مباهله قانون و رسمی است که در آن دو طرف دعوا با بستگان درجه یک خود میایند و یک دیگر را نفرین میکنند و میگویند هرکس که دروغگو باشد الله او را لعنت کند.یکبار رسول الله با نصاری درباره حضرت عیسی مباهله کردند و بر اساس رسم مباهله نزدیکان خود را به مباهله بردند این باعث شد تا شیعه فرصتی برای داستان سرایی بیابد و بگوید:
شیعه میگوید:آیه مباهله یعنی ۶۱ از سوره آل عمران درباره امامت حضرت علی است، (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ﴾. (آل عمران: ۶۱). «پس هر کس با تو در مقام مجادله بر آید دربارۀ عیسی بعد از آنکه با وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی. بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود و نزدیکانی که از غایت بزرگواری به منزلۀ نفس ما باشند با هم به مباهله برخیزیم ( یعنی، درحق یکدیگر نفرین کرده و در دعا و التجاء به درگاه خدا اصرار ورزیم ) تا دروغ گو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.» شیعه میگوید همه نقل کردهاند که لفظ «پسرانمان» اشاره به حسن و حسین دارد، و «زنان» اشاره به فاطمه، و «خویشانمان» اشاره به علی دارد. و این آیه دلیلی بر ثبوت امامت برای علی است؛ چون حق تعالی او را «نفس» رسول خدا قرار داده است و از آنجا که اتحادشان محال است، تنها میماند که مراد خداوند متعال مساوی بودنشان در امر ولایت باشد، همچنین پیامبرش را به دعوت آن فرد نیز امر میفرمود؛
پاسخ اهل سنت:
این درست است که حضرت محمد صلی الله علیه و سلم در روز مباهله حسن و حسین و فاطمه و علی رضی الله عنهم را بردند اما از این آیه که امامت علی ثابت نمیشود، همانطور که امیر لشکر شدن خالد یا اسامه بن زید دلیل نمیشود که آنها را جانشین حضرت محمد بدانیم! این هم همینطور است.
این آیه دلیل بر امامت نیست، حتی که دلیل بر افضلیت هم نیست زیرا رسم مباهله این است که انسان دختر و پسر خود را به میدان بیاورد.
البته حدیثی که در باره این آیه در صحیح مسلم داریم یکبار دیگر ثابت میکند حضرت علی نیز از اهل بیت رسول الله است و ما هرگز منکر این نبوده ایم. بلکه همین دلیل است بر راستگویی اهل سنت، زیرا آیه چیزی را ثابت نمیکند، این سنی بود که گفت فاطمه همراه پیامبر برای مباهله رفت نه عایشه .
پس ای شیعه عزیز، باید سخن انسانی که غرض ورز نیست را( سنی را )قبول کنی نه سخن عالم شیعی را که سراپا مغرض است، و دایم دروغ میگوید.
و اینکه از کلمه انفسنا در أیه امامت علی را بیرون کشیده شرم آور است.
آیا اگر من بگوییم (من و خانواده ام)، این دلیل میشود که همه افراد خانواده با هم برابر باشند و فرقی بین پدر و پسر نباشد؟
خداوند متعال در ماجرای افک فرمود: لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا﴾. (النور: ۱۲).
« چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند».
همانطور که این آیه دلیل نمیشود که ما مؤمنان زن و مرد را با هم برابر و متساوی بدانیم. آیه انفسنا در آیه مباهله هم دلیل بر تاویل رکیک شیعه نمیشود. رسم مباهله در بین عربان بوسیله خویشاوندان نزدیک رسمیت مییافت، و به همین خاطر حضرت محمد خاندان خود را برد.
وانگهی در آیه لفظ (زنان) و( پسران) و( خودمان) جمع است در حالی که فاطمه یک زن و حسن و حسین دو پسر و علی و رسول الله دو مرد بودند و زبان عربی برای جمع دو نفر، لفظی خاص خود دارد. پس اگر مصداق آیه افرادی مشخص باشد پس باید درباره افرادی بیش از این ۵ نفر یا دست کم بر ۹ باشد .
یا ایها العالم شیعه ، اینجا جواب تو چیست؟!!
پس این آیه ای است برای همه عصر ها و همه زمان ها و خطاب به همۀ مردم است ! و اجازۀ مباهله با کفار را به همه می دهد ! و هرکس باید نزدیکان خود رابیاورد اما این مبارزه طلبی و نفرین کردن جانشینی را ثابت نمیکند. اصلا ربطی به جانشینی ندارد. این وسط دعوا نرخ تعیین کردن است!!! امان از دست ملای شیعه!
پس این قانون مباهله اختصاص به علی و فاطمه و حسن و حسین رضی الله عنهم ندارد. اگر حضرت محمد صلی الله علیه سلم یک بار حضرت خالد را امیر لشکر کرد، نباید نتیجه بگیریم که غیر از او، دیگری امیر نیست.
و دلیل ما این است که «نساءنا» جمع است، اما شما می گویید: فقط دربارۀ فاطمه است .
شیعه میگوید:
در روز مقرر، تمام جمیعت نصاری به اتفاق هفتاد نفر از علمای خود در بیرون دروازۀ مدینه در دامنۀ کوه ایستاده و منتظر بودند که رسول اکرم با طمطراق و جمیعت فراوان برای مرعوب کردن آنها تشریف فرما شود .
ناگاه درِ قلعۀ مدینه باز شد و خاتم الانبیاء با جوانی در طرف راست و زن محجوبه ای در طرف چپ و دو بچه در مقابل خود آمدند تا در زیر درختی مقابل نصاری قرار گرفتند ( و دیگر احدی با آنها بیرون نیامد )..
جواب ما :
داری دروغ میگی!
آیا مدینه دروازه داشت؟ آیا مدینه قلعه داشت؟ پس چرا وقتی کفار به مدینه حمله کردند، رسول الله خندق کند ؟
وانگهی چرا باید این مباهله را دلیل بگیری که آن دو یک روح بودند در دو بدن؟ چرا خروج حضرت محمد و ابوبکر و بودن در غار را دلیل نمی گیری که آنها یک روح بودند در دو بدن؟ مگر الله در آیه نمی گوید: «لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّـهَ مَعَنَا »؛ یعنی، از بین این جماعت الله با من و توست.
یک سخن دیگر!مگر شما نمی گویید: «حق مع علی و علی مع حق» . خب نتیجه بگیرید که الله ( حق ) و علی هم یک روح هستند در دو بدن !