گزیده ای از سخنان حضرت عیسی در خصوص روحانیون متعصب رافضی

با اینکه انجیل تحریف شده، ولی چون در اصل کلام وحی بوده باز هم می توان بارقه هایی از حقیقت را در لابه لای آیات آن یافت، به نوشته های زیر دقت کنید که حضرت عیسی(ع) چه زیبا چهره پلید روحانیون رافضی و متعصب و خوارج منش را نشان می دهد، چون من بارها گفته ام که خوارج فعلی در واقع همین روافض حزب الهی هستند که اهل بیت را سپر و اسلام را ظاهر خود ساخته اند و دم از دینداری می زنند در حالیکه بزرگترین دشمن برای دینند. فریسیان(خوارج زمان حضرت عیسی) انسانهایی نادان، احمق، سطحی نگر، قشری و متعصب بوده اند، در زمان ما نیز گروههای مختلف رافضی همچون گروه کاوه و ابوذر و انصار به اصطلاح حزب الله و سپاه و بسیج و…… ادامه دهنده راه همان فریسیان و خوارج هستند. کسانی که از نزدیک افتخار آشنایی با این حضرات را دارند با تمام وجود می فهمند که من چه می گویم.

(از : مرقس‌ 12:38-40 ، لوقا ۲۰:۴۵-۴۷ )آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردانش فرمود:
۲- علمای مذهبی و فریسیان  بر کرسی موسی  نشسته اند و احکام او را تفسیر می کنند.(مانند علمای مدعی تشیع که قرآن را با روایات جعلی تفسیر می کنند)
۳- پس  آنچه به شما تعلیم می دهند، بجا آورید، اما هیچگاه از اعمالشان سرمشق نگیرید، زیرا هرگز به  تعالیمی که می دهند، خودشان عمل نمی کنند.(مانند آخوندها)
۴- ایشان احکام دینی را همچون بارهای سنگینی  بر دوش شما می گذارند، اما خودشان حاضر نیستند آنها را بجا آورند
۵- هر کاری  می کنند، برای  تظاهر است، دعاها و آیه های  کتاب آسمانی را می نویسند و به  بازویشان  می بندند، و دامن رداهایشان را عمداً بلندتر می دوزند تا جلب  توجه  کنند و مردم  آنان  را دیندار بدانند. ۶- چقدر دوست  می دارند که  در میهمانی ها ایشان را در صدر مجلس  بنشانند، و در عبادتگاه ها همیشه  در ردیف  جلو قرار گیرند.

۷- چه  لذتی  می برند که  مردم در کوچه  و خیابان، ایشان  را تعظیم  کنند و به آنان  «آقا»و «استاد» گویند.(مثل آقا ولی فقیه)
۸- اما شما چنین القابی را از مردم  نپذیرید، چون  شما یک  استاد دارید و همه شما با هم  برابر و برادرید.
۹-  همچنین، هیچکس را بر روی  زمین  «پدر»نگویید،
۱۰-  و نگذارید کسی  شما را پیشوا بخواند، چون یک پیشوا دارید که  مسیح  است
۱۱- هر چه  بیشتر به  دیگران خدمت  کنید، بزرگتر خواهیـد بود، زیـرا بزرگـی  در خدمت  کـردن  است.
۱۲-  کسی  که خود را بزرگ  می پندارد، پست و کوچک  خواهد شد و کسی  که  فروتن  می باشد، بزرگ  و سربلند خواهد گشت.

۱۳و۱۴-  وای  بحال  شما، ای  علمای  دینی  و فریسیان! چقدر ریاکارید! نه  می گذارید دیگران  به  ملکوت  خداوند وارد شوند و نه  خود وارد می شوید. نماز خود را عمداً طولانی  می کنید تا مردم  شما را دیندار بدانند(مثل خوارج) ولی  دور از چشم  دیگران، اموال  بیوه زنان  بیچاره  را می خورید. ای  دوروها!
۱۵-   وای  به  حال  شما! همه  جا را زیر پا می گذارید تا کسی  را پیدا کنید که  مرید شما شود؛ و وقتی  موفق  شدید، او را دو برابر بدتر از خودتان  سزاوار جهنم  می سازید
۲۳-  وای  به  حال  شما ای  علمای  دینی  و فریسیان  ریاکار! شما حتی ده  یک  محصول  نعناع  و شِوید و زیره  باغچه تان  را زکات  می دهید، اما از طرف دیگر مهمترین  احکام  خدا را که  نیکویی، گذشت و صداقت است فراموش کرده اید! شما باید ده یک را بدهید، ولی  احکام  مهم تر خدا را نیز فراموش  نکنید.
۲۴-  ای عصاکش های  کور، که  پشه  را از صافی می گذرانید ولی  شتر را می بلعید!(مثل آخوند رافضی که تنها مشکل و درد او مزرعه فدک است و قبرستان بقیع که گنبد و بارگاه ندارد!!!)
۲۵-  وای  بحال  شما ای  علمای  دینی  و فریسیان  ریاکار! چون  شما بیرون  ظرف  را آنقدر تمیز می کنید تا بدرخشد، ولی  داخل  ظرف  از کثافت  ظلم  و طمع  پر است .

۲۶-  ای  فریسی های  کور، اول  داخل  ظرف را تمیز کنید تا بیرون ظرف هم پاک شود
۲۷-  وای  بحال  شما ای  علمای  دینی  و فریسیان  ریاکار! شما مانند قبرهای  سفید شده ای  هستید که  ظاهری  زیبا دارند اما داخل  آن  پر است  از استخوانهای  مردگان  و کثافات!(مثل رهبران شیعه که در زمان حیات خود انواع جنایات را می کنند و پس از مرگشان، قبوری زیبا برایشان می سازند)
۲۸-  شما می کوشید خود را دیندار جلوه  دهید، ولی  در زیر آن  عبای  مقدستان، دلهایی  دارید پر از ریا و گناه

۲۹و۳۰ – وای  به  حالتان  ای  علمای  دینی  و فریسیان  ریاکار! شما برای  پیامبرانی  که  اجدادتان  کشتند، با دست  خود بنای  یادبود می سازید، و قبر مقدسینی  را که  بدست  آنان  کشته  شدند، تزئیـن  می کنید و می گویید : اگر ما بجای  اجدادمان  بودیم، پیامبران  را نمی کشتیم(مدعیان تشیع نیز می گویند: اگر ما در کربلا بودیم امام حسین را نمی کشتیم و حتی از او دفاع می کردیم و هم اکنون نیز قبر او را تزئین می کنیم و از صبح تا شام برای مظلومیت او گریه می کنیم و بر مغز خود می کوبیم!!!)
۳۱- اما با این  گفته، به  زبان  خود اعلام  می دارید که  فرزندان  قاتلان  انبیاء هستید.
۳۲-  شما قدم  به  قدم  از آنان  پیروی  می کنید؛ شما در اعمال  بد، از ایشان  پیشی  گرفته اید.
۳۳-  ای  مارهای  خوش  خط  و خال! چگونه  می توانید از مجازات  جهنم  جان  سالم  بدر ببرید؟

حضرت عیسی(ع) رهبران دینی خودپسند، متعصب، ریاکار و دنیاپرست را به شدت سرزنش می‌کرد، همین امر آنان را برانگیخت تا برای نابودی آن حضرت، توطئه و اقدام کنند، برخی از سخنان او در این باب چنین است:

(۱۳)- وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که درِ ملکوت آسمان را به روی مردم می‌بندید زیرا خود داخل آن نمی‌شوید و داخل شوندگان را از دخول مانع می‌شوید
(۱۴)- وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا خانه های بیوه زنان را می‌بلعید و از روی ریا نماز را طویل می‌کنید؛ از آن رو عذاب شدیدتر خواهید یافت
(۱۵)- وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که بر و بحر را می‌گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پست تر از خود، پسر جهنم می‌سازید…
(۲۹) – وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا می‌کنید و مدفنهای صادقان را زینت می‌دهید(فکر می کنم حضرت عیسی هم وهابی بوده!!!)
(۳۰) – و می‌گویید اگر در ایام پدران خود می‌بودیم، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمی‌شدیم (۳۱)- پس بر خود شهادت می‌دهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید، پس شما پیمانه یِ پدران خود را لبریز کنید
(۳۳)- ای ماران و افعی‌زادگان چگونه از عذاب جهنم فرار خواهید کرد…» (متی ۲۳:۱-۳۶، لوقا ۱۱:۳۹-۵۴).

آری ولایت مد نظر مراجع رافضی، دقیقا همان ولایت استبدادی و جاهلانه فریسیان و خوارج می باشد، دقیقا همان تزویر دینی و دین را سپر کردن و پشت آن پنهان شدن است:

ولایت، ننگ هفتاد و دو ملت                    ولایت، زنگ ناقوس جهالت
ولایت، منشاء ظلم و جنایت                    ولایت، منبع کفر و ضلالت
ولایت، مظهر یک شرک ناب است           ولایت، ابر و توحید، آفتاب است
ولایت، حقه ای از راه دین است              ولایت، دشمن شرع مبین است
ولایت، تیره ای از جنس روباه                 فریبی پشت دین در گاه و بیگاه
ولایت، تا که احساس خطر کرد               به خود لرزید پس دین را سپر کرد
به نیروی خوارج های احمق                   ولایت کرد، حق را از وسط شق
اگر مذهب، خرافات است ایدوست          ولایت، گند آفات است ایدوست
ولایت، وصله ای ناجور در دین                 بتی بر محور اندوه و نفرین
ز دین مانند زالو می خورد خون             ز جهل تو چه خوشحال است و مفتون
ولایت، امتداد ظلم نمرود                    چو فرعون مستبد چون عاد چون هود
گهی شاه و گهی آخوند با زور               جوانان وطن اندر دل گور

اگر لات و هبل بت باشد ای دوست         ولایت توی دین می شاشد ای دوست
بسیجی شمر شد آمد به میدان            ز کردار بدش، شد شاد شیطان
ولایت، افعی و دین گنج باشد                اگر چه کشتنش پر رنج باشد
بصیرت از علی آموز و برخیز                   بر این نیرنگ دین با دین درآویز
بزن بر دین که تا دین گردد آزاد                عدالت، سرکشد در کفر و بیداد
ولایت، چشم فتنه در سر دین                ولایت، مرگ مکتب، ننگ آیین
ولایت، هر کجا آمد به میدان                 شد، آسان، کار بر عُمال شیطان
بگو لعنت بر اصحاب ولایت                   بکش او را، علی را کن حمایت
بزن شمشیر بر این ظاهر دین              به مانند علی با چشم حق بین
جهالت، هست ابزار ولایت                  خوارج، آلت دست جنایت
بزن، روباه را در جبه یِ دین                 ولایت را بزن، این است آیین
به نور علم، ظلمت، دود گردد               ولایت، با قلم، نابود گردد
نترس از دوزخش، دوزخ خود اوست      سپاه و اطلاعاتش هیاهوست
دخالت، می کند تا کی ولایت             دخالت های بیجا بی نهایت

به هر سوراخ، اینها کار دارند               مگس های سمج، آزار دارند
شما را می کشد سوی جهنم            ولایت، با توهم های مبهم
در این بازار مکاران دینی                    ولایت هست چون کالای چینی
تمامش بنجل است و خرده شیشه      دو رنگی های بسیار و همیشه
تو دینت را چه آسان می فروشی       در این بازار گرم دین فروشی
ولایت، حاصل عمری خرافات              برای دین، ولایت داشت آفات
ولایت، حاصلش جنگ و تورم               خرافات و خیالات و توهم
ولایی ها خوارج های دوران                ز دین و عقل، خارج های دوران
اگر شاه ولایت، چون گداهاست         فریبش را نخور، کج، کی شود راست
در ایران تا خرافات است حاکم             کجا پایان بگیرد ظلم ظالم
ز بوی گند اوهام و خرافات                 وطن، افتاده در دام مکافات
سپاه چون خوارج را ببین تو                ز دین و عقل، خارج را ببین تو
خوارج های وحشی در سپاهند         به نام دین، ولی غرق گناهند

بسیجی، راه خود از او جدا کن         ز ملت، شرم کن شرم از خدا کن
ولایت، از مسلمانان حیا کن              بترس از خشم ما، ما را رها کن
ولایت، استقامت در تباهی              خزیدن از سپیدی در سیاهی
ولایت، مستقل تر از خداوند            ولی بر دست ملت، داغ صد بند
ولایت، موجب بیزاری از دین             فساد و ظلمت و خشم  و غم و کین
ولایت، شوخیِ تلخی یهودی           منافق وار از دین وانمودی
ولایت، انگلی خونخوار از دین             ز مذهب، بسته بر هر چرک، آذین
ولایت، فصلی از آیات شیطان           رباید از شما هم دین هم ایمان
جنایت می کند در پشت مذهب         به نام دین کند روز تو را شب
ولایت، اتحاد ظلمت و درد                  حضور شرک، اندر یک شب سرد
ولایت، اتحاد شرک و مذهب              خرافه در دل و فریاد، بر لب
ولایت، منشاء شرک و خرافات             سرآغاز مصیبت، رنج،  آفات

ولایت، نسخه یِ وارونه از دین               ولایت، درد بی دارو و تسکین
عدالت را به مسلخ سر بریدند              ولایت را چو در مذهب کشیدند
ولایت، در خیال فتح دنیاست               به فکر ادعا و طرح دعواست
ولایت، چشم  فتنه داخل دین              هجوم دزدها در ساحل دین
ولایت، حیله یِ ابن سباء هاست           تمام فکر او، نابودیِ ماست
ولایت، اشک تمساح است و مظلوم       شعارش، درد دین و درد محروم
شعورش، قد یک بوزینه باشد               وجودش، غرق خشم و کینه باشد
ولایت، اتحاد زور و تزویر                        نفوذ زر، ضعیفان، خسته در زیر
ولایت، طرح استبداد دینی                   به دست عده ای، شیاد دینی
ولایت، اتحاد شرک و مذهب               ولایت، التقاط فکر و مکتب
ولایت، ادعاهایی زیادی                       منم کردن، منم هایی زیادی
ولایت، شق مذهب، شق وحدت           زند بر ریشه یِ وحدت، به شدت
ولایت با سپاه شوم بد نام                   کند نابود، جمهوری و اسلام
ولایت، هر کجا حس خطر کرد               به خود لرزید، پس دین را سپر کرد
بِکِش شمشیر بر تزویر دینی                به مانند علی، گر نکته بینی!!!

پیام اهل بیت، این است این است         بزن آنرا که پنهان پشت دین است
بِزن هر ادعای دین نما را                      بِزن، پاکیزه کن، دین خدا را
اگر تو شیعه هستی این چنین کن         خوارج را بزن، یاریِ دین کن
علی الگو کن و شمشیر بر کش            به روی این ریاکاران سر کش
به روی دین نماهای شیاطین                که نه عقلی به سر دارند و نه دین
نترس از ظاهر اسلامِ این ها                 نرو از جهل، سوی دامِ این ها
ولایت با جهالت زنده باشد                   اگرچه عاقبت، بازنده باشد
بِکِش شمشیر بر تزویر دینی                 ولایت را بزن، گر نکته بینی
علی را بی ولایت کن حمایت                 مشو حامی بر این ظلم و جنایت
علی گفته ملاک هر سیاست                بدون شک بُود اندر عدالت
ولایت گر رود توحید آید                       به دنیای شما امید آید
ولایت، ریشه هر ناسپاسی                 ولایت سد راه حق شناسی
جنایت در ولایت می کشد سر              ولایت با جنایت می کشد پر

عدالت با ولایت کی شود جور            همیشه رحمت حق از شما دور
که استبداد با صد رنگ آید                 درون پرده با نیرنگ آید
گهی با نام شاه و سایه حق             گهی نامش ولی آنگاه مطلق
اگر راه علی را نیک بینی                 کشی شمشیر بر تزویر دینی
اگر مغز و دلت سنگین نگشته          فسیل و جاهل و ننگین نگشته
نگشته کور از تبلیغ اینها                 بصیرت دارد و می فهمد این را
ببیند با بصیرت راه را او                  بفهمد راه حق را در هیاهو
بدونِ های و هوی گوسپندان            ببیند ظلم گرگ تیز دندان
که رفته داخل این جبه ی دین           زند شمشیر بر این دین و آیین

 

نویسنده: علیرضا حسینی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …