به چه حقّی همسران پاک پیامبر و مادران مؤمنان از «اهل بیت» پیامبر بیرون باشند؟ «اهل بیت»
اهل هر خانهای ساکنان آن خانه هستند که خانه آنها را در خود جای داده است؛ همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا﴾. (النور: ۲۷).
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید».
خواهر موسی به فرعون گفت: ﴿هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾. (القصص: ۱۲).
«آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى کنم که مىتوانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!».
اهل و خانواده مرد:
راغب اصفهانی میگوید: اهل مرد یعنی کسانی که با او در یک خانه زندگی مینمایند، سپس این کلمه را تعمیم دادهاند و به خویشاوندان هم اهل بیت گفتهاند. پس اهل و اهل بیت مشخص یعنی کسانی که با او در یک خانه زندگی میکنند. در نصوص قرآنی اهل به همین معنی آمده است؛ چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ﴾. (هود: ۴۰).
«(به نوح) گفتیم: «از هر جفتى از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتى) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) ـ مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده (همسر و یکى از فرزندانت) ـ و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمى همراه او ایمان نیاوردند!».
و برادران یوسف گفتند : ﴿وَنَمِیرُ أَهْلَنَا﴾. (یوسف: ۶۵).
«و ما براى خانواده خویش مواد غذایى مىآوریم».
﴿مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ﴾. (یوسف: ۸۸).
«اى عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته».
تنگدستی و زیان، ما و خانوادهمان را فرا گرفته است، و یوسف ؛ گفت: ﴿وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ﴾. (یوسف: ۹۳).
«و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!». اهل و خانواده آنها، پدر یوسف و همسرِپدرش و برادرانش بودند همانگونه که خداوند میفرماید: ﴿فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِینَ وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّداً وَقَالَ یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقّاً﴾. (یوسف: ۹۹ ـ۱۰۰).
«و هنگامى که بر یوسف ؛ وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگى داخل مصر شوید، که ان شاء الله در امن و امان خواهید بود!». و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند; و همگى به تعظیم و اکرام براى آن دو به سجده (تعظیم نه عبادت) افتادند (چون سجده کردن براى تعظیم در شریعت یوسف ؛ جایز بود); و گفت: «پدر! این تعبیر خوابى است که قبلا دیدم».
در همه این شواهد قرآنی میبینی که کلمه «اهل» فقط بر کسانی اطلاق میشود. که در یک خانه زندگی میکنند. به هیچ عنوان خویشاوندان اهل به شمار نمیآیند.
زن از جمله اهل بیت و بلکه اولین عضو خانه است. بنابراین، به دلیل. ۱ ـ لغت، ۲ ـ شریعت، ۳ ـ عرف، ۴ ـ عقل، اهل مرد همسرش میباشد و بعد از این دلائل دیگر دلیلى و جود ندارد.
۱- دلیل لغت: راغب اصفهانی میگوید: وقتی میگویند: «اهل الرجل» یعنی زنش … و «تأهل» یعنی ازدواج کرد. و از همین جاست آنچه میگویند که: أهلک الله فی الجنه: یعنی خداوند در بهشت به تو زنی بدهد و در آن برایت اهل و خانوادهای قرار دهد که گرد هم آیید. و در مختارالصحاح رازی میگوید: (اهل الرجل) یعنی مرد ازدواج کرد و وارد خانهاش شد و در آن نشست و جای گرفت؟پس این هم دلیل لغوى!
۲- دلیل شرعی: در این آیات تأمل کنید: ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ﴾. (القصص: ۲۹).
«هنگامى که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد».
در آن وقت کسی جز همسرش همراه او نبود، پس اهل یعنی زن.
﴿قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَـذَا بَعْلِی شَیْخاً﴾. (هود: ۷۲).
«ساره گفت: «اى واى بر من! آیا من فرزند مىآورم در حالى که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟». فرشتگان در پاسخ او چه گفتند و او را به چه توصیف کردند؟ ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِید﴾. (هود: ۷۳).
«فرشتگان گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است; چرا که او ستوده و والا است!».
اگر ساره زن ابراهیم ؛ از اهل بیت ابراهیم نمی بود خداوند با این معجزه بر او رحم نمیکرد و بر او برکت نمیفرستاد سپس اسحاق در شکم او قرار گرفت و او حامله شد، پس تعجبی نیست (و از آن گذشته کسی در خانه نبود که به آن اهل گفته شود و در خانه فقط ابراهیم و همسرش ساره بود و خداوند فرمود اهل بیت و این قویترین دلیل است براى اثبات اینکه زن و همسر هر کس اهل بیت آن شخص است).
خواهر موسی به فرعون گفت: ﴿هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾. (القصص: ۱۲).
«آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى کنم که مىتوانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!».
منظور خواهر موسی از اهل بیت چه کسی بود؟ آیا نخستین کسی که مد نظر او بود مادرش نبود، چون سرپرستی کودک شیرخوار را دایه و زنی که به او شیر میدهد به عهده دارد و در اینجا این کار به عهده مادر موسی است؛ از اینرو خداوند میفرماید: ﴿فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ﴾. (القصص: ۱۳).
«ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد».
حتی همسر عزیز مصر خطاب به شوهرش گفت: ﴿قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوَءاً﴾. (یوسف: ۲۵).
«آن زنگفت: «کیفر کسى که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند چیست؟» یعنی کسی که نسبت به زن تو اراده بد داشته باشد.
آیات زیر چند آیهای است درباره لوط و همسرش که خداوند در همه جاهایی که سخن از نجات دادن لوط و همراهانش میکند، زنش را تحت مسمای اهل داخل میکند و اگر زنش جزو اهل او نمیبود، او را استثنا نمیکرد. (زیرا اگرجزو اهل بیت نباشد دیگر نیازى به استثناء نیست. ویراستار) . خداوند میفرماید: ﴿فَأَنجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ﴾. (الأعراف: ۸۳).
«(چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم; جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود».
﴿قَالُواْ یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُواْ إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ﴾. (هود: ۸۱).
«(فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانوادهات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند; مگر همسرت».
﴿فَأَنجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ﴾. (النمل: ۵۷).
«ما او و خانوادهاش را نجات دادیم، بجز همسرش که مقدر کردیم جزء باقىماندگان (در آن شهر) باشد!»
﴿قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِین﴾. (العنکبوت: ۳۲).
«(ابراهیم) گفت: «در این آبادى لوط است!» گفتند: «ما به کسانى که در آن هستند آگاهتریم! او و خانوادهاش را نجات مىدهیم; جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند».
﴿لاَ تَخَفْ وَلاَ تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلاَّ امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ﴾. (العنکبوت: ۳۳).
«هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مىماند».
خداوند استثناء را تکرار کرد با اینکه هر دو آیه به هم نزدیک هستند و در میانشان فقط یک آیه قرار دارد: ﴿وَإِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسَلِینَ * إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ﴾. (الصافات: ۱۳۳ ـ۱۳۵).
«و لوط از رسولان (ما) است! و به خاطر بیاور زمانى را که او و خاندانش را همگى نجات دادیم، مگر پیرزنى که از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)!».
اگر عربهایی که قرآن بر آنها نازل شده میتوانستند کلمه «اهل» را به چیزی دیگر غیر از همسر معنی کنند و بیآن که همسر را در مفهوم اهل مدنظر داشته باشند اهل را معنی کنند، انگیزهای برای تکرار استثنای همسر لوط از اهل نبود. پس بدین خاطر بر استثنای زن لوط در هر باری که اهل او ذکر میشود اصرار و پافشاری شده است.
۳- دلیل عرف: اطلاق لفظ «اهل» و اینکه منظور از آن همسر باشد تا به امروز متداول و متعارف است؛ مثلاً اگر کسی بگوید: (جاءت معی أهلی) .
«اهل من به همراهم آمد»، منظورش زنش است و مردم هم می فهمند که منظور او زنش می باشد.(تا بحال دولتهاى عربى اگر کسى این جمله را گفت همه می فهمند که منظور همسر است.)
۴- دلیل عقلی: هر مردی خانهاش را با همسرش آغاز میکند! و هر خانوادهای با پدر و مادر و مرد و زن شکل میگیرد. و میتوان قبل از آنکه فرزندان به دنیا بیایند زن را اهل و خانواده نامید حتی اگر آن مرد پدر و مادر و برادری نداشته باشد و تنها زنش باشد. پس زن اولین کسی هست که در خانه کلمه اهل بر او اطلاق میگردد! و او اولین اهل بیت مرد! و نخستین فرد خانواده اوست؛ از اینرو به زن گفتهاند: کدبانو. و زن تنها اهل مرد یا از اهل بیت او نیست و بلکه بانوی خانه است. بنابراین زن، اهل مرد و از جمله اهل بیت اوست پس به چه دلیلی همسران پیامبران از اهل بیت او قرار نمیگیرند؟! زن موسی اهل اوست و زن ابراهیم از اهل و خانواده ابراهیم به شمار میآید، همسر عمران اهل اوست و همسر لوط از اهل اوست و زنان همه مردم از اهل بیت آنها هستند بجز پیامبر –صلى الله علیه وسلم- که زنان پاک او نباید اهل بیت او باشند!!! این شیعیان با چه زبانی سخن میگویند؟!
اهل پیامبر، خانهی پیامبر، خانههای پیامبر –صلی الله علیه وسلم-
خداوند میفرماید: ﴿وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾. (آل عمران: ۱۲۱).
«و (به یاد آور) زمانى را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى!».
این اهلی که پیامبر –صلى الله علیه وسلم- صبح از نزد آنها به سوی میدان جنگ میرود چه کسانی هستند؟ آیا افرادی نیستند که با پیامبر در یک خانه زندگی مینمایند؟ تنها آنها همسران او هستند نه افرادی دیگر که در خانه او زندگی نمیکنند؛ خانهای که خداوند درباره آن میفرماید: ﴿کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکَارِهُونَ﴾. (الأنفال: ۵).
«همانگونه که خدا تو را بحق از خانه (به سوى میدان بدر،) بیرون فرستاد، در حالى که گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند». خانه پیامبر مستقل بود و او در آن میخوابید و استراحت میکرد و غذا می خورد و هر آنچه که یک مرد در خانهاش انجام می دهد، او هم آن را در خانه خود انجام میداد. و در این خانه فقط همسران او بودند نه کسانی دیگر. همه فرزندان پیامبر –صلى الله علیه وسلم- قبل از نزول این آیه وفات یافته بودند و از میان دخترانش هم، بعضی وفات یافته و بعضی ازدواج کرده و از خانه او بیرون رفته بودند. پیامبر به تعداد زنانش خانه داشت و هر زنی برای خود خانهای کوچک داشت. و خداوند گاهی این خانهها را به زنان پیامبر –صلى الله علیه وسلم- نسبت میدهد و گاهی به خود پیامبر. پس خانههای پیامبر خانههای زنان او هستند و خانههای زنانش خانه او میباشند. پس چگونه یک خانه به فردی تعلق دارد و با وجود این آن فرد از اهل بیت و از اهل خانه شمرده نمیشود؟
اهل خانههای زنان پیامبر، همین همسران هستند و خانه پیامبر همان خانه همسران اوست و آنها اهل بیت پیامبر –صلى الله علیه وسلم- هستند؛ همان طور که خداوند میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ﴾. (الأحزاب: ۵۳).
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، و در انتظار وقت غذا ننشینید».
سپس خداوند در همین آیه آدابی را که مؤمنان باید در برخورد با اهل این خانهها یعنی با همسران پیامبر رعایت کنند، بیان میدارد و میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ﴾. (الأحزاب: ۵۳).
«و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) همسران پیامبر مىخواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است».
و خطاب به همسران پیامبر در حالی که خانهها را به آنها نسبت میدهد میفرماید: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاَهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً * وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفاً خَبِیراً﴾. (الأحزاب: ۳۳ ـ۳۴).
«و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است!».
در این آیه دقت کنید که خداوند فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾.
«و در خانههاى خود بمانید». سپس فرمود (اهل البیت): «اهل خانه» سپس میفرماید: ﴿وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ﴾.
«آنچه در خانه هاى شما از آیات قرآن و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید».
یعنی منظور از اهل بیت کسانی هستند که در این آیه و در آیه بعد مورد خطاب قرار گرفتهاند. و خانه پیامبر –صلى الله علیه وسلم- همان خانه همسرانش میباشد. از آنجا که این خانهها زیاد بودند به صیغه جمع به او نسبت داده شدهاند و گفته شده: «خانههای پیامبر» و همین خانهها، خانههای همسران او بودند و هیچ فرقی نمیکرد.
و اهل این خانه، پیامبر و همسرانش بودهاند. پس به چه حقّی ما این همسران پاک پیامبر و مادران مؤمنان را از «اهل بیت» پیامبر صلی الله علیه وسلم بیرون میکنیم؟!
شبهاتی که تشیع برای اثبات نظر خود آنها را دستاویز قرار دادهاند
۱- (شبهه اول و جواب آن) ضمیر مذکر در خطاب
ایشان میگویند اگر منظور از این آیه همسران پیامبر میبودند خداوند به جای (عنکم) (یطهرکم)، (عنکن) و (یطهرکن) به صورت مونث میآورد.
در جواب باید گفت: سبحان الله حتی مردم عامی به طور فطری میفهمند که در زبان عربی هر گاه به وسیله ضمیر مذکر خطاب شود زن و مرد را شامل میگردد و اگر با صیغه مؤنث خطاب شود آن وقت منظور از آن فقط زنان خواهند بود. از اینرو مرد به فرزندان پسر و دختر خود میگوید: بخورید و بخوانید و برای دختران، صیغه مؤنث جداگانه به کار نمیبرد مگر آنکه همه فرزندان او دختر باشند یا مخاطبان فقط دختر باشند و پسری همراهشان نباشد. و گاهی هم مخاطبان همه زن اند اما با صیغه مذکر مورد خطاب قرار میگیرند. و قرآن چنین نازل شده است پس اینکه میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾. (آل عمران: ۱۰۲).
ای مؤمنان، از خداوند آن گونه که حقّ تقوای اوست بترسید»، همه زنان و مردان را شامل میشود. و آیه: ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ﴾. (البقره: ۲۷۷).
« کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند»، همه زنان و مردان را در بر میگیرد. خداوند متعال در جای دیگر میفرماید: ﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ﴾. (آل عمران: ۱۹۰ ـ۱۹۱).
«مسلما در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. آن کسانی که خدا را یاد میکنند». و خطاب را با صیغه مذکر ادامه میدهد تا میفرماید: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم﴾. (آل عمران: ۱۹۵).
«خداوند، درخواست آنها را پذیرفت; (و فرمود:) من عمل هیچ عملکنندهاى از شما را، ضایع نخواهم کرد». و همچنان با صیغه مذکر مومنان را مورد خطاب قرار میدهد و سپس مقصود را روشن مینماید و بعد از (منکم) میفرماید: ﴿مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ﴾. (آل عمران: ۱۹۵).
«از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد; شما همنوعید، و از جنس یکدیگر!». سپس با صیغه مذکر ادامه میدهد: ﴿فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی﴾. (آل عمران: ۱۹۵).
«آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند».
از آنجا که در خانه پیامبر –صلى الله علیه وسلم-، پیامبر و همسرانش زندگی میکردند کلمات مذکور با صیغه مذکر آمده تا همه را در بر گیرد و آوردن آن با صیغه مؤنث ممکن نیست، چون اگر چنین باشد پیامبر مشمول حکم آیه قرار نمیگیرد.
جالب اینجاست که آنها همسران پیامبر را به دلیل اینکه زن هستند از حکم آیه خارج میکنند و از طرف دیگر فاطمه ک را در حکم آیه قرار میدهند با اینکه او زن است!
۲- (شبهه دوم و جواب آن) حدیث کساء
مسلم در صحیح خود از عایشه –رضی الله عنها- روایت میکند که ایشان گفتند: پیامبر روزی به هنگام صبح بیرون آمد در حالی که چادری که از موی سیاه بافته شده بود بر او بود آنگاه حسن بن علی آمد و پیامبر او را زیر چادر خویش قرار داد. سپس حسین آمد او را نیز با خودش زیر عبا برد. آنگاه فاطمه آمد او را نیز زیر عبا برد. سپس علی آمد و او را هم با خود زیر چادر برد و آنگاه فرمود: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾. (الأحزاب: ۳۳).
«خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد». در این حدیث آمده که پیامبر –صلى الله علیه وسلم- همسرش، ام سلمه را با آنها زیر عبا نبرد بلکه به او گفت: تو از اهل بیت من هستی و تو بر خیر و خوبی قرار داری.
و ما نمیدانیم که این حدیث به خارج کردن امهات المؤمنین از آیه چه ربطی دارد، نهایت آنچه این حدیث میرساند این است که پیامبر مجموعه ای از خویشاوندانش را که در خانه اش زندگی نمیکردند را در حکم آیه داخل کرده است، و به این معنی نیست که مفهوم آیه منحصر به آنهاست و دیگران را شامل نمی شود؛ چون شرط داخل شدن اینها بیرون رفتن بقیه نیست، و رحمت الهی همه چیز را فرا گرفته این رحمت و به خاطر آمدن کسی دیگر، برای کسی کم نمیگردد. اگر کسی با اشاره به چهار تن از دوستانش بگوید اینها دوستان من هستند به این معنی نیست که دیگر هیچ دوستی ندارد. و اگر کسی ده برادر داشته باشد و به سه تن از آنها اشاره کند و آنها را چنین معرفی نماید که اینها برادرانم هستند، سخن او به این معنی نیست که برادران دیگری ندارد مگر آنکه واقعاً برادران دیگری نداشته باشد. بنابراین قرینه ای که حدود معنی کلمه «أهل» را تعیین مینماید واقعیت امر است و خود کلمه «أهل» چیزی را نفی یا اثبات نمینماید و اهل بیت پیامبر زیادند پس به چه دلیلی کلمه اهل بیت را منحصر به برخی از آنها میدانیم؟! چنین امری در قرآن زیاد آمده است مانند اینکه میفرماید: ﴿إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ﴾ (التوبه: ۳۶).
«تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهى، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است; که چهار ماه از آن، ماه حرام است; (و جنگ در آن ممنوع مىباشد.) این، آیین ثابت و پابرجاى (الهى) است!»
و دین تنها به بیان تعداد ماهها و اینکه چهار ماه از آن ماهها حرام هستند، منحصر نیست. و گفته پیامبر –صلى الله علیه وسلم- که فرمود: «اینها از اهل بیت من هستند»، نیز چنین است. اگر فرموده پیامبر مانع از دخول دیگران در زمره چهار نفری بشود که پیامبر فرمود از اهل بیت من هستند، پس چگونه نُه نفر دیگر از ائمه که در آن وقت اصلاً وجود نداشتند در زمره اهل بیت قرار داده اند؟!
اگر بگویند دلایلی برای اثبات این مدعا است، در جواب گوییم: همه دلایل بر این امر دلالت میکنند که همسران پیامبر –صلى الله علیه وسلم- اهل بیت ویژه پیامبر هستند. باید دانست دلایلی که اهل تشیع در این زمینه ارائه داده اند، هیچ کدام از قرآن نیست، بلکه همگی از جمله روایاتی است که خود شان آن را جعل کرده اند.
ادامه دارد….