پاسخ به شبهات «توسل» ۳

شبهه بعدی شیعه: توسل صحابه به پیامبر اکرم بعد از وفات ایشان .أصاب الناس قحط فی زمن عمر بن الخطاب فجاء رجل إلى قبر النبی صلى الله علیه وسلم فقال : یا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا . فأتاه رسول الله صلى الله علیه وسلم فی المنام فقال : إیت عمر فأقره منی السلام وأخبرهم أنهم مسقون ، وقل له علیک بالکیس الکیس . فأتى الرجل فأخبر عمر فقال : یا رب ما آلوا إلا ما عجزت عنه . وهذا إسناد صحیح .
در زمان عمر بن الخطاب قحطی آمد ، بلال بن حارث آمد کنار قبر پیامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خدای عالم باران رحمت طلب کن .بعد پیامبر به خوابش آمد و گفت برو پیش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده که باران رحمت نازل خواهد و به او بگو که نسبت به مردم بذل و بخششت بیشتر باشد . این شخص آمد خدمت عمر . عمر خیلی گریه کرد که ما قابل این سلام نبودیم . و گفت : هیچ خدمتی را نسبت به مسلمانان که از دستم بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد .
ابن حجر عسقلانیاز استوانه های علم رجال اهل سنت در آخر می گوید : سند این حدیث صحیح است .
فتح الباری ، ج۲ ، ص۴۱۲

جواب این بند از شبهات:
شیخ آلبانی (رح) در کتاب التوسل (ص۱۳۲) در مورد این روایت می گوید: در این حدیث حجتی نیست زیرا مدار حدیث دور یک فرد مجهول می چرخد.و ذکر نام بلال بن حارث در روایت چیزی را عوض نمی کند زیرا سیف بن عمر محدثین در ضعفش اتفاق دارند وابن حبان در موردش میگوید که احادیث موضوع روایت می کرده).

و عبد السلام آل عبد الکریم محقق کتاب (الصواعق المرسله الشهابیه/ص ۱۷۳) می گوید:این قصه که روایت شده در متنش منکرات وجود دارد به دلیل مخالفتش با چیزی که در شرع در این مورد اثبات شده و به دلیل مخالفتش با فعل صحابه و تابعین در باب نماز استسقاء .زیرا در این مواقع صحابه وتابعین به الله تعالی رجوع می کردند و برای اوعبادت می کردند واستغفار می کردند خداوند تعالی می فرماید: وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿الجن: ١۶﴾
و اگر [مردم] در راه درست پایدارى ورزند قطعا آب گوارایى بدیشان نوشانیم.
ودر جای دیگر می فرماید: وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا ﴿هود: ۵٢﴾
اى قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد.
امام احمد رحمه الله نیز می فرمایند:قول محکم چیزیست که در آن اختلافی نیست اما شبهات روزی به شکلی و روزی شکلی دیگر 
                                                                              ——————————

اما راویان حدیث:
اولا اعمش از ابی صالح روایت نشنیده و او مدلس و اسناد روایت منقطع است.
اما اینکه گفته شده کسی که نزد قبر پیامبر آمده بلال بن حارث بوده یک بار هم به صحت نرسیده وفقط از طریق سیف بن عمر آمده که آن شخص بلال بن حارث بوده وسیف بن عمر اخباریست وموثق نیست .

در ادامه بعضی از آرای علمای جرح وتعدیل را در مورد سیف بن عمر می آوریم.

حافظ ذهبی در میزان الاعتدال /۳/۳۵۳ نقل می کند:یحیی بن معین در مورد سیف می گوید خیری در او نیست. وابوحاتم او را متروک میداند .وابن حبان سیف را از زنادقه میداند .وابن عدی می گوید عامه حدیث سیف منکر است.ومکحول بیروتی می گوید سیف حدیث اختراع می کرد!
ابن أبی حاتم « ضعیف» (الجرح والتعدیل ۴/۲۷۸). ورماه ابن حبان والحاکم بالزندقه (تهذیب التهذیب ۴/۲۹۵).
ابن جوزی در کتاب ضعفاء ومتروکون /۲/۳۵/ رقم ۱۵۹۴ در مورد سیف می گوید یحیی بن معین سیف را ضعیف الحدیث میداند.وابوحاتم رازی او را متروک الحدیث میداند برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به تاریخ الطبری ۲ /۵۰۸ والبدایه والنهایه /۷/۱۰۴

مسئله بعدی مالک بن دار می باشد که او هم مجهول الحال است ! و انقطاع ومرسل بودن حدیث همانطور که خلیلی در الارشاد می گوید: ( إن أبا صالح سمع مالک الدار هذا الحدیث، والباقون أرسلوه)

و ایرادی دیگر عدم تواتر روایت ونکارت متن روایت و اگر بر فرض متن را صحیح بدانیم دلیل بر جواز استسقاء به پیامبر نمی شود زیرا سائل(مالک الدار) مجهول است.وعمل صحابه خلاف این روایت است درحالی که صحابه عالمترین مردم به شرع بودند.
پس خود به خود گفته ابن حجر عسقلانی(که درود بر روانش باد) ،باطل میشود و اهل علم میدانند که جرح مقدم است بر تعدیل و گفته خود ابن حجر(رح) است که در شرح نخبه اش ص۱۳۶ میفرمایند:جرح مقدم است بر تعدیل یعنی اگر یک راوی از طرف جمعی مورد جرح قرار گرفت و از طرف جمع دیگر تعدیل گردید، مجروح شمرده میشود.

                                                                —————————————–
در ثانی در این باره روایت صحیح و کاملی که نقل شده به کل مساله توسل رو نفی میکند! یعنی این روایت دلیلی بر ادعای ماست نه شما!!!
روایت اینچنین است
عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ: أنّه کَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا فَتَسْقِینَ،ا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا فَاسْقِنَا، قَالَ: فَیُسْقَوْنَ. (بخارى:۱۰۱۰)
ترجمه: وقتی قحطی می‏شد عمر بن خطاب رضی الله عنه بوسیله دعای عباس رضی الله عنه طلب باران میکرد و میگفت: پروردگارا ! ما قبلاً به وسیله پیامبرت طلب باران می‏کردیم و شما آب نازل می فرمودید، اکنون بوسیله عموی پیامبرمان (یعنی عباس از شما طلب باران می‏کنیم. راوی می‏گوید: ( بوسیله دعای عباس باران می بارید).
شیخ احمد بن حجر آل بطام میگوید:و از ادله هایی که این ا مر (ناجایز بودن توسل)را ثابت می کند این است که در زمان خلافت عمر رضی الله عنه برای مدتی باران نبارید. تا آنجا که مسلمانان نماز استسقاء خواندند، و پس از اتمام نماز عمر گفت: اللهم در گذشته هنگامیکه باران نمی بارید از طریق رسول الله صلی الله علیه وسلم به تو متوسل می شدیم و تو بر ما باران می باریدی. اما الان از طریق عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم به تو متوسل می شویم. سپس عمر گفت: ای عباس بر خیز و برای ما دعا کن.
پس اگر توسل جستن به رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از وفاتش جائز می بود، هرگز صحابه کرام توسل جستن به رسول الله صلی الله علیه وسلم را ترک نمی کردند و از عباس نمی خواستند که برایشان دعا کند. / مراجعه شود به کتاب تطهیر الجنان والارکان عن الشرک و الکفران
پس همانطور که جناب شیخ احمد فرمودند به هیچ وجه چنین چیزی جایز نیست و اگر توسل به اموات جایز بود بدون شک اصحاب عالمترین افراد به این موضوع بودند و به جای سه روز روزه گرفتن و بعد از آن نماز طلب باران خواندن به راحتی از قبر محمد صلی الله علیه وسلم میخواستند!! که نخواستند!

شبهه بعدی شیعه:
و همچنین آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که در خواست از غیر خداوند را مشروع میداند ؛ از جمله
«یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ» یوسف / ۹۷ . گفتند: «اى پدر ! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم »
در این آیه خداوند داستان برادران حضرت یوسف علیه السلام را یادآوری میکند که آنها بعد از پیشیمانی از کردارشان به پیش حضرت یعقوب علیه السلام آمدند و از او که پیامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند برای آنها طلب بخشش کند . حضرت یعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقیماً سراغ خداوند نمیروید و به من متوسل شدهاید ؛ بلکه به آنها وعده داد که از خداوند برای آنها طلب بخشش خواهد کرد :
«قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» یوسف / ۹۸
گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، که او همانا آمرزنده مهربان است » .
همچنین خداوند در آیه ۶۴ سوره نساء خطاب به پیامبرش میفرماید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا .
و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند ، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر [ نیز ] براى آنان طلب آمرزش مى کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند .
این آیه نشان میدهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .
بنابراین همانطوری که ملاحظه فرمودید حرفهایی که وهابیها به عنوان اسلام واقعی !!! مطرح می کنند و مخالف با آنها را کافر و مشرک می دانند تماما باطل و بیاساس است .
والسلام علی من اتبع الهدی

جواب قسمت آخر از این شبهات:
در مورد یوسف که برادران گناهکار یوسف‏ علیه السلام که با کارشان، سالها پدرشان یعقوب علیه السلام را به رنج و سختى افکندند و بر او ظلم نمودند – آن طور که در قرآن آمده – و بدین ترتیب از پدرشان طلب بخشش خواستند و در جواب باید گفت:
درخواست بخشش از پدر به هنگام «حیات و حضور» اوست که در دسترس بوده و به خاطر «ظلمى» بوده که در حقّ وى روا داشتند،
در مورد محمد صلی الله علیه وسلم نیز همین موضوع صدق میکند و این ربطى ندارد به اینکه امروز اگر کسى گناهى مرتکب شود، فریاد بزند: «یا رسول اللّه! إستغفر لنا!»..
کمک خواستن از شخص زنده هیچ مشکلی نیست ولی بر عکس آن شرک است!!
خداوند میفرماید برای امواتتان طلب مغفرت کنید ولی شیعیان از مردگان مغفرت طلب میکنند؟؟!
خداوند، تمامکسانیکه بعد از مهاجرینو انصار، آمدهو یا خواهند آمد ـ سزاوار دانستهکه برای خود و برایآنها ـ کهدرگذشتهاند ـ چنیندعا کنیم:
«وَ الَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ» حشر/۱۰
و کسانیکه بعد از آنان(اصحابپیامبر) میآیند و میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را، کسانیکه در ایمانآوردن از ما سبقتگرفتهاند، بیامرز و ببخش و…..
در احادیث نیز، رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- به ما فرموده که غایبانه برای همدیگر دعای خیر کنیم، و مگر در نماز برای بندگان صالح خدا دعا نمیکنیم و درود و سلام نمیفرستیم؟!
باعث حیرت است که چگونه علمای اهل تشیع فرق بین زنده و مرده را درک نکرده اند!! خود حضرت علی علیه السلام میفرمایند:
«فهم جیره لایجیبون داعیاً ولا یمنعون ضیماً ولایبالون مندبهً، إن جیدوا لم یفرحوا، وإن قحطوا لم یقنطوا جمیع وهم آحاد، وجیره وهم أبعاد، متدانون لا یتزاورون»
رفتگان همسایگانی هستند که هرگاه آنان را بخوانند پاسخی نمیدهند و ظلم و ستمی را دفع نمی کنند، و متوجه نوحه سرایی و مداحی نمی شوند، اگر در حق ایشان نیکی شود شاد نگردند، و اگر قحطی شود ناامید نمی شوند، با هم هستند در حالی که تنها هستند و همسایهاند در حالی که از هم دورند، به زیارت یکدیگر نمیروند.. نهج البلاغه، خطبه ی ۱۱۱٫
و فرموده: «أصبحتْ مساکنهم أجداثاً، وأموالهم میراثاً، لا یعرفون من أتاهم، ولا یحفلون من بکاهم، ولا یجیبون من دعاهم».
«رفتگان گورشان خانههایشان گشت و اموالشان به میراث رفت، کسی را که بر سرگورشان میآید نمیشناسند، و به کسی که برایشان گریه میکند توجهی ندارند و هر کس که ایشان را بخواند جواب نمیدهند». نهج البلاغه، خطبه ی ۲۳۵٫
میبینیم که حضرت علی علیه السلام با تاکید میفرمایند:مردگان صدای ما را نمیشنوند،از حضور ما بی خبرند و…..
حال هر چه شیعه نمایان پیراهن بدرند و یقه چاک دهند سخنشان ارزشی ندارد. و این سخن مولا علی علیه السلام را باید چون تو دهنی محکمی! بر دهن عاملان نشر شرک زد!!
ببینیم که خداوند در آیه ای هیچ جای شکی برای ما باقی نمیگذارد…
« وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا یَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ »﴿ نحل/۲۰﴾
و کسانى را که جز خدا مى‏خوانند چیزى نمى‏آفرینند در حالى که خود آفریده مى شوند.
و در ادامه همین آیه است که فرق درخواست از شخص زنده و مرده مشخص میشود ..
«أَمْوَاتٌ غَیْرُ أَحْیَاءٍ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ» ﴿ نحل/۲۱﴾
مردگانند نه زندگان و نمى‏دانند کى برانگیخته خواهند شد..
پس خداوند یکی از دلایلی که باعث میشود آنها حاجت حاجت طلبان را بر آورده نکنند، مرده بودنشان میداند!!
نمیتوان گفت که منظور از این آیه همان ۳۶۰ بت اعراب جاهلیت است چون خداوند در آیه فرموده:
«وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ » و نمى‏دانند کى برانگیخته خواهند شد..و میدانیم که بتها بر انگیخته نمیشوند و بهشت و دوزخی نیز ندارند!

و در جواب این سخن ایشان که گفتند: این آیه نشان میدهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .
به نظر میرسد که ایشان به علت بی آبرویی خود است که دست به دامان شخص آبروداری میشوند! ولی این گفته شان بسیار خنده دار است چون:
کسانی را میبینیم که دست بهدعا شدهاند و خداوند بی شریک را به فریاد خواندهاند که در بزرگترین گناهانکه نزد خدا و همه مؤمنان ملعون است و از فرمان خدا متکبّرانه رویگردان شد، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا کرد ودعایشهم مورد اجابتواقع شد:
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿٣۶﴾ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿٣٧﴾ إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾ حجر
ابلیس!!(دست به دعا شد و) گفت: پروردگارا! مرا تا روزیکه مردم در آن زنده میشوند، مهلتده! (خداوند در جواب دعایش) فرمود :(درخواست و دعای تو قبول است و) هم اینک تو از مهلت یافتگانیتا روزی که زمانآن (پیشخدا) معلوماست.
آیا شیعه از شیطان هم بی آبرو تر است؟؟
خداوند میفرماید:
«قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» ﴿الزمر: ۵٣﴾
بگو: ای بندگان من! ایکسانیکه بر خودتان(با گناهکردن) زیاده وریکردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا خداوند تمامگناهان را میبخشد.
مگر همانمشرکانجاهلی، در مواقعگرفتاریها و ناراحتیها خدا را نمیخواندند و دعایشانهم، پذیرفتهنمیشد؟!
آنها نیز همچونسایر بندگانخدا، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا کردند و دعایشانمورد اجابت قرار گرفت:
«دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ﴿٢٢﴾ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ » (یونس:۲۳/۲۲)
خدا را خالصانه به فریاد خواندند و عبادت و فرمانبرداری را تنها از او دانستند (و کسیرا در خواندن با او نخوانند و گفتند:) اگر ما را از اینحالنجاتدهی، از زمرهسپاسگزاران خواهیمبود (و دیگر بهکسی روی نمیآوریم و هرگز جز تو کسدیگری را بهفریاد نمیخوانیم). امّا هنگامیکه(دعایشاناجابتشد و) خدا آنها را نجاتداد، ناگهانبه ناحقدر زمینشروع به ظلم و فساد میکردند …
حال اگر اهل تشیع خود را بی آبروتر از شیطان و مشرکین مکه میدانند!خود دانند!! مثل این است که شیعه خطاب به خداوند میگوید: خدایااا ! من آنم که رستم بود پهلوان !!
پس مشخص شد که سخنانی که اهل سنت(به قول ولیعصر وهابیها)در این زمینه مطرح میکنند کاملا مطابق با آیات قرآن و سیرت انبیا و آل و اصحاب علیه الصلاه اجمعین می باشد.

در پایان
شیعه علی باید همچون علی مخلصانه از خدای خود بخواهد نه خلاف سیدنا علی علیه السلام و از خود علی طلب کند!
خداوند تعالی میفرماید:
«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ » ﴿ق:۱۶﴾ و ما از رگ گردن ، به انسان نزدیکتریم .
و سعدی شیراز نیز در گلستانش در مورد همین آیه می سراید:
دوست نزدیکتر از من به من است … وین عجبتر که من از وى دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست … در کنار من و من مهجورم !
ولی شیعه از خالق رازق و سخی و رحیم و………. روی گردان و به اموات روی آورده اند، به شکلی که اعمال جاهلیت صد شرف دارد نسبت به عمل شیعیان! چون حداقل آن مشرکان موقع راحتی و سلامتی لات و عزا را تکریم میکردند ولی در حال مشکلات دست به دامان خدا شده و میگفتند:اللهم….!!!
ولی شیعیان بر عکس این ،در وقت خوشی،نماز میخوانند و روزه میگیرند، ولی در وقت سختی میگویند:یا حسین!یا مهدی ادرکنی!،توکلت علی المهدی!! و….به شکلی که اگر شیعه ای را از بالاترین طبقه آسمان به زمین پرت کنند از همان بالا تا خود زمین هزار بار میگوید:یا حسین، یا علی یا فلان امامزاده و…. ولی حتی یک بار نمیگوید:اللهم، یا الله،یا سبحان، یا……!!!
ای کاش شیعیان این دعاهای توحیدی که در صحیفه سجادیه نقل شده را میدیدند که ایشان میفرمایند:
اللهم! بک أستغیث وإیاک أرجو ولک أدعو وإلیک ألجأ وبک أثق وإیاک أستعین!. دعای شماره (۵۲).
«پروردگارا! تنها به درگاه تو پناه میبرم، فقط به تو امید میبندم، تو را میخوانم و به تو پناه میجویم و اعتماد تنها به توست، و فقط از تو یاری میخواهم».
اللهم! إنی رأیت أن طلب المحتاج إلی المحتاج سفهٌ من رأیه وضله عن عقله). دعای شماره (۲۸).
«پروردگارا! من بر این باورم که حاجت خواهی یک نیازمند از نیازمندی دیگر نشانه کمخردی در رأی و گمراهی در عقل است».
اللهم! من توجه بحاجته إلی أحد من خلقک أو جعله سبب نجاحه دونک، فقد تعرض للحرمان… دعای شماره: (۱۳).
«خداوندا! هرکس که حاجت به یکی از بندگان تو برد، یا یکی از آنها را سبب رواشدن حاجت خود پندارد، جز حرمان و ناکامی نصیبی حاصل نکند».
ائمه شیعه میفرمایند:حاجت خواهی از بنده نشانه کم خردی و گمراهی است!ولی مدعیان تشیع میگویند:باید حاجت را از شخصی آبرومند(من دون الله= از غیر خدا)خواست!! و نمیدانند که خداوند میفرماید:
«وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَهِ »﴿الأحقاف: ۵﴾
و کیست گمراه‏تر از آن کس که به جاى خدا کسى را مى‏خواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمى‏دهد ..
و چرا تا روز قیامت به آنها پاسخ داده نمیشود؟. خداوند در ادامه آیه میفرماید: «وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ» و آنها از درخواستشان بى‏خبرند..
خداوند میفرماید از غیر من مخواهید چون باعث گمراهی شماست!! ولی شیعیان توسل را عین سعادت میدانند!! گویا فراموش کرده اند که هر روز ۱۷ بار در نماز خود میگویند: «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ﴿الفاتحه:۵﴾ تنها از تو یاری میخواهیم!
ولی چه غریبند شیعیان با آیات قرآن!!
پس: «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ» الزمر/۳۶
«آیا مگر خداوند بندهاش را کافی نیست؟».
التماس دعا                                                        

 

 

نویسنده: ابوبكر بن حسين (رحمه الله)

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …