پاسخ به ردیه مقاله: شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت

منتقد: مدتی است که کفگیر این سایت به ته دیگ خورده و دست به دامن نوشته های فردی به نام علی حسین امیری می شود. نوشته هایی که اکثرا حتی ارزش پاسخگویی ندارند. ولی چون ظاهرا آخرین نوشته او یعنی (شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت) امر را بر نامبرده مشتبه کرده تا جایی که از خوانندگان خود می خواهد این نوشته را تکثیر کنند تا همگان از آن مستفیض شوند، بنده پاسخ این نوشته را می دهم تا ایشان از توهم خارج شوند. نوشته اید:" بر فرض صحت این چنین احادیثی باید گفت: چه کسی گفته که شناختن (یعرف) امام زمان یعنی بیعت با او …"

پاسخ: اولا: چرا می گویید در صورت صحت چنین احادیثی ، مگر این حدیث در اکثر کتب شیعه وسنی (حتی صحیحین شما) و به گونه های مختلف نیامده. ثانیا: در صحیح مسلم این حدیث بدین گونه آمده وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً. ( صحیح مسلم: ج ۶ ص ۲۲ ح ۴۶۸۶) پس چطور جنابعالی می گویی این حدیث ، دلیلی برای بیعت با امام زمان اشخاص نیست؟!!

پاسخ نقد: خیلی جالب است دوست عزیز، کفگیر ما به ته دیگ خورده یا کفگیر صدها حوزه علمیه و هزاران روحانی خمس خور؟ این امری واضح است که ۱۴۰۰ سال است احادیث پیامبر(ص)، بازیچه دست شما شده است، شما در مهمترین اصل مذهب خود وامانده اید و با هزار و یک کلک و سفسطه و بازی با کلمات موفق به اثبات آن نشده اید که اگر موفق شده بودید به قول خداوند جاء الحق و زهق الباطل . . . پس از ۱۴۰۰ سال باید سایر مسلمانها کفریات و دروغ های شما را قبول می کردند . کفگیر شما به ته دیگ خورده است که چون آیه ای در خصوص مذهب فاسد خود مبنی بر خلافت منصوص ندارید به احادیث متوسل می شوید و چون در حدیث هم سخن روشن و واضحی وجود ندارد دست به دامان تحریف معانی لغات می شوید و می گویید منظور پیامبر از مولی یعنی: خلیفه . . . و کفگیر شما ته دیگ خورده است که می گویید منظور از یعرف(شناخت) یعنی: بیعت . . . ضمنا فرافکنی نکنید این حدیثی که تازه عنوان می کنید(چون کفگیرتان ته دیگ خورده) ربطی به آن حدیث اول ندارد و باید برای پاسخگویی به آن پرونده ای جدید باز شود، بحث ما پیرامون حدیثی بود که شما صبح تا شب در بوق و کرنا می کنید : من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه. اگر شناخت و بیعت نزد شما یکی است پس شما کی و کجا با امام زمان فعلی خود بیعت کرده اید؟! (لابد در خواب؟!!) اگر این استدلال را قبول کنیم باید بگوییم که همه شیعیان به مرگ جاهلیت می میرند چون هیچ کس امام زمان غائب را حتی نمی بیند چه برسد به اینکه بخواهد با او بیعت بکند. در ضمن نوشته های ما ارزش پاسخگویی ندارند یا اینکه شما توان پاسخگویی ندارید و یا می خواهید با این پاسخگویی ها بی سر و ته و متنقاض فقط در دهان طرفداران خودتان را ببندید و اینگونه آنها را فریب دهید که بعله! ما هم جواب دادیم! غافل از اینکه کسی که جواب داده املای کلمات را هم بلد نیست و به جای تهدید نوشته: تحدید(یعنی تعیین محدوده!)

 

منتقد: نوشته اید:" در این حدیث منظور پیامبر(ص)این بوده که مردم نسبت به امور سیاسی زمان خود بی تفاوت نباشند و نگویند دین از سیاست جداست، بلکه هر کسی حتما باید امام زمانش(یعنی حاکم و رهبر سیاسی زمان خودشان، امام زمانش، یعنی زمانه خودش) را بشناسند و فقط با شناخت از او اطاعت کند(طبق آیه اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم) ولی اگر کسی امام زمان خود را نشناسد ممکن است خدای ناکرده او را در معاصی خداوند اطاعت کند…"

پاسخ: اولا: بزرگترین بی تفاوتی مردم به امور سیاسی ، این است مردم نسبت به شایستگی حاکم و رهبر خود بی تفاوت باشند.آیا این سخنی یاوه نیست که مردم نسبت به شایستگی حاکم خود بی تفاوت باشند ولی به رفتار او نگاه و به قول شما باشناخت از او پیروی کنند!!!!

پاسخ نقد: چه ربطی دارد؟ این سخنان زاییده افکار مالیخولیایی و توهم زده تاریخی شماست که برای امامان خود جنبه الهی و قدوسی قائلید، ولی در دنیای واقعی(و نه دنیای خیالی و اوهامی) انسان ها خاکستری هستند، هم خوبند و هم بد، هم دچار لغزش می شوند و هم کارهای خوب می کنند، حاکم نیز انسانی است مانند سایر انسانها (همانگونه که حضرات ابوبکر و عمر و علی در تاریخ به این نکته اشاره کرده اند) پس وقتی ما طبق حدیث پیامبر(ص) از آنها شناخت داشته باشیم می دانیم کجا باید پیروی کنیم و کجا باید الگو پذیری کنیم و کجا اطاعت نکنیم و حتی اگر نیاز شد امر به معروف کنیم، نه مانند شما بسیجیان نادان که مطیع و بنده و برده بی چون و چرای خامنه ای شده و در تمامی معاصی او شریک شده اید . . .

منتقد: ثانیا: مگر خودت نمی گویی اطاعت باید طبق آیه (آیه اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم) باشد. آیا اطاعت از الله و رسولش گزینشی است که اطاعت از (اولی الامر) گزینشی باشد. البته برای شما و پدران شما که اطاعت از رسول خدا را نیز گزینشی می دانید، چنین چیزی بعید نیست( شاید در یک نوشته دیگر مفصل در این باره نوشتم)

پاسخ نقد: دوست عزیز بدبختی شما این است که آیات قرآن را تکه پاره در مغز شما کرده اند و با همین کلک ها موفق به فریب شما شده اند، اگر به جای منبر و روضه و زیارت خواندن، ادامه آیه را می خواندی دچار این گمراهی و انحراف عمیق نمی شدی : . . .فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ . . . . اگر اطاعت از اولی الامر گزینشی نبود باید برای او هم اطیعوا می آمد و در ادامه نیز می گفت: با اولی الامر هرگز منازعه نکنید، ولی اینجا می گوید اگر اختلاف و منازعه ای پیش آمد آنرا به کتاب خدا و سیره رسول الله ارجاع دهید . . . واقعا برایتان متاسفم که با طناب پوسیده آخوندها وارد جهنم می شوید . . .

منتقد: نوشته اید:" با این تعریف شمول تفسیر حدیث پیامبر(ص)برای تمام زمان ها و مکانها و تمام جهان می شود و نه فقط برای زمان وفات پیامبر! یعنی هر کسی چه مسیحی و یهودی و چه کمونیست و چه سنی و چه شیعه، در هر زمان و مکانی اگر بدون شناخت از حکام خود اطاعت کند به مرگ جاهلیت مرده و وارد دوزخ می شود . آری بسیار مسخره است که مثلا کسی حضرت علی را نشناسد و به مرگ جاهلیت بمیرد…"

پاسخ. بنازم به این همه استعداد!! دوست عزیز معلوم است که این حدیث برای تمام اعصار است (حتی قبل از اسلام). کسی که بیعت ابراهیم را قبول نکرد و زیر سایه نمرود رفت ، کسی که با موسی بیعت نکرد و با فرعون بیعت کرد ،کسی که با رسول خدا بیعت نکرد و با ابوجهل بیعت کرد، کسی که با علی بیعت نکرد وبا غاصبین خلافت بیعت کرد، کسی که با امام حسین بیعت نکرد وبا یزید بیعت کرد، و در زمان معاصر ، کسی که با امام عصر بیعت نکند وبا صهیونیزم و کفار بیعت کند ،مشمول این حدیث اند. دوست عزیز این شبهه تو ناشی از آن است که حدیث را خوب درک نکردی، و به عقیده شیعیان نیزآشنایی نداری( ولی آنرا نقد می کنی!) این حدیث فقط برای سالهای بعد ار رحلت رسول خدا نیست، وهمیشه تاریخ می توان از آن استفاده کرد.

پاسخ نقد: شما که لالایی بلدی چرا خوابت نمی بره و چرا از خامنه ای این وارث نمرود و فرعون و ابوجهل و . . . پیروی می کنی . . . و چرا در هزاران سایت شیعه در ایران یک کلمه انتقاد نسبت به این فرعون به چشم نمی خورد؟ این بود شیعه شورشی و عدالت طلب و حق طلبی که قرنها بر کوس عدالت طلبی و مبارزه با ظلم می زد، پس چرا اکنون خفقان گرفته است؟

منتقد: نوشته اید:" اتفاقا و دست بر قضا همین حدیث یکی از دلایل محکمی است که ثابت می کند، پیامبر اسلام برای پس از خودشان هیچ جانشینی معرفی و تعیین نفرمودند، زیرا اگر بنا به عقیده فاسد و تفرقه افکن تشیع صفوی، حضرت علی از سوی پیامبر(ص) به عنوان خلیفه و امام معرفی شده بود ، مردم در مسجد از پیامبر سئوال می کردند که یا رسول الله این چه حرفی است که شما می زنید همه ما علی را می شناسیم و محال است کسی از ما به مرگ جاهلیت بمیرد ."

پاسخ: باز هم کج فهمی خود را نشان دادی . دوست عزیز اتفاقا این حدیث ثابت می کند همچنانکه در طول تاریخ و تا زمان رسول خدا همواره یک فرد برگزیده خدا و شایسته حاکمیت بوده است، پس از رسول خدا نیز این اصل پا برجاست. رسول خدا حتی تعداد آنها را فرموده که ۱۲ نفرند و حتی نام آخرین آنها را فرموده و اینکه از اهل بیت اوست، پس آیا نادانی نیست که معتقد باشیم نام اولین جانشین خود را که برای اصحاب بسیار مهمتر بود ، را نگوید؟ شیعه می گوید ایشان بارها چنین کرده اند خصوصا در واقعه غدیر در آخرین حج خود .

ضمنا اول تو ثابت کن که این حدیث بعد از واقعه غدیر بوده بعد شبهه صد تا یک غاز بگو که پس چرا مردم به پیامبر نگفتند" یا رسول الله این چه حرفی است که شما می زنید همه ما علی را می شناسیم و محال است کسی از ما به مرگ جاهلیت بمیرد. تازه اصلا اگر هم بپذیریم این حدیث بعد از واقعه غدیر است، چرا الزاما اصحاب باید چنین سخنی بگویند!! (واقعا این هم شد شبهه )

پاسخ نقد: مگر طبق عقیده فاسد شما واقعه یوم الانذار و مباهله و برادری و آیه ولایت و . . . در طی ۲۳ سال نبوده؟ شیعه معتقد است که پیامبر(ص) از همان ابتدای رسالت تا انتها در هر فرصت و در هر جایی جانشینی و امامت حضرت علی را بیان می نموده است. حتی عالم مشهور شیعی شیخ شرف الدین در کتاب المراجعات نامه دوازدهم از قول ابن عباس می‌گوید: (در باره علی ۳۰۰ آیه قرآن نازل شده است و در ادامه نیز می گوید: و دیگری می‌گوید ربع قرآن در باره اهل بیت است.) پس چنانچه این حدیث قبل از واقعه غدیر هم بوده باشد، باز باید مردم می گفتند: (ما علی و امام و جانشین پیامبر را می شناسیم و محال است کسی از ما به مرگ جاهلیت بمیرد.) ولی متاسفانه شما توجهی به این نکات نداشته و تنها بدون تامل آمده اید و بیسوادی خویش را به نمایش گذاشته اید و به خیال خود ردیه نوشته اید و حتی نوشته اید که چرا الزاما اصحاب باید چنین سخنی بگویند!!! آری چون شما نمی خواهید از راه منحرف و مذهب باطل خویش دست بکشید، بنابراین هیچگاه چنین سوالاتی را از خود نمی کنید.

منتقد: نوشته اید:" به فرض اگر ادعای شما صحیح باشد و حضرت فاطمه، امام زمانش یعنی حضرت علی را می شناخته و از ایشان اطاعت می کرده ( طبق تفسیری که شما از این حدیث دارید ) پس چرا حضرت فاطمه، خلاف روش و سیره حضرت علی با عمر و ابوبکر عمل کردند؟ حضرت علی با ابوبکر و عمر آشتی بود و حرف می زد و گفتگو می کرد، ولی حضرت فاطمه بر خلاف امام زمان خودش یعنی علی با آن دو نفر قهر کرد!!! حضرت علی پشت سر ابوبکر و عمر نماز می خوانده، ولی حضرت فاطمه با آنها قهر بوده!!!"

پاسخ: این دوست ما چنان در اوهام خود غوطه ور است که گویا از بدیهیات تاریخی هم بی اطلاع است. اولا:در زمان حیات حضرت فاطمه، هم او و هم حضرت علی به شدت در مقابل غضب خلافت، موضع گرفتند و یکسان عمل کردند. پس چرا می گویی فاطمه خلاف روش علی عمل کرد. مگر حمله و تحدید آتش زدن خانه فاطمه برای گرفتن بیعت از علی نبود. مگر حضرت علی در حیات حضرت فاطمه با ابوبکر و عمر بیعت کرده بود که فاطمه چنین نکرد. تو از کجا می دانی اگر علی بخاطر مصالحی از مخالفت دست بر داشت، فاطمه چنین نمی کرد.

ثانیا: حضرت علی فقط پس از شهادت فاطمه و تنها شدن، مجبور به بیعت اجباری با ابوبکر شد. بیعتی که فقط برای دفع شر و جلوگیری از هدم اسلام صورت گرفت و بس. حضرت علی حتی ابوبکر را برای نماز میت فاطمه خبر نکرد تا به او مشروعیت نبخشد. وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم، سته أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یوءذن بها أبا بکر وصلى علیها وکان لعلى من الناس وجه حیاه فاطمه فلما توفیت استنکر على وجوه الناس فالتمس مصالحه أبى بکر ومبایعته ولم یکن یبایع تلک الأشهر. فاطمۀ زهرا بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شش ماه زنده بود ، وقتی از دنیا رفت ، شوهرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد و خود بر او نماز خواند . تا فاطمه زنده بود ، علی [ علیه السلام] در میان مردم احترام داشت ؛ اما وقتی قاطمه از دنیا رفت ، مردم از او روی گرداندند و این جا بود که علی با ابوبکر مصالحه و بیعت کند . علی [ علیه السلام ] در این شش ماه که فاطمه زنده بود ، با ابوبکر بیعت نکرده بود . صحیح البخاری، ج ۵، ص ۸۲ .

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نامه ۲۸ می فرماید : إنّی کنت أقاد کما یقاد الجمل المخشوش حتى أبایع . مرا از خانه‌ام کشان کشان به مسجد بردند ؛ همان‌گونه‌ای که شتر را مهار می‌زنند و هر گونه فرار و اختیار از او می‌گیرند .پس هرگز بیعت ظاهری علی را نشان تایید ایشان فرض نکن.

ثالثا:در مورد کمکهایی که حضرت علی به خلفاء انجام داده است باید بگویم ،امیر مؤمنان اگر چه از منصب خلافت و جانشینی به حق رسول خدا بازماند و در واقع حق مسلم ایشان را غصب کردند ؛ ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که به دیگر وظایف خود عمل نکند ؛ زیرا گاهی تدبیر‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط خلفا سبب می‌شد ، اساس اسلام به خطر بیفتد ؛‌ در این موارد امام وظیفه داشت که اجازه ندهد شریعت اسلامی قربانی ندانم کاری‌ها شود ؛ مثلاً در قضیه جنگ نهاوند ، پادشاه ایرانیان لشکر عظیمی را برای نابودی اسلام فراهم کرده بود و اگر تدبیر امیر مؤمنان علیه السلام نبود‌ ، نه تنها لشکر عمر که به طور قطع تمام مسلمانان و اسلام از بین می‌رفت .

در حقیت امیر مؤمنان بین ارتداد مردم و بازگشت به رسوم جاهلی و میان صبر و شکیبائی در برابر ظلم‌ها و همکاری با خلفا ، یکی را باید انتخاب می‌کرد که طبق دستور رسول خدا ، گذشتن از حق غصب شده خود و همکاری با خلفا را ترجیح داد تا اصل و اساس اسلام به خطر نیفتد

مشورت‌ها و همکاری‌های امیر مؤمنان با خلفا در زمینه‌های دفاعی و جنگی منحصر می‌شود به مواردی که بحران‌های سیاسی و نظامی ـ به خاطر سوء تدبیر حاکمان ـ اصل و اساس جامعه اسلامی را به خطر می‌انداخته است ، بنابراین نباید این گونه راهنمائیها و همکاری‌ها را به حساب دفاع از خلفا و اعلام رضایت از آن‌ها گذاشت ؛ زیرا آن حضرت در حقیقت از ثمره بیست و سه سال زحمت طاقت فرسای رسول خدا و جانفشانی‌های خودش در گسترش اسلام حفاظت و نگاهبانی می‌کرد ، نه از حکومت خلفا یا تأیید لشکر کشی‌ها و جنگ‌های خلفا .

دخالت‌های امیر مؤمنان علیه السلام در امور قضائی نیز در مواردی بود که عدم آگاهی خلفا به پیش پا افتاده ترین احکام اسلامی سبب می‌شد که حقی از بی‌چاره ای ضایع و به مظلومی از مسلمانان ظلم شود . در حقیقت آن‌ها پناهی جز امیر المؤمنین علیه السلام نداشتند و اگر امام دخالت و از حق آنان دفاع نمی‌کرد ، به یقین راهی برای استیفای حقوقشان نمی یافتند. (مثل دخالت حضرت علی در مورد دستور سنگسار کردن زن دیوانه زانی توسط عمر و زنی مؤمنه به همراه فرزندی در شکم توسط عثمان)

پاسخ نقد: چرا سفسطه می کنید و آسمان ریسمان می کنید، شما باید دقیقا پاسخ ما را بدهید بنا به عقیده شما ماموم باید دقیقا جا پای امام بگذارد (مثل همان جایی که می گویید: سلمان فارسی جا پای علی قدم می گذاشته!) سئوال ما دقیقا این است: چرا حضرت فاطمه دقیقا مانند حضرت علی که با عمر و ابوبکر حرف می زد چنین نکرد و با آنها قهر کرد؟ و علی کجا مردم را جمع کرد و برای آنها خطبه فدکیه خواند که حضرت فاطمه نیز به ایشان اقتدا کرد و خطبه فدکیه خواند؟!! و علی کجا سر قبر حمزه می رفت و گریه و زاری می کرد که فاطمه نیز به او اقتدا کرد و چنین کرد؟!! به جای سفسطه باید دقیقا پاسخ این سئوالات کمرشکن را بدهید؟

منتقد: نوشته اید:" حتی ما در زمان خلافت حضرت عثمان نیز شاهد چنین روش و رویه ای از سوی حضرت علی هستیم، یعنی ایشان بر خلاف نظر دروغ شما که عقیده دارید حضرت فاطمه با خلفا قهر کرد و دوری کرد، مرتب به خانه خلیفه رفت و آمد می کرد و مردم را دعوت به آرامش و صلح و صفا می نمود، ولی شما عقیده دارید حضرت فاطمه بر خلاف سیره و منش و خلق و خوی امامش یعنی حضرت علی، رفتار می کرده اند

پاسخ نقد: و این چه تحلیل و برخورد متضاد و متناقضی است که از یکسو می گویید: علی چنان کرد برای حفظ اتحاد و مصلحت مسلمین ولی در همان حال فاطمه عکس او عمل کرد؟ برای چه؟ شاید او هم برای حفظ اتحاد و مصلحت مسلمین!!!!

منتقد: و نوشته اید: بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است، وی کور و کر است، درک سیاسی ندارد……"
پاسخ:  جنابعالی نشان دادی که چقدر درک وشعور سیاسی ودینی دارید !!!(خصوصا در بند دوم نوشته ات!!) پس خواهشا دیگران را متهم نفرمایید.

 پاسخ نقد: شما نیز مشخص است که از همان قبیله و دار و دسته جناب قزوینی و سایت ولی عصر هستید، چون در هیچ جایی از انتقادات گهربارتان به جناب آقا ولی فقیه کوچکترین اشاره ای نکردید و جرات وارد شدن به دایره سیاست را به خود ندادید با اینکه بسیاری از مطالب ما در مورد سیاست و جناب خامنه ای بود. آری وقتی بخواهیم با امثال شما خوارج حزب الهی در مورد سیاست صحبت کنیم می بینیم که فورا می گویید: ما سیاسی نیستیم!! و یا همچون شبکه ضاله ولایت می گویید: ما جمهوری اسلامی را دوست داریم ولی سیاسی نیستیم و وارد بحث سیاست نمی شویم!!! ولی ظاهرا شما شعار معروف دیانت ما عین سیاست ماست را فراموش کرده اید؟!!  و این واقعا عجیب است از کسانی که ادعای تشیع دارند، چون اصولا تشیع همیشه در طول تاریخ حزبی سیاسی بوده و مگر ادعای خلافت منصوص حضرت علی چیزی جز دخالت سیاست در دین است؟ البته چون سیاست فعلی آخوندهای شما چیزی جز انحراف و فساد نیست بنابراین خفقان گرفته اید و دیگر کاری با سیاست ندارید و به بدترین بیسوادی یعنی بیسوادی سیاسی مبتلا شده اید، کور و کر شده اید و درک سیاسی ندارید.

در انتها : مسئولین سایت اسلام تکس آنقدر شرف و شجاعت دارند که نظرات موافق و مخالف را می آورند ولی سایت ولیعصر آقای قزوینی چون خیلی دستش پر است و کفگیرش به ته دیگ نخورده، هنوز در مقاله قبلی ما وامانده است و جرات طرح آن را نداشته است : مقاله : ده سئوال کمر شکن(در رد بیعت غدیر خم!) و همینطور کتابی بنام: پاسخ به شبهات قزوینی در سایت عقیده که هنوز جناب قزوینی پاسخی برای آن نداشته و البته همه اینها به این خاطر است که مذهب تشیع و مراجع آن بسیار دستشان پر است و کفگیرشان به ته دیگ نخورده است!!! ضمنا دوستانی که کف دیگشان خیلی پر است و خوشبختانه اعتراف کرده اند که کاربرد این حدیث برای همه زمانهاست باید بگویند که: امام زمان فعلی ما کیست که اگر او را نشناسیم به مرگ جاهلیت مرده ایم؟ اگر فرزند امام حسن عسگری است که به اعتراف خودتان ۱۲۰۰ سال است پشت ابر مخفی شده و راهی برای شناسایی او وجود ندارد!! و تازه در احادیث گفته اگر کسی گفت مرا می شناسد(یعرف) او دروغگوست!!!(تناقضی مجدد در مذهب باطل و فاسد)
ضمن اینکه شناخت یا عدم شناخت او هیچ سود و ضرری برای کسی ندارد . اگر هم می گویید از روی احادیث او باید عمل کنیم که بیشتر احادیث ایشان از سوی دروغگویانی نقل شده که دست بر قضا بیشترش مربوط به خمس است و وجوب پرداخت این مهمترین امر دین!  و البته ممکن است بگویید که منظور :  شناختن حاکم ظاهری و پیدای فعلی است که برای مردم ایران می شود: جناب خامنه ای!! در این صورت ما با شما ۱۰۰% موافقیم و از سایت ولیعصر و سایر سایتهای شیعی مصرانه خواهش می کنیم خصوصیات دقیقی از رفتار و کردار و نتایج خردمندانه این رهبر فرزانه را برای تمام مردم ایران توضیح دهند که مبادا خدای ناکرده مردم ما به مرگ جاهلیت بمیرند، مرد باشید و بیایید و بنویسید تا ما نیز پاسخ دهیم و تا :

                                                  تا سیه روی شود هر که در او غش باشد! 

 

نویسنده: علی حسین امیری

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …