در اینجا به یکی از شبهات مطرح شده پیرامون آیات قرآنی می پردازیم. مطالب اینگونه بیان شده اند که ظاهرا یکی دو پاراگراف از انتهای یک مقاله می باشند، یعنی بدینصورت:(به قول ابوزید باید اصل و فرع را در گفتارهای قرآنی بازشناخت. هرجا سخن از عبادت یا آفرینش است خدا میان زن و مرد فرقی ننهاده است. اما وقتی به قلمرو اجتماعی میرسد گفتارهای قرآن تبعیضآمیز به نظر میآیند. ابونصر میگوید گفتارهایی که به موقعیت اجتماعی زن اشاره دارد همه بسته به سیاق نزول آیاتاند. در نتیجه باید اصل را آیات ناظر به آفرینش زن و مرد قرار داد که آنها را برابر میدانند. آیات ناظر به موقعیت اجتماعی فرعاند؛ یعنی اگر پیامبر امروز زنده بود و مسلمانان میتوانستند از او درباره مسائلشان بپرسند و حکم خدا را درباره برابری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زن و مرد بخواهند، بیگمان خداوند به برابری آنها حکم میداد. ابوزید میگوید مسأله آن است که ما به چیزی به نام آزادی انسان باور داریم یا نه. در کار تأویل گفتارهای قرآنی اگر کسی به اصل آزادی فرد – چه زن چه مرد – مسئولیت و اختیار او در برگزیدن دین و بسیاری چیزهای دیگر باور نداشته باشد راهی برای رهایی از چنبره بسته ذهنیت متعصب نیست؛ ذهنیتی که قرآن را قربانی تاریک اندیشی خود میکند و مسلمانان را از همزیستی مسالمتآمیز با دیگران و مشارکت تمدنی با ملتهای دیگر باز میدارد. سنجش رأی ابوزید مجالی دیگر میطلبد، غرض تأکید بر اهمیت راه جدیدی است که او در اواخر عمرش برای فهم قرآن یافته بود. مشخصات کتاب شناختی نصر حامد ابوزید، التجدید و التحریم و التأویل؛ بین المعرفه العلمیه و الخوف من التکفیر، بیروت، المرکز الثقافی العربی۲۰۱۰)
و اما پاسخ :
۱- باید گفت اگر عبادت را چیز بدی بدانیم آری به زن ظلم شده، ولی مگر عبادت چیز بدی است؟!! اتفاقا خداوند زنان را بیشتر دوست داشته که آنها را در سن ۹ سالگی دعوت کرده است و مردان را در سن ۱۵ سالگی. به نظر من در اینجا به مردها ظلم شده و نه به زنان!!
۲- در بررسی آیات الهی نمی توان یک بُعدی قضاوت نمود و به آیات قرآن تنها از یک دریچه (مثلا مادیات) نگاه کرد و سپس حکم نمود که این آیات پیرامون حقوق زن و مرد تبعیض آمیز هستند. به عنوان مثال چنانچه دیه مرد بیشتر از زن تعیین شده، باید به مسئولیتهای یک مرد در قبال خانواده اش و همچنین امرار معاشی که بر عهده اوست نیز توجه داشت و باید متوجه بود که در اثر عدم حضور وی خانواده او دچار چه مشکلاتی می شوند؟ و طبعا نتیجه این حکم به نفع زن و فرزندان وی ختم می شود نه اینکه مرد بخواهد این دیه را همراه خود به گور ببرد.
۳- پیامبر اسلام در خصوص بسیاری از موارد به صورت اصلاحی عمل می کرده اند و نه ناگهانی. مانند روشی که برای حذف تدریجی برده داری داشتند.(یا شرب خمر) در خصوص زنان نیز قطعا چنانچه ایشان حضور داشتند همان حقوقی که برای مردان در نظر گرفته شده را برای زنان نیز در نظر می داشتند و هیچگاه به زنان ظلم نمی کردند. هم اکنون نیز بعضی از مسائل جزء مسائل روز هستند و ممکن است در قرآن و سنت یافت نشوند که علاوه بر اجتهاد فقها در ارائه حکمی معقول، می توان به حکم حکومتی نیز اشاره داشت که اولی الامر و حاکم وقت می تواند طبق شرایط روز، حکمی را صادر نماید و این بلااشکال خواهد بود.
۴- برخی از موارد مانند شیوه پوشش حجاب زنان (جلباب یا چادر سیاه و . . .) بسته به شرایط و نوع آب و هوای هر کشور متفاوت است و مسلما هیچ عقل سلیمی برای زنان عشایر و روستایی و شهری و معلم و دکتر و اسکیموهای قطب شمال و . . . نسخه واحدی را نمی پیچد.
۵- اصل اسلام (و سایر ادیان توحیدی) بر مبنای توحید (پرستش یک خدا) می باشد ولی متاسفانه مردم، گرفتار حاشیه ها و فروع و شاخ و برگها شده اند. این مواردی است مربوط به ظواهر دین(فقه) ولی روح دین و باطن آن همان است که گفتیم. دین باید به صورت آگاهی و عشق از درون بجوشد. آنگاه عفت زن عمیق و باطنی می شود و نه منحصر در پوششی ظاهری.