افسانه ی شهادت روایتی مخدوش در تاریخ (۲)

                                                                     و اما تناقضات افسانه شهادت

علما و بزرگان اهل سنت و بعضی از هدایت یافتگان اهل تشیع هر کدام به نحوی به این افسانه جوابی داده اند و برای هر عاقلی روشن است که اگر حضرت عمر رضی الله عنه ضارب حضرت فاطمه بود،بسیار بعید میبود که آن جناب علیه السلام نام فرزندش را عمر نهاده و بگوید:وسمیت بخیر البریه(۱) = و نامگذاری کردم(فرزندم را) به بهترین مردم و غیر ممکن و محال بود که حضرت علی علیه السلام دختر فاطمه را به عقد او در آورد یعنی به عقد قاتل همسر خودش(به زعم شیعه) و به قول شاعر "صدیقی":
                    گر عمر قاتل زهراست که خاکم به دهان … کی علی دختر زهرا دهدش؟یزدان را

غرض از این مقدمه اینکه: چند روز پیش کتابی به اسم هجوم علی بیت فاطمه، نوشته عبد الزهراء مهدی(معاصر) را دیدم که در آن سعی شده رحلت حضرت فاطمه را به شهادت تبدیل کند، با مختصر نگاهی که به آن کتاب انداختم تناقضات بسیار زیادی را در آن دیدم و به همین دلیل با خود گفتم این تناقضات را که اکثراً در همین کتاب موجود است برای دوستان نقل کنم تا شاهد دیگری باشد بر دروغ بودن افسانه شهادت.
چیز جالبی که در این افسانه قابل توجه است آن است که این تناقضات ،تناقض بین روایات است و نه آراء علما!! آن هم اختلافاتی که فقط در مورد قسمتی از یک روز است(فقط چند ساعت!)
و اما تناقضات:
در روایات افسانه شهادت ۴ نفر ضارب فاطمه معرفی شده اند!
۱-خالد بن ولید، ۲-مغیره بن شعبه!، ۳-حضرت عمر، ۴-غلام عمر(قنفذ).
۱ :عبدالزهرا مهدی مینویسد:
فی روایه ضربها المغیره بن شعبه حتى أدماها، أو دفع الباب على بطنها..(۲)
و طبرسی میگوید:از امام حسن بن علی علیه السلام روایت شده است که ایشان خطاب به مغیره بن شعبه گفتند : تو کسی هستی که دختر رسول الله را زدی و او را خون آلود کردی و آن چه در شکم ایشان بود سقط شد. این اهانتی نسبت به رسول الله و مخالفت امر ایشان بود. زیرا حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرموده بودند : « تو ( ای فاطمه ) سیده نساء اهل بهشت هستی.»( والله مصیرک إلى النار) به خدا که جایگاه تو (مغیره بن شعبه) جهنم است.(۳)
۲: و عبدالزهرا میگوید: وفی عدّه من الروایات: ضرب عمر بالغلاف على جنبها(۴)  
و در بعضی از روایات: عمربا غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد.
۳: وفی روایه: ضربها خالد بن الولید ایضاً بغلاف السیف. وفی روایه: ضغطها خالد بن الولید خلف الباب فصاحت.. ولذا أسند بعض الثقات إسقاط الحمل إلى خالد أیضاً (۵) و در روایتی:خالد بن ولید با غلاف شمشیر چنین کرد و در روایتی خالد بن ولید فاطمه را پشت در فشار داد و لذا بعضی از معتمدین سقط محسن را به خالد نسبت میدهند!
۴: فأمر عمر قنفذاً أن یضربها بسوطه، فضربها بالسوط على ظهرها وجنبیها إلى أن أنهکها وأثر فی جسمها الشریف(۶)
این از این..!
در بعضی روایات حضرت علی علیه السلام مقاومت میکند و غالب میشود و در بعضی حضرت عمر میترسد و وارد معرکه نمیشود و در بعضی حضرت علی تا آنجا ضعیف است که او را مغلوب کرده وطناب در گردنش میزنند!!

سلیم بن قیس مى‌نویسد:
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌کنند»!
علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید و خواست او را بکشد. (۷)
طبرسی در احتجاج ضمن روایتی مدعی میشود که عمررضی الله عنه از حضرت علی میترسید و وارد معرکه نشد!، طبرسی مینویسد:
«عمر به‌ عده‌ای‌ از اطرافیانش‌ دستور داد تا هیزم‌ جمع‌ کنند، آنان‌ هیزم‌ها را اطراف‌ خانه‌ نهادند و در حالی‌ که‌ علی‌، فاطمه‌، حسن‌ و حسین‌ در خانه‌ بودند، عمر با صدای‌ بلند گفت‌ (تا علی‌ بشنود): «به‌ خدا قسم‌! خارج‌ شوید و با جانشین‌ رسول‌ الله صلی الله علیه وآله وسلم بیعت‌ کنید وگرنه‌ خانه‌ را بر شما آتش‌ می‌زنم‌». سپس‌ نزد ابوبکر آمد و می‌ترسید که‌ مبادا علی‌ با شمشیرش‌ خارج‌ شود. آن‌گاه‌ به‌ قنفذ گفت‌: «اگر خارج‌ نشد به‌ خانه‌اش‌ داخل‌ شو، اگر امتناع‌ ورزید، خانه‌اش‌ را آتش‌ بزن‌».قنفذ و همراهانش‌ بدون‌ اجازه‌ داخل‌ خانه‌ شدند، علی‌ شتافت‌ تا شمشیرش‌ را بردارد، اما آنان‌ پیشی‌ گرفتند و شمشیر علی‌ را برداشتند و بر گردن‌ آن‌حضرت‌ ریسمان‌ سیاهی‌ انداختند.».(8)حالا ببینید که یعقوبی کاملاً بر عکس نقل اولی و متناقض با دو روایت فوق اینچنین نقل میکند:
«ابوبکر و عمر خبر یافتند که‌ گروه‌ی از مهاجران‌ و انصار با علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ در خانه‌ی‌ فاطمه‌ دختر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فراهم‌ گشته‌اند(۹)، پس‌ با گروهی‌ آمدند و به‌ خانه‌ هجوم‌ آوردند،(وخرج علی ومعه السیف، فلقیه عمر، فصارعه عمر فصرعه، وکسر سیفه =) "و علی‌ بیرون‌ آمد و شمشیری‌ حمایل‌ داشت‌، پس‌ عمر با او برخورد و با او کُشتی‌ گرفت‌ و او را بر زمین‌ زد و شمشیرش‌ را شکست‌ و به‌ خانه‌ ریختند"، آن‌ گاه‌ فاطمه‌ بیرون‌ آمد و گفت‌: «به‌ خدا قسم‌ بیرون‌ روید، اگرنه‌ مویم‌ را برهنه‌ می‌سازم‌! و نزد خدا ناله‌ و زاری‌ می‌نمایم‌» پس‌ بیرون‌ رفتند و هر که‌ در خانه‌ بود برفت‌ و چند روزی‌ بماندند. (۱۰)».
و یا این روایت از خود سلیم بن قیس:
هنگامیکه امام علی علیه السلام از بیعت با ابوبکر سرباز زدند، ابوبکر قنفذ را به سراغ ایشان فرستادند. قنفذ و یارانش به خانه امام علی علیه السلام حمله کرده و وارد آن شدند. امام علی علیه السلام به محض دیدن آنها به سراغ شمشیر خود رفتند. اما آنها ایشان را گرفته و طنابی به گردن ایشان انداختند و امام علیه السلام را به طرف در کشیدند. فاطمه علیه السلام خواستند جلوی آنها را بگیرند. اما قنفذ ملعون با شلاقی که در دست داشت ضربه محکمی به ایشان زد و امام علی علیه السلام را با کشیدن طنابی که به گردن ایشان انداخته بود نزد ابوبکر برد..

تناقضات بسیار است و مختصر آن این میشود:
همینطور که گفتیم ،در اثنای روایات متفاوت ۴ نفر ضارب! و قاتل! معرفی شده اند.
در بعضی روایت ضربه به وسیله تازیانه است و در بعضی به وسیله فشار دادن در و در بعضی غلاف شمشیر و در بعضی لگد و در بعضی سیلی و بعضی هم میخ در خانه!!!!
دربعضی عمر و در بعضی خالد با غلاف شمشیر ضربه میزند و در بعضی وقت که فاطمه پشت در بود خالد در را فشار داده و پهلوی او را میشکند! و در بعضی روایات این عمل(فشار دادن در) از قنفذ و حضرت عمر صادر میشود.
در بعضی روایات، خانه، خانه عایشه است و در بعضی خانه فاطمه!در بعضی خانه فاطمه همان خانه ایست که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به آنها داد و در بعضی ادعاها این خانه خانه ای دیگر و دور از مسجد النبی می باشد!
در بعضی عمر با فیتیله از مسجد به سوی خانه می آید و در بعضی به وقت رسیدن از افرادش آتش و هیزم میطلبد!
در بعضی عمر غالب است و علی مغلوب و در بعضی بر عکس این!
در بعضی مصارعه بین علی و عمر است و در بعضی بین سلمه و یا خالد بن ولید با علی و یا با زبیر!
در بعضی عمر میگوید: خانه را آتش میزنم و در بعضی میگوید خانه را ویران میکنم.
در بعضی عمر نزد ابوبکر است و در بعضی عمر سر لوکیشن حضور دارد!
در بعضی روایات ابوبکر در مسجد است و در بعضی سر صحنه حاضر است.
در بعضی ابوبکر به قنفذ دستور میدهد تا به سوی خانه علی برود و در بعضی عمر این دستور را میدهد!
در بعضی برای حضرت عمر دیالوگی را طرح میکنند و در روایتی همان دیالوگ را برای حضرت ابوبکر مینویسند!
در بعضی روایات بعد از وارد شدن به خانه بدون زدن فاطمه و با این حرف فاطمه که گفت:" و الله لتخرجنّن او لاکشفنّ شعری " یا بیرون بروید یا موهایم را برهنه میکنم! از این تهدید ترسیدن و خارج شدن و در بعضی روایات فاطمه را زدند و علی را کشان کشان بردند.
در بعضی روایات طناب در گردن و در بعضی هم خود علی بی هیچ زور و جبری به مسجد آمد!
در بعضی روایات خانه را آتش زدند و در بعضی فقط تهدید کردند.
در بعضی به زور از علی بیعت گرفتند و در بعضی اصلاً بیعت نگرفتند و فقط مذاکره ای صورت گرفت!
در بعضی روایات، زبیر با شمشیر خارج میشود ولی پایش میلغزد! و در بعضی روایات افراد مهاجم بعد از درگیری شمشیر را از دستش میگیرند و لغزیدنی در کار نیست.
در بعضی روایات عمر شمشیر را میگیرد و در بعضی ،دیگران شمشیر را میگیرند.. جالب است که در مورد همین یک شمشیر نیز چندین قول دارند:
بعضی اوقات گفته اند شمشیر را به دیوار زدند و شکست! (فضرب به الجدار) و بعضی: به زمین زدند و شکست! (فضرب به الأرض فکسره).. بعضی اقوال میگویند : به سنگ سختی زدند و شکست! (فضرب به حجراً فکسره) و در بعضی بین دو سنگ شکست!( کسروا سیفه بین حجرین) و بعضی وقتا ادعا میکنند به صخره زدند و شکست!! (فضرب به صخره) و در بعضی فقط به شکستن آن اشاره شده(کسر سیف)در بعضی نیز ،بیوگرافی این شمشیر را نیمه کاره رها میکنند و فقط به گرفتن شمشیر از دست زبیر یا علی بسنده میکنند!
در روایتی نامی از حاملگی نیست و در روایتی محسن سقط میشود!!!
در روایتی صحنه فیلمبردارِی! یک روز بعد از دفن پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است و در بعضی چند روز بعد از آن.
در بعضی طلحه نیز در خانه حضرت علی حضور دارد و در بعضی نامی از او نیست.
در بعضی خانه اصلاً در ندارد و در بعضی دری بسیار محکم دارد که فقط با آتش زدن میتوان از آن گذشت
!
خلاصه زیاد میبینیم که آقای عبدالزهرا مهدی(مولف کتاب هجوم علی بیت فاطمه) میگوید:
وفی بعض الروایات: قال أبو بکر ـ وفی بعضها قال عمر ـ: إذاً والله الذی لا إله إلاّ هو نضرب عنقک.!!
و یا میگوید:قال أبو بکر أو عمر ـ على اختلاف النصوص ـ: أمّا عبد الله فنعم، أمّا أخا رسول الله فلا
همینطور میگوید: وفی بعض الروایات و فی بعض الروایات و فی …..
برادر عزیز اینهمه اختلاف که نقل شد فقط و فقط در مورد یک روز و همه این اختلافات بر گرفته از روایات است.( نه نظر علما!) 
                                                              پس خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
                                                          
                                                                                             التماس دعا

       ****************************************************
1 – تاریخ دمشق ج۴۵ ص۳۰۴٫ دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان
۲ -هجوم علی بیت فاطمه ص۱۲۶
۳ – الاحتجاج طبرسی ص ۴۱۴
۴ – الهجوم على بیت فاطمه علیه السلام ص۱۲۷ / عبدالزهرا! مهدی .. میتوانید با مراجعه به این کتاب به همه این تناقضات دسترسی داشته باشید.
۵ -همان ص ۱۲۶
۶ -همان ص۱۲۶
۷ – کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۵۶۸، انتشارات هادى‏ ـ قم‏
8 -الاحتجاج ص ۱۰۷
۹ -معلوم نیست اعضاء آن گروه که ها بودند و چگونه در آن اتاق کوچک جا شدند آن هم در صورتی که حضرت فاطمه حضور داشتند!
۱۰ – تاریخ‌ الیعقوبی‌: ج‌2، ص‌ 126. دار صادر – بیروت – لبنان

 

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …