آیا حضرت عثمان قاتل دو دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده ؟

                                       
پاسخ شیعه : در بسیاری از متون روائی اهل سنّت مهم ترین افتخار برای عثمان را دامادی او برای دو تن از دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم (رقیّه و ام کلثوم) ذکر نموده‌اند و به همین دلیل لقب « ذوالنورین» به عثمان داده‌اند و نیز روایتی را نقل می‌کنند که آن حضرت پس از مرگ دو دخترش فرموده‌اند: اگر ده دختر هم می‌داشتم آن ها را به عقد عثمان در می‌آوردم .
ولی اکنون این سئوال مطرح است که برای آن دختر چه اتّفاقی افتاده است ؟ آیا این نکته صحیح است که او مورد ظلم و ستم همسرش « عثمان» قرار گرفته و پس از تحمل درد و رنج های فراوان در خانه او کشته شده است ؟
مطالبی از کتاب های اهل سنّت:
احمد حنبل در مسندش با سند صحیح می‌نویسد:
زمانی که رقیه رضی الله عنها از دنیا رفت رسول خدا صلی الله علیه[ وآله ] وسلم فرمود: کسی که دیشب با همسر خود همبستر شده داخل قبر نشود ؛ از این رو عثمان بن عفان داخل قبر نشد …
مسند احمد بن حنیل ، ج ۳ ، ص ۲۲۹ و الاستیعاب هامش الاصابه ، ج ۴ ، ص ۳۰۱ و الاصابه ، ج ۴ ، ص ۳۰۴ و فتح الباری ، ج ۳ ، ص ۱۲۷ .

و در بخاری از قول أنس آمده:
حضرت در کنار قبر نشسته بود و اشک می ریخت فرمود: کدام یک از شما دیشب با همسر خویش همبستر نشده است ؟ که ابوطلحه گفت: من با همسر خویش همبستر نشده ام و او [طلحه] داخل قبر گردید .
صحیح بخاری ، ج ۲ ، ص ۹۳ .
مطالبی از کتاب های شیعه:
……دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نزد پدر رفته و از رفتار همسرش شکایت نمود امّا حضرت فرمود: زشت است زن دیندار و با کمال هر روز شکایت همسرش را نزد دیگران ببرد امّا این داستان تا سه روز دیگر تکرار شد تا این که در روز چهارم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم امیرالمومنین علیه السلام را خواست و فرمود: شمشیر را بر دار و آن را در جامه‌ات مخفی ساز و به خانه دختر عمویت برو و او را بیاور و اگر کسی بین تو و او مانع گردید گردنش را بزن ! و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چون انسان ره گم کرده به سوی خانه عثمان در حرکت بود که امیرالمومنین علیه السلام دختر آن حضرت را از خانه خارج ساخت و به سوی حضرت باز می‌گرداند که به محض این که در بین راه نگاهش به پدر افتاد صدایش را به گریه بلند نمود و حضرت نیز گریست و اشک از دیدگانش جاری شد و دخترش را به منزل خود برد و چون جامه از پشت دخترش برداشت و آثار جنایت را مشاهده نمود سه مرتبه فرمود: خدا او را بکشد که تورا کشت ! و بعد از این روز که روز یک شنبه بود سه روز بعد از آن به شهادت رسید و این در حالی بود که در شب شهادت رقیّه ، عثمان با جاریه دیگری همبستر شده بود .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به دخترش فاطمه سلام الله علیها دستور داد تا با دیگر زنان مومن ، پیکر او را از خانه خارج ساخته و تشییع نمایند و چون عثمان نیز برای تشییع حاضر گردید و نگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او افتاد سه مرتبه فرمود: هر کس که دیشب با یکی از اهل و عیال خود همبستر شده در تشیییع جنازه حاضر نشود . امّا با این وجود عثمان بازنگشت تا این که در مرتبه چهارم حضرت با صدای بلند فرمود: آن کس را که گفتم باز گردد و الّا او را با اسم مشخص می‌کنم که در اینجا دیگر عثمان در حالی که بر شانه غلام خود تکیه کرده بود به شکم خود چسبید و به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم عرض کرد: من درد معده دارم اگر اجازه دهید برگردم ، حضرت فرمود: برگرد !
اصول کافی ، کلینی ،ج ۳ ، ص ۲۵۱ .
و حال زمانی که وضعیت اولین زوجه عثمان یعنی رقیه این گونه باشد و برخورد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نیز با او آن چنان که گفته شد باشد چه گونه می توان تصوّر نمود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دختر و یا دختر‌خوانده دیگری را به عقد عثمان درآورند و آن گونه که اهل سنّت ادّعا می کنند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده باشد: اگر من ده دختر هم می داشتم یکی پس از دیگری به ازدواج عثمان در می آورد
م.
‌                                                                                                
                                                                                                      

پاسخ اهل سنت :
اولا: بنا بروایت شیعه در نوشته فوق ، دختر رسول الله در خانه پدر مرد
پس چه عیبی است بر عثمان اگر با اهل خود همبستر شود
او که از خانه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم خبر نداشت که رقیه حالش خیلی بد است و شاید که بمیرد! با این پیش فرض ، پس کل داستان شما باطل میشود یعنی عیبی در مورد همبستری بر عثمان مترتب نیست
پس اگر میخواهید برای عثمان عیبی را ثابت کنید ، بهتر است حرف ما را قبول کنید که زن عثمان در وقت مرگ خانه شوهرش بود، و کتاب کافی خود را بدیوار بکوبید چون دایم آبروی شما را میبرد.
دوما: در خانه خود هم اگر عثمان با زن یا کنیز خود همبستر شود شماتتی بر او نیست.
زیرا شب ها بین زنها تقسیم است و یک زن مسئول مریضی طولانی زن دیگر نیست و حق خود را میخواهد و یا حتی مرد حق دارد نیاز خود را برآورد.
بله اگر دختر پیامبر ناگهان مریض میشد یا از بام پرت شده بود و عثمان با زن دیگر میبود آنوقت این عیب است اما فراموش نکنید ، دختر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از یک بیماری طولانی در رنج بود و انوقتها اوژانس نبود که ببرندش بیمارستان و عثمان پشت در بیاستد.
انها به اندازه توانایی خود درمان کردند .
سوما: در فرض شما خود رسو الله صلی الله علیه وآله وسلم هم بعنوان پدر میبایست در خانه دخترش در آن حالت نزع حاضر میبودند اما شما دیدید که غیر از طلحه بقیه با همسران خود در آن شب ،همبستر شده بودند و کسی اعلان نکرد که حاضر است داخل قبر شود.
چهارمآ: این یک حسن و خوبی عثمان است که دروغ نگفت و داخل قبر نشد و ما میدانیم که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عذر ظاهری منافقان را میپذیرفتند و رازشان را فاش نمیکردند.
اما شیعه در اینجا میگوید عثمان مجبور شد زیرا رسول الله تهدیدش کرد که رسوایش میکند.
پس معلوم میشود که رسول الله واهمه ای از عثمان نداشته پس چرا بخاطر نفاق او و ابوبکر و عمر را رسوا و طرد نکرد.
برای کار کوچک نزدیک بود چنین کند برای کار بزرگ ( برکناری علی ) نه تهدید کرد نه هیچی ! چرا ؟؟
چهارما: اگر عثمان قاتل دختر پیامبر بود رسول الله چرا مجازاتش نکرد ایا سزای قاتل این است که به او بگویی مقتول را در قبر نگذار؟!!!!
پنجما در همین کتاب کافی نوشته شده که عثمان بخاطر خونخواهی یک کافر، دختر پیامبر را کشت ، این که دیگر جنگ علنی بود و شما میگویید باز پیامبر به عثمان چیزی نگفت .
والله اگر قضیه برعکس میبود یعنی پادشاه دختر یک رعیت خود را بکشد برجان خود ایمن نمیباشد پس وای بحال وقتی که رعیت دختر پادشاه را بکشد آنهم بخاطر این بکشد که انتقام کشته شدن دشمن را از پادشاه را گرفته باشد.
و پادشاه فقط بنشیند و همراه دختر خود گریه کند !!!
آیا شما نظاره کردید عقل شیعه را در وقت تهمت زدن ؟!!
اگر متوجه نشدید این مثال چشم شما را باز میکند:
فرض کنید دختر خمینی زن من باشد ( العیاذ بالله ) و من بخاطر اینکه خمینی ، صدام حسین را کشته در صدد کشتن دخترش باشم و دختر را بشدت کتک بزنم و او برود پیش خمینی و ماجرا را بگوید.
آیا خمینی به او میگوید که برگرد خانه شوهرت ویا میاید مرا دستگیر میکند.
حالا گیرم که خمینی دختر را به خانه من بازگرداند و من همچنان او را بزنم تا خمینی بی طاقت شود و دختر بزور ببرد خانه خودش ، و بشیند به همراه دخترش از دست من گریه کند !!! و دختر در خانه پدرش شهید شود و خمینی هیچی بمن نگوید و من به تشیع جنازه هم بروم فقط بصورت کنایه بگوید هرکس دیشب با زن خود خوابید حق ندارد دخترم را درقبر بگزارد…. والسلام
آیا پادشاه منم یا خمینی ؟!!!
این است محتویات مهم ترین کتاب حدیث شما( کتاب کافی) ای شیعه ها !

اما حالا شرح حدیث از نظر اهل سنت:
اصلا این تشیع جنازه ام کلثوم (دختر سوم پیامبر صلی الله علیه وسلم) بوده نه رقیه ( دختر دوم )
تا آنجا که میدانیم رقیه وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم در گیر جنگ بدر بودند ، وفات کرد و رسول الله به عثمان اجازه دادند که درجنگ بدر شرکت نکند و پرستار همسر خود باشد
در بعضی روایات شتباهآ به جای ام کلثوم نوشته اند رقیه و بقیه داستان درست است
یعنی رسول الله فرمود: کسی داخل قبر شود که با همسر خود دیشب همبستر نشده باشد و عثمان داخل قبر نشد و شرح دادیم که در این هیچ عیبی نیست و گفتیم چرا عیب نیست
اما چرا رسول الله این را فرمود؟ شاید به این خاطر که از ناراحتی عثمان بکاهد. زیرا غم اول مال عثمان بود بعد مال بقیه
یا شاید برای اینکه قانون شود برای امت
البته امت محمد در این روزها ، نیازی به این قانون ندارد چون مثل عصر صحابه مردم دو زنه یا سه زنه یا چهار زنه نیستند و کنیز نیز ندارند .

 

نویسنده: سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …