نویسنده: مجاهد دین

پاسخ به شبهات ملحدین درباره قرآن کریم (بخش اول)

تا به حال کم و بیش شنیده اید که نا باوران، به وجود خدا و قیامت و بهشت و جهنم اعتقادی ندارند و در این راستا با توسل به دروغگویی و فریب دادن مردم سعی در ضعیف کردن ایمان مردم دارند. در این باره زنادقه به قرآن کریم ایراد گرفته و سعی در متناقض نشان دادن بعضی آیات قرآن با بعضی دیگر آن و یا متناقض نشان دادن مطالب قرآن با علم هستند و شبهاتی را در این باره مطرح میکنند که بنده در ادامه به شبهات آنان پاسخ داده ام و مشاهده خواهید کرد که تا چه اندازه دروغ گو و فریب کار هستند. و با خواندن شبهاتشان نه تنها ایمان ما به قرآن کم نمیشود بلکه نیز افزوده  نیز میشود.

قبل از شروع نکته مهمی در مورد این شبهات این است که شبهه پردازان در اکثر موارد متن اصلی قران را نمی آوردند بلکه معنی تحریف شده و در اکثر موارد برداشت شخصی را از آیه ذکر میکنند.عقیده اهل سنت و جماعت درباره قرآن این میباشد که قرآن کلام خداوند است و مخلوق نمیباشد بلکه از صفات خداوند میباشد. خداوند دارای صفت تکلم است همانطور که با موسی تکلم کرد ﴿وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیمًا﴾ (‏ نساء ۱۶۴‏).یعنی: «و خداوند حقیقتا با موسی سخن گفت». یا میفرماید ‏﴿ إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴾ (‏16 نازعات)معنی: « بدان گاه که پروردگارش او(موسی) را در زمین مقدّس طُوی ندا زد.»
الله تعالی می فرماید: ﴿أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ﴾ « آگاه باشید که تنها او می‌آفریند و تنها او فرمان می‌دهد » خداوند در این آیه خلق کردن و امر کردن را یکسان ندانسته است و قرآن از امر است و جدا از خلق می باشد همان گونه که الله تعالی می فرماید: ﴿ وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا﴾ شوری ۵۲ « همان گونه که به پیغمبران پیشین وحی کرده‌ایم، روحی از امر خود را (که همان قرآن است) نیز بر تو وحی کردیم»
و هرکس صفات خداوند را مخلوق بداند سخن او کفر صریح میباشد پس قرآن کلام خداست و از سوی الله پاک بر قلب پیامبرش نازل شده است الله تعالی میفرماید: (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَ‌سُولٍ کَرِ‌یمٍ ﴿۴٠﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ‌ ۚ قَلِیلًا مَّا تُؤْمِنُونَ ﴿۴١﴾ وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ ۚ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُ‌ونَ ﴿۴٢﴾ تَنزِیلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِینَ ﴿۴٣﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ﴿۴۴﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ﴿۴۵﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ﴿۴۶﴾ فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ ﴿۴٧﴾ وَإِنَّهُ لَتَذْکِرَ‌هٌ لِّلْمُتَّقِینَ ﴿۴٨﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ ﴿۴٩﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَ‌هٌ عَلَى الْکَافِرِ‌ینَ ﴿۵٠﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ ﴿۵١﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَ‌بِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۵٢﴾) سوره الحاقه.
«این گفتاری است از پیغمبر بزرگوار. و سخن هیچ شاعری نیست شما کمتر ایمان می‌آورید . ‏و گفته هیچ غیبگو و کاهنی نیست اصلاً شما کمتر پند می‌گیرید. از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است. ‏ اگر پیغمبر پاره‌ای سخنان را به دروغ بر ما می‌بست. ‏‏ ما دست راست او را می‌گرفتیم . ‏‏ سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم. و کسی از شما نمی‌توانست مانع او شود. ‏ مسلّماً قرآن پند و اندرز پرهیزگاران است.‏‏ ما قطعاً می‌دانیم که برخی از شما تکذیب می‌کنند.‏‏ آخر قرآن ، مایه حسرت و سبب اندوه کافران است.‏‏ قرآن، یقینِ راستین است.‏‏ حال که چنین است  با ذکر نام پروردگار بزرگوار خود ، خدا را تسبیح و تقدیس کن». ‏

 
شبهه اول: از نظر قرآن خورشید و ماه در بین طبقات آسمان قرار دارند، سوره نوح آیه ۱۵؛ و سایر ستارگان، زینت آسمان پائینی هستند، سوره طارق آیه ۶؛ پس برای رفتن به ماه باید از تمام ستارگان آسمان عبور نمود، «آیا نمی بینید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده؟ و ماه را در میان آسمانها مایه روشنائی، و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است». به این معنا که ماه را در بین این طبقات، نور و خورشید را فانوسی روشن قرار داد که تاریکی را ازبین می‌برد. با اندکی تامل در این آیات، متوجه می‌شویم که خورشد و ماه در بین طبقات آسمان هستند، نه در طبقه‌ای از آسمان که سایر ستارگان قرار دارند. پس کل ستارگان دنیا، در پائین‌ترین آسمان، قرار دارند. لذا برای رفتن به کره‌ی ماه، باید از تمام ستارگان عبور نمود و همچنین باید از آسمان دنیا گذشت، البته این موضوع از نظر خود قرآن، غیر ممکن است!
 
پاسخ:
خداوند در سوره نوح آیه ۱۵ نفرموده که ماه در کدامین طبقه است که بخواهیم چنین استدلال کنیم (أَلَمْ تَرَ‌وْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّـهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿١۵وَجَعَلَ الْقَمَرَ‌ فِیهِنَّ نُورً‌ا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَ‌اجًا ﴿١۶﴾ «سوره نوح»
معنی: ‏ «مگر نمی‌بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگر آفریده است‌ ؟ ‏ و ماه را در میان آنها تابان ، و خورشید را چراغ ( درخشان ) کرده است‌‏» در آیه دوم کلمه (فِیهِنَّ) به معنی درمیان آنها است و اشاره ای نشده که ماه در طبقه غیر از اول قرار دارد. قرآن خود تفسیر کننده خودش میباشد در آیه دیگر این قضیه را توضیح داده و فرموده است: ‏﴿ تَبَارَ‌کَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُ‌وجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَ‌اجًا وَقَمَرً‌ا مُّنِیرً‌ا ﴾ «سوره فرقان ۶۱» معنی: «پاینده و بزرگوار خدای رحمانی است که در آسمان برجهائی را به وجود آورده‌است و در آن ، چراغ و ماه تابان را ایجاد نموده است » در این آیه نگفته آسمان ها (السماوات) بلکه آسمان (السَّمَاء ) آمده است و دقیقا اشاره شده که در آن (وَجَعَلَ فِیهَا) ماه را قرار داده است. در اینجا اولین دروغ و تزویر زندیق را مشاهده کردیم که برای زیر سوال بردن قرآن عقل و انصاف خود را زیر سوال برد.
 
شبهه بعدی: آیا این خرافه نیست که جای زیر زمین وجود دارد به نام ثری که الله را سجده میکند؟ آیه ۶ سوره طه؟
پاسخ: متن آیه مبارکه چنین است: ﴿ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَ‌ىٰ ﴾ ‏«سوره طه آیه :۶» معنی:« از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در میان آن دو و آنچه در زیر خاک است‏».
الثری یعنی خاک نمناک و«وَمَا تَحْتَ الثَّرَ‌ىٰ » یعنی آنچه در درون خاک و در اعماق زمین است .مثل معادن و…
شبهه پرداز فکر میکند که در زیر زمین مکانی به نام ثری وجود دارد اما آنقدر بیسواد است که نمیداد ثری یعنی خاک و تحت الثری یعنی زیرخاک. با تعبیر شبهه پرداز باید اینطور بگوییم که در زیر زمین ،زیر زمین وجود دارد!!! و اینکه زمین بر آن قرار دارد و الله را سجده میکند را از کجای آیه استنباط کرده است؟ همانطور که در مقدمه گفتم شبهه پرداز از آوردن متن اصلی خود داری کرده و یا برداشت شخصی از آیه و یا معنی تحریف شده آن را می آورد.
 
 
شبهه دیگر: اگر الله آسمان را رها نماید، بر روی زمین سقوط می‌کند ، سوره فاطر آیه ۴۱٫ و این الله است که آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد، پس او را شاکر باشید، سوره حج آیه ۶۵٫
پاسخ: خداوند میفرماید:﴿إِنَّ اللَّـهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ أَن تَزُولَا ۚ وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ ۚ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورً‌ا ﴿۴١﴾ ﴾ ( ‏فاطر) معنی: ‏ «خداوند آسمانها و زمین را نگهداری می‌کند و نمی‌گذارد (از مسیر خود) خارج و نابود شوند. هر گاه (هم بخواهند از مسیر خود ) خارج و نابود شوند، جز خدا هیچ کس نمی‌تواند آنها را نگاه و محفوظ دارد. خداوند شکیبا و آمرزنده است‏».
معنی کلمه « أَن تَزُولَا» چیست؟ قطعاً به معنی «انْ تَفْنی» یعنی نابود شوند، نیست، بلکه یعنی «از مسیر خود خارج شوند» می باشد. مثلاً با نزدیک شدن زمین به خورشید، سرعت آن هم افزایش می یابد، تا اثر جاذبه خورشید را در حال تعادل نگه دارد و به طرف آن جذب نشده و در مسیر خویش باقی بماند.
 
اما در آیه ۶۵ سوره حج:
‏﴿أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ اللَّـهَ سَخَّرَ‌ لَکُم مَّا فِی الْأَرْ‌ضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِ‌ی فِی الْبَحْرِ‌ بِأَمْرِ‌هِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْ‌ضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ بِالنَّاسِ لَرَ‌ءُوفٌ رَّ‌حِیمٌ ﴿۶۵﴾ ‏معنی: « مگر نمی‌بینی (ای انسان) که خداوند (سبحان به سبب رحم و لطفی که نسبت به شما بندگان دارد، تمام مواهب و امکانات) چیزهائی را که در زمین است در اختیار و دسترس شما قرار داده است و همچنین کشتیها را با مشیّت خود در حال حرکت در دریا، فرمانبردار شما کرده است، و (از این گذشته) خداوند نمی‌گذارد (سنگهای سرگردان و اشعّه‌های کیهانی) آسمان بر زمین فرو افتد مگر (بدان اندازه که مورد نیاز بوده و) او اجازه دهد. واقعاً الله بسی مهربان و دارای مرحمت فراوان (در حق بندگان) است. »
« وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ. . . » : مراد این است که خدا هریک از کرات آسمانی را در مدار خود به حرکت درآورده است و نیروی دافعه حاصل از گریز از مرکز را درست معادل نیروی جاذبه بین آنها قرار داده است تا هر یک در مدار خود به حرکت درآیند ، بی آن که در فاصله‌های آنها دگرگونی حاصل بشود ، و تصادم و برخوردی در میانشان روی بدهد . همچنین اتمسفر زمین را آن چنان آفریده است که اشعّه‌های مرگبار کیهانی را برگرداند ، و سنگهای سرگردان را بگدازد و متلاشی سازد.
و اگر قدرت الله نبود در هر لحظه ممکن است که آنچه در آسمان است در اثر جاذبه زمین به سوی زمین حرکت کرده و بر روی آن بیافتد.
 
شبهه بعدی: ) ضمنا هر لحظه ممکن است تکه‌ای از آسمان بر زمین بیفتد، سوره طور آیه ۴۴٫
پاسخ: متن آیه چنین است:﴿ وَإِن یَرَ‌وْا کِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا یَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْ‌کُومٌ ﴿۴۴﴾ سوره طور.معنی: ‏ اگر بنگرند که قطعه‌ای از آسمان فرو می‌افتد ، می‌گویند : ابر متراکمی است . ‏در اینجا خداوند دارد به درخواست مشرکان جواب میدهد که گفته بودند﴿ فَأَسْقِطْ عَلَینَا کِسَفاً مِّنَ السَّمَاءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ﴾ ‏187: شعراء. اگر راست می‌گوئی ( که پیغمبری ) تکّه‌هائی از آسمان بر سر ما فرو ریز. ‏آیا شبهه پرداز نمیداند که شهاب سنگ ها به زمین برخورد کرده اند؟ یا برخورد شهاب سنگ با زمین را نیز جزوخرافات میداند؟
آیا نمیداند که دانشمندان فضاشناس بر این باورند که تیر شهاب ها و شهاب سنگ ها، تکه پاره های بزرگ و کوچک اجرام آسمانی هستند؟ و نمی داند که سالانه هزاران شهاب بر روی زمین می افتد که وزن برخی از آنها به ده ها تُن می رسد؟ برای نمونه شهاب سنگی در آمریکا پیدا شد که وزن آن بالغ بر شصت و دو تن بود و از دو عنصر آهن و نیکل تشکیل شده بود. شهابی دیگر در ایالت آریزونا، گودالی به عمق دویست متر و قطر هزار متر ایجاد کرده بود و مقدار آهن ترکیب شده با نیکل که از پاره های آن شهاب سنگ استخراج شد به ده ها تن می رسید.
متاسفانه زنادقه برای ایراد گرفتن از قرآن به اجبار دست به انکار حقایق مسلمی میزنند که هیچ کسی در آنها شک نمیکند همانند شهاب سنگها.
 
 
شبهه دیگر:از دید قرآن ، زمین و آسمان در ابتدا به هم چسبیده بودند ،که الله آسمان را بلند کرد و آنرا بالا برد« سوره انبیاء آیه ۳۰٫
پاسخ:ابتدا متن آیه مبارکه را ببینیم: ‏﴿أَوَلَمْ یرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیءٍ حَی أَفَلَا یؤْمِنُونَ‏﴾ معنی: «آیا کافران نمی‌بینند که آسمانها و زمین به هم متّصل بوده و سپس آنها را از هم جدا ساخته‌ایم و هرچیز زنده‌ای را از آب آفریده‌ایم . آیا ایمان نمی‌آورند؟‏»همانطور که میبینیم اشاره ای به بلند کردن آسمان در آیه وجود ندارد تعبیر از هم جدا شدن و فاصله گرفتن صحیح میباشد و طبق معمول این گونه شبهات وارده از تحریفات و اضافات زندیقان بر قرآن میباشد .این آیه خود یکی از اعجاز هستی را بیان میکند که توسط علم و اخترعات جدید نیز تایید شده است.
 
خداوند در آیه ۴۷ سوره الذریات میفرماید: ﴿وَالسَّمَاء بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾ «و ما آسمان ها را با قدرت خود بنا کردیم و همواره آن را وسعت می بخشیم»به این پدیده بیگ بنگ میگویند. براساس این تئوری جهان از انفجار یک نقطه بوجود آمده است.این تئوری اولین بار براساس مشاهدات ادوین هابل وهمکارانش مبنی بردور شدن همه کهکشانهای آسمان از کهکشان راه شیری  بجز کهکشانهای محلی مطرح شد.
و در آیه ۱۰۴ سوره انبیا نیزمیفرماید: ﴿یوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَی السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَینَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ﴾ «در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم هماگونه که آفرینش را آغاز کردیم آنرا باز می گردانیم. این وعده ای است که بر ماست و قطعا آنرا انجام می دهیم»
 
به این پدیده نیز بیگ کرانچ (Big crunch)میگویند. طبق این نظریه دانشمندان میگویند که هرگاه چگالی جهان از چگالی بحرانی (مقدار جرمی است که می‌بایست در جهان موجود باشد) بیشتر باشد انبساط جهان روزی متوقف و به انقباض تبدیل می‌شود و بدین‌ترتیب این انقباض باعث میشود تا دوباره تمام این جرم به نقطه آغازین باز گردد که  این همان فروریزش بزرگ یا بیگ کرانچاست.
 
همانطور که میبینیم آیات قرآن گوشه ای دیگر از اعجاز علمی خود را به جهانیان نشان میدهد و پدیده ای که ۱۴۰۰ سال قبل در قرآن ذکر شده است دانشمندان به تازگی به آن رسیده اند. آیا چنین چیزی میتواند بر حسب اتفاق باشد؟ اگر قرآن کلام خداوند بلند مرتبه نیست پس چگونه ممکن است بشر بتواند چنین کتابی را بنویسد؟
 
شبهه بعدی: ابر از آسمان میروید، سوره نمل آیه ۲۵٫
پاسخ: آدرس داده شده ارتباطی با شبهه ندارد در آیه ۲۵ سوره نمل خداوند فرموده است:﴿ أَلَّا یسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ﴾ ‏سوره نمل آیه ۲۵٫معنی: ‏« (آنان را از راه بدر برده است ) تا این که برای خداوندی سجده نبرند که نهانیهای آسمانها و زمین را بیرون می‌دهد و می‌داند آنچه را پنهان می‌دارید و آنچه را که آشکار می‌سازید»‏. همانطور که میبینید ارتباطی به شبهه ندارد.اما خداوند درباره ابرها در آیه ای دیگر چنین میفرماید:﴿ اللَّهُ الَّذِی یرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَیبْسُطُهُ فِی السَّمَاء کَیفَ یشَاءُ وَیجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ یخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یسْتَبْشِرُونَ﴾ ‏سوره روم آیه ۴۸٫
‏معنی: « خدا کسی است که بادها را وزان می‌سازد و بادها ابرها را برمی‌انگیزند . سپس خدا آن گونه که بخواهد ابرها را در  آسمان می‌گستراند و آنها را به صورت توده‌هائی بالای یکدیگر انباشته و متراکم می‌دارد و تو می‌بینی که از لابلای آنها بارانها فرو می‌بارد ، و هنگامی که آن را بر کسانی از بندگانش می‌باراند ، آنان خوشحال و مسرور می‌گردند. ‏»
 
شبهه بعدی:و در آسمان دریائی است شیرین به نام معصرات که باران از آنجا می‌بارد. ، که باران از آنجا میریزد. سوره نباء آیه ۱۴٫
پاسخ: کلمه معصرات تنها یکبار در قرآن امده است آن هم در آیه ۱۴ سوره نباء که میفرماید:﴿ وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجاً﴾ یعنی: ‏ «و از ابرهای افشارنده ، آب فراوان ریزنده فرو نفرستاده‌ایم‌ ؟» «الْمُعْصِرَاتِ »: جمع مُعْصِر ،به معنی ابرهای متراکم و بالغ شده است که زمان باریدن آنها فرا رسیده باشد.حال کجا در قران آمده که در آسمان دریای شیرین وجود دارد. به غیر از تعصب و کور دلی زندیق چیز دیگری را میتوان ثابت کرد؟
 
شبهه بعدی: و از برخورد این دو دریاست که مروارید و مرجان درست تشکیل می‌گردد. این همان اعتقاد قدماست که بیان می‌شود، مروارید از برخورد قطرات باران، بر دهان صدفها شکل می‌گیرد(این اعتقاد را شایدهنوز بابا بزرگ شما هم داشته باشد) سوره الرحمن آیه ۲۲، و آیات قبل و بعدش..
 
پاسخ:ابتدا آیات را ببینیم: ﴿ مَرَ‌جَ الْبَحْرَ‌یْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿١٩بَیْنَهُمَا بَرْ‌زَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ﴿٢٠فَبِأَیِّ آلَاءِ رَ‌بِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿٢١یَخْرُ‌جُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْ‌جَانُ ﴿٢٢﴾ ﴾ «سوره الرحمن» معنی: ‏ دو دریا را در کنار هم روان کرده است و مجاور یکدیگر قرار داده است . ‏* ‏ اما در میان آن دو حاجز و مانعی است که نمی‌گذارد یکی با دیگری بیامیزد. ‏* ‏ پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب می‌کنید و انکار می‌نمائید؟! ‏* ‏ از آن دو ، مروارید و مرجان بیرون می‌آید. ‏
 
در این آیات کجا گفته که مروارید از برخورد قطرات باران بر دهان صدفها شکل میگیرد؟ اصلا در این آیات حرفی از باران آمده است؟ آیازندیق نمیداند که در دریا نوعی نرم تن به نام صدف وجود دارد و مروارید ها نیز حاصل تولید صدف ها میباشند؟ و یا این حقیقت را نیز منکر خواهد شد؟ آیا نباید به عقل ناباوران خندید که چگونه برای انکار قرآن دست به انکار پدیده های طبیعی میزنند؟ آیا اشاره به این نکته که خداوند از زیر دریا، مروارید و مرجان به وجود می آورد خرافات و ایراد بر قرآن و مخالف با علم بشری است یا اینکه ناباوران منکر وجود مرواید و درست شدن آن در داخل صدف ها هستند خرافات و بی عقلی میباشد؟
 
شبهه بعدی:قرآن می‌گوید که ما آسمان (و نه آسمان های) دنیا را به ستارگان زینت دادیم: «إِنَّا زَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ» (صافات/۶) ما آسمان دنیا (منظور آسمان پائینی است) را با ستارگان تزیین کردیم. در این آیه گفته شده که ستارگان زینت آسمان هستند و تمام ستارگان، در آسمان دنیا(پائین) قرار دارند.
 
پاسخ: آیا علم ناباور ثابت کرده است که دیگر آسمان ها هم ستارگان دارند؟ آیا اصلا بشر توانسته که از آسمان اول بیرون برود؟ هر آنچه که دانشمندان توانسته اند کشف کنند که شامل هزارن کهکشان که هر کدام ملیون ها سال نوری با هم فاصله دارند همه آنها در آسمان اول دنیا قرار دارند. کوچکترین کهکشانها دارای پهنایی برابر با چند صد سال نوری و مشتمل بر نزدیک ۱۰ ملیون ستاره هستند و بزرگترین کهکشان ها تا ۳ ملیون سال نوری پهنا دارند و شامل بیش از صد هزار ملیارد ستاره هستند. همه اینها تنها در آسمان اول قرار دارد و آسمان اول در برابر آسمان دوم همانند توپ تنیسی است در یک زمین فوتبال وبه همین ترتیب آسمان دوم نیز در برابر آسمان سوم همانند توپ تنیسی است در یک زمین فوتبال.
آیا زندیق از آسمان اول رد شده و آسمان دوم را دیده است که ستاره دارد که به قرآن ایراد میگیرد؟ یا با علم ناقص خود میخواهد عظمت خلقت خداوند را بسنجد؟
 
خداوند حکیم و عظیم در قران کریم میفرماید:﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یوْمَینِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظاً ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ‏12 فصلت﴾ یعنی: آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسمانی فرمان لازمه‌اش را صادر فرمود. آسمان نزدیک را با چراغهای بزرگی (از ستارگان درخشان و تابان) بیاراستیم و محفوظ داشتیم . این از برنامه‌ ریزی خداوند بسیار توانا و بس آگاه است. ‏
مسلمانان به یقین به شما میگویند که تنها در آسمان دنیا ستارگان وجود دارند و هرگاه ناباوران توانستند ثابت کنند که در آسمان دوم ستارگان وجود دارند ما دست از اسلام خواهیم کشید اگر در آسمان دوم نیز ستاره نبود میتوانند تا هفت آسمان پیش بروند و این فرصت استثنائی بزرگ برای بطلان اسلام را نیز از دست ندهند.
 
 
شبهه دیگر:به خرافه‌ای دیگر در مورد جنها توجه فرمائید. این یکی شاه خرافات است بخوانید و لذت ببرید: نگهبانان آسمان با شهاب سنگ، جن ها را می‌زنند. برخی از جنها که تازه مسلمان شده بودند به پیامبر اسلام تعریف می‌کردند که پیش از آمدن اسلام، ما(جن ها) آزاد بودیم که با سوار شدن بر کول همدیگر، تا آسمان طبقه‌ی هفتم پیش رویم(چه قدرتی!)؛ نکته‌ای که در آیات سوره جن جالب این است که جن ها در کنار آسمان، صندلی داشتند و با نشستن بر آنها، آسمان را لمس می‌کردند. چه خرافه ای بالاتر از این داستان؟
 
پاسخ: در کجا آمده که سوار کول همدیگر میشدند؟ و در کجا آمده تا طبقه هفتم پیش میرفتند؟ چرا دروغ؟ همچنین در کجا آمده که صندلی داشته و بر روی صندلی مینشستند؟
خداوند در آیه ۸ سوره جن فرموده است «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء» یعنی ما قصد آسمان کردیم. نگفته السماوات. همچنین در اینجا لمس یعنی قصد کردن طلبیدن و جستجو کردن و خواستن. مثلا در فارسی نیز میگوییم التماست میکنم یعنی ازت خواهش میکنم ازت درخواست دارم. و کسی التماست میکنم را دست بر تو میکشم معنی نمیکند.
و در آیه ۹ همین سوره میفرماید« وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ» یعنی: ما در گوشه‌ها و کنارهای آسمان برای استراق سمع می‌نشستیم. اینجا مراد اطراف و اکنافی است که بشود در آنجاها نشست و کمین کرد.
این از نظر زندیق خرافات است چه بسا وجود الله نیز برای او خرافات باشد و این مساله نقصی بر قرآن نیست بلکه نقص بر عقل شبهه پرداز است. مثلا سیم، برق از آن رد میشود ولی جریان برق دیده نمیشود. آیا ندیده شدن برق دلیل بر عدم وجود برق است؟ اما وقتی اثر برق را بر روشن شدن لامپ میبینیم پی به وجود برق میبریم به همین شکل وقتی اثر جن زدگی را بر افراد میبینیم پی به وجود جن میبریم.
 
……………… ادامه دارد

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …