از کارهای بسیار عجیب شیعیان، یکی هم این است که میگویند:
خیلی از آیات قرآن درباره حضرت علی است،
این ادعا در جای خود، خیلی بی مورد است، زیرا وقتی در قرآن نام علی نیست و قرآن بما نمیگوید که علی کیست و شغلش چیست، چرا باید باور کنیم که قرآن درباره ایشان به اشاره ۳۰۰ آیه نازل کرده است؟
اول بیایید یک ادعای شیعه ها را ببینید:
ادعای شیعه:
آیه۴۳ از سوره رعد درباره حضرت علی است یعنی این آیه:
وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ«43»
آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و هرکس که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»
دلیل ما شیعه ها، این حدیث است:
علی بن ابراهیم قمی با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل میکند:که امام صادق علیه السلام فرمود:«آن کسی که علم کتاب در نزد او است، امیر المو منین علیه السلام می باشد.» تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۶۷ .
محمد بن حسن صفار در بصائرالدرجات با سند صحیح از امام باقر علیه السلام نقل می کند به این که مصداق این آیه ما اهل بیت هستیم که اول و افضل و بهترین ما بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله علی علیه السلام می باشد. در این باره می نویسد:
برید بن معاویه گفته است: به امام باقر علیه السلام عرض کردیم: آیه ای « بگو خدا و کسى که علم کتاب نزد اوست، براى گواهى میان من و شما کافى است» را عرض کردم، فرمود: مقصود ما اهل بیت هستیم و على بعد از پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله اول ما و افضل ما و بهتر ما خاندان است. بصائر الدرجات، ص ۲۳۶ .
و بعضی از اهل سنت نیز سخن ما را میگویند: از جمله سلیمان قندوزی از سعید خدری در تفسیر آیه « وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ » روایتی را نقل می کند که مراد ازین آیه علی علیه السلام بوده وی در این باره می نویسد:
ابى سعید خدرى گوید از رسول خدا راجع به آیه «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ» سؤال کردم، فرمود: او وصى برادرم سلیمان بن داود بوده است: گفتم: یا رسول اللَّه در گفتار دیگر خداى عز وجل « بگو بس است بخدا گواه میان من و شما و کسى که نزد او است علم کتاب » فرمود مقصود از آن برادرم على بن ابى طالب است .
ینابیع الموده، القندوزی، ج ۱، ص۳۰۷ .
پاسخ اهل سنت:
اولا: سلیمان قندوزی در قرن ۱۳،در استان کندوز افغانستان زندگی میکرد و ابی سعید خدری رضی الله عنه، در قرن اول در مدینه زندگی میکرد. این آقای قندوزی چگونه از اصحاب پیامبر روایت کرده است ؟ آنهم بیواسطه!!
دوما این سلیمان قندوزی کیست؟ او را هیچکس نمیشناسد غیر از شیعه ها!!
حتی در استان کندوز افغانستان، که یک استان کوچک است (به اندازه یک شهر ایران هم نیست) نیز کسی او را نمیشناسد. کتاب ینابع الموده در نزد اهل سنت از روزنامه کیهان هم بی ارزش تر است!
و از همه بدتر اینکه، سلیمان کندوزی پنهانی شیعه بوده، این از نوشته های کتابش آشکار است .
شیعه چرا از او دلیل میاورد؟ این به این میماند که من بگویم:
<معین از حضرت عمار رضی الله عنه روایت کرده است، که فلان آیه درباره حضرت ابوبکر است!!>
قبلا هم گفتم، بازم هم میگویم: اگر آخوندهای شیعه به بی علمی مخاطبان خود اطمینان کامل نمیداشتند، محال بود و هست که تا این بچه گانه دلیل بیاورند.
سوما: منظور از علم کتاب علمی است که نزد اهل کتاب بود، یعنی نزد یهود و نصارا.
در کتب اولیه یهود و نصارا نوشته شده بود که پیامبر آخر زمان میاید و همین باعث شد تا حضرت سلمان فارسی؛که در دین نصارا به مقام بزرگی رسیده بود؛ به مدینه کشانده شود، زیرا از استادان خود و کشیشان اعظم شنیده بود، بزودی پیامبری در مدینه ظهور خواهد کرد.
بلکه یهود مدینه نیز منتظر ظهور پیامبری بودند و مشرکین مدینه دایما از آنها میشنیدند که بزودی پیامبر ما میاید و آنوقت دمار از روزگار شما در خواهد آمد،
این خود از دلایلی بود که اهل مدینه به حضرت محمد؛ که آن زمان در مکه بودند؛ ایمان آوردند و خواستند در ایمان، بر یهودیان پیشی گرفته باشند.
و بعضی از علمای بزرگ و دانا به کتاب یهود نیز به حضرت محمد ایمان آوردند، مثل عبدالله بن سلام.
اما یهودیان، کسانی را که ایمان نیاورند، رهبر خود کردند و بعد از ظهور حضرت محمد، کتابهایشان را تغییر دادند و این عادتشان بود که چیز های ناخوشایند را از کتب خود حذف و یا عوض میکردند.
اینک رد ادعای شیعه با استناد به آیات دیگر قرآن:
الف- در قرآن آمده:
«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ» ( اعراف ۱۵۷)
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛
یعنی درکتاب تورات و انجیل نام حضرت محمد نوشته شده بود و عالمان اهل کتاب این نوشته را دیده بودند.
پس منظور از (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) همین کسان هستند و شیعه، ناگهان حضرت علی را آورده و نشانده در بین علمای اهل کتاب!!!
و ای کاش میگفت، علی هم یکی از افرادی است که این آیه بدانها اشاره دارد.
این را نمیگوید، بلکه میگوید مقصود آیه فقط و فقط علی است!!
در حالیکه علی هرگز عالم به تورات و انجیل نبود، و وقتی پیامبر ظهور کرد او فقط ۸ سال داشت، و نه علم کتاب پیش بود نه علمی دیگر!!
و دیدیم این آیه (یجِدُونَهُ مَکْتُوبًا) آیه (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) را تفسیر میکند .
و این نشان میدهد که علمای شیعه کمترین بهره از علم قرآنی نداشته و ندارند، گرنه هرگز نمی بایست چنین تاویلات رکیکی را در کتاب های خود مینوشتند و باید آیات دیگر را نیز میدیدند.
ب – در آیه ۱۸ از سوره آل عمران، الله باز تکرار میکند:
<الله و صاحبان علم (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) گواهی میداهند بر یگانگی الله
شَهِدَ الله أَنَّهُ لاَ إله إِلاَّ هُوَ والملائکه وَأُوْلُواْ العلم [ آل عمران: ۱۸ ]
خداوند، گواهی میدهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، نیز گواهی میدهند.
ج – در آیه ۹۴ از سوره یونس،آلله به رسولش میگوید که اگر خودت هم شک داری به نبوت خویش، و شک داری در آنچه که بر تو نازل شده؛که از طرف الله است یا جن؛ درست است یا نادرست؛ برو ازکسانی بپرس که نزد آنها علم کتاب است.
خنده دار است که تصور کنیم که الله به حضرت محمد گفته برو از علی بپرس!!
{ فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّآ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الذین یَقْرَءُونَ الکتاب مِن قَبْلِکَ {«یونس/۹۴»
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدی داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس
د – و یا این آیه ۴۳ از سوره نحل را ببینید که در آن الله به مشرکین که میگفتند چرا الله یک مرد و یک انسان را پیامبر کرده؟ و چرا از فرشته ها پیامبری نفرستاده؟ گفته:
«بروید از اهل کتاب بپرسید تا گواهی دهند همه پیامبران انسان بوده اند و هیچکدام فرشته نبوده اند»
و تعجب آور این است که شیعه این آیه را هم مربوط به علی میداند و میگوید منظور این است که از علی بپرسید!!! آیا این قوم هدایت خواهند شد؟!!
متن آیه ۴۳ از سوره نحل:
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از اهل ذکر ( اهل کتاب ) بپرسید.
و بسیاری از آیات دیگر که همه همین معنی را دارند که برای اجتناب از پرگویی نمینویسیم
اما تو گویی رب العالمین علمای شیعه را کور کرده که با اینهمه شاهد، باز تاویل میکنند آیه درباره علی است.
آری کورند اگر کور نبودند نمیگفتند اهل سنت هم مثل ما تفسیرمیکنند! نمیگفتند اهل سنت هم آیه را درباره علی میدانند، اگر کور نبودند این همه کتاب های تفسیر اهل سنت را میدیدند که همه یکصدا منظور از من عنده علم الکتاب را علمای صادق از اهل کتاب میدانند و و هرگز کسی اینقدر دیوانه نبوده که آیه را درباره علی و فرزندانش بداند، زیرا هیچ راهی نیست که ما این آیه را ربط دهیم به حضرت علی!