آیا رسول الله صلی الله علیه وسلم ،از پیمان شکنی امت نسبت به علی خبر داده بود؟

 شبهه شیعه:پیامبر خدا از آینده اصحاب واز تغییرها ودگرگونی ها ی اعتقادی وروحی آنان، آگاهی بیشتری داشت ولذا از نافرمانی آنان ‌و عدم پذیرش ولایت امیر مؤمنان علیه السلام خبر داده است .أبو یعلی موصلی در مسندش به نقل از امیر المؤمنین علیه السلام می‌نویسد: قال قلت یا رسول الله ما یبکیک قال ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا من بعدی قال قلت یا رسول الله فی سلامه من دینی.مسند أبی یعلى ، أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی الوفاه: ۳۰۷هـ) ج ۱ ، ص۴۲۶ ، ناشر : دار المأمون للتراث – دمشق – ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : حسین سلیم أسد .رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گریست و صداى گریه‏اش بلند شد. پرسیدم: علت گریه شما چیست؟ فرمود: علت گریه من، حسادتهائى است که مردم نسبت تو در دل دارند و آشکار نمى‏کنند و هنگامى آثار حسادتشان را بروز مى‏دهند که من دعوت حق را اجابت کرده‏ام و در میان شما نیستم‏ ، علی علیه السلام می گوید : سؤال کردم : ای فرستاده خدا ! آیا در آن هنگام دین من سالم است ، فرمود : بلی دینت سالم است .

پاسخ اهل سنت:
ما دین خود را از دو منبع گرفته ایم قرآن و حدیث. خوشبختانه الله ،قرآن را از دست برد محفوظ کرد و شیعه با آنکه مهم ترین کتابش ؛اصول کافی؛ و کتابهای دیگرش، باب ها درباره تحریف قرآن دارند ، اما نتوانستند قرآن را عوض کنند بلکه حتی منکرند که در کتبشان ، درباره تحریف قرآن سخنی ذکر شده باشد.
که این خود دلیلی است بر قدرت الله، که وقتی چیزی را نخواهد، نمیشود .
وگرنه چه چیز مانع ست شیعه را، وقتی که میتواند اذان و نماز را تغییر دهد؛ وقتی که قدرت دارد و میتواند حتی حجر الاسود را از کعبه ببرد و دونصف کند، چه مانع شده قرآن را عوض نکند؟!
وقتی که با جرات تمام مقدس ترین افراد این امت (ابوبکر و عایشه را )فحش میدهد ، چرا جرات ندارد قرآنی مطابق میل خودبیاورد ؟
چه کسی جلودارش است، که بر اساس احادیث کافی و بحار الانوار قرآنی منتشر نمیکند؟
بله الله اجازه نمیدهد ،اما در حدیث شیعه نه فقط توانسته توسط افراد منافق، در کتب اهل سنت احادیث خود را وارد کند؛ بلکه در همان حال توانسته کتابهای حدیث مستقلی نیزجعل کند
اهل سنت در کتاب های مختلف خود ؛ احادیث رسول الله را جمع کردند، هر چه که شنیدند ،نوشتند و بعد غربال کردند و احادیث دروغ را از کتاب جدا کردند.
و به این ترتیب زحمات منافقین در جعل حدیث نقش بر آب شد و دیگر کسی به حدیث های جعلی آنها؛ غیر از شیعه؛ استناد نمیکند .

و حدیثی هم که شیعه در اینجا از کتب ما شاهد آورده از همان جعلیاتی است که منافقین آن را جعل کرده اند و اینک نظر امام هیثمی در کتاب محمع الزواید ، در باره حدیثی که شیعه شاهد آورده : <رواه أبو یعلى والبزار وفیه الفضل بن عمیره وثقه ابن حبان وضعفه غیره، وبقیه رجاله ثقات و رواه الطبرانی وفیه من لم أعرفهم ومن دل أیضاً فیه ضعف>>

این روایت را براز و ابویعلی در کتابهای خود روایت کرده اند و در بین راویان فضل بن عمیره است که غیر از امام ابن حبان هیچکس دیگر به او اطمینان ندارد
و ایضا امام طبرانی این حدیث را روایت کرده وولی در سلسله راویان افرادی مجهول الهویه و ضعیف هستند
البته این را نیز بگویم که در تمام کتابهای ما ،بابی در فضیلت و مدح علی داریم که بسیاری از انها نیز احادیث صحیح است
مثل این حدیث (( فردا پرچم را بدست کسی میدهم که الله و رسولش را دوست دارد و الله و رسولش نیز او را دوست دارند یعنی علی ))
این حدیث همان حدیث است که عمر آرزو میکرد ای کاش در حق خودش بود
این روایت بما خبر میدهد که الله ،علی را دوست دارد و این خبر صریح ،یک فضیلت عظیم است. دپس اهل سنت ،در نقل فضایل علی صادق بوده اما این دلیل نمیشود که حدیث دروغ را بپذیریم.اما شیعه چون دنبال اختلاف و فتنه است این حدیث در مدح علی را نمیبیند و ما را بخاطر نقل آن و نقل صد حدیث مشابه دیگر، مدح نمیکند و و بلکه برعکس ما را متهم به غرض ورزی میکند و فقط احادیثی را نقل میکند که اجدادش جعل و وضع کرده اند تا در آتش فتنه بدمد و بدمد و بدمد !!
اینک متن حدیثی که که در آن رسول الله خبر داده ، الله جل جلاله علی را دوست دارد ؛را اینجا از کتاب صحیح مسلم برایتان مینویسم

عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِى وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ أَمَرَ مُعَاوِیَهُ بْنُ أَبِى سُفْیَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتُ ثَلاَثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَلَنْ أَسُبَّهُ لأَنْ تَکُونَ لِى وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ لَهُ خَلَّفَهُ فِى بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِىٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِى مَعَ النِّسَاءِ وَالصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « أَمَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نُبُوَّهَ بَعْدِى ». وَسَمِعْتُهُ یَقُولُ یَوْمَ خَیْبَرَ « لأُعْطِیَنَّ الرَّایَهَ رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ». قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ « ادْعُوا لِى عَلِیًّا ». فَأُتِىَ بِهِ أَرْمَدَ فَبَصَقَ فِى عَیْنِهِ وَدَفَعَ الرَّایَهَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَهُ ( فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ) دَعَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- عَلِیًّا وَفَاطِمَهَ وَحَسَنًا وَحُسَیْنًا فَقَالَ « اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلِى »

صحیح مسلم که یکی از مهمترین، کتابهای اهل سنت است از زبان عامر بن سعد روایت میکند که او گفت :معاویه ( رضی الله عنه ) ،پدرم سعدبن ابی وقاص(رضی الله عنه )را خواست و گفت ای سعد ترا چه میشود که از علی ( رضی الله عنه ) بد گویی نمیکنی ؟
سعد جواب داد که سه چیز در باره علی از رسول الله ( صلی الله علیه سلم )شنیدم و هرگز از او بدگویی نمیکنم بلکه اگر یکی از این سه چیز مال من میبود من آن را بتمام دنیا میدادم
اول اینکه وقتی رسول الله، علی را در یکی از جنگها ، جانشین خود در مدینه تعیین کرد، علی گفت ای رسول خدا مرا کنار زنان و کودکان مینشانی و همراه خود بجنگ نمیبری؟ و شنیدم زسول الله در جوابش فرمود: آیا راضی نمیشوی که بمن مثل هارون باشی بموسی؟ البته بعد از من پیامبری نمیاید.
دوم، روز خیبر شنیدم که رسول الله فرمود << که پرچم را بدست کسی میدهم که الله و رسولش را دوست دارد ، و الله و فرستاده الله هم او را دوست دارند>>
سعد میگوید همه ما آرزو داشتیم بما بدهد که فرمود علی را برایم بیاورید و علی آمد در حالیکه چشمش درد میکرد ، حضرت آب دهان خود را بر چشم علی مالید و پرچم را به علی داد و الله بدست علی خیبر را فتح کرد .
و سوم وقتی آیه ( فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ) نازل شد حضرت محمد علی و فاطمه و حسن و حسین را جمع کرد و فرمود :<<یا الله اینها اهل بیت من هستند>>

ای خواننده شیعه اگر در جستجوی حقیقت هستی
پس دیدی که نیازی به روایات جعلی نیست ؟
پس دیدی که سعد بن ابی وقاص در مجلس معاویه ، در خانه معاویه، در زمانی که معاویه به تایید سیاسی او نیاز داشت ،در مدح علی سخن میگوید.
و دیدی کتابی که ما آن را مهمترین کتاب خود میدانیم این حدیث و ده ها حدیث مشابه را ثبت کرده پس ایا میتوان ما را بغرض ورزی متهم کرد؟
همین سعد بن ابی وقاص را شیعه قبول ندارد و از او بدگوی میکند در حالیکه خود همین شیعه ، خودش که شمشیر شمر را دید دو دستی حسین را به او تسلیم کرد!! بلکه خودش کنار شمر شمشیر زد !!! در حالیکه سعد در مجلس معاویه ،مدح علی کرد
شاید شما بگویید با این فضایل چرا معاویه با علی جنگید؟
ما میگوییم کار خوبی نکرد که جنگید اما او دلایلی داشت یکی اینکه ،
الله کسی را دوست داشته باشد این دلیل نمیشود که او معصوم باشد!
صحابه در باره قاتلان عثمان ؛که همطراز علی بود؛ با علی اختلاف سلیقه و رای داشتند و از اینکه در لشکر علی، اوباشان زیادی بودند نیز، دلخوشی نداشتند .
و این ترسیم شیعه درست نیست که معاویه را شیطان رجیم معرفی میکند ! از نظر ما یکی خوب بود یکی خوبتر.

اگر معاویه خوب نبود پس چرا حسن خلافت را داد به معاویه؟
از بحث دور نشویم ما در کتابهای خود همه حقایق را منعکس کردیم و شیعه در کتاب های خود غرض ورزی را و همانطور که میبیند با همین عینک غرض ورزی کتابهای ما را ورق میزند و برای همین است که حدیث ضعیف را نمیبیند . و برای همین است که فقط حدیث های که مدح علی را میبیند و از دیگران را نمی بیند. از همه عجیب تر !!!حرف راوی را در مدح علی قبول دارد اما خود راوی را قبول ندارد!!
مثلا حضرت سعد بن ابی وقاص در نزد شیعه از منفورترین افراد است در حالیکه دیدید او در مجلس حضرت معاویه، فضایل امیر المومنین علی را بازگو کرد
امام مسلم در نزد شیعه از بدترین مردمان است در حالیکه حدیث مدح علی را از کتابش نقل کرده ایم
هر چند که شیعه ظریفت پذیرش حق را ندارد اما این دلیل نمیشود که ما از نصیحت دست برداریم :وَإِذْ قَالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُوا مَعْذِرَهً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ
و هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمع (گنهکار) را اندرز می‌دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و تقوا پیشه کنند!»
«الأعراف/۱۶۴»

نویسنده: سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …