متن سوال:شبهه ای برایم پیش آمده، این شبهه در مورد شخصیت کعب الاحبار است، آیا این شخص یک یهودی مسلمان نما و توطئه گر بود ؟ یا نه یک مسلمان واقعی چون من در کتاب خلفای راشدین از خلافت تا شهادت تحقیق و تحلیلی کارشناسانه از رویدادهای عصر خلفای راشدین تألیف:دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی خوانده بودم که این فرد یک شخص توطئه گر و مسلمان نما بوده است
و نه مسلمان واقعی .و این هم پاره ای از متن کتاب در مورد مثلث توطئه ترور حضرت عمر فاروق و پیشگویی کعبالأحبار در مورد ترور عمر فاروق: مثلث توطئه ترور حضرت عمر فاروق توطئه خیانتآمیز و چندجانبه بود. که مثلثی از یهودیان و مسیحیان و مجوسیان را تشکیل میداد.
طراحان این جنایت هولناک سه نفر بودند:
۱- هرمزان: مجوسی ایرانی، که پیشتر فرمانروای اهواز و یکی از فرماندهان رده بالای ارتش ایران در جنگ قادسیه و جنگهای قبل و بعد از آن بود.
او در جنگ «تَشْتُر» در سال ۱۸ ه. که در اهواز روی داد از سپاه اسلام شکست سختی خورد و خود او اسیر گردید و به مدینه انتقال یافت و پس از اخذ امنیت از حضرت عمر فاروق در آنجا باقی ماند.
۲- کعب الأحبار: که روحانی یهودی و اهل یمن بود و از کتاب تورات آگاهی داشت. او در خلافت حضرت عمررضی الله عنه مدعی مسلمان شدن گردید، به مدینه آمد و در آنجام مقیم شد.
۳-فیروز ایرانی مشهور به ابولؤلؤ فارس مجوسی که برده مغیرهبن شعبه بود، او در جنگهایی که با ایرانیها روی داد، همراه با عدهای دیگر به اسارت درآمده بود. پس از آنکه بردگان در میان مجاهدان تقسیم شدند، او سهم مغیره بن شعبه گردید.ابولؤلؤ مجوسی ایرانی آهنگر ماهری بود، و با مهارت بسیار انواع ابزارآلات را از آهن میساخت.
پاسخ اهل سنت:
قبول داریم که عده کمی از علمای معاصر، در شخصیت حضرت کعب بن ماتع معروف به کعب الاحبار، طعن میزنند اما دشمن بزرگ او شیعه ها و اهل کتاب هستند
حضرت کعب پیش از اسلام آوردن از علمای بزرگ یهود بود، وقتی خبر ظهور پیامبر به او رسید، بعد از دیدن علایم ایمان آورد اما توفیق نیافت رسول الله را ببیند و درجه صحابی شدن را کسب کند. وی در زمان ابوبکر رسما مسلمان شد و او از بزرگان تابعی میباشد تا اواخر خلافت امیر المومنین عثمان نیز زنده بود .
ما از آن معدود مخالفین از اهل سنت میپرسیم:کعب اگر آدم خوبی نمیبود پس چرا ابن عباس و ابوهریره از وی نقل قول نموده اند ؟ چرا همه محدثین، خصوصا بخاری و مسلم از او روایت نقل کرده اند و چرا ابن حجر عسقلانی و امثال ابن حجر او را ثقه میدانند؟
البته چون ایشان عالم به کتب یهود بودند، پس داستانهای بنی اسراییلی را برای مردم میگفتند، اما در این گناهی متوجه ایشان نیست زیرا نقل تاریخ گذشتگان گناه نیست،و راست و دروغش بگردن راوی است.
حضرت کعب در راه اسلام جهاد نیز نمود و در دوره خلافت عمر در جنگهایی علیه روم در منطقه شام شرکت جست و بلاخره در همان شام ( شهر حمص) سکنی گزید وتا که وفات یافت، گفتیم که کعب در دین یهودی عالم بزرگی بود، و در عصر اسلام هم عالم بزرگی شد، او پیش اکثریت قاطع اهل سنت از مومنین بزرگ میباشد، و خدماتی فراموش نشدنی به اسلام نمود.
آری مسلمان شدن بزرگترین علمای یهود و گواهی آنها مبنی بر اینکه نام حضرت محمد در کتب پیشین بوده؛ خود بخود کمر اهل کتاب را شکستاند و امروز که اینجا و آنجا میبینم اهل کتاب و متاسفانه شیعه ها از او بسیار بد میگویند این برای این است که جگرشان سوخته است درست مثل بدگویی مجوسی ها از حضرت سلمان فارسی!
این کینه توزی گمراهان نسبت به شخصی که صف آنها را رها کند و به صف موحدین بپیوندد همیشه بوده است
خود من شخصی را میشناسم که ۲۷ سال است مذهب شیعه را رها کرده و به اهل سنت پیوسته و خدمات خوبی به دین کرده، ولی هنوز شیعه ها نا امید نشدند و اینجا و آنجا شایعه میکنند که فلانی از سربازان گمنام امام زمان است که دارد مخفیانه برای شیعه کار میکند, عین همین، قضیه کعب الاحبار است، ایمان آوری پاپ آیا به نفع اسلام است یا بضرر اسلام؟! کعب چیزی مثل پاپ بود.
و اینکه او را متهم میکنند که در قتل حضرت عمر دست داشته است، اتهامی واهی است.
اما سوال جالب اینجاست که چرا چنین ادعاهای را مطرح میکنند، چرا ؟
مگر شیعه حضرت عمر را دشمن اسلام بشمار نمیاورد ؟ خب با این حساب اگر کعب یهودی میبود باید این دو دشمن،بخاطر هدف مشتزک با هم دوست میبودند نه اینکه یکی دیگری را ترور نماید!! اما امان از این شیعه و از این تهمتهای مسخره اش!!
میگویند:
کعبالأحبار به عمر گفته بود که زمان مرگ او نزدیک شده و او در تورات خوانده است که اجل او فرا رسیده است!؟
سعدالجاری خدمتکار حضرت عمر میگوید: عمربن خطاب وارد منزل همسرش امکلثوم دختر علیبن ابیطالب شد او را گریان دید!
از او سبب گریهاش را سؤال کرد؟
امکلثوم گفت: کعبالأحبار در مورد تو گفت است که: عمر در جلو یکی از درهای دوزخ قرار گرفته (اما چیزی به پایان عمر او باقی نمانده است).
عمر فاروق به امکلثوم گفت: هر چه خداوند بخواهد همان میشود، امیدوارم که خداوند مرا سعادتمند (و اهل بهشت) آفریده باشد!
پس از آن او کسی را به دنبال کعبالأحبار فرستاد، وقتی آمد به حضرت عمر گفت: یا امیرالمؤمنین! در مورد من با شتاب داوری مکن! سوگند به خداوندی که جان من در اختیار اوست پیش از پایان ماه ذیالحجه به بهشت خواهی رفت!!؟
عمر فاروق به او گفت: این چه حرفی است که تو میزنی؟! یک بار مرا به جهنم و بار دیگر به بهشت میبری؟!
کعبالأحبار گفت: یا امیرالمؤمنین! سوگند به خداوند درکتاب تورات در مورد تو خواندهام که بر یکی از درهای دوزخ ایستادهای و از وارد شدن مردم به آن جلوگیری مینمایی؟! اما وقتی عمر تو به پایان رسید بسیاری با شتاب به طرف آن هجوم میبرند!؟
سپس به حضرت عمر گفت: یا امیرالمؤمنین! وصیت خود را آماده نما و کارهای خود را روبراه کن، قطعاً پس از سه روز خواهی مرد!!؟
عمر فاروق با تعجب از او پرسید: از کجا میدانی چنین میشود؟!
کعبالأحبار گفت: این را در کتاب تورات دیدهام!
حضرت عمر گفت: سبحان الله! مگر میشود نام عمر در تورات وجود داشته باشد؟
کعبالأحبار گفت: نه اسم تو نیامده، ولی عملکرد تو را در آن میبینم و متوجه شدهام که عمرت به پایان رسیده و کارت تمام است!!؟
روز بعد کعبالحبار نزد حضرت عمر فاروق آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین یک روز دیگر رفت و تنها دو روز از عمر تو باقی مانده؟!
دو روز پس از آن برای بار دوم نزد حضرت عمر آمد و گفت: دو روز تمام شد و فقط یک روز عمر برایت باقی مانده است!؟
در بامداد روز چهارشنبه در حالی که در محراب بود، ضربت خورد و به شهادت رسید!
این تعیین زمان تدریجی و چند روزه توسط کعبالأحبار بیانگر این حقیقت بود که او از توطئه ترور حضرت عمر فاروق مطلع بوده و در آن دست داشته، و از زمان دقیق اجرای آن مطلع بوده، و با این پیشگویی خود میخواسته آگاهی و غیبگویی خود را به رخ حضرت عمر و مسلمانان بکشد، و گمان کنند که واقعاً چنین چیزی در تورات وجود دارد!؟
برگرفته از کتاب خلفای راشدین از خلافت تا شهادت تحقیق و تحلیلی کارشناسانه از رویدادهای عصر خلفای راشدین تألیف:دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی
پاسخ اهل سنت:
ببینید هرچه که درکتب امام طبری آمده صحیح نیست، و میدانیم که امام طبری احادیث و روایات ضعیف را نیز، فراوان در تفسیر و در تاریخ خود آورده است ولی حالا اگر بفرض صحیح باشد هیچ دلالتی ندارد به توطئه؛ زیرا اگر کعب در توطئه شهادت عمر دست میداشت سزاوارتر آن میبود که اصلا سکوت کند، از این گفتن چه حاصل او میشد؟ کسیکه به او شک نداشت! پس هرچند گمانم این است که روایت درست نیست، اما اگر کعب در کتب پیشین چیزی در مورد عمر دیده و نقل کرده این گناه نیست،
مشکلی که عموما در رابطه با گفته های کعب پیش میاید این است که ایشان داستانهای کتب بنی اسراییل را در مجالس میگفت و میدانیم این کتاب ها پر است از راست و دروغ.
و پیامبر ما از علم کتب پیشین ما را منع ننموده اند، فقط دستور دادند درباره مطالبی که اسلام تاییدش نکرده سکوت کنیم نه بگوییم دروغ است نه بگوییم راست است.
و طعنی که علما به حضرت کعب زده اند در حقیقت درباره شخصیت ایشان نبوده بلکه در مورد اسراییلیاتی بوده که از کتب یهود و نصارا بری مردم گفته بودند و طعن زدن درنقل قول؛ طعن زدن به خود شخص نیست و گفتیم شرعا نقل مطالب کتب پیشین ممنوع نبود.
پس خلاصه سخن اینکه حضرت کعب در نزد اهل سنت از ثقات است و روایاتی که توسط ایشان از پیامبر بما رسیده مورد قبول حدیث شناسان است و و ایراد معدودی به ایشان، درباره نقل اسراییلیات گناهی را متوجه ایشان نمیکند زیرا حضرت کعب هرگز نگفته که گوینده این اسراییلیات رسول الله است، بلکه میگفت در کتب پیشین دیدم و نقل قول از کتب پیشین گناه نیست و ابوهریره گفت:کان أهل الکتاب یقرؤون التوراه بالعبرانیه ویفسرونها بالعربیه لأهل الإسلام . فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: " لا تصدقوا أهل الکتاب ولا تکذبوهم و ( قُولُوا آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا " الآیه . رواه البخاری
اهل کتاب تورات را به عبرانی میخواندند . برای اهل اسلام به عربی تفسیر میکردند . رسول الله فرمود: نه گفته های اهل کتاب را تایید کنید نه تکذیب ! بلکه بگویید: ایمان آوردیم به الله و به قرآن.