علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم، خلافت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب شده است و در واقع ابوبکر غاصب خلافت الهی علی بوده است و کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم خفقان شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر را نگه نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به بیرون کشیده اند و غاصبان خلافت در مدینه و محیط آن زمان خفقان شدیدی ایجاد کردند. حتی چنانچه به آخوندها بگویید چرا کسی به حق الهی حضرت علی و غدیر خم اشاره ای نداشته؟ خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و می گویند: ای آقا در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش دختر پیامبر می زدند و طناب به گردن علی انداختند، شما نمی دانید که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده بودند.
و اما بررسی و پاسخ در این موضوع:
لطفا می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟ منظورم خطبه فاطمه زهرا است که به عقیده شیعه پس از غصب خلافت حضرت علی در مسجد علیه ابوبکر ایراد شده است. این چه خفقانی بوده که ایشان برای بیعت گرفتن به درب منازل انصار می رفته اند؟ چون شیعه بر این عقیده است که ایشان به درب منازل انصار می رفته اند تا جهت خلافت حضرت علی بیعت بگیرند.
فراموش نکنید شیعیان در مورد خطبه فاطمه زهرا نمی توانند بگویند حضرت فاطمه دختر نبی اکرم بوده و می توانسته این کارها را بکند، چون از آن طرف می گویند به همین دختر ظلم و ستم فراوانی شده و به گوش او سیلی زده اند و درب منزل را آتش زده اند و باعث سقط جنین او شدند؟(لازم به تذکر است که اگر چنین حادثه ای رخ داده بود، بطور حتم خوارج از آن علیه حضرت علی استفاده می کردند و بدین طریق حضرت علی را سرزنش کرده و به وی می گفتند: تو نتوانستی امنیت خانه و همسر خویش را تامین کنی و چگونه می توانی زمامداری مسلمین را بر عهده بگیری؟!! ولی می بینیم که خوارج چنین جملاتی را نگفته اند)
پس طبق این عقاید، حضرت فاطمه نیز در خفقان شدیدی به سر می برده و در واقع از همه بیشتر در این خفقان بوده و از همه بیشتر به او ظلم شده است. پس این تضادها را چگونه توجیه می کنید؟ اگر ابوبکر و عمر خفقانی ایجاد کرده بودند پس خطبه فاطمه زهرا و رفتن نزد انصار برای اخذ بیعت دیگر چیست؟!!
سوال دیگر پیرامون خفقان این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لازم بتواند ایجاد خفقان کند، پس چطور ابوبکر رضی الله عنه فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟ آن هم در همان روز اول؟
او که هنوز بر سر کار نیامده بود و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند. چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر ایجاد خفقان کند؟ و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟ و آیا بقیه مردم به همین زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟ مگر اینکه همان جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر این کینه ها را نشان داده اند!!! لازم به تذکر است که مراجع رافضی پاسخهای بی ربطی را ارائه می دهند،
مثلا می گویند: همیشه در هر جامعه ای افرادی بوده اند که حتی در خفقان سخن حق را بگویند و جریان خطبه حضرت فاطمه علیه ابوبکر نیز همینگونه بوده است!!! در پاسخ به این مراجع باید گفت: فکر نمی کنم خواندن خطبه علیه خلیفه و در حضور مردم، نوعی اعتراض و سخن کوچک تلقی شود و چنین چیزی نشانه عدم خفقان در یک جامعه است. حتی امروزه در کشورهای بسیار پیشرفته که دموکراسی و آزادی بیان بطور مطلق برقرار است، باز هم نمی توان به این سادگی، علیه شخص اول مملکت قد علم کرد و در حضور خودش و مردم علیه او سخنرانی نمود!! (تازه اعتراض و خطبه ای که توسط فردی مهم و شناخته شده مطرح شود و نه توسط عوام ساده و ناشناس که مردم توجهی به آن نداشته باشند) پس باید متوجه باشید که این موارد با خفقانی که مطرح می کنید در تضاد کامل هستند. در ضمن چطور شما در جایی دیگر می گویید که حضرت علی طبق وصیت پیامبر و بخاطر مصلحت سکوت اختیار کرده و حرکتی انجام نداده است، ولی در اینجا ناگهان می گویید که حضرت فاطمه علیه خلیفه خطبه ایراد کرده است؟!! چطور در اینجا رعایت مصلحت نشده است؟!!
و اگر عمل صحیحی بوده پس چرا خود حضرت علی این خطبه را نخوانده است؟!! فراموش نکنید که شما حضرت فاطمه را بیش از همه مورد ظلم و تحت خفقان می دانید و می گویید که به گوش او سیلی زدند و او را مضروب کردند تا جایی که باعث شهادت وی و جنین داخل شکمش شدند!! حال همین فرد که تحت خفقان و ظلم شدیدی بوده، می رود و در مسجد علیه خلیفه خطبه می خواند!!! خوب آیا چنین چیزی منطقی و معقول است؟!! آخر کدامیک از اینها صحیح هستند؟!! آزادی بیان بوده یا خفقان و ظلم؟!! (و آیا در حکومت فعلی شیعیان در ایران، کسی جرات مخالفت و سخن گفتن دارد؟ چه برسد به خواندن خطبه علیه رهبر و شخص اول مملکت، یعنی بر علیه ولایت مطلقه فقیه!!!)