آیا خبر ازدواج عثمان با دو دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم ، راست است ؟

پاسخ شیعه: یکی از فضیلت‌هایی که سنی‌ها برای عثمان بن عفان نقل کرده‌اند، ازدواج با دو دختر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به نام‌های رقیه و ام کلثوم است. در این باره نظریات مختلفی وجود دارد، اهل سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری میکنند؛ اما از طرف دیگر برخی از محققین شیعه بر این اعتقاد هستند که همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند؛ بلکه ربیبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بوده‌اند و برای این احتمال دلایلی نیز ذکر کرده اند
اما بعضی از دلایلی که در این باره آورده شده است:
۱ . عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت :
۲ . در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد؟
۳ . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند؟
قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن میکند، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی میکردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود . آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟
۴٫ حرمت جمع بین دختران رسول خدا و دختران دشمن خدا:
علاوه براین، عثمان با أم البنین بنت عیینه و فاطمه بنت الولید بن عبد شمس نیز ازدواج کرده است؛ در حالی که پدر هر دوی آن‌ها نیز در آن زمان از دشمنان خدا بوده‌اند .
اگر واقعاً جمع بین دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا، حرام بوده است، چرا عثمان این عمل حرام را بارها و بارها مرتکب شده است؟

                                                                                     

اما پاسخ اهل سنت :

شیعه علاوه بر این ها دلایل دیگری نیز آورده که یکی از دیگری پوچ تر است و این شگرد شیعه است که با پرگویی طرف مقابل و مخاطبان را خسته و گیج می‌کند.

اولا آیا قول الله را ندیده اید در قرآن : (یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا) «الأحزاب/۵۹»
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «چادرهای بلند خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
این آیه صراحتا میگوید که رسول الله دختران داشته نه یک دختر نه دو دختر.
اما شیعه چونکه تسلیم آیه نیست میگوید منظور از بنات اینجا دختر خوانده‌های رسول الله است!! شیعه باید از این حرف خود خجالت بکشد زیرا قرآن در جایی دیگر بصراحت گفته، پسرخوانده پسر نیست:
(مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ ). «الأحزاب/۴۰»
محمد (صلی الله علیه و سلم) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛

در حالیکه میدانیم ایشان پدر خوانده زید بن حارثه بودند. پس زید پسر ایشان نبود و بنابراین دختر خوانده‌هایشان، مثلا دختر ام سلمه، را نیز دختر رسول الله نمی‌دانیم.
اگر شیعه هنوز روی حرف خود ایستاده پس آیه زیر را ببیند.
در آیه زیر، الله دختر و دختر خوانده را با دو نام جدا ذکر کرده پس الله از شما شیعه‌ها بهتر زبان عربی را می‌داند، آیه را ببینید:  (حُرِّمَتْ عَلَیکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالَاتُکُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ مِنَ الرَّضَاعَهِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ……). «النساء/۲۳»
«حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده‌اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان (دختر خوانده‌ها)……».

پس اگر منظور از بنات در این آیه حضرت فاطمه و دختر خوانده‌های دیگر پیامبر می‌بود الله بجای آنکه بگوید:
(یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ)
باید میفرمود :
(یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَتِکَ وَ رَبَائِبُکُ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ)
آیا شما از الله بهتر می‌دانید؟
عجیب اینجاست که کتب خودشان پر است از این خبر که عثمان دو دختر رسول الله را بزنی گرفته.
اما برای کم کردن اهمیت عثمان سابقا می‌گفتند: اولی در مرحله نامزدی خودش مرده و دومی را عثمان کشته.
اما جدیداً گویا حرف سابق خود را پس گرفته اند!!!

حتی در نهج البلاغه که شیعه آن را خواهر قرآن می‌خواند ذکر شده که عثمان شوهر دختر رسول الله بوده.
ما بعضی از این اسناد را در آخر مقاله برای اهل تحقیق مینویسیم.
اما حالا باید بینیم چرا شیعه این ادعای عجیب را مطرح می‌کند و چرا مدعی شده که رسول الله فقط یک دختر داشتند؟
واقعیت این است که شیعه نمی‌داند بد بودن عثمان را، که از اساسیات در باورهای مذهبش است را؛ با این حقیقت تاریخی که – عثمان دوبار داماد رسول الله شده است – چگونه توجیه کند!
پس دچار پراکنده‌گویی شده پس گاهی می‌گوید عثمان داماد رسول بود، اما داماد بدی بود!!
اما این باور که عثمان داماد بدی بود نیز توجیه پذیر نیست زیرا سنی‌ها می‌گویند که اگر داماد بدی بود پس چرا دومی را بعد از مرگ دختر اول به او داد؟

پس بهترین راه را در این دیدند که بگویند اصلا پیامبر غیر از فاطمه،دختری نداشت.
البته علمای شیعه بین خود دعوا دارند و بعضی می‌گویند که رسول الله صلی الله علیه وسلم ۴ دختر داشت و بعضی میگویند یک دختر!!
البته همدیگر را تکفیر نمی‌کنند بلکه هر دو گروه؛ گروه مقابل را محب و دوستدار اهل البیت می‌دانند.
اینجا یک نکته ظریف است که خواننده باید به آن توجه کند:
ما از شیعه می‌پرسیم:
که ای مدعیان محبت اهل البیت!! ای شمایی که در اولین خم، کوچه عشق،۱۴۰۰ سال است درجا زده اید.
اولین پیچ کوچه عشق این است که شما معشوق را بشناسید؛ شما هنوز بین خود دعوا دارید و تعداد دختران بیت پیامبر را بدرستی نمی‌شناسید!!

پس محب چی هستید؟ دوستدار چیزی که نمی‌شناسید ؟!!
اینک هفت اسناد از کتب شیعه که در آن ذکر شده عثمان شوهر دو دختر رسول الله بود را، برای اهل تحقیق می‌نویسیم البته می‌توانستم هفتاد سند هم بنویسم:
اول : در خطبه (۱۶۲) نهج البلاغه، علی به عثمان می‌گوید:
«إن الناس ورایی و قد استسفرونی بینک و بینهم و والله ما أدری ما أقول لک؟ ما أعرف شییاً تجهله، ولا أدلک علی أمر لا تعرفه. إنک‏ لتعلم ما نعلم. ما سبقناک إلی شی‏ء فنخبرک عنه، ولا خلونا بشی‏ء فنبلغکه. وقد رأیت کما رأینا، وسمعت کما سمعنا، وصحبت ‏رسول الله صلی الله علیه وآله کما صحبنا. وما ابن أبی قحافه و لا ابن الخطاب بأولی بعمل الحق منک، وأنت أقرب إلی رسول الله‏ صلی الله علیه وآله وسلم و شیجه رحم منهما. وقد نلت من صهره ‏ما لم ینالا».

دوم : بحار الانوار : جلد ۱۶
عن الصفار، عن البرقی، عن أبی علی الواسطی، عن عبدالله ابن عصمه، عن یحیی بن عبدالله، عن عمرو بن أبی المقدام، عن أبیه، عن أبی عبدالله علیه السلام قال: دخل رسول الله صلی الله علیه وآله منزله، فاذا عایشه مقبله علی فاطمه تصایحها وهی تقول : والله یا بنت خدیجه ما ترین إلا أن لامک علینا فضلا، وأی فضل کان لها علینا؟! ما هی إلا کبعضنا، فسمع مقالتها لفاطمه فلما رأت فاطمه رسول الله صلی الله علیه وآله بکت، فقال: ما یبکیک یا بنت محمد؟! قالت: ذکرت أمی فتنقصتها فبکیت، فغضب رسول الله صلی الله علیه وآله ثم قال: مه یا حمیراء، فإن الله تبارک وتعالی بارک فی الودود الولود، وإن خدیجه رحمها الله ولدت منی طاهرا وهو عبدالله وهو المطهر، وولدت منی القاسم وفاطمه ورقیه وام کلثوم وزینب، وأنت ممن أعقم الله رحمه فلم تلدی شییا.

سوم : ( تهذیب الاحکام ) طوسی
دُعَاءُ أَوَّلِ یوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ
مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِی بْنِ رِیابٍ عَنْ العَبْد الصَالِح علیه السلام قَالَ: «…‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْقَاسِمِ وَ الطَّاهِرِ ابْنَی نَبِیکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی رُقَیهَ بِنْتِ نَبِیکَ وَ الْعَنْ مَنْ آذَی نَبِیکَ فِیهَا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی أُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ نَبِیکَ وَ الْعَنْ مَنْ آذَی نَبِیکَ فِیهَا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی ذُرِّیهِ نَبِیکَ اللَّهُمَّ اخْلُفْ نَبِیکَ فِی أَهْلِ بَیتِهِ».

چهارم: الخصال- الشیخ الصدوق:
حدثنا أبی، ومحمد بن الحسن رضی الله عنهما قالا: حدثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن أبی عبد الله البرقی، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن علی بن أبی حمزه، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : ولد لرسول الله صلی الله علیه وآله من خدیجه القاسم والطاهر وهو عبد الله، وأم کلثوم، ورقیه، وزینب، وفاطمه.


پنجم: کتاب کافی باب فضل البنات
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام :
«بَلَغَنِی أَنَّهُ وُلِدَ لَکَ ابْنَهٌ فَتُسْخِطُهَا وَ مَا عَلَیکَ مِنْهَا رَیحَانَهٌ تَشَمُّهَا وَ قَدْ کُفِیتَ رِزْقَهَا وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبَا بَنَاتٍ».

ششم : الکافی باب مولد النبی ص و وفاته …..:
وُلِدَ النَّبِی ص لِاثْنَتَی عَشْرَهَ لَیلَهً مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ فِی عَامِ الْفِیلِ یوْمَ الْجُمُعَهِ مَعَ الزَّوَالِ وَ رُوِی أَیضاً عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ قَبْلَ أَنْ یبْعَثَ بِأَرْبَعِینَ سَنَهً وَ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِی أَیامِ التَّشْرِیقِ عِنْدَ الْجَمْرَهِ الْوُسْطَی وَ کَانَتْ فِی مَنْزِلِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَوَلَدَتْهُ فِی شِعْبِ أَبِی طَالِبٍ فِی دَارِ مُحَمَّدِ بْنِ یوسُفَ فِی الزَّاوِیهِ الْقُصْوَی عَنْ یسَارِکَ وَ أَنْتَ دَاخِلُ الدَّارِ وَ قَدْ أَخْرَجَتِ الْخَیزُرَانُ ذَلِکَ الْبَیتَ فَصَیرَتْهُ مَسْجِداً یصَلِّی النَّاسُ فِیهِ وَ بَقِی بِمَکَّهَ بَعْدَ مَبْعَثِهِ ثَلَاثَ عَشْرَهَ سَنَهً ثُمَّ هَاجَرَ إِلَی الْمَدِینَهِ وَ مَکَثَ بِهَا عَشْرَ سِنِینَ ثُمَّ قُبِضَ ع لِاثْنَتَی عَشْرَهَ لَیلَهً مَضَتْ مِنْ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ یوْمَ الْإِثْنَینِ وَهُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَسِتِّینَ سَنَهً وَتُوُفِّی أَبُوهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بِالْمَدِینَهِ عِنْدَ أَخْوَالِهِ وَ هُوَ ابْنُ شَهْرَینِ وَ مَاتَتْ أُمُّهُ آمِنَهُ بِنْتُ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَهَ بْنِ کِلَابِ بْنِ مُرَّهَ بْنِ کَعْبِ بْنِ لُؤَی بْنِ غَالِبٍ وَ هُوَ ع ابْنُ أَرْبَعِ سِنِینَ وَمَاتَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ وَ لِلنَّبِی ص نَحْوُ ثَمَانِ سِنِینَ وَ تَزَوَّجَ خَدِیجَهَ وَ هُوَ ابْنُ بِضْعٍ وَ عِشْرِینَ سَنَهً فَوُلِدَ لَهُ مِنْهَا قَبْلَ مَبْعَثِهِ ع الْقَاسِمُ وَ رُقَیهُ وَ زَینَبُ وَ أُمُّ کُلْثُومٍ وَ وُلِدَ لَهُ بَعْدَ الْمَبْعَثِ الطَّیبُ وَ الطَّاهِرُ وَ فَاطِمَهُ.


هفتم : باز در کتاب الکافی
عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، وأحمد بن محمد الکوفی، عن بعض أصحابه، عن صفوان بن یحیی، عن یزید بن خلیفه الخولانی وهو یزید ابن خلیفه الحارثی قال : سأل عیسی بن عبد الله أبا عبد الله علیه السلام وأنا حاضر فقال : تخرج النساء إلی الجنازه وکان علیه السلام متکیا فاستوی جالسا ثم قال :
إن الفاسق علیه لعنه الله آوی عمه المغیره بن أبی العاص وکان ممن هدر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دمه فقال لابنه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لا تخبری أباک بمکانه کأنه لا یوقن أن الوحی یأتی محمدا فقالت: ما کنت لأکتم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عدوه فجعله بین مشجب له ولحفه بقطیفه .
فأتی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم الوحی فأخبره بمکانه فبعث إلیه علیا علیه السلام وقال: اشتمل علی سیفک ایت بیت ابنه ابن عمک فإن ظفرت بالمغیره فاقتله فأتی البیت فجال فیه فلم یظفر به فرجع إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فأخبره فقال: یا رسول الله لم أره فقال: إن الوحی قد أتانی فأخبرنی أنه فی المشجب .
ودخل عثمان بعد خروج علی علیه السلام فأخذ بید عمه فأتی به إلی النبی صلی الله علیه وآله وسلم فلما رآه أکب علیه ولم یلتفت إلیه وکان نبی الله صلی الله علیه وآله وسلم حییا کریما فقال : یا رسول الله هذا عمی هذا المغیره بن أبی العاص وفد والذی بعثک بالحق آمنته .

قال أبو عبد الله علیه السلام : وکذب والذی بعثه بالحق ما آمنه فأعادها ثلاثا وأعادها أبو عبد الله علیه السلام ثلاثا، أنی آمنه إلا أنه یأتیه عن یمینه ثم یأتیه عن یساره فلما کان فی الرابعه رفع رأسه إلیه فقال له : قد جعلت لک ثلاثا فإن قدرت علیه بعد ثالثه قتلته.
فلما أدبر قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: اللهم العن المغیره بن أبی العاص والعن من یؤویه والعن من یحمله والعن من یطعمه والعن من یسقیه والعن من یجهزه والعن من یعطیه سقاء أو حذاء أو رشاء أو وعاء وهو یعدهن بیمینه وانطلق به عثمان فآواه وأطعمه وسقاه حمله وجهزه حتی فعل جمیع ما لعن علیه النبی صلی الله علیه وآله وسلم من یفعله به .

ثم أخرجه فی الیوم الرابع یسوقه فلم یخرج من أبیات المدینه حتی أعطب الله راحلته ونقب حذاه و ورمت قدماه فاستعان بیدیه ورکبتیه وأثقله جهازه حتی وجس به فاتی شجره فاستظل بها لو أتاها بعضکم ما أبهره ذلک .
فأتی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم الوحی فأخبره بذلک فدعا علیا علیه السلام فقال : خذ سیفک وانطلق أنت وعمار وثالث لهم فات المغیره بن أبی العاص تحت شجره کذا وکذا فأتاه علی علیه السلام فقتله .
فضرب عثمان بنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وقال : أنت أخبرت أباک بمکانه، فبعثت إلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تشکو ما لقیت فأرسل إلیها رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : أقنی حیاءک ما أقبح بالمرأه ذات حسب ودین فی کل یوم تشکو زوجها فأرسلت إلیه مرات کل ذلک یقول لها ذلک .

فلما کان فی الرابعه دعا علیا علیه السلام وقال : خذ سیفک واشتمل علیه ثم ایت بیت ابنه ابن عمک فخذ بیدها فإن حال بینک وبینها أحد فاحطمه بالسیف وأقبل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم کالواله من منزله إلی دار عثمان فأخرج علی علیه السلام ابنه رسول الله فلما نظرت إلیه رفعت صوتها بالبکاء واستعبر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وبکی ثم أدخلها منزله وکشفت عن ظهرها فلما أن رأی ما بظهرها قال ثلاث مرات: ما له قتلک قتله الله.
وکان ذلک یوم الأحد وبات عثمان ملتحفا بجاریتها فمکث الاثنین والثلاثاء وماتت فی الرابع.
فلما حضر أن یخرج بها أمر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فاطمه علیها السلام فخرجت علیها السلام ونساء المؤمنین معها وخرج عثمان یشیع جنازتها فلما نظر إلیه النبی صلی الله علیه وآله وسلم قال : من أطاف البارحه بأهله أو بفتاته فلا یتبعن جنازتها قال ذلک ثلاثا فلم ینصرف فلما کان فی الرابعه قال : لینصرفن أو لأسمین باسمه، فأقبل عثمان متوکیا علی مولی له ممسک ببطنه فقال : یا رسول الله إنی أشتکی بطنی فإن رأیت أن تأذن لی أنصرف قال: انصرف، وخرجت فاطمه علیها السلام ونساء المؤمنین والمهاجرین فصلین علی الجنازه .


در پایان
ما به پیشگاه حضرت عثمان عذر پیش میکنیم که نقل کفر کفر نیست و مجبور شدیم برای اینکه دوگانه گویی شیعه را ثابت کنیم اسنادی از کتبشان بیاوریم که در وقت بدگویی از امیر المومنین عثمان،اعتراف کردند که ایشان داماد رسول الله بودند، البته شاید یادشان رفته بود که خیلی از بزرگانشان، منکر خویشاوندی و وصلت عثمان با دختران رسول الله هستند.

 

نویسنده: سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …