیه عمرو بن العاص. فقال له الحسن: أما أنت فقد أختلف فیک رجلان: رجل من قریش. وجزار أهل المدینه. فادعیاک فلا أدری أیهما ابوک. طبقات الکبرى لإبن سعد ج۶ ص۳۸۲-۳۸۳، طبعه مکتبه الخانجی بالقاهره – تحقیق: الدکتور علی محمد عمر
ترجمه: امام حسن علیه السلام خطاب به عمرو بن العاص گفتند: مگر تو همان شخص نیستی که دو مرد درباره ‏ی تو به کشمش پرداختند؟! مردی از قریش و مردی از اهالی مدینه و هر دو مدعی پدری تو شدند و معلوم نشد کدامشان پدر توست!
 سند این روایت صحیح هست و تمام روات آن از ثقات اهل سنت میباشد: یزید بن هارون: قال أبو حاتم الرازی: یزید: ثقه، امام، لا یسأل عن مثله. سیر أعلام النبلاء ج۹ ص۳۶۰٫ حریز بن عثمان: وقال یحیى بن معین، وجماعه: ثقه. سیر أعلام النبلاء ج۷ ص۸۱٫ عبد الرحمن بن أبی عوف الجرشی: قال السلمی: سألت الدارقطنی عن إبن أبی عوف، فقال: ثقه موسوعه أقوال أبی الحسن الدارقطنی فی رجال الحدیث وعلله ج۲ ص۴۰۲  .لذا سند روایت کاملاً صحیح است.

پــــــــاســـــخ به  این روایت:
در سند این روایت جریر بن عثمان وجود دارد که رافضی می باشد ( نه حریز بن عثمان) و این روایت را جعل کرده است، اما در تصحیف کتاب، نام جریر بن عثمان با نام حریز بن عثمان تغییر یافته که در نسخه های اصلی و تحقیق محققان آن کتاب ها، آنها نیز به این تصحیف اشاره کرده اند.

برای مثال در تاریخ دمشق ابن عساکر چنین آمده که در آن، راوی جریر بن عثمان وجود دارد: سند چنین است:  إسحاق بن سلیمان عن جریر بن عثمان  عن عبد الرحمن بن أبی عوف عن الحسن بن علی…

در لینک زیر آن را ببینید:
  نام کتاب: تاریخ دمشق لابن عساکر نویسنده: ابن عساکر، أبو القاسم    جلد: ۴۶  صفحه: ۵۹ 
http://lib.efatwa.ir/40314/46/59
همچنین در طبقات کبری ابن سعد نیز، جریر بن عثمان از عبد الرحمن بن ابی عوف روایت دارد، برای مثال:أَخْبَرَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ: أَخْبَرَنَا جَرِیرُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَوْفٍ الْجُرَشِیِّ .نام کتاب: الطبقات الکبرى ط العلمیه نویسنده: ابن سعد    جلد: ۷  صفحه: ۳۰۹٫  http://lib.efatwa.ir/40237/7/309/
قَالَ أَبُو الْیَمَانِ عَنْ جَرِیرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أبی عَوْفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِخْمَرٍ… نام کتاب: الطبقات الکبرى ط العلمیه نویسنده: ابن سعد    جلد: ۷  صفحه
: ۳۱۳ http://lib.efatwa.ir/40237/7/313/
أُخْبِرْتُ عَنْ أَبِی الْیَمَانِ الْحِمْصِیِّ عَنْ جَرِیرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عَوْفٍ….نام کتاب: الطبقات الکبرى ط العلمیه. نویسنده: ابن سعد    جلد: ۷  صفحه:
۲۹۳  http://lib.efatwa.ir/40237/7/293
و در طبقات کبری نیز  روایت مورد بحث ما،  از جریر بن عثمان آمده است :در لینک زیر روایت مذکور را در متمم طبقات کبری  مشاهده کنید:
 http://shamela.ws/browse.php/book-1689/page-216
و به علت شهرت و شناخته شده بودن حریز بن عثمان که ناصبی هم هست، در بعضی چاپ های جدید و کتاب های نوشته شده بعد از آنها، جریر بن عثمان تبدیل به حریز بن عثمان شده است و این اشتباهی در نسخه برادری بوده که بسیاری از محققان کتاب ها نیز در پاورقی به تصحیف این مورد اشاره کرده اند.

اما جایگاه جریر بن عثمان:در  نزد اهل سنت ایشان، مجهول است: در این لینک معلومات این راوی را مشاهده کنید:
https://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=13581
در نزد تشیع:  ایشان از اصحاب امام صادق هستند

در این لینک:
http://www.almilani.com/
ابن حجر عسقلانی در ترجمه جریر بن عثمان چنین می نویسد: [۴۱۷] " – جریر" بن عثمان من أهل المدینه ذکره أبو عمرو الکشی فی رجال الشیعه من الرواه عن جعفر الصادق رحمه الله تعالى وقال کان فقیها صالحا أعرف الناس بالمواریث قلت وهذا شدید الالتباس بحریز بن عثمان الرحبی المخرج له فی الصحیح ذاک بالمهمله وله ثم الزای وهذا کالجاده وذاک ناصبی وهذا رافضی.
ترجمه: جریر بن عثمان اهل مدینه، کِشی او را در رجال شیعه ذکر کرده و از جعفر صادق رحمه الله روایت کرده و کشی گفته: او فقیه و صالح و از همه بیشتر به علم مواریث آگاه بود. می گویم (ابن حجر): و این شخص بسیار شدید الالتباس است با حزیر بن عثمان رحبی که در صحیح روایت دارد؛ این یکی (حزیر) ناصبی است و آن یکی (جریر) رافضی.
نام کتاب: لسان المیزان نویسنده: ابن حجر العسقلانی    جلد: ۲  صفحه: ۱۰۳٫
http://lib.efatwa.ir/40424/2/103

 پس روایتی که در آن طعنه به نسب عمرو بن عاص رضی الله عنه زده شده است، ضعیف است و  در سند آن، راوی رافضی وجود دارد و بدون شک این اکاذیب تنها از دست روافض بر می آید و هیچ گاه حسن بن علی و خود علی بن ابی طالب، دشمنی شان با عمرو بن عاص بر سر دین و یا اینکه یکی از طرفین دیگری را کافر بداند نبوده است؛ بلکه تنها بر سر قصاص خون سیدنا عثمان رضی الله عنه اختلاف کرده اند.
 اما همانطور که قبلا نیز گفتم، روافض چه در آن زمان چه در این زمان، عامل اصلی فتنه و آشوب و روشن کردن جنگ و پخش چرندیات و اکاذیب بوده و هستند و خواهند بود؛ پس ما نیز اکاذیب روافض را بر ملا کرده و مکرشان را برای همگان روشن می کنیم و محبت و احترام به اصحاب رضی الله عنهم را واجب شرعی می دانیم.

 

نویسنده:  مجاهد دین

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …