ایرانی ها چگونه شیعه شدند؟(۲)

داستان سوم: در سال ۱۵۱۰میلادی ( یعنی دقیقا ۵۰۱ سال پیش) جنگ خونینی بین شاه اسماعیل صفوی و  شاه شیبک خان ازبک رخ داد. شاه اسماعیل سپاه شاه شیبک خان را، در نزدیکی شهر مرو به سختی شکست داد. و طى این نزاع، نزدیک به ده هزار تن از ازبکها کشته شدند و شیبک خان هم در معرکه نبرد به قتل رسید. اما بعد از پیروزی، شاه درنده خوی صفوی دستور داد که  جسد شیبک خان  را صوفیان لشکر، براى خرسندى خاطرش، تکه تکه کرده و بخورند.
مولف جهانگشای خاقان در وصف نحوه آدمخواری قزلباشان می نویسد:
 «شاه اسماعیل فرمودند هرکه سرمرا دوست دارد ازگوشت دشمن من طعمه سازد. به مجرد سماع این فرمان ازدحام برای اکل میته شیبک خان به مرتبه ای رسیدکه صوفیان تیغ ها کشیده قصد یکدیگر نمودند و آن گوشت متعفن با خاک وخون آغشته را به نحوی از یکدیگر ربودند که مرغان شکاری در حال گرسنگی آهو را بدان رغبت از یکدیگر بربایند».
 شاه اسماعیل این ننگ تاریخ ایران و در عین حال این نور  چشم علمای شیعه، از  کاسه سر  شبیک خان  نیز یک جام  زرین براى خود درست کرد، و در آن شراب میخورد.
پسران شیبک خان هنوز بر سر قدرت بودند  و خبر به آنها رسید، و  تاوان این وحشی گری اسماعیل را ملت ایران نیز پرداختند و حملات پی در پی ازبک ها روزگار ایرانیان را در سالهای بعدی سیاه کرد.

شاه اسماعیل دست بریده شیبک خان را هم نزد حاکم مازندران فرستاد. یعنی علاوه بر آدمخواری جسد را مثله هم میکرد.
نام رسمی این هنگ آدم خوار «چگین» بود؛ چگین ها فداییان شاه اسماعیل صفوی وحشی ترین گروه قزلباش  بودند.
قزلباشان عموما از قبایل نه گانه تاتار اناتولی (ترکیه امروزی)بودند که تا پیش از همراهی با شاه اسماعیل هرگز وارد ایران نشده بودند وبا زبان و فرهنگ و مذهب مردم ما به کلی بیگانه بودند .  مورخان جنایات و فجایعی که این گروه در آغاز تشکیل دولت صفوی ابتدا در تبریز وبعدها در دیگر نقاط ایران مرتکب شدند را با جنایات اسکندر وچنگیز و تیمور قابل مقایسه دانسته اند.( قزلباش نیز از قوم تاتار بودند)
قزلباشان شاه اسماعیل را بر گزیده خداوند بر روی زمین ونماینده ونایب امام زمان می دانستند وحاضر بودند در راه او به هر جنایتی دست یازند.(درست مثل سربازان گمنام امام زمان که خامنه ای را نایب امام زمان میدانند و برای خاطر او لواط در کهریزک را حلال و ثواب میدانستند)
 چگین ها یا آدمخواران، مردمانی سنگدل وبیرحمی بودندکه به فرمان شاه دشمنان او را می خوردند. ترتیب خوردن انسان ها چنین بود که ابتدا گوشش را با دندان می کندند ومی خوردند سپس به سراغ بینی و گوشت بازوان و ران های قربانیان می رفتند. این کار را تا وقتی که فرد کشته میشد ادامه می دادند.این رفتاری بود که چگین های شاه طبق «حکم ولایی» یعنی (حکم ولایت فقیه) با بسیاری از بزرگان ایران وحتی مردم عادی داشتند.

شاه عباس نیز دسته‌ای جلاد آدم خوار  یعنی چیگن  داشت
در روضه‌الصوفیه آمده است: «اینان گنه‌‌کاران واجب القتل را از یکدیگر می‌ربودند و اعضای بدنشان را با دندان قطع نموده و بلع می‌فرمودند.»
شما به الفاظ نگاه کنید( بلع میفرمودند) یعنی بنیانگزاران مذهب شیعه در ایران این کار ها را مقدس میدانستند آدم خواری در نزد آنها مقدس بود.
حالا سوال اینجاست که قرآن صریحا میته خواری را حرام کرده و این ملا مینویسد میته را تناول میفرمودند ؟! چرا؟؟
شما اگر این نامه خمینی به خامنه ای  با غور  و توجه بخوانید جواب را در میابید و میفهمید که خمینی میگوید خوردن شراب و  گوشت آدم زنده و لواط کردن گاهی  فرض میشود و ثواب دارد: داستان به این قرار بود  که: در ۱۱ دی ماه ۱۳۶۶ نماز جمعه ی تهران ،خامنه ای  در خطبه های نماز جمعه، مسائلی در خصوص قانون کار تشریح می کند. او در ادامه به اختیارات حاکم اسلامی و وظیفه مردم نسبت به آن می پردازد و در مجموع از خطبه های اینگونه برداشت می شود که نظر ولی فقیه جز احکام ثانویه است چرا که معتقد است تمام اختیارات ولی فقیه در چارچوب احکام اسلامی است، درست خلاف نظریات آیت الله خمینی!

در رسانه ها اظهارنظرهای مختلفی در خصوص خطبه های رئیس جمهور مطرح می شود تا اینکه آقای خامنه ای به رهبری نامه می نویسد و در خصوص صحبتهایش در نماز جمعه سوال می پرسد و ۵ روز بعد از نمار جمعه،   آیت الله خمینی پاسخی قاطع به خطبه های حجت الاسلام خامنه ای در قالب یک نامه داد :
نامه ی ۱۶ دی ۱۳۶۶ آیت الله خمینی به حجت الاسلام خامنه ای در خصوص تعیین حدود اختیارات حکومت اسلامی
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، رئیس محترم جمهوری اسلامی – دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم به طور فشرده عرض می کنم.  از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی دانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفته ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی برخلاف گفته های اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – یک پدیده بی معنا و محتوا باشد و اشاره می کنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد: مثلا خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبهه ها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیر دو – سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنابر تفسیر شما خارج است ؛ و صدها امثال اینها.
باید عرض کنم حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – است، یکی از احکام اولیه اسلام است ؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و می تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتا جلوگیری کند.
آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته می شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمی کنم. ان شاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.
۱۶ دی ۱۳۶۶ – روح الله الموسوی الخمینی

اگر دقت کنید خمینی  در اول نامه گفته که دوست ندارم همه حرفها را الان  بگویم ولی مجبورم پس بدان ای خامنه ای  که من میتوانم نماز و روزه را تعطیل کنم  و من میتوانم  قراردادهای شرعی را که خودم با مردم بسته ام، یکجانبه لغو کنم. یعنی به وعده هایم عمل نکنم ۰ (و عملا هم عمل نکرد و ملت را گول زد)
و آخر نامه نوشته که -و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمی کنم.
بالاتر از این تعطیلی نماز و وعده خلافی یعنی چه ؟ یعنی این که حق دارم لواط بفرمایم ! و گوشت میته و آدم زنده را نوش جان بفرمایم
و دیدیم خمینی در سال ۶۷ با زندانیان وعده خلافی کرد یعنی به آنها چند سال حبس داده بود ناگهان لغو کرد و همراه اعدام نمود و خامنه ای هم در کهریزک لواط فرمود و شاه اسماعیل هم در مرو گوشت انسان مرده را خورد و شاه عباس در اصفهان دماغ و گوش و ران آدم زنده را خورد
پس کارهای صفویان ریشه در دین شیعه ( ولایت فقیه دارد ) سند نشان دادم

بنابراین شیعه شدن ملت ایران براساس یک فشار وحشتناک و هولناک و مستمر ( آدمخواری و خوردن آدم زنده ) بوده است و ارزشی ندارد. و هر وقت این فشار دور شود( یعنی هر وقت سنی بتواند حرفش را آزادانه بگوید) شیعه از ایران محو خواهد شد اما ملایان به این آسانی به سنی اجازه حرف زدن را نخواهند داد. هرچند تکنولوژی دارد دیوارها را فرو میریزاند اما آنها فیلتر و چماق و تهدید  دارند هنوز دیوار هست و تا دیوار هست شیعه هم هست!

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …