یکی از نعمتهای عظیم الهی این است که خداوند متعال بنده خویش را به حال خود رها نساخته تا تنها با کمک گرفتن از عقل و فطرت خود، حق را از باطل و نیکی را از بدی تشخیص دهد. بلکه ایشان بسوی بندگان خود پیامبرانی مبعوث داشته و کتابهایی آسمانی نازل ساخته تا از یکسو بشریت را به صراط مستقیم هدایتگر باشند و از سوی دیگر راه هر گونه عذر و بهانه ای بر طغیانگران و سرکشان سد کنند.
(رُّسُلًا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ) [النساء/ ۱۶۵].«پیامبرانی که نیکوکاران را بشارت و بدکاران را بیم می دهند تا مردم هیچ عذر و بهانه ای (برای نپذیرفتن و اطلاعت نکردن از حق نداشته باشند)»
پس از مبعوث گشتن تمام پیامبران سرانجام زمان بعثت خاتم الانبیاء و سید المرسلین (صلى الله علیه وسلم) فرا رسید. پیامبری که از جانب معبود برحق وظیفه داشتند مردم را بسوی آخرین و کاملترین دین آسمانی فرا خوانند. این دین بر خلاف سایر ادیان آسمانی گذشته، محدود به زمان و مکان خاصی نبود.
عرب و عجم، سفید و سیاه، مرد و زن و حتی جنیان نیز از زمان ظهور این دین تا روز قیامت موظف به اتباع و پیروی از آن گشتند.
(قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ جَمِیعاً). [الاعراف / ۱۵۸]. «بگو: ای مردم، من رسول و فرستاده خداوند بسوی همگی شما هستم».
(قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَباً یهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَداً). [الجن /۱ و۲]. «بگو به من وحی شده گروهی از جنیان آیات قرآن را شنیده و سپس گفته اند: براستی ما قرآن عظیم و شگفت آوری شنیدیم. قرآنی که بسوی نیکی و درستی هدایت می کند. ما به آن ایمان آورده و هرگز کسی را شریک و همتای خالق خود قرار نخواهیم داد».
این کتاب عظیم در بر گیرنده اعتقادات اسلامی و همچنین اوامر بسیاری است که ایمان و عمل به آنها سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان می آورد. پس برای محفوظ ماندن اسلام، این کتاب عظیم نیز بایستی باقی بماند. اما از آنجائیکه انسان خود به تنهایی توان تحمل چنین مسئولیت بزرگی را نداشت و نمی توانست این کتاب را از تحریف و تبدیل محفوظ نگاه دارد (همانگونه که در مورد کتابهای آسمانی پیشین نیز نتوانسته بود مانع از تحریف آنها گردد) خالق مهربان، خود محفوظ نگاه داشتن قرآن مجید را تضمین کردند و اسباب آنرا فراهم ساختند و این کتاب جاودانی را به صورت متواتر در صدور و بر روی سطور محفوظ نگاه داشتند. خداوند متعال در مورد این مسأله در ایه ۹ سوره حجر فرموده اند: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
به گونه ای دیگر : «همانا قرآن کریم از هر گونه دگرگونی، و یا تبدیل و یا تحریف مصون و محفوظ میباشد».
اهل سنت و جماعت با الهام گرفتن از این فرمایش الهی، ایمان دارند که قرآن مجید در طول تاریخ از هر گزند و تحریفی در امان بوده و خواهد بود.
محفوظ ماندن قرآن مجید از تحریف و تبدیل همواره مانند خاری در چشم دشمنان و بدخواهان اسلام بوده است. آنها همیشه سعی بر این داشته اند که محفوظ ماندن قرآن مجید را زیر سؤال برند. چون آنها به خوبی می دانند قرآن پایه و اساس دین مبین اسلام می باشد، و آنها اگر موفق گردند مسلمانان را نسبت به صحت آن مشکوک سازند، براحتی خواهند توانست آنها را نسبت به دین خود بدبین ساخته و ایمان را در قلب هایشان متزلزل گردانند. اما این آرزوی آنها، همواره سرابی بیش نبوده است، چون قرآن مجید (لَّا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِ یدَیهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ) [فصلت / ۴۲]. «ناحق و باطل به آن (قرآن) راهی ندارد. چون (قرآن) از جانب معبودی فرو فرستاده شده که حکیم و ستوده شده».
و اینک مروری بر روایاتی از کتب شیعه در مورد تحریف قرآن
نعمت الله جزایری و اعترافش به تحریف قرآن
جزایری در کتابش «الانوار النعمانیه» (2/357-358) مینویسد: همانا تسلیم نمودن اینکه قرائتهای هفتگانه، متواتر و از وحی الهی و همه اینها را روح الامین (جبرئیل) فرود آورده است، منجر به کنار گذاشتن آن روایت مستفیض بلکه روایت متواتر، میشود که همه¬ی آنها دلالت بر واقع شدن تحریف در کلمات و مواد و اعراب قرآن دارند، و همچنین اصحاب و یاران ما رضوان الله علیهم همگی بر درست بودن و تصدیق نمودن آنها اتفاق نظر دارند
و نعمت الله جزایری همچنین ادامه میدهد و آنگاه میگوید که دستان اصحاب بسوی قرآن دراز شد و آن را تحریف نمودند، و آیاتی که بر فضیلت ائمه دلالت داشت آن را حذف نمودند سپس در (ج ۱/۹۷) میگوید: از وجود روایات ساختگی تعجب نکن(فضل صحابه) همانا که آنها بعد از وفات پیامبر اکرم (صلى الله علیه وسلم) در دین تغییر و تبدیل بزرگتر از این انجام دادند، مانند تغییر دادن قرآن و تحریف کلماتش و حذف نمودن آنچه درباره ستایش آل رسول و ائمه طاهرین و رسوائیها منافقین و اظهار بدیهای آنها میباشد، همچنانکه بیان و توضیح آن در نور القرآن خواهد آمد. همانا مقصود از «نور القرآن»، فصلی از فصلهای کتاب «الانوار النعمانیه» میباشد، ولیکن این فصل در چاپهای بعدی حذف گردیده است.
فیض کاشانی: (متوفی ۱۰۹۱ هـ)
و از علمایشان کسانی که درباره تحریف با صراحت گفته است، مفسر بزرگشان فیض کاشانی صاحب تفسیر «الصافی» میباشد. او در مقدمه تفسیر علت نامگذاری آن چنین بیان میکنند:«شایسته است که این تفسیر صافی نامیده شود بخاطر پاک و صاف بودن آن از آراء ناصاف و کدر، خسته کننده و سر گردان کننده عامه» تفسیر صافی چاپ کتاب فروشی صدر – تهران (ج، ۱، ص، ۱۳). مقصود از عامه اهل سنت میباشند، شیعه خود را خاصه مینامند و اهل سنت را عامه.
او برای کتابش دوازده مقدمه نوشته است مقدمه ششم را برای اثبات تحریف قرآن تخصیص داده است، و برای این مقدمه چنین عنوان گذاشته: «مقدمه ششم- درباره جمعآوری قرآن، و تحریفش، و اضافه و کمیاش و تأویل آن» تفسیر صافی ج ۱، ص، ۴۰٫
و بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است – و آن هم از موثقترین مصادر نزدشان است – چنین نتیجه میگیرد: «آنچه که از این روایت و دیگر از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت میشود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد. بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است. تفسیر صافی (۱/۴۹) انتشارات الاعلمی – بیروت. و انتشارات صدر تهران و………………
ابو منصور احمد بن منصور طبرسی:(متوفی: ۶۲۰هـ)
طبرسی در کتاب الاحتجاج از ابوذر غفاری (رضی الله عنه) روایت میکند که فرمود: هنگامی که رسول الله (صلى الله علیه وسلم) وفات نمودند، علی (علیه السلام) قرآن را جمعآوری کرد، و آن را نزد مهاجرین و انصار آورد و بر آنان عرضه نمود بخاطر این که رسول الله او را به این کار وصیت نموده بود.
پس هنگامی که ابوبکر آن را باز کرد، در اولین صفحهای که باز کرد زشتی و رسوائی قوم را دید، آنگه عمر پرید و گفت: ای علی، این را برگردان ما به آن هیچ حاجتی نداریم. انتشارات اعلمی – بیروت (ج، ۱ ص، ۱۵۵).
این است عقیده طبرسی درباره قرآن، و آنچه که آشکار نموده نسبت به آنچه که طبرسی پنهان نموده، چیزی بحساب نمیآید، و این هم بخاطر تمسک جستن به اصل تقیه میباشد.
میگوید: و اگر هر آنچه حذف و تحریف و تبدیل شده برای تو شرح و بیان کنم، طولانی میگردد، و آنچه که تقیه بر حذر دارد آشکار کردن آن از مناقب اولیاء و عیب دشمنان، آشکارمیگردد مأخذ سابق ۱/۲۵۴٫
محمد باقر مجلسی صاحب کتاب ۱۱۰ جلدی بحار الانوار یکی از کتب معتبر شیعه
و نظر مجلسی این است که: روایات درباره تحریف متواتر میباشد و هیچ راهی برای انکارش نیست و روایات تحریف، روایات متواتر امامت – بر حسب گمانشان – را ساقط میکند. پس او در کتابش: «مرآه العقول من شرح أخبار آل الرسول» جلد دوازدهم ص ۵۲۵، در شرح حدیث هشام بن سالم از أبی عبدالله (علیه السلام) فرمود: «همانا قرانی که جبرئیل (علیه السلام) برای حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) آورد هفده هزار آیه بود .مرآه العقول، مجلسی (ج، ۱۲ ص، ۵۲۵) دارالکتب الاسلامیه ایران.
و همچنین در کتابش: «بحار الأنوار» بابی تحت عنوان: «باب التحریف فی الآیات التی هی خلاف ما أنزل الله» نامگذاری کرده است. باب: تحریف در آیاتی که مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است. بحار الانوار ج ۸۹ ص ۶۶ کتاب القرآن ….
شیخ محمد بن محمد نعمان ملقب به مفید
میگوید: همانا روایات و اخبار بطور مستفیض از ائمه هدی از آل محمد (صلى الله علیه وسلم) آمده است درباره اختلاف قرآن، و آنچه که ستمگران در آن انجام دادهاند از حذف و کم کردن . مرجع سابق ص ۹۱٫
ابو الحسن عاملی
در مقدمه دوم تفسیر: مرآه الانوار و مشکاه الاسرار: ص ۳۶ میگوید: بدان، آن حقی که هیچ راه گریزی از آن نیست بنا به روایات و اخبار متواتری که خواهد آمد، همانا این قرآنی که اکنون در دست ماست بعد از وفات رسول الله (صلى الله علیه وسلم) در آن دگرگونی و تغییراتی بوجود آمده است، و کسانی که آن را جمعآوری نمودند بعد از رسول الله، کلمات و آیاتی بسیاری را ساقط گردانیدند، و همانا آن قرآن که از آنچه ذکر شد محفوظ مصون میباشد، و موافق است با آنچه خداوند نازل کرده است، همان قرآنی است که علی (علیه السلام) آن را جمعآوری نموده و آن را نگهداری کرده تا اینکه به پسرش حسن (علیه السلام) رسید، و همین طور تا اینکه به قائم (علیه السلام) رسید، و اکنون نزد وی میباشد.
نوری طبرسی (متوفی ۱۳۲۰هـ)
روایت و گفتار شیعه درباره تحریف در کتابهای گذشتهشان پراکنده بود، و بیشتر مردم بر آن آگاهی نمییافتند، تا اینکه خداوند اجازه رسوائی آنان بر همگان داد، هنگامی که نوری طبرسی یکی از علمای بزرگشان در سال ۱۲۹۲ هجری در شهر نجف در جای که بارگاه امیر المومنین میباشد، کتاب بزرگی برای اثبات تحریف قرآن تالیف نمود، و نام آن را:
(فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الأرباب) نامید، و در این کتاب روایات بسیاری برای اثبات دعوایش درباره این که قرآن تحریف است ذکر نموده است، و بر مهمترین مصادر نزدشان از کتابهای حدیث و تفسیر اعتماد کرده و از آنها صدها روایات منسوب به ائمه درباره تحریف بیرون آورده است، و ثابت کرده است که عقیده تحریف قرآن، همان عقیده علمای گذشتهشان میباشد.
* ملاحظه مهم: همانا کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب، طبرسی، بر حسب معلوماتمان هیچ دانشمند شیعه آن را انکار نمیکند.
در ذیل برخی از دانشمندان و نویسندگان شیعه که در تالیفاتشان ذکر نمودهاند که کتاب فصل الخطاب، مولف آن علامه نوری طبرسی است، ذکر خواهیم کرد:
۱- علامه آقا بزرگ تهرانی، در کتابش: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر در زندگینامه نوری طبرسی.
۲- سید یاسین موسوی در مقدمه کتاب: «النجم الثاقب»، تالیف نوری طبرسی.
۳- رسول جعفریان، در کتابش: أکذوبه التحریف أو القرآن و دعاوی التحریف».
۴- علامه سید جعفر مرتضی عاملی: در کتابش: «حقائق هامه حول القرآن الکریم».
۵- سید علی حسین میلانی، در کتابش: «التحقیق فی نفی التحریف».
۶- استاد محمد هادی معرفه: در کتابش «صیانه القرآن من التحریف».
۷- باقر شریف قرشی، در کتابش: فی رحاب الشیعه ص، ۵۹».
محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب الکافی
و در مقدمه این کتاب ص ۲۵ چنین آمده است: امام زمان پس از مطالعه کتاب کافی میگوید : (کافی کاف لشیعتنا) (یعنی کافی برای شیعیان ما کفایت میکند) منظور از کافی کتاب ایشان هست.
از جابر گفت: شنیدم ابو جعفر (علیه السلام) که میگوید: هیچ کسی از مردم ادعای جمعآوری تمام قرآن همانطوری که نازل شده نکرده مگر شخص دروغگو، در حالیکه جمعآوری نکرده و حفظش ننموده، همچنانکه خداوند بزرگ نازل کرده است مگر علی بن ابی طالب (علیه السلام) و بعد از وی ائمه (علیهم السلام) . اصول کافی کتاب الحجه ج، ۱ ص، ۲۸۴٫
از جابر از ابو جعفر (علیه السلام) همانا وی گفت: هیچ کسی غیر از اوصیا نمیتواند چنین ادعای کند که تمام قرآن ظاهر و باطنش نزد وی است. ماخذ سابق ص، ۲۸۵
مردی نزد ابو عبدالله آیه: (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّـهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) سوره توبه:۱۰۵
را تلاوت نمود، پس ایشان فرمودند: این چنین نیست، بلکه چنین است: «و المأمونون» پس ما «مأمونون» (امانت داران آن) هستیم. اصول کافی – کتاب الحجه ج، ۱ ص، ۴۹۲
از هشام بن سالم از ابو عبدالله (علیه السلام) فرمود: همانا قرآنی که جبرئیل (علیه السلام) بسوی محمد (صلى الله علیه وسلم) آورده بود، هفده هزار آیه بود . اصول کافی کتاب فضل القرآن – ج، ۲ ص، ۵۹۷٫
وآیه ۱۷۲ از سوره الاعراف در کتاب کافی به این صورت ذکر شده است: «وإذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم (وأن محمداً رسولی وأن علیاً أمیر المومنین)» الکافی للکلینی ج۱ ص ۴۱۴
«و بیاد آر هنگامیکه پروردگارت از کمر فرزندان آدم ذریت و نوادگان آنها را بر گرفت و آنها را بر خودشان گواه قرار داد و از آنها پرسید آیا من رب شما نیستم (و محمد پیامبر من و علی امیرالمومنین نیست)؟»
و اولین آیه از سوره المعارج را کلینی به این صورت می خواند: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین (بولایه علی) لیس له دافع» الحجه من الکافی ج ۱ ص ۴۲۴٫
«شخصی عذاب قیامت که وقوع آن حتمی است را خواهان گشت. همان عذابی که هیچ چیز نمی تواند آنرا از کافرین (به ولایت علی) دور سازد».
و آیه ۷۱ سوره الاحزاب را اینگونه می خواند:« ومن یطع الله ورسوله (فی ولایه علی والأئمه بعده) فقد فاز فوزاً عظیماً»
الحجه من الکافی ج ۱ ص ۴۱۴٫
و روایت های بسیاری از کتب شیعه که به همین ها کفایت خواهیم کرد .
سوال ما اینجاست!!!
آیا خدا ترسو بوده؟؟
آیا خدا قادر و توانا نیست ؟
آیاخدا نمیتوانست جلوی اینهارا بگیرد طبق آیه مذکور؟
چرا خدا ایه ۹ سوره حجر را نازل نمود؟؟
و خود حفاظت این کتاب را به عهده گرفت؟؟
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ)یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».(حجر – 9)
و بدرستی که خداوند قادری تواناست !!!!
و اینک اثبات تحریف نشدن قران از روابط ریاضی :
شیعه که گمان میکند ترتیب فعلی قرآن درست نیست، یا ساخته و پرداخته صحابه است، خوب است یک ماشین حساب در دست بگیرید و ببینید این دلیلی که ما میگوییم درست است یا نه؟
این یک دلیل ریاضی است دو به اضافه دو مساوی است با چهار. این فرمول ریاضی را نه شیعه میتواند رد کند نه سنی نه یهودی نه هندو نه ملحد….
با جدال و مجادله نمیتوان در اینجا (در مجلس ریاضی) حق را ناحق و ناحق را حق جلوه داد.
شاهدی بر حقانیت ما این است:
حتما میدانید قرآن ۶۲۳۶ آیه دارد که در ۱۱۴ سوره جمع آوری شدهاند.
و این را هم بدانید که اگر اعداد ۱ تا ۱۱۴ (عدد سورههای قرآن) را با هم جمع کنید عدد ۶۵۵۵ بدست میآورید.
حالا اگر شماره هر سوره را با تعداد آیات همان سوره بصورت زیر جمع کنید مشاهده خواهید کرد که تعداد زوجها ۵۷ عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی ۵۷ عدد میباشد:
زوج ۸ = ۷ + ۱ سوره حمد
زوج ۲۷۰ = ۲۶۸ + ۲ بقره
فرد ۲۰۳ = ۲۰۰ + ۳ آل عمران
زوج ۱۸۰ = ۱۷۶ + ۴ نساء
فرد ۱۲۵ = ۱۲۰ + ۵ مائده
زوج ۱۱۸ = ۵ + ۱۱۳ سوره فلق
زوج ۱۲۰ = ۶ + ۱۱۴سوره ناس
و……………….
اما معجزه اینست که اگر حاصل جمعهای زوج را با هم جمع کنیم ۶۲۳۶ بدست میآید که مساوی است با تعداد کل آیههای قرآن. اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمعهای فرد را با هم جمع کنیم ۶۵۵۵ بدست میآید که مساوی است با حاصل جمع شماره سوره های قرآن.
یادتان باشد که این دو عدد را قبلا داشتیم:
جمع آیهها : ۶۲۳۶
جمع سورهها: ۶۵۵۵
توجه کنید که اگر در طول تاریخ جای سورهها حتی جای یک سوره با هم عوض میشد، دیگر چنین روابطی وجود نمیداشت. یا اگر آیهای را از سورهای به سوره دیگر میبردند باز این نظم ریاضی نمیبود.
این نشاندهنده اینست که ترتیب سورهها و آیات قرآن به همین ترتیب درست است، و امام زمان اگر آنرا عوض کند این نظم معجزه آسای ریاضی را بهم میزند.
پس حتی اگر حدیث امام صادق در باره (کتاب جدید مهدی) را همانطور تاویل کنیم که شیعه امروزی میگوید باز علم ریاضی ثابت کرد که اینکار اشتباه است.
ببینید این دلیلی که ما گفتیم درست است یا نه؟
بازم میگویم این یک دلیل ریاضی است دو به اضافه دو مساوی است با چهار. این فرمول ریاضی را نه شیعه میتواند رد کند نه سنی نه یهودی نه هندو نه ملحد….
و به طور شک کسی که قران را قبول نداشته باشد کافر است .
(ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ) [البقره/ ۱].
«این کتاب که بدون هیچ شک و تردیدی (از جانب خداوند نازل شده) راهنمای پرهیز کاران است».
اهل سنت و جماعت از مدعیان وقوع تحریف در قرآن مجید می خواهند نسخه ای از قرآنی که آنرا کامل و حقیقی می دانند، به آنها بدهند تا آنرا راهنمای خود قرار داده و از تعالیم آن پیروی کنند و در صورت عاجز ماندن در مقابل این در خواست بایستی بدانند که پیرو هوی و هوس و تعصب خود هستند.
(قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۴٩﴾ فَإِن لَّمْ یسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ) [القصص/۵۰-۴۹].«به آنها بگو اگر راست می گویید کتابی از جانب خداوند بیاورید که از قرآن و تورات بهتر هدایت کند تا من از آن پیروی کنم. اگر آنها نتوانستند در خواست تو را بر آورده سازند بدانکه از هوی نفس خود پیروی می کنند».
(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ) [البقره/۱۱۱]. «بگو: «اگر راست مىگویید، دلیل خود را بیاورید.»».
در مذهب تشیع اعتقاد به ولایت و امامت ائمه رکنی عظیم از ارکان این مذهب دانسته شده و منکر آن در زمره کافران قرار می گیرد. کلینی روایتی را از زراره(امام جعفر صادق زراره را لعن کرده است) (رجال کشی ص۷۳۱) نقل کرده که در آن گفته شده: «ابو جعفر -علیه السلام- فرمود: اسلام بر پنج رکن بنا شده است: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت. زراره می گوید: به ایشان گفتم عظیمترین و مهمترین این رکن کدام است؟ ایشان پاسخ دادند: ولایت. الکافی فی الاصول ص ۱۸ ج ۲ ط طهران ، ص ۳۶۸ ج ۱ ط الهند
اینگونه روایت دروغین که بیانگر جایگاه عظیم ولایت و امامت در مذهب تشیع می باشد این سؤال را مطرح می سازند که: چرا قرآن مجید تمام ارکان دین را بیان داشته و در آیات بسیاری مسلمانان را به نماز و زکات و روزه و حج امر کرده اما کوچکترین اشاره ای به مساله ولایت که بنا بر اعتقادات مذهب تشیع چنین جایگاه عظیمی دارد، نکرده است؟
این مساله خود مهر بطلانی است بر یکی از بزرگترین اصول مذهب تشیع. و بیانگر این مساله می باشد که اعتقاد به ولایت ائمه چیزی جز بافته دجالان و دغل کاران نیست.
اما دجالان که در مقابل این سؤال ساده، بی جواب و حیران مانده بودند، برای فرار از رسوایی، از خدا نترسیده و خجالت نکشیدند و آخرین کتاب آسمانی را محرف و دستخورده دانستند تا به پیروان ساده اندیش خود بگویند قرآن کامل و حقیقی به مساله ولایت و امامت ائمه ما اشاره کرده است. و یاران رسول الله (صلى الله علیه وسلم) آن سوره ها و آیات را از قرآن موجود حذف کردند.
پس یکی از علتهای محرف دانستن قرآن مجید این بود که در آن هیچ اشاره های به مساله ای که سردمداران تشیع ادعا می کنند بزرگترین و مهمترین ارکان دین می باشد، نشده است. و روشن است که مساله بیانگر بطلان این اعتقاد می باشد.
محرف دانستن قرآن بهانه ای است که به دجالان این فرصت را می دهد که از احکام آن شانه خالی کنند . چون محرف دانستن قرآن مجید صحت تمام فرمایشات و احکام الهی موجود در آن را زیر سؤال می برد.
دجالان برای رسیدن به این هدف خود علاوه بر این ادعای باطل ، به جعل برخی روایات نیز پرداخته اند. در روایتی از کتاب کافی گفته شده:«مردی خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله آمده و خطاب به ایشان گفت : ای رسول الله . من نماز گزاران را دوست دارم اما خود نماز نمی خوانم. و روزه داران را دوست دارم اما خود روزه نمی گیرم. رسول الله صلی الله علیه و اله خطاب به مرد فرمودند: تو در روز قیامت با آنهایی خواهی بود که دوستشان داری» کتاب الروضه من الکافی فی الفروع ص۸٫
آیا چنین روایت دروغینی مسلمانان را به ترک شریعت اسلامی دعوت نمی کند؟ آری. یکی دیگر از علتهای محرف دانستن قرآن مجید ، زیر پا گذاشتن احکام و دستورات آن است.
“خدایا به ما آن ده که آن به”
و خدایم را حمد و سپاس میگویم که اهل سنت و جماعت شریعت محمد را صحیح و کتاب اسمانی را صحیح و از خدا کمک میگیرند . و انشالله خدا ما را با اصحاب رسول الله محشور بگرداند امین .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
وصلى الله وسلم على نبینا محمد وعلى آله وصحبه أجمعین
پـویا معـتمد