آیا ممکن است اصحاب رسول، بر خلاف وعده خدا، اهل جهنم گردند؟

جواب صحیح این سؤال مساوی است با فرو پاشی مذهب تشیع که یکی از پایه هایش بر عداوت با اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم نهاده شده است. خداوند در آیات متعددی از اصحاب محمد صلی الله علیه وسلّم اعلام رضایت نموده و به آنان وعدۀ بهشت داده است، از جملۀ آن آیات :

۱٫«لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا (فتح :۱۸) =به راستى خدا هنگامى که مؤمنان زیر آن درخت با تو بیعت مى‏کردند از آنان خشنود شد و آنچه در دلهایشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزى نزدیکى به آنها پاداش داد»

۲٫ «الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ * یبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیمٌ(توبه:۲۱) = کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‏اند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند*بشارت میدهد خدایشان آنها را به رحمتی از جانب خود و خشنودی و رضوان و باغها و آنها در آن نعمت ها جاودان خواهند بود».

۳٫ «لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِکَ لَهُمُ الْخَیرَاتُ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(توبه :۸۸ ـ ۸۹ ) = اما پیامبر و مومنانی که همراه اویند (صحابه) جهاد می کنند با مالها و جانهای خود و آنها بر ایشان نیکی هاست و این گروه رستگار و نجات یافته اند * خداوند برای آنها جنّاتی که در زیر آنها رودها جاریست مهیا کرده و جاودان در آن میمانند آن پیروزی بس بزرگ است»

۴٫ «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(توبه: ۱۰۰) =و پیشی جستگان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که پیروی کردند از مهاجرین و انصار به نیکوئی، خداوند از آنها خشنود شد، آنها نیز از خداوند خشنود شدند و "خداوند آماده ساخت برای آنها جنّاتی که از زیرش نهرها جاریست. جاودان در آن برای همیشه باشند و آن رستگاری بسیار بزرگ است"».

۵٫ «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ(انفال:۷۴) = بیگمان کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نموده اند و کسانی که پناه و نصرت داده اند، آنان مومنان حقیقی هستند و برای آنان آمرزش (گناهان و خطایا) و روزی شایسته (در آخرت) است».

اما آخوندهای شیعی که قرآن را دشمن عقاید خرافی خود می بینند، دست به بهانه تراشی و تاویل آیات زده اند و هر آیه ای از آیات که در مدح صحابه نازل شده است، به گونه ای توجیه کرده و ایراد گرفته اند؛ اصولاً ایرادات آنان بر چند محور است.

۱٫خداوند از اصحاب راضی شد، اما بعد از آنان ناراضی گشت.

۲٫رضایت خداوند از آنان، مربوط به زمان خاصی بود.

۳٫رضایت خداوند از آنان مشروط بر عمل به کارهای نیک و پرهیز از بدی ها بود.

ما در کلام خدا، رضایت خداوند از اصحاب را می بینیم و می خوانیم که خداوند می فرماید: « رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ »(توبه:۱۰۰) اما هیچ جای قرآن نفرموده که از اصحاب خشمگین شدم و مثلاً در مورد آنان نفرموده است: «وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِ » حال ما در عجبیم که شیعیان از کجا فهمیدند که خداوند بعد از راضی شدن از اصحاب، از آنان ناراضی شد و بر آنان خشم گرفت؟ و آیا آیه ای هست که آیات اعلام رضایت را نسخ کند؟ اگر نیست و مستندات شما یک سری روایات راست یا دروغ تاریخی است؛ چگونه می توانید وجدان خود را راضی کنید که روایات را بر کلام الله برتری دهید و کلام ثقیل قرآن را به کناری نهاده و به روایات بی وزن تاریخی اعتماد کنید؟؟!

ما در این بحث فقط یکی از آیاتی که در مدح یاران رسول خدا نازل شده است را توضیح خواهیم داد و خواهیم دید که سراسر این آیه علیه شیعه و مذهبش گواهی می دهد .

آیه:  «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا» (فتح:۲۹) = « محمّد که رسول خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت‏گیر و در میان خود مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجده مى‏بینى که از خداوند فضل و خشنودى مى‏جویند. نشانه [درستکارى‏] آنان از اثر سجده در چهره‏هایشان پیداست. این وصف آنان در تورات و وصفشان در انجیل: مانند کاشته اى هستند که جوانه‏اش را بر آورد آن گاه آن را تنومند ساخت آن گاه ستبر شد، سپس بر ساقه‏هایش ایستاد، کشاورزان را شگفت زده مى‏سازد تا از [دیدن‏] آنان کافران را به خشم آورد. خداوند به آنان که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته کرده‏اند آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است‏.»

۱٫ از آیه ای که گذشت نکاتی اخذ می شود که بنا بر مضمون آن، اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نمی توانند جملگی کافر و مرتد شوند و اگر چنین شود وعدۀ خداوند محقق نخواهد شد، به این دلایل:

ا: خداوند در این آیه اصحاب را به نهالی تشبیه کرده که به سرعت رشد می کنند و شاخه ها و ساقه هایش محکم می شوند و از این رشد سریع، کشاورزان متعجب و کفار خشمگین می شوند!

اگر فرض را بر این بگیریم که اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم، منافق و کافر و مرتد بودند و همیشه برای کشتگان مشرکین در جنگ بدر گریه می کردند و مخفیانه شراب می خوردند و در اتاق خود بت کوچکی نگه می داشتند تا مخفیانه آن را بپرستند[۱] چگونه می توانیم آنان را با نهالی که سریع و مستحکم رشد می کند، مقایسه کنیم؟

ب: خداوند می فرماید: « با این رشد، کفار به خشم می آیند» اما شیعه می گوید که این درخت رشد کرد و بزرگ و محکم شد اما زمانی که خواست میوه دهد، میوۀ کال یا فاسد داد! اصحاب، اسلام آوردند و هجرت کردند و نصرت دادند، اما زمانی که رسول خدا از دنیا رفت، به جای ترقی، نه تنها در جا نزدند، بلکه به عقب برگشتند!

حال سؤال اینجاست که چگونه این اصحاب می توانند باعث خشم و غضب کفار شوند؟؟ اینکه اصحاب بلافاصله بعد از رحلت پیامبر اسلام، دختر پیامبرشان را بُکشند و طناب در گردن دامادش بیاندازند، باعث خوشحالی کفار خواهد بود، نه خشم و غضب آنها و اگر این داستانها را قبول کنیم باید نعوذ بالله به وعدۀ الهی شک کنیم! چرا که خداوند اصحاب را به یک نهال تشبیه می کند که در حال رشد هستند و این رشد باعث خشم کفار می شود، و اگر قرار باشد این نهال میوۀ بد دهد یا قبل از میوه دادن بخشکد، وعدۀ خدا محقق نمی شود و خشم کفار را بر نمی انگیزد، بلکه برعکس کفار شاد می شوند و پایکوبی می کنند!

پ: خداوند آنان را به نهالی که در حال رشد است، تشبیه نموده، و لازم است که اصحاب نیز مانند نهال رو به رشد و رو به ترقی باشند، لازم است که آنان نیز به سوی کمال حرکت کنند نه به سوی رذائل و لازم است که در نهایت رشد و کمال، میوه و ثمرۀ خوب بدهند، نه میوۀ بد و گندیده!

۲٫خداوند، آیۀ مذکور (فتح:۲۹) را اینگونه آغاز می کند: « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ….» در این آیه خداوند رسول الله را با کسانی که همراه اویند جمع بسته و در نهایت به آنان وعدۀ پاداش نیکو داده است و زیباست که در آیه ای دیگر نیز خداوند رسول خود و کسانی که همراه اویند را جمع بسته و باز هم به آنان وعدۀ نیکو داده است، اما در این بین نکته ای هست که مذهب سازان را بیخود خواهد کرد!

آیه: «یوْمَ لَا یخْزِی اللَّهُ النَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسْعَى بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمَانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ». (تحریم: ۸). 

 «روزی که (روز رستاخیز) خداوند، پیامبر و مؤمنانی که همراه او هستند را رسوا نخواهد کرد،نورشان از پیشاپیش آنان و سمت راستشان روان است مى‏گویند پروردگارا نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى که تو بر هر چیز توانایى»

توضیح: خداوند در آیۀ ۲۹ سورۀ فتح، همراهان رسول خدا را سرسخت در برابر کفار و مهربان در میان خود و خاشع و ساجد و خواهان رضای خدا معرفی می کند که می تواند نهایت اخلاص و اظهار بندگی باشد. و در آیۀ ۸ سورۀ تحریم، همین مؤمنانی را که اوصاف پسندیده ای داشتند را اهل بهشت معرفی می کند که آنان در روز قیامت می خواهند که خداوند نورشان را کامل بگرداند!!!

حال، ای ملای شیعی، جوابی داری که بدهی؟؟ خداوند در این دنیا و در کلام پاکش به بهشت وعده می دهد و در همین آیۀ مورد بحث می فرماید: « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا»(فتح:۲۹) = « خداوند به آنان که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته کرده‏اند آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است» و باز هم خبر می دهد که این اصحاب و همین کسانی که همراه رسول خدا هستند، در قیامت به وعده ای که به آنان داده شده بود دست پیدا خواهند کرد و خواهند گفت : «یقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» (تحریم:۸)

۳٫در آیۀ ۲۹ سورۀ فتح، خداوند می فرماید : «صفات اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم به نیکی در تورات و انجیل آمده است» در حال حاضر در تورات، صفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم و کسانی که همراه اویند، بدین شکل موجود است:

«ازکوه فاران[۲] قیام کرد و با ده هزار مرد زاهد و مقدس آمده و از دست چنین قانون آتشین گذشت» (سفرتثنیه، فصل۳۳، آیه ۲)

حجه الاسلام رسولی محلاتی در همین باره می نویسد: « طبق تحقیق جغرافى دانان منظور از«پاران‏»-یا فاران ‏مکه است،و ده هزار مقدس نیز چنانچه قبلا گفته شد فقط قابل ‏تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا«ص‏»است.» (درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، ص:۵، محلاتی)

ده هزار مرد زاهد و مقدس، همانهایی که « تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ» هستند! و این صفاتی است که ۱۹۰۰ سال قبل از اسلام در تورات آمده است!

نکته اول: خداوند خارج از بُعد مکان و زمان است، خداوند زمانی که اصحاب محمد وجود خارجی نداشته اند،صفات آنان را گفته است و از آنان به نیکی یاد کرده است؛ اما شیعیان به ما می گویند همین هایی که در تورات و انجیل و همچنین در قرآن به نیکی از آنان یاد شده، انسانهای بدی بودند و در نهایت کافر و مستحق آتش شدند؛ شما را به خدا ما سخن که را قبول کنیم؟؟ خدایی که اصحاب محمد را در تورات و انجیل و قرآن می ستاید، یا سخن آخوندهایی که خود را مسلمان می دانند ولی به قرآن بی اعتنا هستند؟

نکتۀ دوم: زمانی که به شیعه می گوییم: چرا خداوند در قرآن ما را از کافر شدن اصحاب با خبر نکرده است؟ چرا آنان را بالجمله ستوده است؟ در جواب می گویند: آنان تا زمانی که رسول خدا زنده بود، خوب بودند و بد شدن آنان مربوط به بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و آن موقع نیز وحی در کار نبود که خداوند آنان را سرزنش کند.

 حال ما در جواب می گوییم: خداوند ۱۹۰۰ سال قبل از اینکه اصحاب خلق شوند، از آنان به خوبی یاد کرده است، آنان وجود نداشتند، خداوند از آنان به خوبی یاد کرد، از همانهایی به خوبی یاد کرد که می دانست بعدها مرتد و کافر خواهند شد و جالب اینجاست که هنوز اصحاب موجود نبودند و عمل نیک انجام نداده بودند که مستحق تعریف باشند، پس چگونه است که می گویید هنوز عمل عمل بدی مرتکب نشده بودند که سرزش شوند، آن هم در صورتی که میدانید همین اصحاب عمل نیکی هم انجام نداده بودند و اصلاً نبودند که عمل نیک انجام دهند ولی در تورات از آنان به نیکی یاد شده است!

شیعه می خواهد به ما بگوید: همان خدایی که عالم الغیب است و میداند که اصحاب نعوذ بالله همه رفوزه می شوند و به جهنم می روند، همان خدا، از همین کسانی که در آتش خواهند افتاد تعریف کرده و آنان را "ده هزار مرد زاهد و مقدس"[3] و خاشع و ساجد و خواهان فضل خدا معرفی کرده است ؛ آیا چنین چیزی معقول است؟؟ آیا معقول است که خداوند یک سری کافر و جهنمی را چنین بستاید؟

اگر توصیف شیعه و داستانهای او را قبول کنیم، مسیحی حق دارد که بگوید: آن موعودی که در تورات و انجیل از او یاد شده، پیامبر مسلمانان نیست، چرا که آن شخص در کتب ما همراه با ده هزار یار زاهد و مقدس توصیف شده، اما یاران محمد همه کافر و منافق و مرتد بودند که حتی به دختر پیامبر خودشان هم رحم نکردند و هم او را کشتند و هم بچه اش را سقط کردند و هم حق شوهر دختر رسولشان را غصب کردند!!!  حال اگر مسیحیان چنین بگویند، شیعه چه جوابی خواهد داد؟

۴٫خداوند در این آیه (فتح:۲۹) اصحاب محمد را اینگونه وصف می کند: « رُحَمَاء بَینَهُمْ» یعنی(اصحاب) با یکدیگر مهربانند» حال باید دقت داشت که این اُلفت و مهربانی که بین اصحاب بود، گذشته از اخلاص و پاکی آنان، لطف خداوندی بود که کینه را از دلهایشان خارج کرد، چنانکه خداوند می فرماید:

«إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (آل عمران: ١٠٣) یعنی:«زمانی که دشمنان هم بودید و خدا میان دلهایتان (انس و الفت برقرار و آنها را به هم) پیوند داد، پس (در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شدید»
باز می‌فرماید: «وَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (الأنفال: ۶٣)
«‏و خداوند در میان آنان الفت ایجاد نمود، و (ای پیامبر) اگر هر آنچه در زمین است صرف می ‌کردی نمی‌ توانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی. ولی خداوند میانشان انس و الفت انداخت، چرا که او عزیز و حکیم است».

حال اگر بگوییم، این اصحاب با یکدیگر دشمن بودند و عمر دشمن علی و علی دشمن ابوبکر و انس دشمن علی و …. بودند ؛ به خداوند ایراد گرفته ایم، چرا که خداوند می فرماید، ما بینشان انس و الفت  انداختیم و می فرماید، کینه را از دلهای آنان خارج کردیم و آنان مانند برادران هم شدند![۴] و همچنین آنان را توضیف می کند و می فرماید: « رُحَمَاء بَینَهُمْ» = در بین خودشان مهربانند!

۵٫خداوند در این آیه می فرماید: « أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَینَهُمْ» و شبیه به این عبارت در مورد کسانی دیگر نیز به کار رفته است ؛ چنانکه خداوند می فرماید:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (مائده:۵۴) = «اى کسانى که ایمان آورده ‏اید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى ‏آورد که آنان را دوست مى‏ دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سر فرازند در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‏ ترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مى‏دهد و خدا گشایشگر داناست»

به گواهی تاریخ و جماعت مفسرین، گروهی که بلافاصله بعد از فوت پیامبر مرتد شدند.. اهل یمن و بعضی از قبایل تازه مسلمان عرب به علاوۀ ۸ پیامبر دروغین مثل مسیلمه کذاب و اسود عنسی و  سجاح بنت حارث و دیگر کذابین بودند؛ خداوند پیشاپیش مرتد شدن آنها را به ما خبر داده و فرموده که در برابر ارتداد، بلافاصله گروهی را می آورم که « خدا آنان را دوست مى ‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سر فرازند در راه خدا جهاد مى‏ کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى ‏ترسند.» حال چه کسانی با اهل یمن و مرتدین زکات و با پیامبران دروغین جنگیدند و آنها را تار و مار کردند؟ آیا کسی غیر از حضرت ابوبکر صدیق و یارانش رضی الله عنهم اجمعین ؟

در سورۀ فتح میفرماید: أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ = اصحاب محمّد بر کفار سختگیرند و بین خودشان مهربانند» و در آیۀ مورد بحث خداوند میفرماید: «أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ  یعنی: با مؤمنان فروتنند و بر کافران سختگیرند»، به این معنی که خداوند از حوادث بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم ما را با خبر کرده و در حین آن حوادث از اصحاب رسول خدا به همان شیوه ای که قبلاً توصیف کرده بود و فرموده بود: با کفار سر سخت و بین خود مهربانند، یاد کرده است و این به آن معنی است که الفتی که خداوند بین دلهای اصحاب برقرار رد، مستمر بوده و بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیز ادامه داشته است.
در پایان آیه (مائده:۵۴) خداوند می فرماید: وَلاَ یخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ = از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای ترسی ندارند»[5] و در تاریخ ثابت است که وقتی حضرت صدیق خواست به جنگ مرتدین برود عده ای گفتند: دست نگه دار ما سپاه روم را جلو خودمان داریم و … ولی حضرت صدیق گفت : بخدا با آنها می جنگم تا اینکه آن زانوبندی را که در حیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم به بیت المال میدادند،الان هم بدهند.

چنانکه عطار نیشابوری می سراید:

                              آنکه کارش جز به حق یکدم نکرد … تا به زانو بند اشتر کم نکرد.

و همینطور در این آیه خداوند می فرماید: «یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ َ» یعنی: خدا آنان را دوست مى‏دارد و آنان هم خدا را دوست دارند.»

این آیه خیلی شبیه به آیۀ ۱۰۰ سورۀ توبه است: خداوند در آیۀ ۱۰۰ توبه دربارۀ اصحاب میفرماید: «رَّضِی اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ = خدا از آنها راضی است و آنها هم از خدای خود راضیند» و در آیۀ مورد بحث میفرماید: خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند… شباهت از این بالاتر؟

از این بند می فهمیم که اصحاب محمد بعد از رسول خدا مرتد که نشدند هیچ، بلکه با مرتدین نیز جنگیدند، و اگر به قول شیعه اصحاب محمد مرتد شده باشند، بفرمایند که حضرت علی همراه با کدام قوم علیه این اصحاب مرتد به نبرد پرداخت؟ اگر آنان مرتد شده بودند لازم بود که یک قوم که خدا آنان را دوست دارد علیه این مرتدین بجنگند و لازم بود که حضرت علی نیز با آن قوم همکاری کند ولی چنین قومی را سراغ نداریم، بلکه حضرت علی رضی الله عنه در سپاه حضرت ابوبکر صدیق و یکی از کسانی بود که در دوران جنگ با مرتدین از مدینه محافظت می کرد.

در این محل، تنها حول ۱ آیه صحبت شد که البته آیات در این باره بسیار است و عاقل را اشارتی کافی است.

التماس دعا

———————————————————–

[۱] – تمام اینها را علمای شیعه در مورد اصحاب پیامبر ، و خصوصاٌ در مورد شیخین می گویند!

[۲] -فاران: نام کوهی در عربستان قدیم!

[۳] -تعداد اصحاب در زمان فتح مکه حدود ده هزار نفر بود و این فتح بزرگترین فتح مسلمانان در حیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود ؛ در نبرد شام نیز تعداد اصحاب حدود ده هزار نفر بود!

[۴] – حال آخوند شیعه بچه نشود و نگوید که ، مگر فلان صحابی در فلان تاریخ به فلان صحابی بد و بیراه نگفت؟؟ چرا که جواب آن خواهد بود که ، رابطه ای محکمتر از رابطه فرزند و مادر و یا رابطه زن و شوهر نیست ، اما می بینیم که آنان نیز گاهی با یکدگیر مشاجره می کنند، اما به هر حال یکدیگر را دوست دارند، اصحاب محمد نیز چنین حالتی داشته اند.

[۵] -برعکس شیعه که همیشه به خاطر اینکه سرزنش نشود ، یا آسیبی نبیند ، تقیه می کند!

 

نویسنده: ابوبكر بن حسين (رحمه الله)

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …