اگرتعیین جانشین کار خوبیست،چرا پیامبر تعیین نکردند؟ و اگر بد است چرا ابوبکر تعیین کرد؟

سوال شیعه:  آیا تعیین خلیفه کار خوبی است یا نه؟اگر خوب است چرا میگویید پیامبر خلیفه تعیین نکرد؟اگر بد است چرا ابوبکر و عمر این کار را کردند؟
جواب اهل سنت:  انجام دادن کاری ممکن است، برای شخصی خوب باشد، ولی شاید همان کار را اگر فرد دیگری انجام دهد، … مردم او را نکوهش کنند.یعنی این استدلال، همیشه کار برد ندارد که بگوییم:این کار اگر بد است تو چرا کردی و اگر خوب است من چرا نکنم !
مثالبه این جمله توجه کنید  آیا طبابت کار خوبی است یا نه؟اگر خوب است چرا میگویید ابن سینا طبابت کرد ؟اگر بد است چرا ابوحنیفه و شافعی  این کار را نکردند؟
دیدید عیب سوال خود را ؟
بیشتر توضیح میدهممقایسه رسول الله با ابوبکر اصلا درست نیست رسول الله  پیامبر بود و ابوبکر در مقایسه با ایشان یک انسان کاملا عادیمثال رسول الله گفت نماز مغرب ۳ رکعت است آیا ابوبکر حق دارد مثلا تعداد سجده های یک رکعت را کم و زیاد کند؟ پس هرکس در حد خود  ببینید!
شاید بگویید:  ولی مثال برعکس است یعنی کاری را که رسول الله نکرده ابوبکر کرده! چرا؟
 جواب این است که انتخاب جانشین توسط رسول الله ، هرگز مثل انتخاب جانشین توسط ابوبکر نیست.
منتخب ابوبکر مطاع هست و  نیست،  مردم حق دارند او را برکنار کنند  یا ابقایش کنند، سخنش حجت نیست  میتوانند روی حرفش حرف بزنند اشتباه کرد به او تذکر میدهند اما با منتخب رسول چنین معامله ای را نمیتوانند بکنند.
منتخب رسول الله، همانندخود رسول الله، درهرچیز واجب الاطاعه است و کسی حق برکناری او را ندارد
شاید بگویید چه اشکالی دارد که واجب الاطاعه باشد؟
اشکال در این است که او معصوم نیست و ممکن است اشتباه کند. او  با وحی در تماس نیست ممکن است خطا کند!
 اما هیچکس نمیتواند به منتخب رسول الله بگوید تو خطا کردی به همین دلیل ساده رسول الله مناسب ندیدند برای بعد از مرگ خود جانشینی انتخاب کنند
 بد نیست بدانیم که در زمان حیات، رسول الله چند بار جانشین برای کارهای محدود تعیین کردند، اما بعضی وقت ها این  جانشینان دردسر آفرین شدند.
مثلا یکی از این امیران در سفر، بر لشکر خشم گرفت و گفت آیا رسول الله گفته که از من اطاعت کنید یا نه ؟
 گفتند بله!
امیر گفت: هیزم بیارید! آوردند. باز گفت: آتش روشن کنید و کردند و باز گفت:
حالا خود را درون این آتش بیاندازید!
اصحاب بین خود گفتند ما به محمد صلی لله صلم ایمان آوردیم تا ما را از آتش نجات دهد و این میگوید درون آتش بروید! پس  اطاعت نکردند و امیر هم  وقتی خشمش کمتر شد از دستور خود نادم گشت
آنها به پیش رسول الله آمدند و واقعه را عرض کردند فرمود: اگر درون آتش میشدید هرگز دیگر از آن  بیرون نمیامدید.
در داستان بالا امیر پشیمان شد و رسول الله هم زنده بودند و خطای امیر را شرح دادند آما حالا اگر این  بعد  از وفات ایشان، امیر منتخبشان اشتباهی میکرد،  کی میتوانست او   را  مورد بازخواست قرار دهد؟
 و دیگر اینکه  رسول الله در لحظه وفات، امیری انتخاب کرده بودند، این امیر اسامه بن زید بود، اما اسامه میدانست که امارتش محدود  و برای کاری معین است لذا وقتی رسول الله وفات یافت او با امیر جدید بیعت کرد و تحت امر او به جبهه رفت!  

حالا یک سوال از علمای شیعه
شما که دو پا را در یک کفش کرده و محال ممکن میدانید که رسول الله بدون انتخاب جانشین از میان مردم رفته باشند، پس چرا همین جانشین انتخاب نکردن را برای حضرت علی خوب میدانید؟
میگویید علی هم جانشین انتخاب کرد!
میگوییم حسن چرا از پدر و جدش پیروی نکرد و بی جانشین مرد؟
میگویید معلوماتت را زیاد کن ای بیسواد! حسین جانشین حسن بود و سجاد جانشین حسین  و باقر جانشین سجاد و صادق جانشین باقر!
میگویم پس چرا صادق بی انتخاب جانشین از دنیا رفت؟ اگر تعیین جانشین کار خوبی است گر مهم است چرا صادق به سنت جدش عمل نکرد ؟
میدانم چه میگویید: خواهید گفت : مگر موسی را نمیشناسی او جانشین صادق بود و رضا جانشین موسی بعد از او تقی و بعدش نقی تعیین شدند و بعد حسن عسکری منتخب شد و بعدش مهدی  بعنوان  رهبر تعیین شد و مهدی هم زنده است و جانشین نیاز ندارد
میگوییم اما مهدی به وظیفه خود عمل نمیکند رسول الله او را جانشین تعیین کرد ایشان به وظیفه خود عمل نمیکند! تا آن حد بیکار است که
حتی خود شیعه ها نیز از کم کاری او بتنگ آمده  اند و  گروهای شیعه برای خودشان رهبر انتخاب کرده اند یکی سیستانی را رهبر خود کرده یک به خامنه ای میگوید مقام معظم رهبری  ووووو

خب وقتی رهبر منتخب به سر کار خود حاضر نمیشود، ما سنی ها چه گناهی داریم اگر  آمده برای خودش رهبر انتخاب کرده ایم؟ این چه بدی دارد؟ اگر  کار خوبی نیست شما چرا رهبر انتخاب میکنید؟!
آیا برای این سوال پاسخی دارید؟
 شیعه همواره میگوید امت نگذاشت رهبران متنخب الهی  اداره کارها را بدست بگیرند علی خانه نشین شد و مهدی هم برای همین چاه نشین است.
به دوستان شیعه خود میگوییم کمی اندیشه کنید یک رهبر هم در روی کره زمین نبوده و  نیست که مردم برایش فرش سرخ پهن کرده و زیر پایش گل ریخته باشند و با سلام و صلوات او را روی تخت بنشانند که بیا زمام امور را در دست بگیر!
 زندگی حضرت محمد جلوی چشم ماست! اگر ایشان میخواست در غار حرا و یا غار ثور بشنید تا مردم قدرش را بدانند و آماده پذیرش خبری او شوند تا حالا هم همانجا نشسته بود! کما اینکه حضرت مهدی شما ۱۲۰۰ سال است در سرداب  نشسته  و کسی از او دعوت نمکنید که بیا !
بلکه برعکس، هرکس در ایران ادعای امام زمانی میکند فورا دستگیر میشود و یک درصد هم زمامداران ایران حاضر نیستند احتمال بدهند شاید این همان مهدی  موعود باشد.

مدعی مهدویت را میبرند و  به فلک میبندند و زندانی و اعدام میکنند!!
پس  خلاصه سخن اینکه:
یا مهدی باید برای تنفید و اجرای حکمی که در دست دارد باید شدت عمل بخرج دهد یا باید در همانجا که پنهان است، تا ابد الدهر پنهان بماند.
و هکذا حضرت علی؛ که شما مدعی هستید منتخب پیامبربوده؛ اگر سخن شما راست باشد ایشان باید بر اساس مفاد حکمنامه رسول الله، با ابوبکر میجنگید یا کشته میشد یا میکشت ( مثل حسین )
اما اینکه خودشان تمایلی به در دست گرفتن رهبری نداشته و اینکه خودشان طبق نوشته نهج البلاغه   خلافت و حکومت داری را ناچیز تر از آب دهان بز میدانسته اند!! دیگر آه ناله شما برای چیست و برای کیست؟
البته ما با استدلال شیعه با آنها حرف زدیم والا از نظر ما حضرت علی هرگز خود را منتخب الله نمیدانستند
و ابوبکر و عمر را از خود بهتر میدیدند.

 

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …