بیایید فرض کنیم حق با شیعه است! بعدش چه میشود؟! (۲)

– پیوسته به گذشته- در بخش اول این مقاله نوشتم که شیعه ها مکارانه  موضوع دعوا را کشانده اند بر سر اشخاص!! دعوا را کشاندند به عمر و علی, در حالی که موضوع  اصلی باید مقایسه بین  احکام دین سنی و احکام دین شیعه باشد, لذا آمدم بطور فرضی با شیعه همراه شدم و گفتم در جنگ بین عمر و علی ؟؟؟!!! حق با شیعه است  بعدش چی؟؟ بعدش شیعه از ما چی میخواهد؟؟ و سپس اعمالی که بعد از شیعه شدن باید انجام دهیم را نوشتم. 

 

اما در جواب دوستی با عصبانیت این متن را نوشت :

جدیدا در این سایت مقاله تاسف برانگیزی با عنوان "فرض کنیم حق با شیعه است.بعدش چه می شود" توسط جناب سجودی نوشته شده, تاسف انگیز بدین سبب که نه تنها مطابق واقعیت نیست بلکه حامل هیچگونه بار علمی نیز نمی باشد.نگارنده به موضوعات سخیف پرداخته است به طوری که از بوی پا شروع کرده استواینجانب ترجیح میدهم روی اصول کار نمایم.لیکن آیاجنابعالی مایلید بنده یا یکی از دوستان"مقاله ای با عنوان فرض کنیم سنی حق است. بعدش چه می شود" برای شخص شما بنویسم. خدا به داد همه ما برسد.

 

پاسخ اهل سنت : دوست عزیز 

چرا میگویید واقعیت ندارد؟؟؟ خب شیعه پایش را نمیشورد یک قانون اسلام که کج اجرا شود بقیه هم اتصالی میکند  و همه چی  میسوزد و این سلسله خرابی های بهم پیوسته، خود یک شاخص، برای شناخت مذاهب باطل است و نگویید اهمیت ندارد همین شستن پا خیلی مهم است.به هر حال شما بشخص من تاختید در حالی که بهتر بود  موضوع مقاله را نقد کنید و منتظریم ببینیم که مقاله شما چگونه است و چه ایرادی به سنی ها دارید 

اینک دنباله نوشته:

اگر ما میگفتیم حق با شیعه است به ما دستور میداد که منتظر ظهور مهدی  باشیم   منتظر ظهور کسی که ۳۵ نسل گذشته منتظرش بودند و نیامد که نیامد!!!

خب ما منتظر میمانیم بعد چی میشود؟ بعد میمیریم! بعد فرزند ما را میگوید منتظر باش! او هم منتظر میماند بعد چی میشود؟ بعد ممیرد! بعد به نوه من میگوید منتظر باش و ما را  نیز به  همین بلای که بر سر ۳۵ نسل گذشته خودش آورد ، دچار میکند! 

اگر شیعه شویم روحانی شیعه از ما خواهد خواست به امامی نادیده  و نامرعی ایمان بیاوریم  به امامی که نه دستوری از او موجود است نه مکتوبی نه اثری   نه هیچی! 

اگر ما میگفتیم حق با شیعه است آنوقت مجبور میشدیم که دو عید عظیم خود را ( فطر و قربان ) کم رنگ کنیم و در عوض عید غدیر و عید نوروز را گرامی بداریم نگویید که عید نوروز عید ملی ایرانیان است عید نوزوز در همان حالی که عید ملی است یک عید مذهبی شیعیان در سراسر دنیا نیز هست.

اگر ما شیعه میشدیم آنوقت  باید به قانونی ایمان میاوردیم که برای خوش آمد پادشاهانی چون سلطان حسین و فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه ساخته شده بود

آری این پادشاهان چون هم دین را میخواستند و هم کاباره را!!    پس دست به دامان ملایان شیعه زدند و به انها گفتند ای متولیان دین!! آیا این انصاف است که ما با اینهمه پول و قصر فقط محدود شویم به ۴ زن گرفتن؟؟؟  آیا راهی ندارید که این قانون  محدودیت ۴ زن گیری قرآن  را برایمان ملغی کنید؟

روحانیون گفتند آری  راهی است:زنان را به بهانه ازدواج موقت ۹۹ ساله عقد کنید و ما میگوییم ازدواج دایم محدودیت دارد و  ازدواج موقت محدودیت ندارد و هرچه دل تنگت میخواهد زن بگیر!!  پس  در سایه این قانون، شاه سلطان حسین ۵۰۰ و فتحعلی شاه ۳۰۰ و ناصرالدین شاه ۱۲۰ زن  تناول فرمودند!

حلال و بر اساس سنت اسلام!!!!!! و لعنت خدا بر ظالمان باد!

 

اگر من میگفتم مذهب شیعه حق است آنوقت هر وقت که کفار به بلاد اسلامی میامدند دست در دستشان میگذاشتم تا شاید که به مدد آنها انتقام خون حسین را از سنی ها بگیرم. اگر من میگفتم مذهب شیعه حق است و صاحب اختیار  دولتی میشدم آنوقت بانکهای ربوی را اصلا تعطیل نمیکردم بلکه رونق میدادم ولی  همچنان مدعی میبودم من اسلامم و غیر ازهر کی ادعای اسلام دارد  و وهابی و ناصبی است!!

من اگر شیعه میشدم آنوقت در مکه در ایام حج برائت از مشرکین را اجرا میکردم  ولی در همان وقت (دقیقا در همان وقت) در تهران دست وزیر خارجه مشرک چین یا  روسیه را به گرمی میفشردم و  گلدسته بهش هدیه میدادم.

من اگر شیعه شوم باید در سالروز وفات حسین و علی و فاطمه و غیره گریه کنم مویه نمایم سینه و زنجیر  بزنم و قمه بکشم !!!من اگر شیعه شوم باید بیست درصد سود سالانه  از کار خود را بدهم به روحانیون !!!من اگر شیعه شوم باید به ولایت فقیه اعتقاد پیدا کنم یعنی باید دیکتاتوری را از اصول مهم دین بشمار آورده و آنرا مقدس بدانم! 

 

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …