بسیار دیده شده است که شیعیان به نسب حضرت عمر الفاروق طعنه می زنند که در این مقاله بطلانش را ثابت می کنیم
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند(دو چیز از عادت های زمان جاهلیت است ۱.نوحه خوانی ۲.طعنه زدن در نسب های مردم)رواه اصحاب السنن. پس قبل از هر چیز ثابت می شود که این عمل اهل تشیع مانند دیگر اعمالشان از جاهلیت زمان شرک و کفر وسیاهی است
ابتدا نسب حضرت امیرالمومنین عمر فاروق رضی الله تعالی عنه عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزى بن ریاح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی القرشی العدوی . أبو حفص ونسب حضرت عمر الفاروق رضی الله عنه در (کعب) با رسول الله صلی الله علیه وسلم جمع و یکی می شود
دوم نام ونسب مادر الفاروق الاعظم
حنتمه بنت هاشم بن المغیره بن عبدالله بن عمر بن مخزوم . وقیل حنتمه بنت هشام بن المغیره
سوم اسم پدر فاروق الاعظم ونسبش
الخطاب بن نفیل بن عبدا لعزى بن ریاح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی القرشی العدوی . أمه حیه بنت جابر بن أبی حبیب الفهمیه . وولد نفیل بن عبدالعزى : الخطاب بن نفیل,
مادرخطاب حیه بنت جابر و پدرش نفیل بن عبدالعزی
این نسب حضرت عمر فاروق بصورت صحیح وبدون افترا ودروغ اثنی عشریه
أسد ألغابه ج ۴ ص ۱۳۷-
نسب قریش ص ۳۰۱
نسب قریش ص ۳۴۷
اما احادیثی که مجلسی علیه من الله ما یستحق در کتاب خود آورده با عنوان باب نسب عمر و ولادته و وفاته حِ۳۱ ص۲۰۳
مجلسی در کتاب خود از تفسیر قمی نقل قول می کند و می گوید این آیه در شان مادر حضرت عمر نازل شده است (الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیَهُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ) ﴿النور: ٣﴾ سوره النور
وقتی به آدرسی که مجلسی داده است مراجعه می کنیم یعنی تفسیر قمی می بینیم که قمی از شخصی به نام ابی جارود از ابی جعفر یعنی محمد باقر روایت کرده
حال ببینیم که علمای اثنی عشری در مورد (ابی الجارود )چه گفته اند آقای الکشی در رجال خود می گوید (او از زیدیه بوده و نابینا بوده و کوردل وسپس احادیثی را می آورد در اثبات فاسق و کور دل بودن ابی جارود).
بحار الأنوار ج ۳۱ ص ۲۰۳
تفسیر القمی ج۲ ص ۹۵- ۹۶
رجال الکشی ص ۲۲۹
پس مشخص می شود که روایات مجلسی در بحار الانوارضعیف و غیر قابل استناد است
حدیث دوم مجلسی روایت می کند (قال العلامه نور الله ضریحه فی کتاب کشف الحق وصاحب کتاب إلزام النواصب : روى الکلبی وهو من رجال أهل السنه ( ۲ ) فی کتاب المثالب قال : کانت صهاک أمه حبشیه لهاشم بن عبد مناف فوقع علیها نفیل بن هاشم ثم وقع علیها عبد العزى بن ریاح فجاءت بنفیل جد عمر بن الخطاب)
بحار الأنوار ج ۳۱ ص ۲۰۳ – 204
اول اینکه در این روایت مجلسی می گوید که صاحب کتاب کشف الحق از کلبی که از رجال اهل سنت است روایت می کند!.
واین دروغی بیش نیست زیرا کلبی از رجال اهل سنت نمی باشد و در اینجا دروغ بودن روایت دوم مشخص می شود و علمای اثنی عشریه می گویند از شخصی به نام کلبی روایت کردیم و او از رجال اهل سنت است به زعمشان در حالی که کلبی از رجال اهل سنت نمی باشد.
ومشخص می شود که تمام طعنه ها نسبت به نسب حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه از اکاذیب مجلسی معلوم الحال است که به دلیل بغض و کینه ای که نسبت به صحابه داشته این اباطیل را در کتابش روایت کرده
ومن الله التوفیق