همانطور که می دانیم رافضه از علم حدیث بویی نبرده اند و از علم جرح وتعدیل بسیار دور هستند. به عنوان مثال کلینی در کافی خود اینطور می گوید در ابتدای هر حدیث(حدثنا عده من اصحابنا)(عده ای از یاران ما حدیث کردند)
از آقایان می پرسیم این اصحاب کلینی چه کسانی بودند؟ ترجمه شان کجاست؟ از کجا بدانیم راستگو بوده اند؟
محمد باقر مجلسی میگوید: (عن سفیان السمط قال قلت لأبی عبد الله علیه السلام :"جعلت فداک إن رجلاً یأتینا من قبلکم یعرف بالکذب فیحدث بالحدیث فنستبشعه فقال أبو عبد الله : یقول لک إنی قلت اللیل أنه نهار أو النهار أنه لیل قال:لا فإن قال لک هذا إنی قلته فلا تکذب به فإنک إنما تکذبنی " (البحار۲\۲۱۱)
(سفیان السمط می گوید به ابی عبدالله گفتم فدایت شوم :مردی قبل از شما نزد آمد و ما می دانیم که شخصی دروغگو است و حدیثی از شما بیان کرد ما قبول نکردیم .ابوعبدالله می گوید که آن مرد به شما گفت که من گفتم شب روز است و روز شب و سپس ادامه می دهد اگر چنین چیزی هم به تو بگوید تکذیب نکن زیرا مانند این است که مرا تکذیب کرده باشی)
خوب این مصیبت بزرگی است یعنی امامیه از دروغگو و کسی که معروف به کذب است هم می توانند روایت کنند پس مذهبشان بر دروغ استوار شده!
باز مجلسی می گوید و بابی در کتاب خود زده است با عنوان (باب أن حدیثهم علیهم السلام صعب مستصعب وأن کلامهم ذو وجوه کثیره و فضیله التدبر فی أخبارهم علیهم السلام والتسلیم لهم والنهی عن رد أخبارهم) وفیه "116" حدیثاً البحار (۲\۱۸۲-۲۱۲)
(حدیث ائمه سخت ودشوار است و سخننشان معانی زیاد دارد و افضل این است که ما در اخبارشان تدبر کنیم وتسلیمشان شویم واخبارشان را رد نکنی.
یعنی چه؟ یعنی بدون تحقیق در اسناد حدیث به مجرد اینکه امام فلان حدیث گفته ما هم باید بپذیریم.
اعتراف علمای شیعه به دروغ گویی وتدلیس:
عن بعض أصحابنا یرفعه إلى أبی عبد الله _ یعنون جعفر الصادق _ وفیه قال أی راوی الحدیث یسأل أبا عبد الله :"هؤلاء _ یعنی بهم أئمه أهل السنه _یأتون بالحدیث مستویاً کما یسمعونه وإنا ربما قدمنا وأخرنا وزدنا ونقصنا "(السرائر ص۱۶۳)
(بعضی از اصحاب صاحب کتاب حدیث را نسبت می دهند به ابی عبدالله که به او گفته شد ای ابی عبدالله همان این سنیان حدیث را بیان می کنند همانطور که شنیده اند اما ما حدیث را می شنویم ودر بیان یا به آن اضافه می کنیم یا از آن کم می کنیم)
واعتراف خطیری است که علمای شیعه واصحاب امام صادق کذاب بوده اند.
واعتراف دیگر اینکه اهل سنت و جماعت اهل صدق و راستی بوده اند.
وصدق می کند سخن امامنا شافعی رضی الله عنه که رافضه دروغگوترین افراد روی زمین هستند.
سپس این افراد به خود اجازه میدهند به امام بخاری رضی الله عنه خورده بگیرند؟
کسانی که از عفیر (خر) و بطیخه (هندوانه)روایت کرده اند؟؟!!
بعضی از رجال رافضه
زراره بالغ بر ۱۸هزار از جعفر صادق روایت کرده ببینیم خود امام صادق در مورد زراره چه می گوید!
الشیخ الطوسی: (إن زراره من أسره نصرانیه، وإن جده (سنسن وقیل سبسن)
کان راهباً نصرانیاً، وکان أبوه عبداً رومیاً لرجل من بنی شیبان) (الفهرست ۱۰۴)،
(طوسی می گوید زراره اصل ونسبش مسیحی بوده و جد او نامش سنسن یا سبسن بود و راهبی مسیحی بوده و پدر زاره غلام رومی بوده)
پس شیخ اصحاب امام جعفر مسیحی بوده! شیعه دینشان را از اهل کتاب می گیرند.
شیخ اصحاب جعفر صادق در ریش امامش (ضراط)می کند:
(سألت أبا عبد الله عن التشهد .. إلى أن قال: فلما خرجت ضرطت فی لحیته وقلت: لا یفلح أبداً)(۱)
(رجال الکشی ۱۴۲).
(زراره خود می گوید از جعفر صادق در مورد تشهد پرسیدم تا اینکه جواب داد وقتی بیرون آمدم (ضرطی) بر ریشش کردم و گفتم هرگز رستگار نمی شود یعنی امام صادق)
جعفر صادق او را لعن می کند : ( لعن الله زراره ) الکشی رجال ص ۱۳۳
وقال أبو عبد الله: لعن الله بریداً، لعن الله زراره)(لعنت خدا بر برید و زراره)رحِال کشی ص ۱۳۴
و باز می گوید: ( إن مرض فلا تعده، وإن مات فلا تشهد جنازته.
فقیل له: زراره؟ متعجباً، قال نعم زراره شر من الیهود والنصارى ومن قال إن الله ثالث ثلاثه. إن الله قد نکس زراره، وقال: إن زراره قد شک فی إمامتی)
(زراره مریض شود به عیادتش نمی روم اگر بمیرد تشییعش نمی کنم زراره شر است از یهود ونصاری وکسانی که گفتند خدا ۳ تا است زراره در امامت من شکر کرده)رجال الکشی۱۳۸
واقعا مصیبت بزرگی است اکثر روایات رافضه از همین شخص ملعون است که ارزشی هم ندارد طبق رای امام معصوم.
یک نمونه هم در مورد جابر جعفی کذاب بگویم
در نزد اهل سنت این شخص کذاب است همانطور که امام ابوحنیفه رضی الله عنه می گوید: اما در نزد شیعه هم مورد قبول نیست با اینکه هزاران روایت از او نقل کرده اند شیوخ الرافضه روى سبعین ألف حدیث عن الباقر ع ـ وروى مائه وأربعین ألف حدیث . وسائل الشیعه " . 20/151
(آقای حر عاملی می گوید هفتاد هزار روایت وهزار وصدو چهل روایت از محمد باقر نقل کرده)
حال ببینیم امام صادق در موردش چه می گوید؟! رجال الکشی ص۱۹۱:
عن زراره بن أعین قال: سألت أبا عبدالله علیه السلام عن أحادیث جابر ؟ فقال: " ما رأیته عند أبی إلا مره واحده ، وما دخل علی قط " . !!
(اقای زراره مسیحی که خود پرونده سیاهی دارد از احادیث جابر از امام صادق می پرسید. جواب می دهند او را در نزد پدرم یک بار دیدم نزد خودم هرگز نیامده)!!!!!!!
پس هفتاد هزار حدیث از کجای خود در آورده؟ مصیبت العظمی اینجا هست رافضه باید برای این سینه بزنند که دینشان مشتی دروغ است نه در عاشوراء
واما شبهات حول امام بخاری رضی الله عنه
اول روایت ایشان از کسانی که مذهب صحیحی نداشتند یعنی ناصبی بودند
واما پاسخ:از شروط بخاری این بوده شخص راست گو باشد و اهل بدعت نباشد واگر اهل بدعت بود بدعتش را تبلیغ نکند پس طبق این شرط روایت از ناصبی جائز است اگر راستگو باشد همانطور که امام معصوم نزد شیعه علی رضی الله عنه در حکمت نهج البلاغه می گوید (حکمت را بیاموز ولو از منافق)حکمت۷۹ صفحه ۴۵۷
واقعیت این است که نواصب در صدق در گفتار از روافض که احوالشان بیان شد سبقت گرفته اند.
و روایت بخاری رضی الله عنه از نواصب دلیل عداوت او با اهل بیت نیست زیرا خود او ابوابی در صحیح خود در فضل علی و اهل بیت اختصاص داده است.
اما شبهه بعدی که می گویند بخاری علم به رجال نداشته ویا رجال شما را نمی شناخته اول ببینیم اینها که چنین ادعایی دارند چه کاره بوده اند؟!
وقال البخاری: سمع من عمر، والبخاری لیس بالخبیر برجال الشام، وهذه من أوهامه" (تاریخ الإسلام ۱۷۲۷).
(بخاری دانا نبوده به رحِال شام واین از اوهامش بوده)
وذکر البخاری فی تاریخه: أنه سمع علیاً وابن مسعود فوهم" (تاریخ الإسلام ۱۷۶۷).
(بخاری می گفته از علی وابن مسعود شنیده است واین از اوهام اوست)
والجواب:اهل سنت و جماعت ادعای عصمت برای کسی نمی کنند واین بسیار منطقی است که شخصی خطا کند ومنطقی است که بخاری رضی الله عنه در مورد رجال شام خطا کند و بقیه علما این را بیان کردند واصلاح کردند واجماع امت و علما براین است که بخاری ومسلم صحیحترین کتابند بعد قرآن (اصح الکتب).
و بخاری هرگز از امثال خر عفیر و هنداونه روایت نکردند بلکه در جرح وتعدیل بعضی اشتباه کردند آیا این دو قابل مقایسه است؟ آیا بخاری با زراره مسیحی که بر ریش استاد خویش امام معصوم(ضرط) می کند و جابر جعفی کذاب که یک روزه هفتاد هزار و در روایتی ۱۴۰هزار روایت می کند یکی هستند؟
واما کسانی که در تاریخ سعی بر طعنه به بخاری داشته اند کلهم شیعه بوده اند و کذاب والا از اقوال علمای اهل سنت بر بخاری طعنه ای وارد نشده.
به عنوان مثال این افراد:أحمد بن محمد بن سعید أبو العباس الهمدانی المعروف بابن عقده
ترجمته فی الکامل فی ضعفاء الرجال (۱/ ۲۰۶)أحمد بن محمد بن سعید أبو العباس الهمدانی یعرف بابن عقده کان صاحب معرفه وحفظ ومقدم فی هذه الصناعه إلا اننی رأیت مشایخ بغداد مسیئین الثناء علیه وسمعت أبی بکر بن أبی غالب یقول بن عقده لا یتدین بالحدیث ودر ادامه میگوید وکان مقدما فی الشیعه .الکشف الحثیث (۱ / ۵۲۵۳)
أحمد بن محمد بن سعید بن عقده الحافظ أبو العباس محدث الکوفه شیعی متوسط ضعفه غیر واحد وقواه آخرون سئل عنه الدارقطنی فقال لم یکن فیالدین بالقوی وأکذب من یتهمه بالوضع إنما بلاؤه من هذه الوجادات.تاریخ بغداد (۲ / ۱۲۰) وأحمد بن محمد بن سعید هذا هو أبو العباس بن عقده الحافظ من کبار الشیعه، وممن روى المنکرات والمنقطعات عن النبی صلى الله علیه وسلم فی فضائل أهل البیت* (از بزرگان رافضه بود و احادیث منقطع و منکر در فضل اهل بیت روایت می کرده) المغنی فی الضعفاء (۱ / ۵۵)
احمد بن محمد بن سعید بن عقده الحافظ ابو العباس شیعی وضعفه غیر واحد
واین است احوال کسی که بر بخاری طعنه می زدند خود از روافض بوده و در نزدشان علم حدیث و جرح وتعدیل وحِود ندارد سپس همین افراد دهان باز کرده وبه بزرگان دین خرده می گیرند. والله المستعان