خمینی قبل از انقلاب میگفت ما عدالت عمر را میخواهیم!

ای دوستان شیعه! شما اگر یقین داشته باشید فلان آدم کلاه بردار است  آیا هرگز به او کالا  یا چیزی  قرض میدهید یا از او چیزی میخرید؟ شما اگر بدانید فلان شخص دزد است، آیا هرگز مال خود را دسترس او قرار میدهید؟ کسی که زمین و زمان میدانند او دروغگوی قهاری است، آیا اگر به دختر یا زن شما تهمت فحشا بزند، شما  حرف او را درباره پاکدامن نبودن دختر خود قبول میکنید؟
حالا بیایید خمینی را بشناسید او یک روحانی محترم در نزد شیعه است آیت الله صانعی و آیت الله منتظری  او را  بزرگترین فقیه عصر می نامند و بقیه آیت الله ها هم او را میستایند.

 
آنکس که از بین علمای شیعه هم که خمینی قبول ندارد، فقط از جنبه سیاسی قبول ندارد و الا توان علمی و در آیت الله العظمی بودن او کسی شک ندارد و  جنبه علمی او را قبول دارند!
پیروانش که برایش بارگاه هم ساخته اند و و روحانیون پیروش الان اکثریت علمای شیعه را تشکیل میدهند و به او لقب امام امت را هم داده اند!
حالا اگر من بشما ثابت کردم ایشان کلاه بردار و شیاد و بسیار دروغگو بود، آیا  در عوض حق دارم که از شما بخواهم خبرهای که درباره توحید و قبر پرستی و حاجت خواستن از مردگان و  عایشه و همسر پیامبر  و ابوبکر و عمر و علی، که از او شنیده اید را نپذیرید؟
اینهم سخنان ایشان!! توجه کنید که این حرف ها را قبل از پیروزی انقلاب فرموده بودند! یعنی در سال ۵۷ و اول ساله ۵۸ که هنوز پایه های حکومتش تثبیت نشده بود سبحان الله !! ملاحظه کنید  که حتی یک جمله هم راست نگفته :

۱ – من و سایر روحانیون در حکومت، پستى را اشغال نمی‌کنیم، وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم. (سخنرانی ۱۸ دی ۵۷، صحیفه نور ، ج ۳ ،ص ۷۵).
۲-«دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم» (مصاحبه با رادیو و تلویزیون اتریش، ۱۰آبان ۱۳۵۷، امام و …، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم، زمستان ۱۳۵۸،ص۱۲۰).
۳-«من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت». (گفتگو با خبرنگاران، ۱۲ آبان ۵۷، پاریس).
۴-«اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است». (سخنرانی ۵ آبان ۵۷، پاریس، امام و …، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم، زمستان ۱۳۵۸،ص ۱۶۸)
۵-«مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند». (مصاحبه با پائزه‌سرا ایتالیایی،۱۱ آبان ۵۷، پاریس، صحیفه نور ،ج ۴ ص۲۶۶).
۶-«در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند».

۷-«دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم »
۸-«اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است».
۹-«نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است. »
۱۰-«اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است».
۱۱-«حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق».
۱۲-«شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوری‌ها».
۱۴-«ولایت با جمهور مردم است».

۱۵-«در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد. »
۱۶-«عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است». برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود.
۱۷-«رژیم ایران به یک نظام دمکراسی‌ای تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد».
۱۸-«اختیارات شاه را نخواهم داشت».
۱۹-«من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت».
۲۰-«من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم»
۲۱-«ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه‌های خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی‌رغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند، ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل می‌کنم.»
۲۲-«علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند.این حکومت در همه‌مراتب خود متکی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود. »

 
۲۳ – من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت.»
۲۴-«مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند ولیکن من شخصاً نمی‌توانم در این تشکیلات مسئولیت خاصی را بپذیرم ودر عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می دهم».
۲۵-«من چنین چیزی نگفته‌ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است».
۲۶-«من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی‌کنیم، وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم».
۲۷-«حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد».
۲۸-«قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد».
۲۹-«باید اختیارات دست مردم باشد، این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد».
۳۰-«باید اختیارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی این‌ را قبول دارد که مقدرات هر کس باید در دست خودش باشد».

۳۲-«ما وقتی از اسلام صحبت می‌کنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر می‌کنیم که فشار و اختناق وسیله‌ی پیشرفت نیست».
۳۳-«دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند…رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود. »
۳۴-«در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می شود».
۳۵-«ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند».
۳۶-«حکومت اسلامی، حکومت ملى است.حکومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آراء ملت مى آید و ملت او را حفظ مى کند و هر روز هم که برخلاف آراء ملت عمل بکند قهراً ساقط است».
۳۷-«ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند. »

بر گرفته از  کتاب ایستاده بر آرمان؛ در این کتاب محل و تاریخ  هر سخن خمینی نشانی داده شده است!


 بس است یا باز هم بنویسم؟!
نه بس نیست! اجازه دهید این جمله خمینی را جدا بنویسم تا سنی ها بخوانند که چگونه به ریش آنها هم خندید:
خمینی در ۸ آبان ماه ، سال ۵۷ قبل از پیروزی در روزهای انقلاب  در مصاحبه با خبرنگاران،  در پاریس گفت:

“حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر”
البته ملاها به او درباره عدل عمر اعتراض نکردند چون میدانستند دارد تقیه میکند (دروغ میگوید) این ما بودیم که فریب خوردیم آنهم عجب فریبی!  اما عیب ندارد، بشرطیکه فکر کنیم!
 اما ای ملت! وقتی این آخوندها در روز روشن در جلوی چشم همه ملت و همه دنیا بصورت مسجل و ضبط شده دروغ گفته و میگویند پس شما چرا حرفهایشان درباره قبر پرستی میپذیرید؟
 چه افتراهایشان را درباره لگد زدن حضرت عمر به شکم حضرت فاطمه را قبول میکنید؟
چرا دروغهای آنها را درباره اینکه حضرت ابوبکر حق حضرت علی را خورد را میپذیرید؟

بمن بگویید چرا؟ آخر چرا؟
شما چه شده ای ملت که فقط  3 ملیون رفتید مزرعه جمکران را زیارت کردید؟ برای چه برای اینکه فلانی خواب دید؟
ای ملت در خواب!! وقتی در بیداری جلوی چشم همه دروغ میگویند به خواب آنها چگونه اطمینان میکنید؟
ای ملت شما را چه شده که چون مستان، از باده دروغ مدهوش هستید؟ 
 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …