دو نمونه از هجوم شیعه برای تحریف معنی قرآن!

برای اینکه بندگان در روز قیامت حجتی نداشته باشند و نگویند یا الله! دین صحیح تو  بما نرسید! برای همین، الله جل جلاله یک معجزه خود را دایمی و پیوسته و همیشگی  و مستمر قرار داد،  آری الله  سبحانه و تعالی، یک معجزه خود را برای فرد فرد بشر ملموس و قابل لمس و قابل رویت کرد! آری آن معجزه ( تحریف نشدن متن قرآن است)
همه دنیا از  سنی تا شیعه از کافر تا مسلمان از شرق تا غرب از شمال تا جنوب، بر این عقیده هستند که قرآن تحریف نشده و عملا هم ما یکجور قرآن داریم و کسی ادعا ندارد که قرآنی غیر از این قرآن وجود دارد! الله اجازه تحریف را به بشر نداد. پس شیعه چون نتوانسته متن این کتاب آسمانی را عوض کند .( نتوانسته چون اجازه از طرف الله نداشته ، اختیار نداشته ) پس آمده معنی را تحریف کرده!! دو مورد را ذکر میکنیم تا خوانندگان ما از این مذهب ساختگی فاصله بگیرند:

شیعه میگوید:منظور از (آل یاسین) در قرآن حضرت علی است!
شیعه میگوید فقط ما نیستیم که آیه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یَاسِینَ» (الصافات:۱۳۰) در سوره صافات را معنی میکنیم  به سلام بر اهل بیت،
بلکه حتی ابن حجر مکی متعصب در کتاب «صواعق محرقه» در فضایل اهل ، نوشته است که: جماعتی  از مفسرین از ابن عباس معروف به حبر امت نقل نموده اند که : ان المراد بذلک سلام علی آل محمد، یعنی: مراد از ال یاسین ال محمدند.پس سلام بر ال یاسین ، سلام بر ال محمد است و همچنین می نویسد که: امام فخر رازی ذکر نموده است:
یعنی: اهل بیت أن حضرت در پنج چیز با ان حضرت برابری می کنند، فرموده سلام بر آل یاسین( ال محمد)
ابوبکر بن شهاب الدین علوی در ص ۲۴ باب اول « رشفه الصادی من بحر فضائل النبی الهادی» چاپ مصر سال ۱۳۰۳ از جماعتی از مفسرین از ابن عباس نقل نموده که مراد از الیاسین در ایه فوق، آل محمد هستند. همچنین امام فخر رازی در ص ۱۶۳ جلد هفتم «تفسیر کبیر مفاتیح الغیب»از جماعتی از مفسرین از ابن عباس نقل نموده که سلام علی آل یاسین یعنی سلام بر آل محمد…

پاسخ اهل سنت:
مکر شیعه این است که نگاه میکند به تفسیرهای  بین مفسرین رنگارنگ، و سپس هر مفسری که اشتباهی داشت همان اشتباه را مذهب خود میکند
در این آیه مثلا حرف ابن کثیر را حرف شیطان مینامد و دست بدامان ابن حجر مکی میزند و او را قبول دارد.
اما در آیه دیگر،  تفسیر همین ابن حجر را تفسیری شیطانی میداند( چون مطابق مذهبش نیست) و تفسیر ابن کثیر را میپذیرد این یک مکر شیعه است!
مکر دومش این است که مثلا همین این حجر مکی ممکن است ده  رای مختلف درباره آیه را نوشته باشد که یکی از آنها با مذاق شیعه  مطابقت داشته باشد و۹ تای دیگر ضد عقیده شیعه باشد،  در اینجا عالم شیعی آن  9 رای دیگر را نادیده گرفته همین یکی را مینویسد و آن را منصوب میکند به این حجر مکی!!  این است مکر دوم علمای شیعه!

اما مکر سوم این است که اصلا دست بدامان کسی زده که اهل سنت نه او راقبول دارند نه تفسیرش را  و نه اصلا او مفسر است و اصلا او کتاب در تفسیر هم ندارد
شیعه تفاسیر اصلی را به کناری  گذاشته و دنبال معنی این ایه در یک کتاب بی ارزش گشته این مکرسوم است!!
حالا تفسیر آیه: ببینید ای دوستان! این آیه در سلسله آیاتی است که در  آنها خداوند اول نام پیامبری را ذکر میکند و بعد  میگوید سلام بر او
خودتان آیات را ببینید:

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ (۷۵) وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ (۷۶)….. سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ (۷۹) إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (۸۰) وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ (۸۳) إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۴)……. وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآَخِرِینَ (۱۰۸) سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ (۱۰۹) وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ (۱۱۴)) …….وَتَرَکْنَا عَلَیْهِمَا فِی الْآَخِرِینَ (۱۱۹) سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ (۱۲۰) إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (۱۲۱) وَإِنَّ إِلْیَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (۱۲۳) إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ (۱۲۴) أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ (۱۲۵) اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آَبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (۱۲۶) فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (۱۲۷) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (۱۲۸) وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآَخِرِینَ (۱۲۹) سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ (۱۳۰) إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (۱۳۱)  سوره صافات
خواننده گرامی ملاحظه  نمودی روال آیات را؟
کارنامه  حضرت نوح را ذکر میکند و بعد میگوید  پاداش نوح این بود که آیندگان بگویند سلام بر نوح
بعد کارنامه  حضرت ابراهیم را ذکر میکند و سپس میگوید  پاداش ابراهیم  این بود که آیندگان بگویند سلام بر ابراهیم.
کارنامه  حضرت موسی را ذکر میکند و بعد میگوید  پاداش موسی این بود که آیندگان بگویند سلام بر موسی
کارنامه  حضرت هارون را ذکر میکند و بعد میگوید  پاداش هارون این بود که آیندگان بگویند سلام بر هارون
 و بعدکارنامه  حضرت الیاس  را ذکر میکند و بعد میگوید  پاداش الیاس این بود که آیندگان بگویند سلام بر الیاس

اینجا یک دفعه شیعه آمده سخن الله را اینطور ترجمه کرده:
و الیاس از رسولان بود!به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!آیا بت «بعل» را می‌خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‌سازید؟!خدایی که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!»اما آنها او را تکذیب کردند؛ ولی به یقین همگی  احضار می‌شوند!
مگر بندگان مخلص خدا! ما در میان امتهای بعد باقی گذاردیم!(که بگویند)سلام بر علی و فاطمه و حسن و حسین!!
آیا این معقول است که کار را الیاس انجام دهد احسنت و آفرین نصیب حسن و حسین شود؟
البته شیعه در اینجا روزنه ای پیدا کرده و میگوید الیاسین با الیاس از لحاظ نوشته فرق دارد!!!
ولی  زبانشناسان میداند که در عربی میتوان گفت اسحاقین به جای اسحاق و  یا الیاسین به جای الیاس!
این غیر معمول نیست! بعد روال آیات سابقه همینطور است . بعد کلمه ( علیه) را  آیه قبل را ببینید: وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآَخِرِینَ (۱۲۹) سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ (۱۳۰)
(علیه) یعنی (بر او)  و مفرد است پس الیاسین مفرد است گرنه  اگر منظور الله پنج تن شیعه بود باید الله میفرمود (علیهم)
اما شیعه اینهمه حجت را نمیبیند ! سخن خود الله را نمیبیند!! اینهمه تفسیر  درست را نمیبیند!! و چنگ زده به دامان ابن حجر مکی(این مرد فرق دارد با علامه ابن حجر عسقلانی )
دست زده به دامان مردی که شیعه را کافر میداند شیخ الاسلام  ابن تیمیه را هم کافر میداند در حالیکه خودش انسان بی ارزشی بوده و کسی به او کتابش ارزش نمیدهد غیر از همین ملایان شیعه ,آیا علمای شیعه از وحشت قبر نمیترسند!

 نمونه دیگری از تحریف شیعه
شیعه میگوید: (وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَرُسُلِهِ أُولَـٰئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ) (الحدید: ۱۹). «کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آوردند «و میان هیچ یک از آنان فرق نگذاشتند»، آنها صدیقین و شهدا نزد پروردگارشانند». هم دلالت دارد بر امامت علی!!
شیعه میگوید: علاوه بر ما، امام برزگ سنیان یعنی احمد بن حنبل به نقل از ابن ابی لیلی و او از پدرش روایت می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: صدیقان سه نفر هستند: حبیب بن موسی النجار مؤمن آل یاسین، آنکه گفت: ای قوم من از فرستاده‌ها پیروی کنید. و حزقیل مؤمن آل فرعون که گفت: آیا مردی را به خاطر آنکه می‌گوید پروردگار من خداوند است می‌کشید. و علی بن ابو طالب نفر سوم است،  و او بهترین‌شان است. ابن مغازلی فقیه شافعی و مؤلف کتاب «الفردوس» نیز مانند همین روایت را نقل کرده‌اند و این فضیلتی است که بر امامت علی دلالت می‌کند.

پاسخ اهل سنت: گفته های ابن مغازلی  را اعتباری نیست و  عقاید او ربطی به اهل سنت ندارد و اهل سنت او را نمیشناسند و او رفیق شیعه هاست.
اما این درست است که امام احمد از بزرگان اهل سنت است، اما او نگفته که هرچه من در کتابم نوشتم صحیح است او روایات را با نقل سند ذکر کرده پس گناه صحت یا سقم حدیث به گردن راویست.
و متن حدیث این است: [ الصدیقون ثلاثه حبیب النجار من آل یاسین وحزقیل مؤمن آل فرعون وعلى بن أبى طالب وهو أفضلهم (أبو نعیم فى المعرفه عن أبى لیلى وفیه عمرو بن جمیع متهم بالوضع . ابن النجار عن ابن عباس وفیه محفوظ بن أبى دومه ضعیف بمره) ] حدیث أبى لیلى : أخرجه أیضًا : أحمد فى فضائل الصحابه (۲/۶۲۷ ، رقم ۱۰۷۲) ، وابن عساکر (۴۲/۴۳) ، والدیلمى (۲/۴۲۱ ، رقم ۳۸۶۶).
این روایت با دو سند ذکر شده در سلسله راویان  سند اول عمرو بن جمیع است که مردیست متهم به جعل کاری! پس حدیثی از او قبول نمیشود  و در سند دوم محفوظ بن ابی دومه است که محدثین روایات  او را خیلی ضعیف میدانند. پس این حدیث جعلیست و شیعه ها ساخته اند..

و  این حدیث در مسند احمد نیامده است. مجرد روایت آن هم در باب فضایل به اتفاق اهل فن نشان دهنده‌ی صحت و سندیت حدیث نیست. او تا حدودی روایات دیگران را نقل می‌کند هر چند صحت‌شان ثابت نشده باشد. هر که کمی اطلاع داشته باشد می‌داند که احمد بن حنبل در مورد هر حدیثی که در باب فضایل کتابش می‌آورد نمی‌گوید: این حدیث صحیح است.
 از اینها گذشته، در احادیث  صحیح داریم که ابوبکر صدیق است پس به همین دلیل که ابوبکر صدیق است حدیثی که بگوید صدقین سه نفرند و نام ابوبکر در بین آنها نباشد آن روایت دروغ است، زیرا با ابوبکر میشوند ۴ نفر و هر عاقلی میداند که محال است عدد صدیقین ۴ نفر باشد بلکه خیلی زیادتر هستند و اگر نتیجه زحمات هر پیغمبر فقط و فقط ده صدق باشد پس عدد صدیقین از یکمیلیون نفر هم زیادتر است! پس علاوه بر اینکه سند حدیث ضعیف است که متن حدیث نیز رکیک و نامعقول است
ضرب المثلی  میگوید (ان الغریق یتشبث بکل حشیش) انسانی که در حالت غرق شدن است  برای نجات خود ، چنگ به  هر علف هرزه ای میزند!
و این حال علمای شیعه است!

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …