آیا ادعای مخالفت یاران پیامبر، با خلافت علی، قابل قبول است؟

یکی از ایراد های که همواره از سوی اهل سنت مطرح ‌شده، این است که اگر حضرت علی از سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم به عنوان جانشین انتخاب شده بود، معقول نبود که صحابه با آن دستور مخالفت، و از بیعت با آن حضرت امتناع ورزند. حالا بیبینیم شیعه در پاسخ به این اشکال چه میگوید؟

پاسخ علمای شیعه:
سران قریش و بزرگان مشرکین نمی‌خواستند با ظهور اسلام قدرت و مکنتی را که سالها در اختیارشان بود، از دست بدهند. آن‌ها با تمام توان در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و پیشرفت اسلام ایستادگی و برای رسیدن به هدفشان از هیچ تلاشی دریغ ننمودند.
و لذا با ورود پیامبر اسلام به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، آن‌ها احساس خطر بیشتری کردند و به همان اندازه تلاششان را نیز بیشتر کردند؛ تا جایی که با راه انداختن جنگ‌های متعدد برای اسلام مشکلات فراوانی را ایجاد کردند.
امیر المؤمنین علیه السلام در این جنگ‌ها به تنهایی به اندازه تمام سربازان مسلمان از خود جانفشانی نشان داد و سران کفر را یکی پس از دیگری به هلاکت رساند. شمشیر برّان حیدر کرّار پهلوانانی را به زمین زد که از سران کفر به حساب می‌آمدند و با کشته شدن آن‌ها بود که دین نوپای اسلام به مرور سراسر جزیره العرب را فراگرفت و مشرکان قریش را برای همیشه مغلوب و سر شکسته کرد.
آن حضرت در جنگ بدر ده‌ها نفر از قریش را به جهنم واصل کرد، در جنگ احد زمانی که تمامی صحابه فرار را بر قرار ترجیح داده بودند پروانه وار دور شمع وجود رسول خدا می‌چرخید و شجاعانه از آن حضرت دفاع می‌کرد، در جنگ خندق عمرو بن عبدود پهلوان نامی عرب را به زمین زد، در جنگ خیبر وحنین و….

تا زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم زنده بود، نتوانستند به امیر المؤمنین علیه السلام آسیبی برسانند؛ اما با رحلت آن حضرت، دمل‌های چرکین کینه، سر باز کرد و دشمنی منافقان و آن‌‌هایی که به زور اسلام آورده بودند علنی شد.
ابن أبی الحدید معتزلی در این باره می‌نویسد:
قریش با کینه های فروخفته و بیماری حسادت دست در دست یکدیگر به جنگ با امیر المؤمنین روی آورد همانگونه که در شروع و آغاز دعوت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز به همین روش و سیره عمل کرده بود. شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۱۵۱٫ امام سجاد علیه السلام در پاسخ این سؤال که چرا قریش با علی علیه السلام دشمنی می ورزید؟ می فرماید: چون علی علیه السلام سران آن ها را به دوزخ فرستاد و برای بازماندگانشان جز عار و ننگ باقی نگذاشت. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۱
ابن عباس می گوید : بین علی علیه السلام و عثمان نزاع و اختلافی پیش آمد عثمان گفت : اگر قریش شما را به جهت کشته شدن هفتاد نفر از آنان در روز بدر دوست ندارند من چه می توانم بکنم شرح نهج البلاغه، ج ۹ ص ۲۳

پاسخ اهل سنت:
در ابتداء فرض را بر این می نهیم که ادعای شیعه درست است !! اما باز جوابشان قانع کننده نیست،زیرا آنها دلیل مخالفت قریش را گفتند، اما دلیل مخالفت انصار را نگفتند!
انصار در آن لحظه (لحظه وفات پیامبر) صاحبان اصلی قدرت در مدینه بودند، آنها چرا با خلافت علی مخالفت کردند و وصیت پیامبر را نادیده گرفتند؟ انگیزه نافرمانی آنها چه بود؟
پس ایراد ما بر قرار است. یعنی اگر حضرت علی از سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم،به عنوان جانشین انتخاب شده بود، معقول نبود که انصار با آن دستور مخالفت، و از بیعت با آن حضرت امتناع می ورزند.
و بهانه شیعه ربطی به انصارندارد، زیرا علی نه فقط از انصار کسی را نکشته بود که برعکس،باعث سروری مردم مدینه بر مردم قریش شده بود. پس باید مردم مدینه او را منجی خود میدیدند!

بنابر این، جواب شیعه بینهایت سست و بی پایه است.
از طرف دیگر، این ادعای شیعه، بفرض محال اگر درست هم باشد،باز این رفتار مهاجرین را توجیه نمیکند.
فرض کنید من قریشی هستم و برای کشتن برادران خود به حضرت علی کمک میکنم! بلکه همراه حضرت علی، شمشیر بدست میگیرم و میروم به جنگ برادرانم! و برادرانم قصد جانم را دارند و علی از من دفاع میکند و آنها را میکشد،
با این تفاصیل، من باید از علی ممنون و متشکر باشم و باید او را بیشتر از برادرانم دوست داشته باشم، بلکه باید از مرگ برادرانم خوشحال باشم، نه اینکه بعد از مرگ برادرانم کینه علی را بدل بگیرم و او را از حقش محروم کنم.
پس به هر صورت که نگاه کنیم، دشمنی مهاجرین با علی، توجیه ناپذیر است، مهاجرین خود، دشمن قریش بودند، خود با همدستی با علی،باعث قتل قریش و قبیله خود شدند.

شیعه وقتی که دروغ های تاریخی خود را گفته فکر میکرده که همه مردم، مثل مخاطبان اولیه اش، بهره ای از علم و دانش ندارند، نمیدانسته در آینده علم همگانی میشود و دروغ هایش آشکار میگردد!
پس شیعه نتوانست دلیل مخالفت انصار و مهاجرین را با خلافت علی، بیان کند.
بنابرین مجبوریم بپذیریم که ادعا های شیعه از اساس دروغ بوده و رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچکس را به جانشینی خود انتخاب نکرده اند.
و داستان غدیر و قلم و کاغذ و بقیه افسانه های شیعه دروغ محض است.
حالا میماند بهانه مخالفت مردم مکه با علی،بخاطر کشته شدن قریشیان !!!
این دلیل نیز مردود است چون:
اولا علی در نابودی مکیان تنها نبود، عمر و ابوبکر و عثمان هم یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند آنها هم در شکستن شان و شوکت قریش کارنامه ای درخشان دارند.

دوما خود مکیان نیز بتدریج مسلمان شدند، مثلا پسر ابوجهل یعنی حضرت عکرمه بن ابوجهل،پس از ایمان آوری، در راه اسلام شهید شد. یا پسر ابوسفیان ( حضرت یزید بن ابی سفیان ) در راه اسلام در جنگ با رومیان شهید شد و دیگران داستان مشابه ای دارند.
پس این ناممکن است که آنهااز یک طرف با علی بد باشند و از سویی دیگر با دین علی خوب!!
از علی متنفر باشند و در همان حال،راه دین علی شهید شوند!! نه این محال است.
دلایل شیعه به هذیان شبیه تر است، بلکه حتی مجنون نیز چنین نمیگوید!
حالا اگر بازشیعه در لجاجت خود پا بفشارد، و اگر هنوز مدعی باشد که کشتن بزرگان مکه بدست علی، باعث شد تا ایشان از خلافت محروم گردد !
درجواب میگوییم:
که در وقت انتخاب خلیفه، قریشیان عزیز از دست داده ،در مجلس شورا نبودند، در مجلس انتخاب رهبر، فقط و فقط انصار بودند و مهاجرین اولیه.
یعنی دو گروهی بودند که هر دوی آنها کشتن مردم مکه، شریک کار علی بودند. و تاریخ بما میگوید که حضرت عمر نسبت به بقیه؛ بر قریشیان مشرک؛ سختگیر تر بود. بنابر این چون شیعه نتوانست جواب ایراد ما را بگوید و نتواست انگیزه محکمه پسندی برای مخالفت اصحاب، با علی ارائه دهد پس ناچاریم نتیجه بگیریم که که شیعه داستان جانشینی علی را جعل کرده و این داستان حقیقت ندارد.

                                                                                                                           

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …