آیا مسموم کردن حضرت حسن کار امیر معاویه بود؟

شیعه مى گوید: بله! طبق روایات بسیارى که در کتاب‌هاى شیعه و سنى وجود دارد، معاویه بن أبى سفیان سمّى را براى جعده دختر اشعث بن قیس، همان منافقی که در تمام حوادث زمان امیرمؤمنان علیه السلام نقش اساسى داشت، فرستاد و به او وعده داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برسانى، تو را به ازدواج پسرم یزید درمى آورم. جعده نیز دستور معاویه را اجرا کرد و آن حضرت را در حالى که روزه داشت و براى افطار به خانه آمده بود، با زهرى که معاویه فرستاده بود به شهادت رساند.
سبط ابن جوزی حنفی می‌نویسد: علما تاریخ و از جمله ابن عبد البر  (ابن جوزی حنبلی) سدی شعبی و ابن سعد این را  گفته‌اند: شعبی گفته: دلیل این سخن این است که امام حسن علیه السلام در هنگام مرگ خودش در حالی که از کار معاویه با خبر شده بود می‌گفت: تو شربت او را ساختی و او به آرزویش رسید، سوگند به خدا که او به وعده‌ای که داده است، وفا نخواهد کرد و به آن چه گفته عمل نخواهد کرد.«کتاب تذکره الخواص، ص۱۹۱ـ ۱۹۲،»
اما اهل سنت  از کتابهای  خود جنایت معاویه  را حذف کرده اند.

پاسخ:
اولا: سبط ابن جوزی شیعه بوده و حرفهایش معتبر نیست.
دوما: این گفته نامعقول است که در طبقات ابن سعد مطلبی باشد  که آن مطلب تا ۸۰۰ سال  نیز در آن کتاب مندرج بوده !! و بعد از هشت قرن، علمای اهل سنت تصمیم گرفتند آن را  از همه نسخه ها حذف کنند! این تصمیم را چرا اینقدر دیر اخذ نمودند؟ {سبط ابن جوزی در قرن هفتم  زندگی میکرده و این مطلب را دیده یعنی تا آنوقت بوده!!!!}
سوما: بفرض که ابن سعد  این را نوشته باشد، باز هم دردی از دردهای شیعه با این نوشتن دوا نمیشود، زیرا کتاب طبقات ابن سعد که در نزد ما مثل کتاب بخاری نیست، بلکه از کتب درجه ۴ ماست و متنش بدون بررسی قبول نمیشود،
پس بفرض اگر چنین مطلبی بوده ( که  اصلا نبوده)  باز از کجا معلوم صحیح باشد؟!!
پس دین شیعه ها، بر حدس ها و گمان های واهی در واهی بنا شده است

شیعه میگوید: چگونه سبط ابن جوزی را متهم به شیعه بودن میکنید در حالیکه ذهبی درباره او میگوید: یوسف بن فزعلی حنفی،پیشوا،فقیه،تاریخ دان و در سخنوری یگانه بود‌، در تاریخ و سرگذشت،‌ علامه و در نزد مردم بسیار قابل احترام و محبوب بود. مدتی در شبیله و مدرسه بدریه تدریس می‌کرد، او فاضل، دانشمند و نکته سنج بود و با دولتمردانی که کارهای ناپسندی می‌کردند، مخالفت می‌کرد و همگان او را قبول داشتند. «تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۴۸، ص ۱۸۳،»

پاسخ :
بزرگترین عیب علمای شیعه همین است که معنی کتاب ها را تحریف میکنند، یعنی در عین حالی که حق را میدانند ، آنرا با باطل آلوده میکنند!
حق این است که امام ذهبی اصلا این مرد را قبول نداشته، اما او  فقط از منزلت ظاهری سبط ابن جوزی در جامعه آنروز  سخن گفته است.
آدم میتواند تاریخ دان باشد و در همان حال  بد باشد
آدم میتواند امام باشد و بد باشد
آدم میتواند برای مدتی  محبوب در دل های مردم باشد و بد باشد، مثل جناب خمینی
اگر شیعه حسن نیت میداشت میدید که در همین کتابی که از آن دلیل آورده، ذهبی بارها و  بارها این آدم محبوب و پیشوا را ،مردود دانسته است. مثلا  امام ذهبی در همین کتاب تاریخ اسلام، در  ضمن روایت داستانهای حمله تاتار به شام مینویسد:
قال أبو المظفر بن الجوزی: فحکی أن رجلاً کان له عشر بنات أبکار، فقال لهن: اخرجن. یعنی لما احترقت العقیبه، فقلن: والله لا نخرج، الحریق أهون من الفضیحه. فاحترقن فی الدار.قلت: هذه حکایه منکره، وابن الجوزی حاطب لیل وصاحب غرائب.
و سبط ابن جوزی روایت میکند: آورده اند  که در شهر عقیبه مردی بود که ۲۰ دختر داشت و وقت آتش سوزی  به آنها گفت از سرای خارج شوید و گفتند نه والله بیرون نمیاییم سوختن راحتر است از مورد تجاوز قرار گرفتن …. و در خانه سوختند.
من ( ذهبی ) میگوییم که این داستان نادرست است و سبط ابن جوزی  هیزم جمع کن در شب است ( خوب و خراب را جمع میکند ) و داستانهای عجیب و غریب  و نادرست روایت میکند. تاریخ اسلام جلد ۱۰ صفحه ۲۷۰
همین امام ذهبی ؛که شیعه به کتاب تاریخ اسلام او چسبیده تا خوب بودن  سبط ابن جوزی  را ثابت کند؛در  دو کتاب  مهم دیگر خود نیز سبط ابن جوزی را نکوهش کرده است، اما علمای شیعه عمدا نخواستند آن دو کتاب را ببینند.
در کتاب میزان اعتدال ذهبی مینویسد:یوسف بن قزغلی الواعظ المؤرخ شمس الدین أبو المظفر سبط ابن الجوزی .
روى عن جده و طائفه ، و ألف کتاب “مرآه الزمان” فتراه یأتی فیه بمناکیر الحکایات، وما أظنه بثقه فیما ینقله ؛ بل یجنف و یجازف؛ ثم إنه ترفض؛ و له مؤلف فی ذلک نسأل الله العافیه. مات سنه أربع و خمسین و ستمائه بدمشق قال الشیخ محی الدین السوسی: لما بلغ جدی موت سبط ابن الجوزی قال: لا رحمه الله کان رافضیاً .
سبط ابن جوری کتابی دارد بنام (مرات زمان) و در آن حکایات دروغین را نوشته، وگمان ندارم که درباره چیزهای که نوشته بتوان به او اطمینان کرد! بلکه  او میل به باطل داشت و سخن مهم اینکه  او بعدا  رافضی شدو از خداوند عاقبت به خیری را میخواهیم!
او  در سال ۶۵۴ در دمشق مرد .شیخ محی الدین سنوسی میگوید وقتی خبر مرگش به جدم رسید، جدم گفت خداوند او را نیامرزد چونکه رافضی بود. میزان الاعتدال ( ۷ / ۳۰۴ )
و باز این امام ذهبی است که در کتاب مهم (سیر أعلام النبلاء )می نویسد: ورأیت له مصنفاً یدل على تشیعه
من از سبط ابن جوزی کتابی دیدم که شیعه بودن او را ثابت میکند…. سیر أعلام النبلاء ( ۲۳ / ۲۹۶ )

ای علمای شیعه: چرا حق را با باطل میپوشانید؟
من شما را با  این آیات قرانی پند میدهم: «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»«البقره۴۲»و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‌دانید کتمان نکنید!
«یا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ »ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل (می‌زمیزید و) مشتبه می‌کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده می‌دارید در حالی که می‌دانید؟!«آل عمران/۷۱»


نکته های مهم در این باره سبط ابن جوزی
اولا: سبط ابن جوزی در زمان فتنه مغول زندگی میکرد و این زمانی است که  شیعه ها  با کمک به مغولان اشغالگر، در پیش آنها مقام و منزلت و قدرتی یافته بودند( مثل حالت امروز در عراق) و منافقانی چون سبط ابن جوزی میدان یافتند و همین سبط ابن جوزی  که کتابهای در مدح امام ابوحنیفه و امام احمد حنبل داشت!! ناگهان شیعه بودن خود را اشکار کرد!!!
لذا اگر او زمانی پیش مردم مقبول بود آن زمانی بود که خبث درونش را ندیده بودند، پس استدلال شیعه به آن زمان مکر است.
مثال زنده جلوی چشم شماست: من زمانی از نیروهای طرفدار خمینی بودم و به  معرفی من بعضی ها حتی  کارمند دولت شدند،  اما بعد سنی شدم حالا آیا شیعه حق دارد به گذشته من استناد کند و مرا همچنان شیعه بداند؟
ما اعتراضی نداریم که او  شیعه شده ولی اصرار علمای شیعه به اینکه او سنی است برای این است که  بگویند عقیده  سنی ها همین است که معاویه حسن را زهر داده است!!
نکته مهم دوم: فرضا که معاویه حسن را زهر داده باشد ، این دلیل نمیشود که ما قبر پرستی کنیم ، پیش ما آشکار است که زهرنداده ، حالا اگر بفرض داده، روز قیامت روز بدی را پیش رو خواهد داشت، اما شهادت حسن یا حسین که دلیل نمیشود من از مرده حاجت بخواهم !

شیعه میگوید:علاوه بر سبط ابن جوزی خیلی از علمای سنی نیز همین را گفته اند مثل مسعودی زمخشری و ابن ابی الحدید و بلاذری

پاسخ: برای جواب این مقاله را بخوانید : http://www.islamtxt.net/node/262
و وقتی ما به شیعه میگوییم که امامی که غیب میدانست، امامی که از نظر شما  عالم به همه چیزهاست چرا باید ظرف حاوی شیر را سر بکشد ؟
شیعه میگوید: آیا رسول خدا (ص) علم غیب داشت یا نه؟ « عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا ﴿٢۶﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ «سوره جن۲۶-۲۷» پس چطور مسموم شد و با سم از دنیا رفت ؟ آیا یعقوب نبی از زنده بودن یوسف با خبر بود یا نه «انی اعلم من الله ما لا تعلمون» پس چرا نتوانست جلوی دور شدن او از خود را بگیرد و چرا او را نجات نداد و….


پاسخ:  نخیر! رسول الله علم غیب نداشت و معنی آیه این نیست  که رسول الله عالم به کل غیب بود، بلکه حقیقت این است  که ایشان وقتی غذای حاوی سم را به لب زد، فرشته به او خبر اورد که غذا سم دارد، و ایشان گوشت را تف کردند ولی رفیقش خورد و شهید شد
اگر رسول الله علم غیب میداشت آنرا به لب هم نمیزد
پس ما هنوز جواب این سوال را از شیعه ها طلبکاریم که  اگر عقیده شما درست است و اگر امام حسن عالم و آگاه  بر هر چیز است پس چرا   امام حسن سم را خورد؟
ما که در مورد حضرت رسول یا حضرت یعقوب که این عقیده را نداریم ، پس سوال ما را بما برنگردانید و جواب بدهید اگر ما در باره پیامبران همان عقیده را میداشتیم که شما درباره امامان دارید باز سوال شما بجا بود، اما شما این جا دارید  جاخالی میدهید!!! آیا از جهنم هم میتوانید خود را نجات دهید؟!

یک دلیل دیگر اهل سنت:
نظر اهل سنت این است که حضرت حسن به مرگ خود وفات یافته . بهترین دلیل ما بر این مدعا این است که هیچکس بخاطر قتل حسن کشته و یا محاکمه نشد . حتی انگشت اتهام هم بسوی هیچکس نشانه نرفت. و با توجه به روحیه مبارز طلبی و تسلیم ناپذیری حسین و با توجه به اینکه بعد از مرگ برادر، او رییس خاندان بود، محال ممکن بود که از قاتل قصاص نگیرد، اگر حسین صبر و تحمل میکرد، فرزندان سلحشور حسن کی صبر میکردند؟ و علاوه بر این، اصلا دعوایی پیش حاکم مطرح نشد، اگر مساله ای بود، دستکم باید جارجنجالهایش در دادگاه های مدینه انعکاس میافت. تاریخ در این باره هیچ چیزی را ثبت نکرده.
شیعه میگوید:سنی و شیعه عقیده دارند رسول الله با سم مسموم شد و از دنیا رفت ولی کسی طالب دم ایشان نشد و در این باره  مساله ای مطرح نشد و همین است داستان مسموم شدن حضرت حسن!!!

جواب: ای بیچاره!! مرده را که نمیتوانیم دوباره بکشیم. زنی که به حضرت رسول در خیبر زهر خورانده بود فورا بخاطر شهادت یار رسول الله (که غذای زهر آلود او را شهید کرده بود ) اعدام شد، و اینکه ۴ سال بعد این سم در بدن مبارک رسول الله تا حدی اثر داشت ( دلیل اصلی وفات ایشان نیز تنها  همین نبود )  دلیل نمیشود که مسلمانها ؛امام زمان وار؛ زن یهودی را از قبر بکشند بیرون و دوباره اعدام کنند!!

و حرف آخر اینکه اصلا چرا امام حسن غیب دان شما با این زن منافق عروسی کرده بود مگر غیب نمیدانست؟ مگر زن قحط بود؟!!!
تازه اگر حرف شما درست باشد، پس این زن  حتما دیوانه هم بود زیرا آخر کدام  زن عاقلی افتخار همسری نوه رسول الله را میدهد و  باد در هوا را میخرد  و برای خرید این هیچ و پوچ دست به قتل هم میزند!! یا آن زن عاقل نبوده( پس  چرا حسن با دیوانه عروسی کرد ؟)  یا شما بی عقل هستید؟
و خلاصه بگوییم این داستان خیالی  شما را هیچ عاقلی قبول نمیکند!

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …