شبهه شیعه :
اقوال علما درباره سن عایشه در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مختلف و متفاوت است، برخی از علمای اهل سنت از قول خود عایشه تا شش سال نیز ذکر کردهاند! اما شواهد وجود دارد که سن عایشه بیش از آن بوده که خود ادعا کرده است.
اولاً : ابن اسحاق ، عایشه را از جمله کسانی شمرده است که در اول بعثت ایمان آورده و گفته است:
وهی یومئذ صغیره .
او (عایشه ) در آن هنگام خردسال بود .
اگر ما سن عایشه را در زمان بعثت هفت سال بدانیم، وی در هنگام ازدواج با رسول خدا، ۱۷ سال و در هنگام هجرت به مدینه ۲۰ سال داشته است.
ثانیاً: عایشه پیش از آن که با پیامبر ازدواج کند، در عقد شخص دیگری به نام جبیر بن مطعم بوده است؛ چنانچه ابن سعد در الطبقات الکبری مینویسد:
عبد الله بن أبی ملیکه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از عایشه دختر ابوبکر خواستگاری کرد، ابو بکر گفت: من عایشه را به جبیر بن مطعم دادهام، به من اجازه دهید تا آنها را منصرف کنم. ابوبکر آنها را منصرف کرد و طلاقش را گرفت، سپس رسول خدا با او ازدواج کرد .
البته ما اصراری نداریم که او بیش از نه سال سن داشته است؛ چون ازدواج با دختر نه ساله در آن زمان مرسوم بوده است و دختران نه سال در آن زمان از نظر بلوغ جسمی و جنسی شباهتی به دختران نه ساله این زمان نداشتهاند .
پاسخ اهل سنت:
نیازی به شک و تردید نیست،
بله این درست است که حضرت عایشه در سن ۹ سالگی به عقد رسول الله در آمد و این کمی غیر عادی است اما قبل از توضیح،یک دروغ شیعه را آشکار کنیم که میگوید عایشه قبل از عروسی با پیامبر زن مرد دیگری بوده است
این دروغی آشکار است در همان کتابی که شیعه به آن استناد کرده ( کتاب طبقات کبری ) آمده که عایشه را رسول الله ،خواستگاری کرد
ابوبکر عرض کرد یا رسول الله من او را به مطعم قول داده ام که زن پسرش جبیر شود صبر کنید تا منصرفشان کنم
در بعضی از اقوام رواج داشته که نوزاد را هم نامزد میکردند
اما در این اختلاف نیست که عایشه از خانه پدر هرگز بیرون نرفته مگر روزی که به خانه بخت، یعنی خانه رسول الله رفت و عایشه تنها دختر بکری است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در طول عمر مبارکشان عروسی کرده اند بقیه ازواج ایشان بیوه بودند
عایشه میگوید من خبر نداشتم که نامزد رسول الله شده ام و در کوچه با دخترکان بازی میکردم ،اما مادرم مرا در خانه حبس کرد فهمیدم اتفاقی افتاده و دارم زن میشوم
مکان این طلبکاری و عقد،مکه بود.
و رسول الله دو نیم سال بعد از این و در مدینه با عایشه عروسی کردند .
حالا چرا؟ ازدواج مردی ۵۲ ساله با دختری ۹ ساله ، چرا ؟
این سوالی است که برای درک جواب ،باید دقت کنید:
ببینید آنوقت ها دوربین فیلم برداری و ضبط صوت نبود و قرار بود محمد آخرین پیامبر جهان هستی باشد
لازم بود دستورات ایشان به بشریت برسد
شما دیدید ده سال زندگی رسول الله در مدینه آنقدر مهم بود که در هر لحظه زندگی جهانیان در هر عصر ، تاثیر داشته و دارد
و حضرت عایشه برای این نقش انتخاب شدند و بصورت یک دوربین برای ثبت سنت به کار امت آمدند و راز این ازدواج در همین است
او ۱۰ سال از مهم ترین سالهای زندگی رسول الله را در کنار ایشان بودند
و بعد از وفات ایشان ۴۷ سال دیگر زنده بودند، و این تفاوت زمانی در وقت مرگ این زوج ، سبب شد تا زن ،خاطرات خود از شوهر را تا مدت زمانی طولانی به مردم بگوید و مردم ثبت کنند
این داستان واقعی منظورم را بیشتر آشکار میکند:
سال اول عروسیم زنم گفت: خیلى دلم مى خواهد سوار هواپیما شوم، تا حالا هواپیما را ندیده ام.
براى خوشحال کردن او ٢ بلیط رفت و برگشت تا پایتخت گرفتم، صبح رفتیم و شب برگشتیم. در بین این رفت برگشت ۶ ساعت فاصله بود، پس عوض آنکه در فرودگاه بنشینیم به شهر آمدیم و به پارکى رفتیم! و چهار ساعت در آن پارک ماندیم و در رستورانى نهار خوردیم و سپس برگشتیم.
هشت سال بعد وقتیکه از از شهری دیگر به همراه زن و فرزندانم به شهر خودمان میامدیم باز مجبور به توقف در فرودگاه پایتخت شدیم، زیرا پرواز مستقیم نبود، باز ۶ ساعت در فرودگاه وقت داشتیم و باز تاکسى گرفتیم و به همان پارک رفتیم. من از آن پارک فقط همین در خاطرم مانده بود که نیمچه باغ وحشى هم دارد!
اما زنم در نقطه اى حیران این طرف آن طرف را نگاه میکرد و گفت: عجیب است از این نقطه کوهى سرسبز معلوم میشد که بالایش یک خانه سفید بود حالا آن کوه نیست! به شوخى گفتم: کوه رفته دیدن خواهرش اما او توجهى نکرد همانطور متعجب بود، کمى جلوتر آمدیم گفت: اینهاش! دیدى کوه سبز و خانه سفید را؟ حالا فهمیدم چرا در آن نقطه کوه را ندیدم. این درخت ها بزرگ شده و جلوى دید مرا گرفته بودند.
حیرت کردم! تعجبم از این نبود که کوه یا خانه سفید یادش مانده، شگفتى در این بود که حتى نقطه اى که از آن جا کوه را دیده نیز در خاطرش باقى مانده براى این دختر که در آغاز بلوغ و در ١٣ سالگى عروسى کرده بود ،عروسى و زندگى و سفر با هواپیما وقایع عظیم و فراموش نشدنى بودند، همه زندگى او در این چیزها خلاصه شده بود، پس طبیعى بود از یاد نبرد.
حالا به نتیجه این واقعه توجه کنید. حضرت عایشه نیز در کوچکى زن حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم- شد،
الله به او بچه اى هم نداد
او در خانه تقریباً محبوس شد.
از زینت و زرق و برق دنیا هم منع شد
و ایضاً علاقه حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم- به عایشه امرى پنهان نبود و حضرت عایشه و تمام زنان پیامبر نه بلکه تمام مردم میدانستند که پیامبر حضرت عایشه را از دیگران بیشتر دوست دارد ( عمر به دخترش ام المومنین حفصه گفت خودت را با عایشه مقایسه نکن او مقام دیگری دارد )و این امتیاز باعث شده بود که علاقه عایشه به زندگى مشترک و اینکه همسر پادشاه مردم بلکه بالاتر از این، همسر رسول رب العالمین باشد افتخار کند وخوشحال باشد. پس زندگى عایشه خلاصه شد به اینکه در خدمت رسول الله باشد و تمام ذهنش متوجه و مشغول به رسول الله شد. به این ترتیب حضرت عایشه به یک ضبط صوت و به یک دوربین تلویزیون شباهت پیدا کرد و خاطرات گرانبهاى خود از زندگى پیامبر را به صورت احادیث براى دیگران تعریف کرد و چون بعد از وفات پیامبر( به همین دلیل خدمت به سنت ) نیز اجازه شوهر کردن نداشت
و چون تقریباً نیم قرن بعد از وفات رسول الله هم زنده بود پس خاطرات خود از ایشان را براى مردم میگفت، خاطرات او یا روایات او از پیامبر مشعل راه فقها شد و دین رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما رسید!
و حضرت عایشه در طول زندگى، از آغاز تا آخر ،در خدمت دین بود تا مرگ او را از جهان برد و رفت تا آنچنان که در حدیث آمده اجر زحمات خود را بگیرد و زن رسول الله صلی الله علیه وسلم در بهشت باشد.
اینجا در این پارک، بار دیگر حقانیت مذهب اهل سنت را دیدم زیرا خیلى از حدیث هاى که اهل سنت دارند را حضرت عایشه -رضی الله عنها- از حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم- روایت کرده اند! زیرا او جزئیات زندگى پیامبر در یادش بود. درست مثل زنم که جزئیات سفر پر خاطره خود از سفر با هواپیما را به یاد داشت.
شیعه که حضرت عایشه را قبول ندارد از خیر کثیر یعنى از اخبارى که از طریق حضرت عایشه رسیده خود را محروم کرده است.