گزیده‌ای از سخنان علی رضی الله عنه (۱)

آنچه از گفتار ایشان درباره توحید و ویژگی‌های آن آمده است

* مهمترین اصول ایمان، خداشناسى و توحید است، نه شناختِ امامان
حضرت على فرمود: «اساسِ دین، شناخت او [خدا] است، و کمال شناختِ او، تصدیق وجودِ اوست، و کمالِ تصدیق به وجودِ او، یکتا و یگانه دانستنِ اوست، و کمالِ یکتاپرستی، خالص کردن [عبادت] برای اوست»([1]).

* بیان مسئله توحید از راه دعا به درگاه الهى بدون واسطه
حضرت على فرمود: «پس پیروزی را از او بجویید، و روان شدنِ نعمت‌ها را از او بخواهید، و هر چه خواهید از او بطلبید، عطا و بخششِ او را درخواست کنید، حجابی نیست که شما را از او جدا سازد، و دری نیست که بر رویِ شما بسته مانَد»([2]).

* وصیت ایشان به پسرش برای دور کردن واسطه میان او و خدایش، تا واسطه‌ای میان آنها نباشد؛ همان‌طور که به پسرش توصیه می‌کرد که استخاره کند، که [این کار] علم غیب را از او نفی می‌کند
حضرت على فرمود: «در تمام کارها خویشتن را به خدا بسپار که خود را به پناهگاهى مطمئن و نیرومند سپرده‏اى؛ به هنگام دعا با اخلاص پروردگارت ‏را بخوان، که بخشش و حرمان بدست اوست؛ و همواره از خدا بخواه که ‏آنچه خیر و نیک است ‏برایت پیش آورد؛ در وصیتم دقت کن و آن را سرسرى مگیر، چه اینکه بهترین گفته آن است که سودمند باشد. آگاه باش! دانشى که نفع نبخشد در آن خیرى نیست، و دانشى که ‏سزاوار فراگرفتن نیست، ‏سود نمى‏‌بخشد»([3]) .

* پیروى ایشان از روش پیامبر اکرم که از آن چنین استنباط مى‌شود که وحى به ائمه نازل نشده و آنها در درجۀ پیامبران نیستند
حضرت على فرمود: «و اما اعتراض شما در مورد اینکه [چرا بین شما و سایر مسلمانان] به تساوى رفتارکرده‏ام این حکمى نبوده که من به راى خود صادر کرده و بر طبق خواسته دلم انجام داده‏ باشم، بلکه من و شما مى‏دانیم که این همان دستورالعملى است که پیامبر آورده و انجام داده است؛ و در آنچه خداوند سهمبندى آن را مشخص نموده و فرمان آن را صادرکرده، به شما نیازى نداشتم. پس به خدا سوگند نه شما و نه دیگرى نمى‏‌تواند به من اعتراض‌ى‏داشته باشد. خداوند قلبهاى ما و شما را به سوى حق متوجه سازد و شکیبایى و استقامت [تحمل‏ حق] را به ما الهام نماید»([4]).

* انکار ایشان دربارۀ این اعتقاد که ائمه هر کارى که بخواهند انجام می‌دهند، و اینکه انسان هدایت نمى شود جز به وسیلۀ ائمه
حضرت على فرمود: «اى فرزند ، خود را در آنچه میان تو و دیگران است، ترازویى پندار؛ پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست مى‌دارى و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمی‏خواهى؛ و به کس ستم مکن، همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند؛ به دیگران نیکى کن، همانگونه که می‌خواهى به تو نیکى کنند؛ آنچه از دیگران زشت مى‏‌دارى، از خود نیز زشت بدار. آنچه از مردم به تو مى‌‏رسد وخشنودت مى‌‏سازد، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد. آنچه نمى ‏دانى مگوى، هر چند، آنچه مى‏دانى اندک باشد، و آنچه نمى‌‏پسندى که به تو گویند، تو نیز بر زبان میاور، و بدان که خودپسندى، خلافِ راهِ صواب است و آفتِ خرد آدمى. سخت بکوش، ولى گنجور دیگران مباش، و چون راهِ خویش یافتى، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش»([5]).

* چگونه [امورِ] دنیا و آخرت به خواست امام است و هر طور که بخواهند در آن تصرف می‌کنند، در حالی که مالک سود و زیانِ خود نیستند، و باید کار کنند و از وسایلِ [روزمرۀ زندگی] استفاده کنند؟ بی‌شک آنها معصوم نیستند
حضرت على فرمود: «بدان راهى پر مشقت و بس طولانى در پیش روى دارى، و در این راه بدون کوشش بایسته، و تلاش فراوان، و اندازه‌گیرى زاد و توشه، و سبک کردنِ بار گناه، موفق نخواهى بود. بیش از تحمل خود، بار مسئولیت‌ها بر دوش منه، که سنگینى آن براى تو عذاب‌آور است. اگر مستمندى را دیدى که توشه‌ات را تا قیامت می‌برد و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز می‌گرداند، کمک او را غنیمت بشمار و زاد و توشه را بر دوش او بگذار؛ و اگر قدرت مالى دارى بیشتر انفاق کن و همراه او بفرست، زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جست‌وجوى چنین فردى باشى و او را نیابى. به هنگام بی‌نیازى، اگر کسى از تو وام خواهد، غنیمت بشمار، تا در روز سختى و تنگدستى به تو بازگرداند. بدان که در پیش روى تو، گردنه‌هاى صعب العبورى وجود دارد، که حال سبک‌باران به مراتب بهتر از سنگین‌باران است، و آن که کُند رود حالش بدتر از کسی است که شتاب می‌ورزد؛ و سرانجامِ حرکت، بهشت و یا دوزخ خواهد بود، پس براى خویش قبل از رسیدن به آخرت، وسائلى مهیا ساز، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن، زیرا پس از مرگ، عذرى پذیرفته نمی‌شود، و راه باز گشتى وجود ندارد»([6]).

* انکار اینکه دنیا و آخرت به خواستِ امام است و هر طور بخواهد در آن تصرف مى‌کند
حضرت على فرمود: «هرگز خداوند انسانى را به بهشت نمى‏برد که مرتکب عملى شده باشد که ملکى‏ را به سبب آن از بهشت رانده است. حکم او بر اهل آسمانها و مردم روى زمین ‏یکسان است؛ و میان خدا و هیچیک از بندگانش مصالحه‏اى نیست که چیزى را که برهمه جهانیان حرام کرده بر آن بنده مباح نموده باشد»([7]).
همچنین حضرت على فرمود: «دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود: یکى از آن دو برداشته شد، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید، اما امانى که برداشته شد، رسول خدا  بود و امانِ باقیمانده، استغفار است، که خداى بزرگ در آیه ۳۳ سوره انفال می‌فرماید: ﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ﴾ [الأنفال: ۳۳]. «و[لى] تا تو در میان آنان هستى خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش مى‏‌کنند خدا عذاب‏‌کننده ایشان نخواهد بود»([8]).

* کلام ایشان با این اعتقاد در تضاد است که حوادث دنیوی را به ائمه نسبت می‌دهند

امام علی در طلب باران چنین دعا کرد: «خداوندا، کوههاى ما از بىآبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار در آمده است؛ چهار پایان ما در عطشند و در خوابگاه خویش متحیرند؛ همچون زنانِ بچهمرده‏ ناله سر داده‏اند و از زیادىِ رفت و آمد به سوى چراگاهها و آبشخورها [و نیافتن آب و علف] خسته شده‏اند. بار خدایا، به ناله گوسفندان و آتش و آه سوزناک شتران رحم فرما. بار خدایا، به سرگردانى آنها در راهها و ناله‏هایشان در خوابگاهها ترحم فرما. الها، هنگامى بیرون آمده‏ایم که خشکسالى پىدرپى به ما هجوم آورده و ابرهاى به ‏ظاهر پر باران به ما پشت کرده‏اند؛ تو مایۀ امید هر بیچاره و حل کنندۀ مشکلات هر طلب کنندهای. در این هنگام که یأس و نومیدى بر مردم چیره شده و ابرها از باریدن باز داشته شده و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارده‏اند، تو را مى‏خوانیم‏ و تقاضا داریم که ما را به [خاطرِ] اعمالمان مؤاخذه نکنى و ما را به گناهانمان مگیرى؛ رحمت‌ت‏را بوسیله ابرهاى پر باران و بهاران پر گیاه و گیاهان سرسبز و پر طراوت بر ما گسترده‏دار؛ باران دانهدرشتِ ‏خود را آنچنان بر ما ببار که زمینهاى مرده زنده شوند و آنچه از دست رفته است ‏بازگردد. پروردگارا، بارانى زندهکننده، سیرابسازنده، کامل، همگانى، پاکیزه، پربرکت، ‏گوارا و رویاننده از ناحیه خودت بر ما نازل فرما؛ بارانی که گیاهان پربرکت و شاخه‏‌هاى ‏پرثمر به بار آورد و برگهایش سرسبز و خرم باشد، چنان که بندگان ضعیف را به توان رساند و سرزمینهاى مرده را زنده گرداند. خداوندا، آبى ده که تپه‏ها و کوههاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه‏ها و دشتها جارى گردد؛ سرزمین ما را برکت‏ بخشد؛ میوه‏‌ها با آن به ما روى آورند؛ حیوانات ما با آن ‏زندگى کنند و سرزمینهاى دورتر از ما نیز با آن بهره‏مند گردند و روستاهاى ما از آن مدد گیرد. [همه این‌ها را از برکات گسترده و بخششهای فراوان خویش، بر سرزمینهاى فقیر و حیوانات ‏وحشى عنایت فرما. [خداوندا،] بارانى دانهدرشت و پىدرپى براى سیرابى گیاهان ما فروفرست، آنچنان که قطراتش یکدیگر را برانند و دانه‏‌هایش به شدت بر هم کوبیده شوند، نه ‏رعد و برقى بىباران و ابرى بى‏ثمر، و نه ابرهاى کوچک و پراکنده، و نه دانه‏هایى ریز همراه ‏بادهاى سرد، [بلکه بارانى مرحمت کن] که قحطىزدگان به نعمت فراوان رسند و به برکت ‏آن، خشکسالىزدگان زنده گردند؛ زیرا تویى که «بعد از نومیدى مردم باران را فرومى‌‏فرستى و رحمتت را بر آنها همه جا گسترش مى‏‌دهى و تو سرپرستى هستى که همه کارهایت ‏ستوده است‏ [اقتباس از سوره شورى آیه ۲۸]»([9]).

* عدم قطعیت ورود کسى به بهشت و دوزخ حتى ائمه، [زیرا] آنها هم غیب نمی‌دانند
حضرت على فرمود: «پسرم، بدان تو براى آخرت آفریده شده‏اى نه براى دنیا؛ براى فنا نه ‏بقاى در این جهان؛ براى مرگ نه براى زندگى؛ [و بدان] که تو در منزلى ‏قرار دارى که هر لحظه ممکن است از آن کوچ کنى؛ در منزلى که باید زاد و توشه ‏از آن برگیرى تو در طریق آخرتى، تو طعمۀ مرگى؛ همان مرگى که هرگز فرارکننده از آن نجات نمییابد و از دست جوینده‏اش بیرون نمیرود و سرانجام او را میگیرد. بنابراین از مرگ بر حذر باش؛ نکند زمانى تو را به چنگ آورد که سرگرم ‏گناه باشى و تو پیشتر با خود میگفتى که از این حال، توبه خواهى کرد، اما او [یعنی مرگ] میان‏ تو و توبه‏‌ات حائل میگردد و اینجاست که تو خویشتن را به هلاکت انداخته‌‏اى»([10]).


* انکار آنکه می‌گویند ائمه همه چیز را می‌دانند و چیزى از آنان پنهان نیست
حضرت على در سفارش خود به پسرش حسن فرمود: «… و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى دست‏یابى و براى تو آسودگى نظر و اندیشه حاصل نیامد، بدان که مانند شترى هستى که پیش پاى خود را نمى‏بیند و در تاریکى گام برمى‏‌دارد. کسى که به خطا مى‏‌رود و حق و باطل را به هم مى‏‌آمیزد، طالب دین نیست و بهتر آن است که از رفتن باز ایستد»([11]).

* رد بداء([۱۲]) براى خدا  و اینکه امامان در هستى دخالت نمی‌کنند
حضرت على فرمود: «بدان اى فرزند، اگر پروردگارت را شریکى بود، پیامبران او هم نزد تو مى‏آمدند و آثار پادشاهى و قدرت او را مى‏دیدى و افعال و صفات او را مى‏شناختى؛ ولى خداى ‏تو -آن گونه که خود خویشتن را وصف کرده- خدایى است‏ یکتا؛ کسى در مُلکش با او مخالفتى نکند؛ هرگز زوال نیابد و همواره خواهد بود؛ پیش از هر چیز بوده است، که‏ او را آغازى نیست، و بعد از هر چیز خواهد بود، که او را نهایتى نیست؛ فراتر از این‏ است که پروردگاریاش به دانستن و شناختن به دل یا به چشم ثابت‏ شود. چون این را دانستى، اکنون چنان کن که از چون تویى شایسته است؛ ‏با وجود خُردى قدر و منزلتش و اندک بودن تواناییش و فراوانى ناتوانیش و بسیارىِ نیازش به‌‏پروردگارش، در فرمانبردارى از او و ترس از عقوبت او و بیم از خشم او. او تو را جز به نیکى فرمان ندهد و جز از زشتى باز ندارد»([13]).

این سخن امیرالمؤمنین دلیلی است بر نفی ارادۀ تکوینی از ائمه و اینکه خداوند متعال از عقیده «بداء» مبرا و منزه است؛ بنابراین تنها به نیکی امر می‌کند و فقط از زشتی و بدی بازمی‌دارد. از این رو، چنین نیست که او کسی را به کار خیر امر نماید و سپس [نتیجۀ] آن را برای آن شخص تغییر دهد.

* بیان فضل و ثمرات صلوات بر محمدص و انکار سخنی که می‌گوید ائمه واسطه و رابط بین خدا و خلقش هستند
حضرت على فرمود: «هرگاه از خدای سبحان درخواستی دارى، ابتدا بر پیامبر اسلام درود و صلوات بفرست، سپس حاجت خود را بخواه؛ زیرا خداوند بزرگوارتر از آن است که از دو حاجتِ درخواست‌شده، یکى را برآورده کند و دیگری را روا نکند»([14]).
حضرت على  فرمود: «و بدان که خداوندى که گنجینه‌های آسمانها و زمین به دست اوست، تو را رخصت‏ دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است، و از تو خواسته که از او بخواهى ‏تا عطایت کند، و از او آمرزش طلبى تا بیامرزدت؛ و میان تو و خود، هیچ کس‏ را حجاب قرار نداده و تو را به کسى وانگذاشت که در نزد او شفاعتت کند؛ و اگر مرتکب گناهى شدى از توبه‏ات بازنداشت و در کیفرت شتاب نکرد؛ و چون‏ بازگشتى سرزنشت ننمود و در آن زمان که لایق رسوا شدن بودی، رسوایت نساخت، ‏و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب [جریمه] گناهى که از تو سرزده به تنگنایت ‏نیفکند، و از رحمت‏ خود نومیدت نساخت؛ بلکه بازگشت تو را از گناه را حسنه شمرد؛ و گناه تو را یک بار کیفر دهد و کار نیکت را ده بار جزا دهد؛ و باب توبه را به رویت ‏بگشود؛ چون ندایش دهى، آوایت را مى‏شنود و اگر به راز سخن گویى، آن را مى‏داند. پس حاجت ‏به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شکوه نماى و از او چاره غمهایت را بخواه و در کارهایت از او یارى بجوى و از گنجینه‌های رحمت او چیزى بطلب که جز او را توان عطاى آن نباشد؛ مانند افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشایش در روزى»([15]).

* تفسیر کلام خداى متعال: ﴿وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ﴾ [المائده: ۳۵] «و به سوی او وسیلۀ تقرب بجویید» و معرفی بهترین چیزى که مسلمان به آن توسل می‌جوید
حضرت على فرمود: «همانا بهترین چیزى که انسان‌ها می‌توانند با آن به خداى سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به جهاد در راهِ خداست، که جهاد قلّه بلند اسلام، و یکتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است. بر پاداشتنِ نماز، آیین ملّت اسلام، و پرداختن زکات، تکلیف واجبِ الهى، و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است؛ و حج و عمره، نابود کنندۀ فقر و شست‌وشو دهندۀ گناهان است؛ و صلۀ رحِم، مایۀ فزونىِ مال و طول عمر، و صدقه‌هاى پنهانى، نابودکنندۀ گناهان است و صدقه آشکارا، مرگ‌هاى ناگهانى و زشت را باز می‌دارد؛ و نیکوکارى از ذلت و خوارى نگه می‌دارد. به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است و آنچه پرهیزکاران را وعده دادند آرزو کنید، که وعده خدا راست‌ترینِ وعده‌هاست؛ از راه و رسمِ پیامبرتان پیروى کنید که بهترین راهنماى هدایت است؛ رفتارتان را با روش پیامبر تطبیق دهید که هدایت‌کننده‌ترین روش‌هاست؛ و قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دل‌هاست؛ از نور آن شفا و بهبودى بخواهید که شفاى سینه‌ها[ى بیمار] است؛ و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش‌ترین داستان‌هاست؛ زیرا عالمى که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانى است که از جهل به هوش نمی‌آید [از بیمارى نادانى شفا نخواهد یافت] بلکه حجت بر او قوی‌تر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا به نکوهش سزاوارتر است»([16]).
دقت کنید که در متن بالا، هیچ اشاره به دعای ائمه – از نزدیک یا دور-  وجود ندارد.

———————————————-
** منبعی که روایات این کتاب از آن نقل شده، «شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده» می‌باشد که با وجود اعتبار و وثاقت، در ایران چندان مرسوم و متداول نیست. لذا برای دستیابی ساده‌تر خوانندگان محترم به متن عربی، سخنان امام علی بر اساس نسخه فیض الاسلام است که آن نیز به نوبه خود، از نسخۀ شریف رضی (متوفی قرن چهارم) استفاده نموده است. همچنین در ترجمه آنها نیز از معتبرترین ترجمه‌های فارسی استفاده شده است؛ از جمله: ناصر مکارم شیرازی، محمد آیتی، محمد دشتی، سید جعفر شهیدی و محمدتقی جعفری. (ویراستار)

 


[۱]– خطبه ۱٫

– خطبه ۱۸۶٫

[۳]– نامه ۳۱٫

[۴]– خطبه ۲۰۵٫

[۵]– نامه ۳۱٫

[۶]– همان.

[۷]– خطبه ۱۹۲٫

[۸]– حکمت ۸۸٫

[۹]– خطبه ۱۱۵٫

[۱۰]– نامه ۳۱٫

[۱۱]– همان.

[۱۲]– «بداء» از اندیشه‌های بدعت‌آمیز شیعه است. این عقیده می‌گوید: خداوند متعال در اثر برخی اعمال، سرنوشت انسان‌ها را -که از پیش تعیین کرده است- تغییر می‌دهد. به بیان دیگر، شیعیان رافضی اعتقاد دارند که سرنوشتشان در دست خودشان است و با تغییر مسیر و روش، قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند. این باور بدین معناست که اللهY امری را مقرر می‌نماید و بعداً از آن انصراف می‌دهد. (ویراستار)

[۱۳]– نامه ۳۱٫

[۱۴]– حکمت ۳۶۱٫

[۱۵]– نامه ۳۱٫

[۱۶]– خطبه ۱۱۰٫

خالد بن احمد الزهرانی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …