در یک روایت معروف رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: بعد از من، از ابوبکر و عمر پیروی کنید، این روایت را تمامی اهل سنت، قبول دارند و عملا هم تا امروز به آن عمل نموده اند حالا شیعه میخواهد ثابت کند که این حدیث از لحاظ نقلی وعقلی درست نیست ببینیم دلیلشان چیست:
ادعای شیعه:
۱_ این روایت از حیث سندی کاملا غیر قابل اعتماد است.
۲_ اگر این روایت صحت می داشت زود تر از همه خودشان در سقیفه برای اثبات خلافتشان به آن استدلال می نمودند.
۳٫ این روایت از ساخته های گروه بکریّه است که در صدد تراشیدن فضائل برای ابوبکرند.
۴٫با توجه به این که اهل سنت برای اثبات خلافت و زمامداری از رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ دلیل مستندی نداشته و فقط « اجماع»را دلیل برای اثبات خلافت ابوبکر می دانند لذا این روایت قابل استناد نمی باشد.
۵٫ با توجه به روایت «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» حضرت زهراء و امیر المومنین سلام الله علیهما و جمع کثیری از صحابه مانند جناب سلمان و جناب ابوذر و جناب مقداد و…هرگز به این روایت عمل نکرده اند.
۶٫ ابوبکر و عمر در بسیاری از احکام و افعال با یکدیگر اختلاف داشته اند که با توجه به این حدیث تناقض شدید ایجاد می شود.
۷٫ چگونه می توان به ابوبکر و عمری اقتداء نمود که در بسیاری از احکام شریعت جاهل بوده اند و برای رفع مشکل به امیرالمومنین مراجعه می نموده اند؟
۸٫لازمه این حدیث اثبات عصمت برای ابوبکر و عمر است. در حالی که هیچ مسلمانی قائل به چنین سخنی نیست.
پاسخ اهل سنت:
برخلاف نظر شیعه سند حدیث صحیح است،
شیخ آلبانی در السلسله الصحیحه آنرا درست دانسته است و متن حدیث این است.
۱۲۳۳ – " اقتدوا باللذین من بعدی من أصحابی أبی بکر و عمر"
رسول الله فرمودند:بعد از من، از دو دوست من، ابوبکر و عمر پیروی کنید.
آری ممکن است سند حدیث از یک کانال ضیعف باشد، اما از سلسله دوم اگر صحیح باشد باز آنرا درست میدانیم
مثال:
دونفر از بازار بیایند و هر دو بگویند دیدیم سیل آمده و اولی دروغگوباشد و دو می راستگو باز ما باور میکنیم سیل آمده
حالا شیعه میگوید اولی چون دروغگو بوده پس باور نکنید که سیل آمده
نه این سفسطه است
و معنی حدیث،پیروی مطلق نیست، و مثل این روایات در حق اصحاب دیگر هم هست در ادامه همین حدیث، رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را سفارش به پیروی از عمار و ابن مسعود، کرده اند
پس منظور چیست ؟
در حدیث صحیح میاید که «عَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّهِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ بَعْدِی تَمَسَّکُوا بِهَا وَعُضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ »
(به سنت من و سنت خلفای راشدین بعد از من، عمل کنید و روش من و آنها محکم چنگ بزنید)
این حدیث از روایت اول واضح تر و روشن تر و صریح تر است و اینجا پیامبر با تاکید بیشتری از ما خواسته که به روش خلفای راشدین عمل کنیم با این وجود،حضرت ابن عمر وقتی دید حضرت عثمان اجتهاد کرده و اذان سومی را در جمعه اضافه نموده، گفت اینکار حضرت عثمان بدعت است، اذان اول جمعه بدعت است!
از این در میابیم که صحابه حدیث پیروی ازخلفای راشدین را بمعنی مطلق نمیدانستند بلکه شرطشان این بود که باید عمل خلفای راشدین، مطابق با سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد و خلاف قرآن و سنت نباشد، اما چون رسول الله صلی الله علیه وسلم میدانستند که ابوبکر و عمر رضی الله عنهم کمترین خطا ها را دارند لذا از ما خواستند که از آن دو پیروی کنیم اما در همان حال از ما خواستند که از چهارچوب قرآن و سنت بیرون نرویم
چرا راه دور برویم خود حضرت عمر وقتی تراویح را ۲۰ رکعت قرار داد،نگفت «عَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّهِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ» بلکه فرمودبدعتی است اما خوب! و آن را لازم الاجراء نکرد، پس روش خلفاء فروتر از سنت پیامبر است و تازه این عام است و هر خلیفه راشدی لازم الاتباع است و نقش ابوبکر و عمر برای این برجسته است که یاران پیامبر بودند و خلافت آنها متصل بخلافت رسول الله صلی الله علیه وسلم بود
نتیجه اینکه شیعه معنی حدیث را درست نفهمیده و برای همین سوال های بیهوده بعدی را مطرح کرده و تازه سوال هایش پیش فرض های احمقانه دارد مثل این نوشته که ( فاطمه با عمر دشمن بود ) و یا ( ابوبکر و عمر عالم به امور دین نبودند) که هر دانایی به این ادعای آنها میخندد چگونه ابوبکر و عمر دانا نبودند؟
همین دانایی آنها را بس که خودشان مشاور پیامبر بودند و بعد از رسیدن به خلافت، ازبین همه مردم،فردی چون علی را به وزارت انتخاب کردند و مثل پادشاهان کوته فکر امروز نبودند که هر کس تملق کند او را در صدر بنشانند!
از باب استدلال و بستن دهان شیعه، اینطور گفتم و گرنه حضرت ابوبکر و عمر از حضرت علی داناتر بودند، مشورت خواستن نشانی نادانی نیست بلکه نشانه ای مزید بر دانایی است ابوبکر و عمر از صفر شروع کردند و بزرگترین حکمرانان در کره زمین و در تاریخ شدند، از نادان این کار ها ساخته نیست.
حالا سوال این است که شیعه چرا این حرف ها را بمیان میکشد؟!
شیعه میخواهد به هر قیمتی شده به صحابه ضربه بزند و به این خاطر، از قانون سنگ مفت و گنجشک مفت پیروی میکند !
یعنی میگوید که این حدیث نزد اهل سنت ضعیف است و اگر ما ثابت کردیم که صحیح است تازه میرسیم به نقطه اول یعنی از بیخ هر چیز را منکر شده و میگویند صحیح هم باشد قبول نداریم چون در کتب شماست !!
شیعه که؛ به گفته خمینی،حتی نه بخاری را معتبر میداند نه صحیح مسلم را!! پس برای چه دنبال سند حدیث میگردد ؟!
اگر بسیار دلش برای تحقیق کردن تنگ شده،برود احادیث کتب خودش را بررسی کند و راستی را از دروغ جدا نماید !
ای خواننده شیعه!! آیا میدانی، علمای شما در کتب حدیث خودشان تحقق نمیکنند و تا بحال احادیث صحیح را از غلط جدا نکرده اند؟! ( بر عکس ما )
پس این لشکر آیت الله ها و حجه الاسلام ها در طول تاریخ به چه درد شیعه خورده که اساسی ترین کار ها (بررسی درستی یا نادرستی اسناد روایات) را نیز انجام نداده اند و باز میایند در سند احادیث ما بحث میکنند که تو گویی علامه دهرند!
محمد باقر سجودی