عجایب و غرائب علمای مذهب شیعه

کارهای زیادی است که برای ما ایرانیان  عادیست، اما برای اقوام دیگر عجیب است.حالا بعضی از کارهای عجیب شیعه های ایرانی و غیر ایرانی  را ببینیم: از جمله کارهای نابخردانه آنها  اختصاص  دادن روزهای از سال برای گریه کردن است موضوع گریه، کشته شدن مردانی در قرنهای پیش است!!

روش گریه کردنشان هم عادی نیست.با زنجیر  به پشت، و با مشت به سینه، و با دست بر سر خود می کوبند، دیوانه ترینشان با شمشیر و قمه بسر خود میزنند تا آنجا که خون میاید،
بعضی ها بر سر و بدن خود گل میمالند(گُل نه گِل!!)
  بسیار اتفاق افتاده که در عزا داری ها، مرد ها  صدای گریه هایشان از صدای گریه زنان بلند تر و زنگ دارتر شود حتی از کودکان بیشتر گریه صدادار میکنند!!
شاید این جک را نشنیده باشید که پدری روز عاشورا پسرش را در بغل گرفته و همراه دسته عزاداری گریه میکرد،  و پسرک سه ساله از گریه  صدا دار پدر حیرت کرد گمان کرد این گریه از نوع گریه های خودش  برای بستنی است و گفت بابایی گریه نکن برات بستنی میخرم!!

از جمله کارهای عجیب دیگر  آنها  یکی هم  این است که طمع به مرده گان بسته اند و از آنها میخواهند در حل مشکلات به کمکشان بیایند، برای مردگان خانه های از طلا و نقره میسازند !!!
و یک عقیده عجیب آنها این است که گمان میکنند علما و ساداتشان  همیکنه مردند، همه زبآنهای دنیا  را فورا فرا میگیرند، پس هر کس به زبان و گویش محلی خود از مرده کمک میخواهد !!
از حماقت های دیگر آنها یکی این است که رهبر فعلی آنها  از ۵ سالگی  رهبر است، و  و بر این پندارند که او هرگز پیر نمیشود و   عملا گمان میکنند او هرگز نمی میرد و میگویند حالا ۱۱۷۰ ساله است!! 
بر این باورند که این رهبر  نامرئی و غیر قابل دسترس است و عملا هم  هیچ رابطه ای با آنان ندارد، پس نمیدانم که رهبر  در چه چیز است؟!!

از جمله عقاید اصلی اما عجیب آنها این است که رهبر باید از طرف الله انتخاب شود ولی عملا رهبر را خودشان انتخاب میکنند و رهبر الهی فقط یک سایه موهوم است که وجود خارجی ندارد.

 یک عقیده حیرت آور آنها این است گمان میکنند علمای بزرگشان گناه کبیره نمیکنند و میل به گناه صغیره ندارند!! در حالیکه عملا بزرگان آنها که حالا بر سر قدرتند   بیشتر ثروت  ایران را بلعیده اند. و دروغگویی و قتل بیگناهان, حتی که تجاوز جنسی  و اعمالی از این قبیل را براحتی مرتکب میشوند.

و از  ویژه گیهای شیعیان یکی  اینکه: هر جا که رسیدند آرامگاهی می‌سازند و ادعا می‌کنند که در این مکان یکی از اهل بیت (امامزاده) مدفون است و حتی آن مدفون را شهید هم می‌نامند. و گاهی آن مقبره، مقبره یک کافر و یا شخصی عادی می‌باشد، یا حتی بعضی از مقبره گاهی متعلق به شخصی جانی و قاتل  است، و  یا گاهی اصلا مقبره ای درکار نیست!

یکی دیگر از نادانی های آنها این است که برای یک فرد دو قبر میسازند مثلا حضرت علی در نزد آنها هم در مزار شریف مدفون است هم در نجف، و در هر دو جا انبوه زائران شیعه را میبینی و بزرگانشان در طول تاریخ به آنها نگفته اند که این ناممکن است هر دو قبر حضرت علی باشد!!!
از جمله حماقت های آنها یکی هم این است که وقتی کفار به سرزمین مسلمانان حمله کنند،  اینها فورا بمدد آنها میشتابند، مدد که چه عرض کنم، جملگی به نوکری  آنها میشتابند و یکی هم بفکر مبارزه نمی افتد!  اینها به خاطر کوته فکری، گمان میکنند، کفار  خواهند رفت و حکومت را درنهایت به آنها خواهند داد، که این غایت بیخردی است! آیا نمیدانند که گنج های کشورهای اسلامی چقدر برای کفار عزیز است و محال است  که چیزی را که حاضرند برایش جان دهند را به نوکر واگزارند؟!
از جمله غرایب آنها این بود که بعد از آنکه از فتح تهران ( ۱۴۰۰ سال) گذشت، در رادیو اعلان کردند که اولین نماز جمعه تهران به امامت آیت الله طالقانی در محل دانشگاه تهران  برگزار میشود!!!!

و از جمله غرایب دیگر آنها این است که  اگر کسی بر سر فرزند خود در تهران نام عمر و  یا عثمان را نهد او را مسخره میکنند و چه بسا که بکشند در حالیکه  منطقه تهران (ری) در خلاف آنها از   دین مجوسیت بیرون آمد  و یک شهر اسلامی شد،
و از این عجیب تر اینکه  اگر کسی نام مدافعان مجوسی شهر ری ( تهران ) یعنی رستم یا خسرو یا پرویز  را بر سر فرزند خود نهد این  نزدشان پسندیده است.  
 و عجیب ترین اینکه در دشمنی با فاتحان ری ( تهران )   چون  زرتشتیان  عمل میکنند که بلکه دو قدم  پیش  ترند!! به این معنی هیچ زرتشتی حاضر نیست نام پسرش را عمر یا عثمان نهد  و هیچ شیعه ای هم حاضر نیست چنین کند
اما زرتشتی اگر شخصی نام پسرش را عمر نهد با او حساسیت خاصی نشان نمیدهند، در حالیکه شیعه واکنش خشم آلودی نشان میدهد در اینجا شیعه دو قدم از زرتشتی جلو تر است.
دیگر اینکه زرتشتی هرگز جرات ندارد قاتل عمر را بستاید و او را حضرت خطاب کند در حالیکه قاتل عمر هم مذهب زرتشتی ها بود .
زرتشتی ها چنین نمیکنند چون از واکنش مسلمانان میترسند اما شیعه ها در اینجا نیز از زرتشتی ها دو گام جلوترند و علنا  ابولولو را تقدیس میکنند و برایش زیارتگاه ساخته اند !!!
 و این را هم بدانید که زرتشتی ها عید نوروز ؛با آنکه عید مذهبی  شان است؛ را ۱۵ روز جشن نمیگیرند و شیعه میگیرد!

برای حسن ختام سخنان آیت الله امام جمعه تهران را بخوانید :
به گزارش خبرآنلاین حجت الاسلام صدیقی در گفت وگو با وطن امروز درباره ابعاد شخصیتی آیت الله بهجت چنین می گوید :
با یک واسطه از شیخ عباس قوچانی نقل می‌کنند که محضر استادمان میرزاعلی آقای قاضی بودیم، استاد فرمودند شیخ محمدتقی بهجت نامه‌ای نوشته و در این نامه مساله‌ای را سؤال کرده است. اگر کسی ۳ روز روح را از بدن خارج کند حال که روح به بدن باز‌گردد آیا باید قضای نماز را به جای آورد؟ استاد بیان کردند که من مطمئن هستم این کار، کار خود شیخ محمدتقی بهجت است و ایشان سیر ملکوتی داشته است.

حضرت! امام!  خمینی می‌گفتند که آقای بهجت صاحب موت اختیاری است و قدرت خلع دارد و می‌تواند روح را از بدن خودش خارج کند.
 یکی نیست از این امام جمعه نادان بپرسد کسی که بتواند روحش را سه روز از بدن خارج کند!!! و به سیر ملکوت برود، با این مقام عظیم، چه نیازی دارد که مساله قضای نماز را بپرسد؟!!

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …