از نظر شیعه الله شریک دارد، اما فاطمه وحده لاشریک لها است!!

اول بیایید ببیند آیت الله امجد چه میگوید؟ این عالم شیعه  میگوید: اگر به خاطر خوبان تهران نبود تهران در نجاست فرو می رفت به خاطر گناهان و به خصوص ظلم در حق دیگران و بی اعتنایی به حق الناس که به وفور  وجود دارد تا حالا دوسه بار قرار بوده تهران زیرو رو شود ولی حضرت زهرا(سلام الله علیها) اجازه ندادند. به خاطر حسین حسین هایی که در تهران می شود، اجازه ندادند!
 آیت الله امجد کیست؟! او صاحب عکس زیر و یک عالم از عالمان شیعه  پرورده شده در حوزه علمیه قم  است که سال ۱۳۱۸ هـ.ش در شهرستان کنگاور از توابع «کرمانشاه» به دنیا آمد، پدرش  هم ملا بود  و پدر بزرگش مرثیه خوان و جدش هم  آخوند بود مختصر اینکه، ملایی گری  شغل آبایی آنهاست
خمینى، داماد، حاج آقا حسین فاطمی ، بهاءالدینى و بهجت ـ اینها همه استادان امجد بودند
 

حالا چرا او را معرفی کردیم؟
چون او در جمله خود گفت: 
((در تهران زلزله نیامد چون فاطمه زهرا اجازه نداد))
 پس آمدن زلزله را به  فاطمه زهرا منسوب میکند پس حتما آمدن توفان  و همه بلاها را هم به او منسوب میکند، البته میدانم خواهد گفت که الله اختیار زلزله تهران را داده دست فاطمه زهرا !!
 و ما هم جرات نداریم که بگوییم  وکالت نامه حضرت زهرا را نشان بده، چون همینکه  درخواست کنیم  شروع میکنند به پرگویی و آیات مربوط به زلزله را میچسبانند به ملکه سبا  که مثل فاطمه یک زن بود و بلاخره  یه جوری وصلش میکنند به حضرت فاطمه …… پس از خیر دیدن مختارنامه فاطمه گذشتیم!!!
یعنی بالفرض قبول کردیم که او از طرف الله وکالت دارد؟ خوشحال شدند ؟ اما یک سوال سخت باقی مانده است:
حالا فرض کنیدکه من مثلا سنی نمیشدم و میرفتم قم و میشدم آیت الله سجودی  و  بعد ادعا میکردم  و میگفتم:
 تا حالا دوسه بار قرار بوده تهران زیر و رو شود  ولی من و  حضرت زهرا(سلام الله علیها) اجازه ندادیم  به خاطر حسین حسین هایی که در تهران می شود، اجازه ندادیم که زلزله و ولوله  بیاید و به مردم رحم کردیم  و  بعد میگفتم  فاطمه به کمک من، مردم را شفا میدهد یا اختیار شفا دادن بعضی ها را داده بمن ….

حالا تصورکنید اگر من این جمله  ها را  میگفتم چه میشد؟
معلوم است مرا بجرم کفرگویی و توهین به حضرت فاطمه  میگرفتند و یا سر به نیست میکردند و یا زندانی!
و من هرچی دلیل میاوردم که وکالت از فاطمه دارم زیرا پیامبر  فرموده علما  ورثه انبیاء  هستند و از این حرف ها….. گوششان بدهکار نمیشد و میگفتند مگر فاطمه عاجز است که نیاز به همکاری چون تو داشته باشد؟  
یعنی حاضر نمیشوند فاطمه یک شریک داشته باشد اما براحتی برای الله ی قادر و دانا شریک ها قرار میدهند و میگویند:
«تا حالا دوسه بار قرار بوده تهران زیرو رو شود  ولی حضرت زهرا(سلام الله علیها) اجازه ندادند به خاطر حسین حسین هایی که در تهران می شود»
یکی نیست از این نادانان بپرسد که چه کسی بشما گفته فاطمه اجازه نداده؟! خودش ؟ یا فرشته وحی ؟ هان میدانم چه خواهند گفت خواهند گفت خواب دیدیم !!

خیلی خوب خواب دیدید حالا این سوال ما را جواب بدهید:
فاطمه چرا اجازه داد سر حسین را ببرند کدام مادر است که قدرت داشته باشد و فرزندش را نجات ندهد طبق ادعای شما دو سه بار الله میخواسته در تهران زلزله بیایید فاطمه اجازه نداده پس باز سوال خود را میپرسم چرا در تهران  اینجا اجازه نداده و در کربلا در  وقت بریدن سر حسین اجازه داده است؟
یعنی الله همان الله است زبانم لال زیاد رحیم نیست ( در فرض شما )  اما بمن بگویید فاطمه چرا جایی که باید مادری کند، مادری نمیکند؟

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …