شیوه های مختلف سفسطه روافض کدامند؟

۱٫ سوال به جای حکم کلی، برای واضح جلوه دادن قضیه:
چرا رسول اکرم با کفار قریش سازش کرد؟
شنونده ی این سوال ممکن است فورا به دنبال دلیل این سازش ساختگی بگردد در حالی که ابدا رسول خدا سازشی نکرد و در همان ابتدای امر بر سر مشرکان فریاد زد که «لا اعبد ما تعبدون» .
این سوال را روافض برای توجیه و در رفتن از مخمصه ی دوستی و داماد شدن حضرت عمر با حضرت علی مطرح می کنند درحالی که واقعیت این است که حضرات عمر و علی دوست و یار بهشتی هم دیگراند و رابطه ی آنها نه سازش بلکه محبت و مودت شدید بود و رسول خدا نه با کفار سازش کرد نه دختر به آن ها داد نه وزیر و مشاور آن ها شد و نه اسم فرزندانشان را ابولهب و ابوجهل گذاشت بلکه تا آخرین لحظه با شرک آنان مبارزه کردند و شیعه این ها را فقط برای منحرف ساختن فکر انجام می دهد نه چیز دیگر.

۲٫ سوال برای تحریک احساسات:
چرا قبر حضرت زهرا معلوم نیست؟
خود سوال جای سوال دارد .
اولا چه لزومی دارد جای قبر معلوم باشد مگر کم بتخانه دارید ؟
ثانیا معلوم بودن جای قبر نه جزء اصول دین است نه فروع دین.
ثالثا قبر همسر حضرت ابوبکر و دیگر خلفا نیز معلوم نیست. و اشکالی هم ندارد.
این گونه سوالات هر چند جوابشان معلوم است و بسیار بی اهمیت اند اما ممکن است شنونده ی احساسی را به این فکر وادارد که حتما قبر همه که در مذهب قبر پرستان از اهم مهمات است جایش معلوم است و برایش گنبد و بارگاه ساخته اند و فقط قبر حضرت زهرا معلوم نیست تا آن را بتخانه کنند! و از این سوال بدون توجه به صورت سوال و بدون توجه به جواب ساده ی آن به این نتیجه برسند که ایشان مظلوم بوده در حالی که کل ماجرا یک توطئه ی کثیف و شیطانی بیش نیست.

۳٫ پراندن اول و آخر سخن و برداشت ناروا و حتی متناقض و متضاد با قضیه
این ترفند را چون آخوند قزوینی به نهایت بی شرمی رسانده به افتخار ایشان می توان آن را مکتب قزوینیسم نامید.
مثال بارز آن قزوینی اظهار می کند که زیعلی گفته چهارتاچهار تا زن بگیرید و این بیچاره ی روانی به همراه شاگردش می خندند تا آن را واضح تر جلوه دهند در حالی که خود زیعلی در کتابش گفته عقیده ی خوارج این است که انسان می تواند ۲ و ۳ و ۴ زن بگیرد که ۹ تا می شود و این باطل است و قزوینی در کمال بی شرمی این ردیه را نمی بیند و آن را به خود زیعلی نسبت می دهد تا مقلدانی را که بدون تحقیق به چرتیات آخوند ها اعتماد می کنند فریب دهند و این از بدترین و ناجوانمردانه ترین نوع بی شرمی هاست.
البته کسی که از کتاب خدا شرم نمی کند و( یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ) الاحزاب: ۳۳  را نمی بینند و قسمتی از آن آیه ی شریفه را برای اثبات معصومیت دوازده نفر (ببخشید یازده نفر چون دوازدهمی نامرئی است و ۱۲۰۰ سال است که در چاه از ترس ذبح شدن مخفی است!!! عجب نجات دهنده ای!!!) به کار می برند یازده نفری که خودشان به امامت معتقد نبودند و به کلام الله تعالی جل جلاله بی توجه اند پس دیگر چه انتظاری از آنان باید داشت تا با عالمی چون زیعلی این کار را نکنند.

۴٫ تمسخر به جای جواب
این نوع جواب دادن خاص و مختص آخوند هاست و در دیگر مناطق دنیا اگر کسی این کار را بکند به خود مسخره کننده می خندند و می فهمند که چیزی در چنته ندارد اما در کشوری که تنفر می گسترانند و منفور پروری کار آخوند هاست با مسخره ی موحدان، دل مقلدان خنک می شوند و به جواب می رسند در حالی که عُقلا می دانند مسخره کردن جواب نیست و کار ابلهان است.
مثال : آخوند قزوینی در جواب بیننده ای که گفت «شما روخوانی قرآن و تجوید را نمی دانید» و البته این از روخوانی او کاملا مشهود است و حتی او را «ما یفعلی» نامیده اند به جای قبول سخن و اصلاح رفتار خود می گوید: ( ما فعلا تلقین نمی خوانیم یاسین می خوانیم) و با طرز بی ادبانه ای نه تنها طرف را خر می خواند (رجوع کنید به ضرب المثل یاسین برای خر خواندن) بلکه به وقیح ترین شیوه از آیات و سوره های خدا برای توهین به شخصیت افراد استفاده می کند. خداوند برای مسخره گر ویل را به کار برده است و اگر این سزای مسخره گر است پس سزای کسانی که آیات الهی را برای مسخره استفاده می کنند و ریخشند به آیات خدا می کنند چه حکمی دارند؟ مسلما آتش دوزخ کیفر آنان است.

۵- قضاوت به جای شنونده:
از ترفندهای همیشگی کسانی که دلیل ندارند این است که هیچگاه قضاوت را به عهده ی شنونده نمی گذارند. آخوند ها هرگز اجازه نمی دهند شنوندگانشان صحبت های آن ها و طرف مقابلشان را بشنوند و خودشان تصمیم بگیرند کدام یک احسن و بهتر است تا از آن تبعیت کنند بلکه بعد از هر جوابی که سرهم می کنند خواهند گفت «میبینید که دلیلی ندارید» یا «میبینید که شکست خوردید» یا «دست از گمراهی بردارید و لجبازی نکنید و اعتراف به شکست کنید و..»
و با گفتن این رجز خوانی ها به دو مقصد می خواهند برسند .
اولا این که با اضافه کردن این جملات به آخر دلایل واهی شان، شنونده های کم مطالعه را مجاب می کنند که برنده آن ها هستند.
ثانیا : اگر طرف مقابلشان سعه ی صدرش کم باشد ممکن است کنترلش را از این همه بیشرمی از دست بدهد.
انسان عاقل بدون دلیل قانع کننده مجاب نمی شود و میفهمد که رجز خوانی بدون علم و عمل، کار بی مایگان است.

۶– هوچیگری
در بحث با یک آخوند هر گاه او ببیند که دارد در تنگنای عقل و منطق گرفتار می شود بلافاصله جار وجنجال راه می اندازد و هوچیگری می کند تا از مخمصه وا رهد نمونه ی بارز این را می توان در تماس های روافض با شبکه های توحیدی به عینه مشاهده کرد.

۷- تهمت و افترا
روافض در باب کسانی که هم عقیده ی آن ها نیستند و زورشان به عقیده نمیرسد سعی می کنند شخصیت صاحب عقیده را پایمال کنند تا عقیده را تخریب باشند. آن ها سعی می کنند اصحاب رسول را بد نشان دهند تا به دین عموم مسلمین آسیب بزند درحالی که یُرِ‌یدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ‌ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّـهُ مُتِمُّ نُورِ‌هِ وَلَوْ کَرِ‌هَ الْکَافِرُ‌ونَ ﴿الصف: ٨﴾ – مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش افتد- نور خود را کامل خواهد گردانید.
ضرب المثل روسی می گوید ( تهمت مانند زغال است اگر فرد را نسوزاند حداقل او را سیاه می کند.) ما کرد ها می گوییم وقتی از کسی غیبت می شود دل انسان نسبت به او کرم زده می شود یعنی غیبت مانند کرمی است که مزاحم می شود که تصور خوبی از طرف مقابل داشته باشیم.
فکر می کنم فرمایش رسول خدا باشد که تربیت در کودکی مانند نقش بر سنگ است.
روافض با پی بردن به این نکات به کودکان و دانش آموزان بدگویی صحابه را القا می کنند تا آنان را نسبت به اصحاب دلزده کنند و این تربیت بد تا زمانی که این قربانیان خودشان دنبال تحقیق نروند ادامه دارد. در حقیقت آخوندها با تهمت زدن به اصحاب کرام ، لیوان ذهن کودکان و مقلدان را پر از نفت سوخته می کنند تا اگر حتی قربانیان آن افکار پلید را از ذهنشان بیرون کنند ته مانده ی آن افکار خبیث مانع از آن شود که بتوانند از این لیوان، حب به آل بیت واقعی و اصحاب کرام جای گیرد. البته رجوع به قرآن و تزکیه از طرف خداوند هر پلیدی را پاک می کنند و آخوندهای ناپاک از این واقعیت غافلند.

۸-ترساندن و ارعاب
این مورد فقط مخصوص داخل ایران نیست و حتی اشخاصی که کارشان این است ، با تهدید های واهی از پشت تلفن قصد برهم زدن آرامش طرف مقابل را که از اساتید توحیدی هستند، دارند در حالی که نمی دانند دریای ذهن کسانی که خدا سینه شان را برای ایمان وسعت داده هیچگاه با وزوز مگسان متلاطم نمیگردد.

۹-بحث را عوض کردن
یکی از مهم ترین ترفندهای آخوند های شیعه عوض کردن بحثی است که هیچ جواب قرآنی و منطقی و اساسا هیچ جوابی برای آن ندارند. مثلا اخیرا جوادی آملی در باره ی این آیه ی شریفه که (أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیُّهُمْ أَقْرَ‌بُ وَیَرْ‌جُونَ رَ‌حْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ )(اسراء: ۵۷) آن کسانى را که ایشان مى‌خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى‌جویند [تا بدانند] کدام یک از آنها [به او] نزدیکترند، و به رحمت وى امیدوارند، و از عذابش مى‌ترسند،- و این ها را نمی دید و با پرداختن به جزئیاتی که ربطی به آیه ی شریفه نداشت از این واقعیت مهم فرار می کرد که ( بت ها مجسمه ی افراد صالح بودند که جنبه ی تقدیس یافته اند.

۱۰٫تغییر نام برای توجیه
این تغییر نام ها آنقدر متداولند که کسی حتی شاید فکرش را هم نکند برای اینکه قبح بسیاری از چیزهای پیرامون و البته مورد استفاده ی آخوند ها روشن شود کافیست اسامی حقیقی آن ها را به کار بریم.
متعه : زنا
خمس اموال : خمس غنائم جهاد
بهره بانکی: ربا
کارمزد: ربا
پیشانی را با مهر داغ کردن: ریا
هدیه به مسئولان : رشوه

این موارد و بسیاری موارد دیگر را همه در زندگی در ایران متاسفانه می بینیم و چون آخوند ها کلمات را تغییر داده اند برایمان قابل پذیرش شده اند و متاسفانه واقعیت تلخ به قوت خود باقیست.

۱۱٫استناد به افراد غیر ثقه و نام بردن از آنان به عنوان بزرگان اهل سنت
هرگاه رافضیان می خواهند دروغی به کار ببرند و آن را مستند جلوه دهند به این حیله متوسل می شوند در حالی که ثقاه در اهل سنت مورد نفرت آخوند ها هستند نه مورد استناد آن ها .
البته گاه به دروغ چیزهایی را به بزرگان اهل سنت نسبت می دهند که فقط برای بدبین کردن اهل سنت نسبت به آن ها به کار میرود که برای مختصر شدن بحث در این زمینه آن را در ترفندی جدا ذکر نمی کنیم.

۱۲٫ادعای بدون دلیل و بدون سند
نیازی به توضیح ندارد اکثر ادعاهای روافض بدون دلیل و بدون سند است. کافیست به آن ها بگوییم دلیل بیاورید تا به جای دلیل یا سند شروع به جارو جنجال کنند.
در خاتمه باید دانست که در تابش قرآن همه ی جعلیات و خرافات نابود خواهد شد .
با آرزوی رحم و بخشش خدا نسبت به شما خوانندگان و این بنده ی خدا نوشته ام را به پایان می رسانم و آرزوی توفیق روز افزون الهی را برای توحیدیان خواستارم .

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین .

 

 

 

نویسنده: عبد الرئوف

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …