رفیق غار رسول الله صلی الله علیه وسلم چه کسی بود؟

انکار واقعیتهای تاریخی، یکی از روش های جدید شیعه ها است، در قرآن کریم آمده که وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم در غار مخفی شدند، شخص دیگری نیز همراه ایشان بود،همه اهل سنت، بدون استثناء و بدون چون و چرا و یکصدا میگویند رفیق رسول الله در غار،حضرت ابوبکر رضی الله عنه بود.

شیعه میگوید: «نخیر نبود!! و از کتاب های سنی ها ثابت میکنیم که در سفر هجرت، ابوبکر همراه و همسفر رسول الله نبود! » برای ما هم جالب است که ببینیم این را، چگونه ثابت میکند؟!!

شبهه شیعه : یار غار حضرت پیامبرـ صلى الله علیه و سلّم ـ ابن بکر ـ عبداللّه بن بکر بن اریقط ـ همان راهنما و دلیل پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ بوده و نه ابوبکر ( البدایه و النهایه ) و این تشابه و تقارب إسمى سبب شده که آنرا ابوبکر بخوانند.

پاسخ اهل سنت
سبحان الله دروغ به این بزرگی!! آیا ممکن است ؟!
اینهم نوشته البدایه و النهایه در باره ابن اریقط
قال ابن إسحاق: فحدثنی من لا أتهم عن عروه بن الزبیر عن عائشه أم المؤمنین أنها قالت: کان لا یخطئ رسول الله صلى الله علیه وسلم أن یأتی بیت أبی بکر أحد طرفی النهار، إما بکره، وإما عشیه حتى إذا کان الیوم الذی أذن الله فیه رسوله صلى الله علیه وسلم فی الهجره والخروج من مکه من بین ظهری قومه أتانا رسول الله صلى الله علیه وسلم بالهاجره فی ساعه کان لا یأتی فیها، قالت فلما رآه أبو بکر قال: ما جاء رسول الله صلى الله علیه وسلم فی هذه الساعه إلا لامر حدث ! قالت فلما دخل تأخر له أبو بکر عن سریره، فجلس رسول الله صلى الله علیه وسلم ولیس عند رسول الله صلى الله علیه وسلم (۳) أحد إلا أنا وأختی أسماء بنت أبی بکر، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: (أخرج عنی من عندک " قال: یا رسول الله إنما هما ابنتای (۴)، وما ذاک فداک أبی وأمی ؟ قال: " إن الله قد أذن لی فی الخروج والهجره " قالت: فقال أبو بکر: الصحبه یا رسول الله ؟ قال: " الصحبه " قالت فوالله ما شعرت قط قبل ذلک الیوم أن أحدا یبکی من الفرح حتى رأیت أبا بکر یومئذ یبکی.
ثم قال: یا نبی الله إن هاتین راحلتین کنت أعددتهما لهذا، فاستأجرا عبد الله بن أرقط (۵) قال ابن هشام: ویقال عبد الله بن أریقط.
رجلا من بنی الدئل بن بکر، وکانت أمه من بنی سهم بن عمرو، وکان مشرکا یدلهما على الطریق ودفعا إلیه راحلتیهما، فکانتا عنده یرعاهما لمیعادهما.

خلاصه ترجمه این است که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم هرگز وسط روز به خانه ابوبکر نمی آمد، یا صبح زود میامد یا بعد عشا .
یک روز وقت ظهر آمدند،ابوبکر گفت:
والله که اتفاقی افتاده که در چنین وقتی تشریف آوردند !
رسول الله گفت :دخترات را دور کن، خبر مهم است!
ابوبکر با بیتابی گفت: یا رسول الله اینها دخترانم هستند، پدر مادرم به فدای تو چی شده؟بگو!
فرمود: بمن اجازه هجرت داده شد.
ابوبکر پرسید: یا رسول الله! آیا من همصحبت شما در این سفرم؟
فرمود: بله!
و ابوبکر از خوشحالی به گریه افتاد.

ابوبکر دو مرکب برای این روز آماده کرده بود، پس دو سواری را بردند به ابن اریقط دادند که راه ها را میشناخت، اما مشرک بود.
و قرار شد که روز سوم بروند و به راهنمایی او، از مکه خارج شوند و اسبها، پیش راهنما بود تا روز سوم……
اسم راهنما عبدالله بن بکر اریقط و از قبیله بنی الدئل بود…….

بنابراین ای شیعه !
اگر کتاب البدایه و نهایه را شاهد میاوری، اینهم متن کتاب! که میگوید:
همسفر رسول ابوبکر، و راهنمایش ؛در بیرون شد از مکه؛ ابن ارقیط بود
پس آخر چرا اینقدر دروغ میگویی؟

شیعه میگوید:
اولاً: ابوبکر در هیچ کجا به این فضیلت اعتراف نکرده است، در حالیکه در روز سقیفه به کمتر از آن اشاره کرد. و گفت ما از قریشیم!

پاسخ اهل سنت
برای این نگفت، چون ربطی نداشت !! ابوبکر میدانست که بودن در غار بهمراه رسول الله صلی الله علیه وسلم، دلیل بر این نمیشود که خلافت را حق خود بداند!
بعد ابوبکر میدانست که بر اساس تعالیم دین اسلام ، هیچ مسلمانی حق ندارد خودش، جویا و خواهان ریاست باشد، پس حتی اگر صدیق،خلافت را حق خود میدید باز هم نمیتوانست آنرا ابراز کند.
و بعد در آنجا، روی سخن ابوبکر با انصار بود، چونکه انصار میگفتند:
پیامبر از بین اهل مکه بوده، پس خلیفه باید از مردم مدینه باشد!
و ابوبکر صدیق به آنها گفت: اعراب اطراف ما، سیادت غیر قریش را قبول نمیکنند.
پس این استدلال شیعه، چون چنگ زدن،پرت شونده ای از کوه، به هوا و باد است!!

شیعه میگوید:
ثانیاً: به گفته عسقلانى، از تابعین کسانى بودند که منکر ارتباط داشتن آیه غار با ابوبکر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق

پاسخ اهل سنت
مومن طاق دیگر کیست؟!! بگذار بگردم در کتب و ببینم این چه عجوبه ای است که روز روشن را منکر میشود؟!!
گشتم و معلوم شد که او شیعه ای تیره بخت بوده و بر اساس کتب شیعه، این سخنان بین او و امام ابوحنیفه رد و بدل شده است.


شیعه میگوید:
وقتی امام صادق (ع) رحلت کرد،ابو حنیفه به مؤمن طاق به طعنه گفت امام تو در گذشت،
مؤمن طاق بی درنگ گفت:ولی امام تو تا«روز وقت معلوم »مهلت داده شده است . یعنی امام تو شیطان است که خدا در قرآن در باره ی او فرموده: « قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿٨٠﴾ إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٨١﴾»

خب حالا شیعه به چه حقی سخن مومن طاق را سخن اهل سنت میداند؟ در حالیکه آن یاوه گو شیطان را امام اهل سنت مینامد!! آیا این است رسم دلیل آوری از کتاب های ما ؟!
یکباره بگویید شاهد ما دم ماست!! و ما را راحت کنید.

شیعه میگوید :
ثالثاً: عائشه تصریح دارد که هرگز آیه اى در حق ما نازل نشده است.

پاسخ ما:
جواب این تقلب علمای شیعه را در اینجا گفته ام:
www.islamtxt.net/content/article/337

شیعه میگوید :
رابعاً: معروف است که ابوبکر در مدینه به استقبال پیامبرـ صلى الله علیه و سلّم ـ آمد و این بدان معناست که ابوبکر
همراه پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلّم ـ نبوده است.

جواب ما:
معروف است ؟؟؟ پیش کی معروف است؟؟!! اینجا آدرسی هم ندادی !! اگر معروف است، پس یعنی در صد کتاب معتبر نوشته شده :بگو! کو؟! کجاست ؟؟!!
معروف این است که وقتی حضرت محمد و ابوبکر به مدینه رسیدند بعضی ها اشتباها ابوبکر را، نبی الله پنداشتند و حضرت ابوبکر سایبانی بر سر رسول الله افکند تا مردم بدانند، او خادم رسول الله است.

شیعه میگوید :
خامساً: حدیث صحیح وجود دارد، دال بر اینکه به هنگام هجرت، در غار، حضرت تنها بود. (البدایه و النهایه :۶) سادساً: آن قیافه شناس فقط آثار و جاى پاى پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلّم ـ را دید و هرگز سخن از ابوبکر به میان نیاورد. ( فتوح البلدان)

پاسخ اهل سنت:
آیه غار در قرآن این است: « إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَى وَکَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ » (40) سوره توبه
«یعنی اگر رسول الله را یاری نکنید، باکی نیست چون الله، آنوقت که کافران از شهر بیرونش کردند، او را نصرت داد.
آن هنگام که او نفر دوم از دونفری بود که در غار بودند، و در آن لحظه به دوستش گفت: غمگین مباش الله با ماست !»

این آیه میگوید که در غار دو نفر بودند و شیعه چون این گفته بنفعش نیست …. پس قرآن را به دور میاندازد و به حدیث ایمان میاورد، آنهم نه به حدیث خودش،که به روایت اهل سنت ایمان میاورد !!
و با این حساب هر شیعه ای باید بداند که علمای آنها در بحث و استدلال، صفر ضرب در صفر هستند!!

آقا!
قران میگوید در غار دو نفر بودند، شیعه میگوید من ایمان ندارم به قرآن!!!!…… به حدیث سنی ها ایمان دارم که میگوید در غار یک نفر بود!!
حالا شاید کسی بگوید اگر در قران هست دونفر، چرا حدیث میگوید یک نفر،چرا قیافه شناسان رد پای یک نفر دیدند؟
جواب این است که احادیث همه جا میگویند دو نفر بودند و نفر دوم ابوبکر بود، اما شیعه چکار میکند؟ من برایتان توضیح میدهم مکرش را!!
یک فیلم را در نظر بگیرید که دو نفر در یک کنفراس خبری، با هم شرکت داشته باشند و یک نفر مهمتر باشد طبعا دوربین ها متمرکز میشود بر روی مهم تر، اما کمی که دوربین دور شود نفر دوم هم نشان داده میشود
شیعه فقط یک صحنه فیلم را میبیند! چون با ابوبکر بد است او را نمیخواهد ببیند!!

اگر در کتابی از کتاب ها ،فقط از رد پای نبی سخن رفته باشد، این هرگز بدان معنی نیست که نفر دیگری نبوده، بلکه چون محور داستان حضرت پیامبر است، پس کسی به ابوبکر اهمیت نمیداده تا از رد پای او سخن بگوید، همانطور که حضرت علی را درجایگاه پیامبر یافتند و او را نکشتند چون میدانستند صد تا مثل علی را بکشند نهضت از بین نمیرود، آنها به دنبال پیامبر بودند و رد پای نبی برایشان مهم بود پس طبیعی و عادی است اگر که اصل سخن پیرامون ایشان باشد
گذشته از این، اصلا شاید همین ادعای شیعه هم در کتاب نباشد( من به آدرسی که شیعه گفت مراجعه نکردم ) چرا مراجعه نکردم ؟ چون ما دیگر دریافته ایم که شیعه، متون را بنفع خود تاویل میکند و خجالت هم نمیکشد!
شیعه ما را به کتاب البدایه و النهایه حواله داده و اول آخر این کتاب میگوید همراه پیامبر در غار حضرت ابوبکر بود
و هرکس که اندک سواد دینی داشته باشد، میداند که احادیث زیادی داریم که میگویند ابوبکر یار غار رسول الله بود در این هیچکس شک ندارد،
اما درد شیعه این است که اگر قبول کند حضرت ابوبکر با حضرت محمد در غار بود، پس آیه ۴۰ از سوره توبه کمر مذهبش را میشکند، برای همین است که میبینیم از بیخ عرب گشته، و منکر همه چیز میشود!!
و عیبی ندارد که منکر شود، اما خنده دار این است که میخواهد با استدلال غلط از احادیث ما، هذیان گویی های خود را ثابت کند!

شیعه میگوید :
سابعاً: طبق روایت بخارى و دیگران، ابوبکر جزء اولین گروه از مهاجرین بوده و قبل از پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ وارد مدینه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرین شرکت مى کرد (صحیح بخارى ۱: ۱۲۸، کتاب الاذان ج ۴)

پاسخ اهل سنت
اینهم صحیح بخاری ! بفرما!! چنین چیزی در آن نیست البته این دو روایت است :

أَنَّ عَائِشَهَ – رضى الله عنها – زَوْجَ النَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – قَالَتْ وَاسْتَأْجَرَ رَسُولُ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – وَأَبُو بَکْرٍ رَجُلاً مِنْ بَنِى الدِّیلِ، هَادِیًا خِرِّیتًا وَهْوَ عَلَى دِینِ کُفَّارِ قُرَیْشٍ، فَدَفَعَا إِلَیْهِ رَاحِلَتَیْهِمَا، وَوَاعَدَاهُ غَارَ ثَوْرٍ بَعْدَ ثَلاَثِ لَیَالٍ بِرَاحِلَتَیْهِمَا صُبْحَ ثَلاَثٍ .
عایشه گفت : رسول الله و ابوبکر، مردی از بنی الدئل را استخدام کردند تا راهنمای خروج مخفیانه آنها از مکه باشد، و مرکب های خود را به او سپردند و قرار گذاشتند که سه روز بعد در غار ثور، یکدیگر را برای شروع سفر ملاقات کنند.
عن أَنَسٍ عَنْ أَبِى بَکْرٍ – رضى الله عنه – قَالَ قُلْتُ لِلنَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – وَأَنَا فِى الْغَارِ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ نَظَرَ تَحْتَ قَدَمَیْهِ لأَبْصَرَنَا . فَقَالَ « مَا ظَنُّکَ یَا أَبَا بَکْرٍ بِاثْنَیْنِ اللَّهُ ثَالِثُهُمَا»

«از انس روایت شده که ابوبکر گفت در غار به رسول الله گفتم:
اگر یکنفر از گروه تعقیب کننده به زیر پای خود نگاه گند ما را خواهد دید.
و رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
ای ابوبکر تو چه گمان میکنی درباره آن دونفری که نفر سوم همراه با آنها، الله جل جلاله است؟ »

ای داشمند شیعی!
آیا کور بودی که اینها را در کتاب بخاری ندیدی؟ یا در پی گمراه کردن شیعه های بیچاره هستی؟ دنیای آنها را خراب کردی و حالا طمع به آخرت آنها بسته ای!
آخر ای آخوند شیعه!
این ملت بدبخت چه هیزم تری به تو فروخته که دست از سرش بر نمیداری و شب روز کوشش میکنی تا گمراهشان کنی!
دور نیست آنروز بیاید که بگویند:
« وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا» (سبا/۳۳)

مستضعفان به مستکبران خواهند گفت: مستضعفان به مستکبران می گویند: بلکه نیرنگ های [پی گیر شما در] شب و روز که به ما فرمان می دادید به خدا کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم [ما را گمراه کرد.]

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …