ما در اینجاwww.islamtxt.net/content/question/672 با استفاده از آیات قرآن نشان دادیم که علم غیب فقط نزد الله است و آنرا به احدی آشکار نمیکند مگر به بعضی از پیامبران، که به آنها نیز بهره بسیار اندکی از علم غیبی (که بکارشان آید) میدهد،
و ثابت کردیم که همه علم غیب مورد نیازشان را به آنها نمیدهد ..و گفتیم به غیر از پیامبران، اصلا به هیچ شخص دیگری علم غیبی نمیدهد، این نوشته ما چون غیب دانی امامان شیعه را نفی کرد و لرزه بر بنیاد آن مذهب افکند، پس با اعتراضات گوناگون روبرو شد مثلا گفتند:
شیعه گفت:
در قرآن اشاره شده است که افرادی غیر پیامبران نیز با ملائکه هم صحبت شده و از آینده به آنان خبر داده می شود :" إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ( آل عمران ۴۵ – ۴۶ ) در این آیه صراحت دارد که ملائکه با حضرت مریم ( علیها سلام ) صحبت کرده و از به دنیا آمدن فرزندی برای وی خبر می دهند !!!
آیا علم به این امر از جانب حضرت مریم ( سلام الله علیها ) علم به غیب نبوده است ؟؟!!
پاسخ ما:
جواب شما در این آیه سوره مریم است:
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا«19»
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمدهام) تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم!»
پس فرستاده الله مریم را از امری غیبی آگاه کرد پس مثال شما ادعای مرا رد نمیکند و الله غیب خود را اول بر رسولان آشکار میکند، فقط و فقط رسولان و لا غیر.
(عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ «27» و «26»
دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر بر رسولانی که آنان را برگزیده
پس قصه مریم نیز این آیه را نفی نمیکند زیرا مریم بواسطه رسولی از غیب آگاهی یافت. و هر آگاه شونده ای رسول یا نبی نیست. هرچند که آگاهی دهنده به او فرشته باشد، رسول و نبی آن کس است که مامور به ابلاغ باشد.
و در قصه مریم، او مامور به ابلاغ نبود و الله به او دستور داد سکوت کند و بگوید روزه سکوت دارم و عیسی خودش در گهواره مامور ابلاغ شد پس عیسی رسول است نه مریم علیهما السلام و اگر مریم مامور ابلاغ هم میبود نیز رسول نمیشد، زیرا با یک گل بهار نمیشود نبی الله باید دستورات متعدد و رسالت داشته باشد نه که یک دستور.
پس خلاصه اینکه سرچشمه غیب پیش الله است و بنا بر نص صزیح قرآن میگوییم : اندکی از آنرا فقط بر رسولانش آشکار میکند نه به غیر آنها
آیا اعتراض کننده فرشته ها را بعنوان رسول برسمیت نمیشناسد، که غیب دانی مریم در تضاد با آیه میبیند؟ پس در آیات زیر نیک بنگرد:
این آیات بما میگوید که فرشته ها هم رسول هستند
(اللَّهُ یصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ) «الحج/۷۵»
خداوند از فرشتگان رسولانی برمیگزیند، و همچنین از آدمیان؛ خداوند شنوا و بیناست!
(الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا) «فاطر/۱»
ستایش مخصوص خداوندی است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانی قرار داد
پس الله از ملایکه نیز رسولانی دارد به یکی از آنها امری غیبی را آشکار کرد و فرمود برو پیش مریم و او را نیز آگاه کن.
الله غیب را فقط بر رسولش آشکار میکند و او جل جلاله از بین ملایکه و از بین انسانها رسولانی دارد.
(اللَّهُ یصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ) «الحج/۷۵»
خداوند از فرشتگان رسولانی برمیگزیند، و همچنین از مردم؛ خداوند شنوا و بیناست.
و این رسولان برای دیگران خبر غیبی را میبرند…… بنابراین ، بر اساس این فرمول:
«رسولی از جانب الله مریم را از غیبی آگاه کرد »
اما امام ۵ ساله را کدام رسول از علم به کل غیب (علم به افتادن برگ هر درختی در هر زمانی و هر مکانی) آگاه کرد؟
و جواب شما از دوصورت خارج نیست ،
یا میگویید که همه اینها را فرشته ای از طرف الله به امام یاد داده است،
یا که میگویید رسول الله به حضرت علی و او به امامان بعدی آموزانده است.
در هر دو صورت جواب ما این است:
اولا شما میگویید امامان همه امور غیبی را میدانند در حالیکه استاد آنها یعنی رسول اکرم همه امور غیبی را نمیدانست اگر میدانست نمیگفت نمیدانم
(قُلْ إِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ یجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدًا)«25»
بگو: «من نمیدانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمیدهد؟!
پس استاد چگونه به آنها چیزهای را یاد داده که خودش نمیدانسته؟
دوما، اگر بگویید فرشته به آنها آموزانده، باز حق داریم این سوال را بپرسیم که چرا الله بر امامان، بیشتر از حضرت محمد لطف کرده و بر رسول الله همه امور غیبی را آشکار نکرده ولی بر امامان همه غیب را مکشوف کرده است ؟!!
سوما، میگوییم اگر امامان بر همه امور غیبی آگاهی داشتند، پس چرا به آنها ضرر میرسید؟ در حالیکه آیه زیر میگوید دانای به غیب، هیچ ضرری بهش نمیرسد
(لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ ) «الأعراف/۱۸۸»
چهارما، اگر الله بر امامان تمام امور غیبی را آشکار کرده و آنها را مامور هدایت مردم نموده و مردم مکلفند چشم گوش بسته از آنها اطاعت کنند و امر کرده که امامت کنند امت را!! در این صورت آنها پیامبرند نه امام پس تکلیف ما با این آیه چه میشود:
(مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا)
محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است (الاحزاب ۴۰)
شیعه میگوید:
در کتب اهل سنت نوشته شده است که ابن تیمیه می گوید : صحابه علم غیب داشتند و کاهنان و پیشگویان از غیب می دانند.
ابن قیم شاگرد این تیمیه نیز می گوید :استادم از لوح محفوظ اطلاع داشت و از باطن یارانش با خبر بود و خبر از امور باطنی من که ابن قیم باشم میداد و حتی خبر داد که تاتار از مردم دمشق شکست میخورند
با این تفاصیل ما که شیعه ها باشیم، میپرسیم :
آیا علم غیب داشتن برای همگان جایز است مگر ائمه شیعه ( علیهم السلام ) ؟!!!
پاسخ ما:
ما میدانیم که شیعه متون ما را دستکاری میکند تا معنی فاسدی از آن بگیرد ، این را قبلا صدبار دیده ایم
الله به مومن صابر مجاهد، وعده پیروزی بر کفار را داده، بنا براین وعده اگر ابن تیمیه پیشگویی کند که تاتار شکست میخورند، این اشکالی ندارد،
ایمان داشتن به وعده رب،غیب دانی نیست، من علم دارم که تاتار کافرند و علم دارم مردم دمشق مجاهدانی صالحند، در پرتو وعده الله میگویم دمشقی ها پیروز میشوند. این غیب دانی نیست این سخنی است که مبنای علمی دارد.
اینکه من بگویم در ماه دی هوا سرد خواهد شد، مرا متهم میکنید به غیب دانی ؟!
یا این نکته که ابن تیمیه گفته باشد جادوگرها غیب میدانند این باز منافی نیست با آیه ، زیرا جادوگران غیبی را میدانند که برای ما غیب است نه برای آنها ، جادوگران با شیاطین تماس دارند و خبرهای شگفت آور میگویند اما از غیب حقیقی سخنی نمیگویند.
این داستان حقیقی را بخوانید:
مادری افغانی از پسرش که به ایران رفته بود اطلاعی نداشت، و او تلفن هم نمیکرد، مادر پیش جادوگری رفت تا خبر از غیب به او بدهد !
جادوگر گفت: پسرت صحیح و سالم است و هفته بعد میاید!
و او هفته بعد صحیح و سالم آمد و گفت شماره های تلفن و کیف پولم را گم کرده بودم نمیتوانستم تماس بگیرم.
اما توضیح این است که شیطان مدد دهنده جادوگر، مثل برق به ایران رفت و پسر را تندرست یافت و دید در تدارک برگشت است پس حدس زد هفته بعد میاید.
این غیب دانی نیست، این عالم مشاهده است اما بر شیطان آشکار است و بر مادر پنهان.
مثال دیگر:
زنی را میشناسم که بچه دار نمیشد به پیش جادوگری رفت تا به او خبر از غیب دهد که آیا بلاخره فرزندی خواهد داشت یا نه؟!!
جادوگر گفت: نام برادرانت محمود و محمد و حسن است ، زن حیرت کرد چون درست گفته بود و ساحر گفت دو نام بنام هما و همایون میبینم اما مبهم است!
زن بیاد آورد که در رویا با خود همیشه میگفته چه خوب میشد اگر الله بمن پسری و دختری میداد با نامهای هما و همایون
و جادوگر گفت در آینده فرزندانی خواهی یافت و این دروغ بود و او هرگز صاحب پسر نشد.
پس جادوگر از حاضر خبر دارد شیطان او فکر ما را میخواند و از غیب گذشته ( که حالا برای او غیب نیست ) خبر میدهد اما از آینده بی خبر است.
و منظور این تیمیه وقتیکه میگوید ؛جادوگر غیب میداند؛ حتما همین است، ولی شیعه میخواهد سوء استفاده کند و آنرا مبنای اعتقادش قرار دهد و بگوید امامان از افتادن زمان برگ درختان دنیا نیز باخبرند.
اما اینکه ابن تیمیه گفته باشد من از لوح محفوظ و غیب آینده خبر دارم، این باور کردنی نیست، و اگر تحقیق کنیم دروغ شیعه را آشکار میکنیم.
اما ما راه را کوتاه میکنیم، و میگوییم ای شیعه عزیز آیا تو پیرو ابن تیمیه وهابی هستی یا پیرو قرآن ؟
قرآن که میگوید جز الله کس دیگری غیب نمیداند و میگوید اندکی از این غیب را بر رسولانش آشکار میکند.
پس چرا با ابن تیمیه به جنگ قرآن میایی، اگر این تیمیه بگوید من غیب میدانم این سخن او مردود است، آخر ابن تیمیه کیست که در برابر قرآن قد علم کند؟
پس دیدی که برای دور زدن قرآن حتی حاضری پیرو ابن تیمیه شوی؟ وای بر تو!
و یقینا ابن تیمیه چنین چیزی به این معنی نگفته است، و ما با تاویل های باطل شما کاملا آشناییم ! ولی حالا گیرم گفته ، او برای اثبات حرفش چه دلیلی دارد؟
ای شیعه عزیز آن دلیل را بما نشان بده زیرا ما از هیچکس کورکورانه پیروی نمیکنیم, و بخاطر آن آیات قرآن را منکر نمیشویم؟