تشخیص حق از باطل در زمان ایجاد شبهه و فتنه

برای جوانان ساده دل و معصوم شیعه، بسیار اتفاق افتاده که به خاطر روح پاک خدایی که هنوز آلوده خرافات نشده، در ابتدای مشاهده شک و شبهات، دچار تردید می شوند و متاسفانه به سراغ شیاطین دین نما رفته و از آنها راهنمایی خواسته و این شکارچیان دین و ایمان نیز این کبوتران معصوم را براحتی داخل دام می اندازند. اکنون من قصد دارم در این مختصر، کلید و شاخصی همیشگی برای تشخیص حق از باطل در زمان شبهه و فتنه به شما بدهم:

 
۱ اولین شاخص همان سخن حضرت علیاست که می فرماید: افراد ملاک تشخیص حق نیستند، بلکه حق را ملاکی است که افراد با آن سنجیده می شوند.(از ملاکهای حق همان قرآن و سنت هستند که افراد با آن سنجیده می شوند، نه اینکه این افراد خودشان ملاک حق باشند) پس در زمان ایجاد فتنه به شخصیتها و مراجع تقلید و آقای نورانی نگاه نکنید و شهرت و تبلیغات پیرامون ایشان شما را فریب ندهد، بلکه تحقیق کنید و ببینید سخنان و رفتار چه کسی به قرآن و سنت نزدیکتر است.
 
۲ – هر گاه دچار شک و شبهه شدید سعی کنید کل یک واقعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و نه یک قطعه و یا یک واقعه و یا یک روز خاص را. مثلا شما دوستی دارید که سالهاست او را به نیکی و درستی و صداقت شناخته اید، حالا اگر کسی برای شما خبری آورد که مثلا این دوست شما مرتکب فلان تخلف کوچکی شده است. شما نیازی نیست به دوست خودتان شک کنید و با اندکی تحقیق از خود او یا افراد مطمئن می توانید پی به حقیقت ببرید. جوانان عزیز، بسیار هوشیار باشید که شیاطین انسان نما در طول تاریخ از این روش برای کوبیدن جبهه حق بسیار استفاده کرده اند. گفتند امام حسین حج را نیمه کاره گذاشت و مرتد شد و خط بطلانی کشیدند بر یک عمر پارسایی و پاکی ایشان! و به دروغ گفتند عمر بن خطاب در یک روز خاص به خانه فاطمه یورش برد و بر یک عمر مجاهدت او خط بطلان کشیدند و یا در سیاستهای خودشان می بینیم که گفتند: منتظری چون مخالف اعدام زندانی ها بود بنابراین شیخ گمراه شد و کروبی و موسوی بخاطر مخالفت با حقه باز دروغگو و شیادی به نام احمدی نژاد، شدند فتنه گر و دست نشانده غرب و غیره…
 
۳-  اخلاق: در مرحله بعد نگاه کنید چه کسانی صداقت و صراحت و شفافیت و یکرنگی و ادب و تحمل و مدارای بیشتری دارند و چه کسانی بیشتر اهل مکر و نیرنگ (درایت!) و مصلحت و تقیه و دروغ گویی و بی ادبی هستند. به عنوان نمونه ای از حیله گری و نان به نرخ روز خوردن ها نگاه کنید که هر کسی در ایران ریس جمهور شد، رهبر سوار موج شد و در ابتدای امر از او حمایت کرد! و یا دروغگویی های بی شمار و خیلی راحت و عادی رئیس جمهور و….
 
۴- بررسی کنید که چه کسانی بیشتر جویای قدرت و شهرت هستند و چه کسانی فقط هدف اصلاح و خدمت به مردم را دارند. البته همه دم از مردم می زنند، ولی با کمی دقت می توان فهمید چه کسانی تشنه قدرتند و چه کسانی شیفته خدمت. برای مثال آقای بازرگان خیلی راحت خودش با دست خودش استعفا داد و از اینهمه حماقت و بی قانونی و کشتار و استبداد کنار کشید، ولی مطمئن باشید آقایان اگر بنا شد بروند میلیون ها تن از مردم ایران را به کشتن می دهند(البته من امیدوارم خدا مهلتشان ندهد)همچنین برای نمونه به حضرت علینگاه کنید که پس از شهادت حضرت عثمانبه مدت سه روز به یکی از باغ های مدینه فرار می کند تا خلیفه نشود! یا عمر بن عبدالعزیز که وقتی داشتند او را برای بار اول روی منبر خلافت می بردند، داشته زیر لب انا لله انا الیه راجعون می گفته است!!!!
­­
۵-  نگاه کنید به پیامدها و نتایج: و اینکه رفتار و اعمال چه کسانی سعادت و راحتی و صلح و وحدت به ارمغان می آورد و رفتار چه کسانی کینه توزی و فقر و جنگ و تورم و… یک نمونه آن خواندن زیارتنامه جعلی عاشورا (و لعن و نفرین) و دم زدن از هفته وحدت!!!!
۶- کسانی که همیشه به دنبال یافتن عیوب و نقاط ضعف در دیگران هستند جبهه باطل و کسانی که سعی می کنند روی نقاط ضعف و منفی را بپوشانند در جبهه حق هستند.(دقیقا روشی که اهل سنت در برخورد با صحابه و دیگران دارند، یعنی چنانچه از ایشان خطا و لغزشی هم ثبت شده باشد، نمی آیند آنرا در بوق و کرنا کنند تا چشم یهود و نصارا روشن شود، ولی شیعیان چگونه اند؟ قضاوت با خودتان)
۷- نگاه کنید و ببینید دنیای شما کجاست و آخرت شما کجاست. هر کجا دردسر و سختی و گمنامی بود آنجا حق است و هر کجا پول و امتیاز و مادیات و مقام و شهرت و… بود همانجا باطل است (قابل توجه اعضای فعال در گردان های یزیدیِ عاشورا )
 
۸ نگاه کنید کجا آرامش و راحتی در قلب خود احساس می کنید و کجا آموزه های دینی با روح و فطرت شما بیشتر سازگار است. یعنی به دلتان رجوع کنید. به عنوان مثال مروجین مذهبی همیشه دین را سخت و پیچیده می کنند، در صورتیکه اسلام دینی راحت و آسان است. در مسئله مهم دعا به درگاه خداوند، شما نگاه کنید که اسلام بدون واسطه و تشریفات خاصی، شما را تنها به خواندن خداوند دعوت می کند که آرامش واقعی را در قلب خود پیدا کنید، ولی در مراجعه به مروجین مذهبی می بینید که هزاران باب و واسطه و امام و امامزاده تراشیده اند با آداب و تشریفات خاص خودشان.(یکی از شاخصه های شرک، ایجاد کثرت است)
 
۹– نکته مهم دیگر این است که همیشه اهل باطل می آیند و حق و باطل را به هم می آمیزند تا بدینوسیله باطل خود را بپوشانند و مردم را گمراه کنند. چنانچه ایشان باطل خالص خویش را آشکارا تبلیغ کنند، بطور حتم کسی توجهی بدیشان نخواهد کرد، بنابراین اینها به ظاهر اسلام در می آیند، در صورتیکه باطن ایشان کاملا ضد اسلام و ضد توحید است. اسلام ظاهری ایشان نمی بایست شما را فریب دهد. ایشان خود را بسیار مقدس و نورانی و اهل قرآن و دعا معرفی می کنند، همچنین اهل نماز و روزه و دیگر شعائر دینی. نمونه آشکار آن نیز خوارج بوده اند که بسیار اهل شعائر دینی بوده اند، ولی می بینیم که حضرت علی، یعنی صحابی عالیقدر پیامبر که عمری را مجاهدت داشته و از ابتدای اسلام همراه این دین بوده است، به این راحتی فریب نمی خورد و توجهی به مقدس بودن ایشان نمی کند و ایشان را سرکوب می نماید. تازه خوارج از خیلی فرقه های گمراه بهتر بوده اند،[۱] چون هم اکنون اهل شرک و قبرپرستی می آیند و خود را بسیار مومن و مسلمان و دوستدار اهل بیت معرفی می کنند و مردم ساده دل هم باور می کنند.(خوارج زمان ما در حقیقت همین روافض و مدعیان تشیع می باشند، خوارج حزب الهی نامی بسیار مناسب برای این احمقان و خشکه مقدسان نادان است، اینگونه پیروان واقعی حضرت علی نیز لکه دار نمی شوند و نام تشیع کمتر به لجن کشیده می شود، خوارج همیشه در برابر اهل بیت بوده اند، در جنگ نهروان مقابل علی بودند و شمر نیز پس از جنگ صفین به خوارج ملحق می شود و سپس در کربلا در برابر حسین می ایستد، پس خوارج دقیقا بر ضد اهل بیت هستند و می بینیم که امروز نیز رفتار و کردار روافض دقیقا برعکس رفتار و منش اهل بیت است، پس روافض و خوارج یکی هستند.)
خوارج مثل حیوانند ای دوست      حقیقت را نمی دانند ای دوست
خوارج دست شیطان داده افسار      بـراه جهل آسـاننـد ای دوست
خوارج پشت دین و ریش و تسبیح    مـوجه یا که پنهانند ای دوست
خوارج فکر کـرده عیـن حقنـد       ولی بدتر ز شیطانند ای دوست
 
    خوارج در تعصب رشد کردند     نمی میرند، سگ جانند ای دوست
سپیدی را بسـی مکروه داننـد       سیـاهـی را نگهبانند ای دوست
خوارج عـاشق رنـگ سیاهند        سیه کار و سیه بانند ای دوست
خـوارج مستحق لعنـت حـق        برای اینکه شیطانند ای دوست
خوارج غیر آنچه دوست دارند       کتابی را نمی‌خوانند ای دوست
 مبادا از خوارج باشی ای دوست    ز دین و عقل، خارج باشی ای دوست
 
      شعر
پشت نقاب دین شده پنهان، خوارجند           در کار دین و دنیا نادان، خوارجند
حزب الله است انگار عنوان این گروه          اما بدان که آیت شیطان، خوارجند
در دستهـایشان عَلَم حـب اهـل بیـت         امـا خلاف مکتب ایشـان، خوارجند
از کینـه و تعصـب ایـن قـوم نـابـکار                ایران شدست کلبه ویران، خوارجند
چون فکر می کنند که حقند و با خدا           آدم کشند راحت و آسان، خوارجند
یک ذره احتمال خطا هم نمی دهند            فِریسیـان دشمن انسـان، خـوارجند
الله پرده ها زده بر گوش و چشمشان           پس غافلند از ره ایمان، خـوارجند
اینهـا خلاف خنـده و آزادی و رفـاه                 از آفتاب و نور گریزان، خوارجند
در هر لباس و ملت و دینی که بوده اند          مثل مصیبتند که اینان، خوارجند
احمق خوارجند، خرابی خوارجند             خواری خوارجند و شیطان خوارجند 

 

 ******
      چــون علی بـا خوارج بَدَم من               دشمـن آدم احمـقـم مـــن
          خارجی کیست؟ دید تک بُعدی              متعصب، همیشه سگ بُعدی
    خـــارجی کیست؟ آدم احمق               دشمـن انتقــاد و راه حـــق
      خارجی کیست؟ دید گنجشکی           عـاشـق رنـگ مکروه مشکی
      دشمن شبهه مـردان احمـــق            جاهلان سبک عقل نـــاحق
   گـوش اینها به قرآن شده کـر            من چه گـویم ز دادار بهتـر؟
     پس رها کن که اینها اسیرند               عاقبـت در جهـالت بمیـرنـد 

 

۱۰- و در آخر به عنوان مهمترین شاخص: جبهه حق چون حق است و توان پاسخ دادن دارد، به همین دلیل ، توان شنیدن هم دارد و نه سانسور می کند و نه فیلترینگ و نه پارازیت، ولی جبهه باطل چون توان پاسخگویی با حق را ندارد در همیشه تاریخ دست به ترور و زور و خفقان و سانسور برده است. برای همین شما نگاه کنید و ببینید چه کسانی بیشتر تحمل شنیدن انتقاد و سخن مخالف را دارند همانجا حق است.
 

 


[۱] در ضمن لازم به تذکر است که خوارج بسیاری از خرافات روافض را ندارند و حتی خوارج امروزی نسبت به گذشته بسیار معتدل تر شده اند.

نویسنده: علیرضا حسینی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …